تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827954901




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برندگان وبازندگان جامعه تورم زده


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: برندگان وبازندگان جامعه تورم زده


سيدحسين امامي : اشاره: اگر رشد اضافي حجم پول تنها دليل مهم تورم باشد تقليل حجم پول هم تنها علاج تورم خواهد بود اما در چاره جويي براي تورم چه بايد كرد چون اين كار اتفاقاً بسيار آسان است؛ دولت ها تنها بايد حجم اسكناس را با سرعت كمتري افزايش دهند و ديگر هيچ.

اما مشكل و مساله اساسي اين است كه وقتي تورم در وضعيتي پيشرفته باشد، علاج آن طولاني خواهد بود و آثار جانبي آن بسيار دردناك. در اين نوشتار درمان تورم از ديدگاه ميلتون فريدمن بررسي مي شود.
---
وقتي كشوري دست به اقدامات تورم زا مي زند آثار اوليه آن به نظر همه خوشايند مي آيد. مقدار اضافي پول همه كساني را كه به آن دسترسي دارند قادر مي سازد بيشتر از گذشته خرج كنند، اشتغال ايجاد مي شود و كسب وكار رونق مي گيرد. تقريباً همه افراد در ابتدا راضي و خشنود هستند. به هر حال اينها همه از شمار آثار خوب تورم هستند اما طولي نخواهد كشيد هزينه هاي اضافي و به تبع آن تقاضاي بالا شروع به بالا بردن قيمت ها مي كند و آنگاه كارگران و كارمندان در مي يابند هرچند مزدشان به لحاظ رقم واحد پولي بالاتر رفته است ولي اين رقم بالاتر قدرت خريد كمتري نسبت به گذشته دارد. فروشندگان نيز در مي يابند هزينه هايشان به حدي بالا رفته است كه ديگر فروش اضافي شان به آن اندازه ها كه انتظار مي رفت مشكل گشا نيست مگر آنكه بتوانند قيمت كالاها و خدمات خود را باز هم سريع تر بالا ببرند.
دراين هنگام است كه آثار بد تورم شروع به تظاهر مي كند و قيمت هاي بالاتر همراه با تقاضا هاي كمتر سبب مي شود تا تورم با ركود در هم آميزد. در اينجا نيز دست اندركاران اقتصاد وسوسه مي شوند سريع تر از گذشته بر حجم پول در گردش بيفزايند و اين درست همان به اوج رفتن و به حضيض افتادن
آونگ گونه اي است كه در جريان تورم درگير آن بوده ايم.
در مورد تورم، همواره مقدار بيشتر و باز هم بيشتري از حجم پول مورد نياز خواهد بود تا اقتصاد همان تحرك سابق را پيدا كند.

اثرات علاج تورم

براي علاج تورم آثار اوليه رشد كندتر حجم پول البته دردناك است چرا كه در پي اين كندي رشد اقتصادي هم كند مي شود و بيكاري هم موقتاً افزايش مي يابد، بدون آنكه تورم مدت ها حتي كاهش چنداني پيدا كند چرا كه ميوه هاي اين اقدامات شفابخش تنها يكي، دو سال بعد به دست مي آيد و آن به صورت تورم كمتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود و استعداد رشد اقتصادي سريع تر و به دور از هر گونه تورمي.آثار جانبي تنها يكي از دلايلي است كه نشان مي دهد چرا ترك تورم براي جامعه تورم زده مشكل است. جامعه تورم زده دوست دارد باور كند تورم موضوعي ملايم و موقتي است كه از شرايط غيرعادي و فوق العاده ناشي شده است و به خودي خود برطرف خواهد شد؛ چيزي كه هرگز اتفاق نمي افتد.
يك بحث رواني
بسياري از مردم گويي از تورم به گونه اي لذت هم مي برند، البته اين طبيعي است كه ما دوست داريم قيمت اجناسي كه مي خريم پايين بيايد يا از بالا رفتن بازماند اما خوشحال تر خواهيم شد شاهد بالا رفتن قيمت اجناسي باشيم كه مي فروشيم اعم از اينكه اين اجناس كالاهايي باشد كه در مالكيت ماست. كشاورزان خود از تورم مي نالند ولي آنها هم جلسه تشكيل مي دهند تا درباره بالا بردن قيمت اجناسي كه خود توليد مي كنند، بحث كنند.
يك دليل عمده كه چرا تورم تا اين حد ويرانگر است همانا آن است كه بعضي از مردم از رهگذر آن بسيار سود مي برند و انبوهي ديگر بسيار زيان مي بينند و بدين ترتيب در عرصه تورم جامعه به دو گروه بازندگان و برندگان تقسيم مي شود. برندگان همگي رخدادهاي خوشي را كه برايشان اتفاق افتاده است حاصل آينده نگري و دورانديشي و ابتكار خودشان قلمداد مي كنند. اينان تصور مي كنند رخدادهاي بد از جمله بالا رفتن قيمت كالاهايي كه آنان مي خرند به علت وجود نيروهايي اتفاق افتاده كه خارج از كنترل آنان بوده است. مي توان گفت تقريباً همه با تورم مخالفند اما همه اين مخالفت ها ناشي از اظهار بيزاري از حوادث بدي است كه براي خودشان رخ داده است.
يك مثال روشن در اين باره به امر مالكيت مربوط مي شود. تقريباً تمام كساني كه قبل از ايجاد تورم مالك خانه اي شدند از تورم سود مي برند چون قيمت خانه هايشان به شدت بالا رفته است وحتي اگر براي خريد آنها وامي هم گرفته باشند كه براي آن وام بهره اي هم مي پرداخته اند باز هم نرخ بهره عموماً كمتر از نرخ تورم بوده است و در نتيجه اينان عملاً وام خود را با پرداخت هايي به نام بهره و نيز پرداخت هايي تحت عنوان اصل وام بازپرداخت مي كردند.
راه ديگري كه از رهگذر آن اثر تورم بر صاحبان خانه روشن مي شود همانا اين است كه بگوييم قيمت خانه به سرعت بالا مي رود و حال آنكه ستون مقابل اين سودآوري همانا ضرري است كه به صاحبان پس اندازهاي كوچك وارد مي آيد يعني به همان ها كه پس اندازشان موجبات فراهم آمدن وام ها را به وجود آورده است، همان ها كه انجمن هاي وام و پس انداز و بانك هاي وام و پس انداز و بالاخره ساير سازمان هاي مالي را قادر كرده اند تا وام مسكن بدهند. صاحبان اين پس اندازهاي كوچك در واقع امر هيچ فرصت بهتري در پيش رو نداشته اند، زيرا كه دولت حداكثر نرخ بهره اي را كه سازمان هاي وام و پس انداز مي توانند به سپرده گذاران بپردازند در همان سطح پاييني نگاه داشته است كه آنان دريافت كرده اند. تازه دولت اسم اين كار را هم حمايت از سپرده گذاران گذاشته است. تورم همچنان كه شتاب مي گيرد چنان آسيبي به بافت جامعه مي زند و چنان بي عدالتي و رنجي در جامعه به وجود مي آورد كه در پي آن در نهاد عامه مردم اراده اي از نوع آن جان مي گيرد كه مي خواهد به هر قيمتي كه شده براي علاج تورم كاري بكند. ميزان تورمي كه اين چنين اراده اي را در مردم به وجود مي آورد بستگي بسيار به كشور دستخوش تورم و به تاريخ آن كشور دارد. در آلمان وجود اندك تورمي مردم را واداشت تا در علاج آن اهتمام كنند، چرا كه آلمان از تورم بعد ازجنگ جهاني اول و دوم خاطره اي وحشتناك در ذهن داشت. در ژاپن و انگلستان سطح تورمي بسيار بالاتر از ميزان تورم آلمان لازم بود تا مردم را به فكر علاج اندازد.

اثرات جانبي درمان تورم

فريدمن مي گويد: به كرات خوانده ايم، علاج تورم فقط و فقط بيكاري بيشتر و رشد اقتصادي ملايم تر است. به كرات خوانده ايم كه ما بايد به تورم بيشتر رضايت دهيم يا به بيكاري بيشتر. به كرات خوانده ايم كه قدرت هاي موجود بايد با هم هماهنگ شوند تا قاطعانه رشد ملايم تر و بيكاري بالاتر را ترويج كنند، بدان اميد تا از اين رهگذر تورم شفا يابد. با اين همه در عرض چند دهه گذشته، در عين حال كه رشد اقتصادي ايالات متحده آمريكا كندتر و كندتر شده و سطح متوسط بيكاري بالاتر و بالاتر رفته، نرخ تورم در همان حال بالاتر و بالاتر رفته است. به عبارت ديگر، ما در اين چند دهه هر دو مشكل تورم و بيكاري را در كنار هم داشته ايم. ساير كشورها نيز از اين قاعده مستثني نبوده اند، آنها هم روند مشابهي را تجربه كرده اند. وي مي پرسد: راستي، راز اين در چيست؟
راز اين نكته در آن است كه كند شدن رشد اقتصادي و بالا رفتن سطح بيكاري به هيچ روي علاج تورم نيست، بلكه تنها و تنها آثار جانبي درمان موفقيت آميز تورم است. تدابير بسياري وجود دارد كه رشد اقتصادي را كند مي كنند و سطح بيكاري را هم بالا مي برند و در عين حال بر نرخ تورم نيز مي افزايند و اين واقعيت در مورد بسياري از سياست هاي ضدتورمي كه ما تاكنون اختيار كرده ايم دقيقاً صدق مي كند از آن جمله كنترل گه گاه قيمت ها و دستمزدها، گسترش دامنه دخالت هاي دولت در كسب و كار همراه با افزايش حجم پول.
آثار جانبي درمان تورم دردناك هستند، لذا بسيار مهم است بدانيم، چرا آن آثار جانبي پديد مي آيند و چگونه مي توانيم از تلخي آنها بكاهيم. دليل اصلي اينكه چرا آثار جانبي مزبور رخ مي دهد اين است كه اين آثار بدان دليل رخ مي دهند كه رشد متغير حجم پول سبب ايجاد ركود در انتقال اطلاعاتي مي شود كه به وسيله نظام قيمت ها انتقال مي يابد، ركودي كه سبب مي شود دست اندركاران اقتصادي عكس العمل هايي از خود نشان دهند كه با وضع موجود نامتناسب است و رفع عواقب آن عكس العمل ها نيز وقت بسيار مي گيرد. پيش از هر چيز ملاحظه كنيد كه وقتي رشد تورمي حجم پول شروع مي شود چه اتفاقاتي مي افتد؛ خرج هاي بيشتري كه از محل پول هاي تازه توليد شده انجام مي شود. اين درحالي است كه اين خرج ها براي فروشندگان كالاها يا براي عرضه كنندگان كالاها يا خدمات هيچ فرقي با انواع خرج هاي قديمي ايجاد نمي كند.

يك مثال ساده، اما مهم

براي مثال فروشنده مداد درمي يابد كه مي تواند مداد بيشتري با همان قيمت قبلي بفروشد، لذا در ابتدا بدون تغييردادن قيمت مداد اين كار را خواهد كرد و در پي آن به عمده فروش سفارش مداد بيشتري خواهد داد و عمده فروش نيز سفارش بيشتري به سازنده مداد خواهد داد و به همين ترتيب اين حركت تا پايان راه خط توليد و مصرف ادامه خواهد يافت، اگر افزايش تقاضا براي مداد در ازاي تقليل تقاضا براي نوع ديگري از نوشت افزارها مثلاً براي خودكار باشد و نه در ازاي رشد تورمي پول، در اين صورت جريان سفارشات اضافي در طول كانال توليد مصرف مداد با تقليل جريان تقاضا در طول كانال توليد و مصرف خودكار همراه خواهد شد و در پي آن مداد و نيز مصالحي كه در ساخت آن به كار مي رود گران خواهد شد و در عوض قيمت خودكار و موادي كه در ساخت آن به كار مي رود ارزان خواهد شد اما در چنين وضعي هيچ دليلي وجود ندارد كه متوسط قيمت ها دستخوش هيچ گونه تغييري شود. ولي وقتي ريشه افزايش تقاضا براي مداد در وجود پول هاي تازه توليد شده نهفته باشد، قضيه كاملاً به گونه اي ديگر است. در چنين شرايطي تقاضا براي مداد همراه با تقاضا براي قلم و براي بسياري از كالاهاي ديگر به طور همزمان بالا خواهد رفت، چه در چنين شرايطي حجم كل مخارج به مراتب بيشتر از گذشته است. با اين همه فروشنده مداد از اين قضيه باخبر نيست، لذا درست مثل سابق عمل خواهد كرد؛ در ابتدا قيمت فروش خود را ثابت نگاه خواهد داشت و تا آن زمان كه فكر مي كند مي تواند موجودي مداد خود را با همان قيمت سابق تجديد و جبران كند، از فروش مداد بيشتر، البته راضي خواهد بود، اما اكنون ديگر افزايش سفارش در كانال مداد با افزايش و چون تداوم افزايش سابق باعث فزوني گرفتن تقاضا براي كارگر و مصالح توليدي بيشتر مي شود، تا از اين رهگذر مقدار اضافي كالاهاي سفارش شده، توليد شود لذا عكس العمل اوليه كارگران و توليدكنندگان هم در ابتدا شبيه عكس العمل خرده فروشي خواهد بود يعني اينكه بايد ساعات بيشتري كار كنند و مقدار بيشتري توليد كنند و در عين حال چون مي بينند تقاضا براي كالا و خدمات آنان بالارفته است، قيمت هاي بالاتري طلب مي كنند، اما اين بار هيچ عامل تعديل كننده اي در كار نيست، يعني هيچ موردي از تقليل تقاضا وجود ندارد تا كم و بيش موجب تعادلي در مورد افزايش قيمت شود و هيچ قلمي از كالاها يا خدمات ارزان نمي شود تا با آن گراني ترازي كند البته اين روند در ابتدا چندان روشن نيست و در دنياي پرتحرك نظير دنياي ما همواره عامل تقاضا بعضي از قيمت ها را بالا مي راند و بعضي ديگر را پايين مي آورد. در اين هنگام است كه علائم معمولي افزايش تقاضا با علائم مشخصي كه حكايت از افزايش نسبي تقاضا دارد با هم اشتباه خواهد شد به همين علت است كه اولين اثر جانبي رشد سريع حجم پول ظهور نوعي شكوفايي موقت و بروز اشتغال بيشتر است اما بالاخره علائم واقعي دير يا زود ظاهر خواهد شد.
در اين هنگام كارگران و سازندگان و خرده فروشان، همه و همه ناگاه متوجه مي شوند از رهگذر تورم چه كلاهي بر سرشان رفته است. چه اينان به علائم افزايش تقاضا براي اقلامي كه افزايش تقاضا اختصاصاً براي همان چند قلم محدودي بوده است كه آنان مي فروشند عكس العمل نشان داده اند تنها به اين تصور پوچ كه افزايش تقاضا اختصاصاً براي همان چند قلم محدود بوده است كه آنان مي فروشند بنا بر اين تاثير چنداني در اقلام بسيار ديگري كه آنان مي خرند، نخواهند داشت ولي وقتي به اشتباه خود واقف شوند قيمت ها و دستمزدهاي خود را باز هم بالاتر مي برند. البته اين بار نه به خاطر آنكه به افزايش تقاضا عكس العمل مناسب نشان دهند بلكه صرفاً به بالا رفتن قيمت اجناسي كه خود مي خرند عكس العمل نشان مي دهند. به اين ترتيب است كه ما بر پلكان بالارونده مزد - قيمت قرار مي گيريم كه اين خود اثري است از آثار جانبي تورم و نه علت آن. در اينجا اگر رشد حجم پول سرعت بيشتري نگيرد، انگيزه هاي توليد و اشتغال نيز راه معكوسي در پيش مي گيرند و هر دو آنها به علت بالا رفتن قيمت ها و دستمزدها به طرف روند نزولي گرايش پيدا خواهند كرد.
به هر حال تا اين عكس العمل ها رخ دهند و شناخته شوند مدت زماني طول خواهد كشيد. در دهه هاي اخير در ايالات متحده و نيز در انگلستان و در برخي ديگر از كشورهاي غربي به طور متوسط شش ماه طول كشيده است تا رشد پول راه خود را در اقتصاد بپيمايد و آثار آن در زمينه توليد بيشتر و اشتغال بيشتر ظاهر شود و باز 12 تا 18 ماه ديگر طول كشيده تا رشد حجم پول موجب رشد تورم يا شتاب بيشتر آن و نيز ركود متعاقب آن شود. اين تاخير بين رشد پول و پيدايش تورم در كشورهاي مذكور از آن رو به وجود آمده كه اين كشورها صرف نظر از دوران جنگ براي مدتي از گزند رشد حجم پول و تورم ناشي از آن در امان بوده اند. روزي كه شعله جنگ جهاني دوم زبانه كشيد، قيمت هاي عمده فروشي در انگلستان همانند 200 سال قبل از آن و در آمريكا همانند يك صد سال قبل از آن بود. تورم بعد از جنگ جهاني دوم در اين كشورها پديده اي جديد است البته در گذشته هم در اين كشورها فراز و نشيب هاي بسيار سريع در قيمت ها اتفاق افتاده است ولي روند درازمدت ترقي قيمت ها پديده اي جديد است. در بسياري از كشورهاي آمريكاي جنوبي دوران سرمستي بعد از رشد حجم پول و نيز طول دوران مصيبت يا دوره تورم قيمت ها بسيار كوتاه تر از اينها بوده است. در اين مدت درنگ ميان شروع رشد پول و رخداد تورم بسياركوتاه تر، حداكثر نه بيش از چند ماه بوده است. اگر ايالات متحده هم در پي علاج اين گرايش بيمارگونه خود نسبت به تسليم شدن به نرخ هاي متغير تورم برنيايد در آنجا هم دوره درنگ بين شكوفايي رشد پول و تورم متعاقب آن بسيار كوتاه خواهد شد.
زنجيره رخدادهايي نيز كه در پي كم شدن حجم پول اتفاق مي افتد درست مثل زنجيره رخدادهايي است كه در پي افزايش حجم پول بروز مي كند تنها با اين تفاوت كه در اينجا رخدادها در جهت عكس روي مي دهند به اين معني كه در ابتدا كم شدن خرج ها به عنوان كم شدن تقاضا براي محصولي مشخص تلقي مي شود، آنگاه اين جريان به تقليل توليد و افزايش بيكاري مي انجامد سپس با گذشت زمان تورم آرام مي گيرد و اين به نوبه خود به توسعه توليد و افزايش اشتغال منتهي مي شود.
همه اين تغيير و تحولات درست هنگامي آغاز مي شود كه در حجم پول و در ميزان تورم نوعي بهبودي رخ داده باشد. اگر رشد حجم پول بالا و يكنواخت باشد به طوري كه مثلاً قيمت ها هر ساله10 درصد بالا رود در اين صورت همه مي دانند كه ميزان تورم در سال 10 درصد خواهد بود، بنا بر اين دستمزد نيز هر ساله به اندازه همين 10 درصد ترقي خواهد كرد. نرخ بهره نيز سالانه 10 درصد بالا خواهد رفت تا از آن طريق تورم موجود را براي قرض دهندگان جبران بكند. به همين منوال نرخ ماليات ها نيز فقط 10 درصد افزايش خواهد كرد و به همين ترتيب اين روند به همه چيز سرايت مي كند اما اين چنين تورمي به هر تقدير نه براي كسي چندان ضرري در بردارد و نه چندان فايده اي. تنها اثري كه اين چنين تورمي دارد ايجاد مقداري پيچيدگي غيرلازم در امور و برنامه هاست. از همه مهم تر آنكه اگر چنين وضعيتي در اقتصاد جامعه اي به وجود آيد يكنواختي آن احتمالاً حفظ نخواهد شد. اگر ايجاد تورمي 10 درصدي به لحاظ سياسي مفيد و شدني باشد در اين صورت اين وسوسه به شدت وجود خواهد داشت كه چنانچه تورم در درون آن نظام اقتصادي راه جست و استقرار يافت ميزان آن را به 11 يا 12 يا 15 درصد برسانند. تورم صفر البته از نظر سياسي ممكن است ولي تورم يكنواخت مثلاً 10 درصد در سال اصولاً ممكن نيست و اين حكمي است كه به تجربه شده است.

منابع:

1- ميلتون فريدمن، آزادي انتخاب، حسين حكيم زاده جهرمي، نشر فروزان، چاپ اول 1378 .
2- ميلتون فريدمن، سرمايه داري وآزادي، غلامرضا رشيدي، نشرني، چاپ اول 1380.
3- ايمون باتلر، انديشه هاي اقتصادي ميلتون فريدمن، فريدون تفضلي، نشرني، چاپ اول.
 يکشنبه 10 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن