واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تحليلاوباما، كلينتون، يك حزب، يك سياست اقتصادي
نسترن احمديباراك اوباما در روز جمعه، مصادف با سالگرد سخنراني تاريخساز دكتر مارتين لوتر كينگ، به طور رسمي نامزدي حزب دموكرات ايالات متحده آمريكا را به عهده گرفت و شعار خود را بار ديگر با سرفرازي تمام تكرار كرد: «باور به ايجاد تغييرات»اما آيا همه اين كشور پهناور به اين تغييرات باور دارند؟ آيا دست كم همه دموكراتها به اين تغييرات باور دارند؟
آيا اين تغييرات شامل تغييرات اقتصادي هم خواهد بود يا سير نزولي رشد اقتصاد آمريكا، بزرگترين قدرت اقتصادي جهان، باز هم ادامه خواهد يافت؟ آيا كسي با اوباما در راه ايجاد تغيير ياري خواهد كرد؟ البته تغييراتي كه اوباما به آن اعتقاد دارد، به دست مردم عملي نخواهند شد و سياستمداران بايد دست به اين تغييرات بزنند. آيا همه دموكراتها دست به دست هم خواهند داد تا اين تغييرات را اعمال كنند؟
خط فكري اوباما و كلينتون چنان با هم فرق داشت كه اوباما او را به عنوان معاون اول خود معرفي نكرد. بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه همين امر باعث ميشود اوباما خيلي از آراي دموكراتها را از دست بدهد.
اما در كنوانسيون دموكراتها كه براي سه شب متوالي در دنور برگزار شد، كلينتونها حمايت خود را از اوباما سناتور ايالت ايلينويز اعلام كردند. سخنراني قدرتمند خود اوباما هم خالي از فايده نبود و توانست اعتماد بسياري را به خود جلب كند.
برخلاف تاييدها و موافقتهاي بيل كلينتون با سياست اتخاذي باراك اوباما، كانديداي حزب دموكرات ايالات متحده آمريكا، هيلاري و اوباما از درون با هم مثل آب و روغن ميمانند. اگرچه هيلاري از دور رقابتها حذف شد و در بسياري از سياستهاي ارائه شده با اوباما اختلاف نظر داشت، با اين حال دو رقيب جنجالي در يك مورد با هم تفاهم داشتند و آن هم سياست اقتصادي بود. در مورد استراتژيهاي سياست اقتصادي دموكراتها نمونه يك خانواده صميمي هستند.
اين روزها اوباما بيشتر با لارنس سامرز و رابرت روبين، دو مشاور خزانهداري كلينتون، لارا تايسون اقتصاددان برجسته كاخ سفيد و جين اسپرلينگ، مشاور اقتصادي سابق كاخ سفيد خلوت ميكند.
جيسون فورمن، مدير سياست اقتصادي اوباما به مجله اقتصادي فورچون چنين ميگويد: «هر كسي كه پيشتر از اين با هيلاري كلينتون بود، الان با ما است. ستاد انتخاباتي به حوزه عملكرد خود عمق و معنا بخشيده و در انتخابات عمومي هم گروه اقتصادي خود را گسترش داده است.»
مديريت چنين تيم گسترده و بزرگتري در سن 38 سالگي براي فورمن، پسربچهاي از دهكده گرينويچ و از خانوادهاي ليبرال، نقطه عطفي به حساب ميآيد كه آيندهاي درخشان براي وي رقم خواهد زد. فورمن بچه باهوشي بود و در دوره دبيرستان براي درسهاي رياضي و فيزيك به دانشگاه كلمبيا ميرفت، زيرا كه دبيرستان ديگر هيچ چيز جديدي براي ارائه كردن به اين نخبه نوجوان نداشت. او درسش را ادامه داد و مدرك دكتراي خود را از دانشگاههاروارد گرفت. برخلاف كم سن و سال بودن، فورمن براي كنار آمدن و كنار قرار دادن هر دو فرهنگ حزبي بسيار ماهرانه رفتار كرده است.
پس از پايان رقابتهاي دور اول انتخابات، فورمن اظهار داشت: «هر دو اين گروهها از دوستان خوب من هستند. من به سراغ آنان رفتم و آنان به سراغ من آمدند.»
تفاهم حقيقي كلينتون و اوباما بر سر دستور كار اقتصادي كار را براي فورمن آسانتر كرده است. بزرگترين تفاوت ميان اين دو رقيب بر سر بيمه تامين اجتماعي بود. كلينتون بر اين باور بود كه تامين اجتماعي بايد تمام افراد جامعه را پوشش دهد اما اوباما چنين عقيدهاي نداشت. پس از پيروزي در دور اول انتخابات اوباما يكي از ايدههاي كلينتون را قرض گرفت و آن هم تخصيص اعتبار بر ماليات بر مراقبتهاي پزشكي براي تجارتهاي كوچك بود.
فورمن كنفرانسهاي اقتصادي براي اوباما راه مياندازد و در آن با مشاوران اقتصادي در تماس است. در 31 جولاي امسال وقتي سهام «فني مائه» و «فردي مك» سقوط كرد، اداره خزانهداري تصميم به دخالت در اين موضوع گرفت. سامرز اولين نفري بود كه فورمن به سراغش رفت. به دنبال آن كنفرانسي با حضور گستردهتري از اقتصاددانان برگزار شد. فورمن نتيجه را به اوباما گزارش داد. در عرض چند ساعت ستاد انتخاباتي اوباما بيانيهاي صادر كرد و طي آن اعلام كرد كه هر برنامه دولتي بايد سيل ثابتي از نقدينگي در بازار مسكن را در نظر بگيرد و از مالياتدهندگان به جاي سهامداران پشتيباني كند.
اقتصاد سياست، حاكميت جديدي براي فورمن به حساب ميآيد. او در سال 2004 مدير سياست اقتصادي جان كري بود و در سال 2000 نيز با ستاد انتخاباتي ال گور همكاري ميكرد. پيش از پيوستن به اوباما، در ماه ژوئن، فورمن در پروژه هميلتون فعال بود. پروژه هميلتون به همت روبين، معاون سابق اداره خزانهداري بنياد نهاده شد و مغز و هسته مركزي بسياري از پروژههاي عظيم به حساب ميآيد.
شخص خود فورمن به علت مركزگرايي بسيار شهرت دارد. وقتي اوباما به نشانه حمايت دست بر شانههاي فورمن ميگذاشت، همهمههايي از سوي چپيهاي حزب بر ميخاست كه آيا اوباما نه تنها از شخص وي بلكه از سياستهاي تجارت آزاد وي نيز پشتيباني ميكند؟ فورمن براي منتقدانش يادآور تلاش وي در جهت مخالفت با خصوصي سازي امنيت اجتماعي بود.
«وقتي باراك از من تقاضاي همكاري كرد، به من گفت شغل من آن است كه يك واسطه امين باشم و نگرشهاي گوناگون را با هم پيوند دهم،» فورمن در يكي از مصاحبههايش با كمال رضايت از پست فعلياش اعلام كرد.
حالا كه او تيم كلينتون را با ستاد اوباما ادغام كرده است، به نوعي كارش را به خوبي انجام داده است. در صورت پيروزي اوباما و حزب دموكرات، فورمن يكي از سختترين دوران كاري خود را پشت سر خواهد گذاشت و البته يكي از پرنفوذترين كارهاي دولتي را به عهده خواهد داشت. مشاوره دادن به رييسجمهور براي گرداندن عروسكهايي به نام وزير، از وزارت خزانه داري گرفته تا پستهاي پايينتر، يكي از كارهاي طاقتفرسا در كابينه است.
با در نظر گرفتن اين نكته كه كلينتونها هم در كارهاي دولتي صاحب نظر بودند و به هيچ وجه در اين قضيه سادهلوح نيستند، ميتوان گفت كه نظريه صبر و وفاداري قوت گرفته است. سربازان وفادار و فعال در خط مقدم جبهه و در قلب ميدان جنگ ميجنگند تا در آينده به عنوانها و درجههاي بالاتر برسند.
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]