تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828681127




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزیده اشعار خالق شازده کوچولو


واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: گزیده اشعار خالق شازده کوچولو


آیا راست است که آدمی ‌از عشق می‌میرد؟ شاید.....


..


تنها به سوی تو
با خویشتن و سفر
شادمانه باز می‌گردم،
با کوهها، طوفان و شن
که معبود من بودند
باز می‌گردم
با خویشتن، سفر و آنچه معبود من بودند،
تنها به سوی تو ...

***

از دورها!
از دورها
دورها می‌آیی
و فقط
یک چیز
یک چیز کوچک
در زندگی من جابه جا می‌شود
این که دیگر بدون تو
در هیچ کجا نیستم!

***

اگر فرصت بود
اگر فرصت بود
کیمیای تو
مرا طلا می‌کرد
اما فرصت نبود ...
تو رفتی
من طلا نشدم،
و کسی راز کیمیای تو را نفهمید ...

***

نمی‌دانم
در درون من چه می‌گذرد؟
نمی‌دانم!
من طلسم شده ام
و راز شکست این طلسم را نمی‌دانم ....

***

تو برتری داشتی
تو را هرگز شگفت زده ندیدیم
تو برتری داشتی بر همه چیز
تو ابدی بودی
و می‌دانستیم
که تو همه چیز را می‌دانی
و ما
در جستجوی تمام راهها و دامها بودیم
تا تو را از راه به در کنیم ...

***

آیا آدمی‌ از عشق می‌میرد؟
آیا راست است
که آدمی ‌از عشق می‌میرد؟
شاید ...
پاسخ‌ها را بعدها فهمیدم
بعدها ... وقتی که عاشقت شدم ...
بدون تو
بدون تو
باد آواره است
و شب
صحنۀ خالی نمایشی
بدون بازیگر ...





....{پپوله}....




آنتوان دو سنت‌اگزوپری
‎Antoine de Saint Exupéry ‏

دنیای من

سعی کردم
او را به دنیای خودم بکشانم
اما هر چه که به او نشان دادم
تیره بود و خاکستری ...

***


آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟

« آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟»
او روزنامه اش را خواند،
غذا را سفارش داد
آن را با نوشابه اش خورد
سپس بلند شد
و بی آن که چیزی بگوید،
رفت...
و من هنوز
صدای خودم را می‌شنیدم:
« آیا نمی‌خواهی مرا اهلی کنی؟»

***


نگاهت!
نگاهت چه رنج عظیمی ‌است،
وقتی به یادم می‌آورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفته‌ام ...

***


در جستجوی یک زن

تو هرگز
آن چه را که آرزومندم
به من نمی‌بخشی
من در جستجوی یاری همدمی‌ هستم
زنی که دست بر پیشانی‌ام بگذارد
با او احساس کنم
که در خانه ام هستم ...

***

زندگی
با زندگی دشمنی ِ دیرینه دارم
تو کاری می‌کنی
که از زندگی گریزان باشم
اکنون نمی‌فهمی ‌چه می‌گویم!
وقتی که بمیرم،
تازه می‌فهمی‌...

***

دنیا از بالا و پایین
دنیا
از این بالا
به صحرا می‌ماند ...
اما از آن پایین
و در واقعیت
زندگی بیشتر به صحرا شبیه است.






{پپوله}




آنتوان دو سنت‌اگزوپری:‎Antoine de Saint Exupéry

کسی که شازده کوچولو را جدی گرفت!




او رفتن به رم، لندن یا پاریس را مسخره می‌کند. به نظرش این شهرها یا کشورها رفتن ندارد. راوی در حقیقت به جست وجوی یک ناشناخته می‌پردازد...



نقدی بر «بازگشت شازده کوچولو»* نوشته «ژان پیر داوید»





اگر داستان بلند «بازگشت شازده کوچولو» را بخوانید و اتفاقاً از اهالی ادب باشید و از بد روزگار نویسنده هم باشید، با خود فکر می‌کنید، چرا در غرب حلقه های فرهنگی در هم فرو رفته اند؟ چرا نوعی هماهنگی میان تمام پدیده های فرهنگی دیده می‌شود و اینجا ما از آشنایی با پیشینه‌های ادبی خود می‌هراسیم؟ بدون شک علل و عوامل بسیاری در این دلزدگی دخیلند. اما مهم این است که فارغ از علل احتمالی در این راستا قدمی ‌برداریم. در غرب نویسنده‌یی شازده کوچولو خلق می‌کند، در همان کشور یا همان قاره نویسنده‌یی از این فضای تخیلی و داستانی الهام می‌گیرد، متنی می‌نویسد تا به زعم خودش موضع یا تکلیف خود را با این متن تاثیرگذار روشن کند.

گویی شازده کوچولو چنان در روح و جانش فرو رفته است که ناچار است در روایتی از همان دست با او همسفر شود. شازده کوچولو از این منظر بازآفرینی می‌شود. از انحصار اگزوپری درمی‌آید و دیگر شخصیتی است در دستان نویسنده یی به نام «ژان پیر داوید». هر چند به پارامترهای اصلی شخصیت شازده کوچولو احترام می‌گذارد اما او را بازآفرینی می‌کند تا بار داستانی دیگری از او بکشد.
شاید اولین دستاورد این متن، یا این گونه متن ها، تاکید و تثبیت بر آثار برجسته ادبی باشد، دیگری تکمیل تجربه ها و سر آخر نویسنده براساس یک نیاز شخصی به خلق متنی پرداخته که دغدغه او بوده است؛ اتفاقی که در ایران شاهد آن نیستیم.

کسی فکر نمی‌کند کاری از هدایت، علوی، چوبک یا دانشور را ادامه دهد. در همان فضا نفس بکشد و تلاش کند به مخاطبان و مهم تر خودش یادآور شود که میراث دار ادبیاتی است که پیش از او اتفاق افتاده است. نویسندگان خارجی از اینکه تحت تاثیر نویسنده دیگری تعریف شوند، هراس ندارند. بارها در گفت وگوهایشان هم یادآور شده اند که از چه نویسندگانی تاثیر گرفته اند. اما داستان «بازگشت شازده کوچولو» از دل متن اگزوپری سر بر آورده است، هر چند که بر این باورم اگر مخاطبی آن متن را نخوانده باشد، هم با این داستان ارتباط برقرار می‌کند. اما در اینجا نویسنده به لحاظ ساختاری از راوی اول شخص استفاده می‌کند که به شدت منزوی است. گویی بزرگی جهان او را فریب نمی‌دهد. او جهان را با تمام ابعادش در اندازه های یک نقشه جغرافیایی می‌بیند که می‌تواند روی میزش پهن کند و در خیال به این کشورها سفر کند بدون آنکه از روی صندلی‌اش بلند شود. او خیالپردازانه زندگی می‌کند و حتی دوستانش هم به این ویژگی اخلاقی او اشراف دارند که وقتی می‌گوید به سفر می‌رود همگی خوشحال می‌شوند، او را تشویق می‌کنند ولی وقتی او می‌گوید سودای سفر به جای عجیب و غریبی را دارد که کسی هم تا به حال اسم آن را نشنیده است، مشکوک می‌شوند. سرانجام او کشتی پیدا می‌کند که او را به جزیره مورد نظرش ببرد. به همین جای روایت که می‌رسید به شدت می‌توانید به راوی شک کنید. هر چند او با جزئیات به جغرافیای این منطقه اشاره می‌کند ولی از آنجا که خیالپرداز است همه چیز در سایه شک و تردید قرار می‌گیرد. نام مکان‌هایی که ذکر می‌شود برایتان آشنا نیست. او رفتن به رم، لندن یا پاریس را مسخره می‌کند. به نظرش این شهرها یا کشورها رفتن ندارد. راوی در حقیقت به جست وجوی یک ناشناخته می‌پردازد. او از اوج انزوای خود به سمت سفر به نقطه‌یی نامعلوم حرکت می‌کند. این تحول ۱۸۰ درجه یی چرایی اش مشخص نمی‌شود. برای همین محل شک و تردید قرار می‌گیرد، چرا یک مرتبه این مرد اقدام به این سفر می‌کند؟ چرا با کشتی قدیمی ‌و رو به نابودی راهی سفر می‌شود؟ چرا می‌خواهد به جایی برود که تا به حال کسی نرفته است؟ انگیزه های این سفر در نهایت هم برایمان روشن نمی‌شود. صرفاً باید بپذیریم که او می‌رود و هیچ اتفاقی برایش هراسناک نیست. اما هر چه جلوتر می‌رویم ابعاد این سفر و ماهیت واقعی اش بیشتر زیر سوال می‌رود.

خطوط فراواقع گرایانه این روایت پررنگ تر می‌شود. گرفتار شدن در توفان و افتادن از روی عرشه و رسیدن به جزیره یی که به اندازه یک وجب جا بیشتر نیست، به غیر واقعی شدن روایت و فضای داستانی می‌انجامد. با ورود شازده کوچولو و ارجاع لفظی مداوم نویسنده به شخص اگزوپری، مرزهای وهمی- خیالی اثر محسوس تر می‌شوند. به این ترتیب شما به لحاظ ساختاری با دو گزینه تنها می‌مانید؛ یا روایت را داستانی وهمی ‌و سوررئال بدانید یا همه چیز را به اتکای متن اگزوپری بپذیرید و همچنان به این راوی اعتماد کنید که از جنس نویسنده اول است. به هر حال در هر دو این گزینه ها آنچه مشخص است خیالی بودن و ذهنی بودن روایت است. هیچ چیز در عین واقعی بودن و پرداخت جزیی پردازانه رنگ واقعیت ندارد. نوعی از شاعرانگی در پس متن دیده می‌شود. شبکه علت و معلول روایت هم چندان در خدمت پرداخت واقع گرایانه عمل نمی‌کند. دیالوگ هایی که میان راوی و شازده کوچولو رد و بدل می‌شود بسیار غیرواقعی می‌نماید؛ تنها یک نوع ارائه غیرواقعی که شما با کمال میل ترجیح می‌دهید باورش کنید.

اصولاً فضای غیرواقعی که در این داستان با آن مواجه می‌شوید از نشانه های واقعی مدد می‌گیرد؛ نشانه هایی که روابط غیرواقعی باعث می‌شود کلیت آن به سمت جهان غیرواقعی حرکت کند. شخصیت راوی در تضاد معناداری با شخصیت شازده کوچولو قرار می‌گیرد.
این تضاد هسته روایت را پرکشش می‌کند. راوی اول شخصی که علاقه‌یی به سفر ندارد و صرفاً براساس یک اتفاق و یک تجربه خام دستانه در برابر شازده کوچولو قرار می‌گیرد. او در ابتدا از سوال او درباره شکارچی ببر حیرت می‌کند. برمی‌آشوبد اما هر چه جلوتر می‌رویم و می‌بینیم که راوی به ماجرای ببری که در سیاره شازده کوچولو خانه گزیده علاقه مند می‌شود، به شور و عشق شازده کوچولو برای محافظت از گل سرخش دل می‌سپارد. شازده کوچولو بی آنکه ادعاهای عجیب و غریب طرح کند اما از عجایب سفر خود برای یافتن یک شکارچی ببر می‌گوید. نویسنده داستان بلند «بازگشت شازده کوچولو» به زیبایی از عناصر طنزآمیز هم در روایتش استفاده می‌کند. وقتی شازده کوچولو از محافظان محیط زیست در زمین می‌گوید او می‌تواند به زبان شیرها با آنها حرف بزند و شیرها می‌گویند طرح حفاظت شده از آنها کلکی بیش نیست. انسان را متجاوز و فریبکار و سلطه جو معرفی می‌کند.

شازده کوچولو حتی وقتی از سیاره های دیگر هم می‌گوید این طنز را در تعریف ماجراها رعایت می‌کند. وقتی از شخصیتی می‌گوید که روبه روی خود روی میزش ستون هایی از کاغذ گذاشته و از هر ستون کاغذی برداشته بر ستون دیگر می‌گذارد. این لحظه ها به شدت نگاه انتقادی نویسنده را به نظام بوروکراتیک نشان می‌دهد. در حقیقت شازده کوچولو با تمام کوچکی، سادگی و معصومیت اش در تضاد با ساکنان سیاره های دیگر است. او برای کسانی از گل سرخ و ببر می‌گوید که هیچ درکی از ماهیت آنان ندارند. حتی در بخشی از کتاب شازده کوچولو وقتی در جمعی از سیاره اش می‌گوید، آنها عناصر سیاره او را نماد یا نشانه یی از ذهن آدمی‌می‌پندارند. گل سرخ نماینده بخش پاک و معصومانه، ببر نشانه ددمنشی و عنصر تجاوزگر و به همین ترتیب باقی ساکنان سیاره شازده کوچولو دیگر واقعی نبوده بلکه هر کدام نماد یا نشانه یی هستند برای تفسیرهای مختلف. شاید ژان پیرداوید به این طریق می‌خواسته رندانه نگاه های نشانه شناسانه و تاویل مدار را به چالش کشد؛ نگاه هایی که در پس هر عنصر واقعی به دنبال ارجاعی غیرواقعی یا عنصری واقعی اما از جنسی دیگر می‌گردند. نویسنده با اجرای این صحنه ها می‌خواهد بگوید بیایید به احترام واقعیت بیرونی کلاه خود را از سر برداریم. همواره در هر افسانه یی به دنبال آنچه نمی‌بینیم نباشیم. به آنچه می‌بینیم خوب دقت کنیم و سعی کنیم آن را به واسطه خودش بازشناسیم. در پس هر گلی لزوماً معنایی دیگر نهفته نیست. شازده کوچولو هم بسیار ساده از همه چیز می‌گوید. او همه چیز را ساده می‌بیند. همه چیز را آن گونه که هست می‌بیند. یک گوسفند برای او صرفاً یک گوسفند است. تفسیرها و تاویل ها همواره چیزی جدید و بدیعی به واقعیت ها نمی‌افزایند و اگر بیفزایند نکته یی قابل درنگ نیستند. بگذاریم یک حقیقت واقعی، یک شیء لمس شونده، یک موجود جاندار به همان شکل اولیه اش دیده شود. به همان صورت باقی بماند. صورت دگرگون شده امر بیرونی همیشه پذیرفتنی نیست. راوی اول شخص هم درصدد یافتن ارجاعات غیرواقعی از شازده کوچولو نیست. او مومنانه در راستای جهان داستانی اگزوپری حرکت می‌کند. هر چه شازده کوچولو می‌گوید را باور می‌کند. ابتدا با او جدل کرده اما سرانجام تسلیم اش می‌شود و ویژگی مهم این رویکرد در این مساله نهفته است که شخصیت داستانی اگزوپری در این داستان به یک انسان واقعی تبدیل شده و انتظار دارد باقی عناصر سیاره اش هم همین مسیر را در ذهن مخاطب طی کنند.

شازده کوچولو به شهرزادی زنده و جان دار، به انسانی واجد کنش تبدیل می‌شود. او خود سفر را آگاهانه برمی‌گزیند تا سیاره اش را نجات دهد. او به خوبی از خطری که او را و شاید جهان خالق اش (اگزوپری) را تهدید می‌کند، آگاه است و برای همین است که هر آنچه پشت سر نهاده است را صادقانه برای راوی می‌گوید و راوی را وامی‌دارد تا جان گوسفندش را نجات دهد و آنگاه دوباره به سفر خود ادامه می‌دهد. حرکت ژان پیرداوید در این کتاب ادای دینی است به متنی که تمام انگاره هایش خیالی بوده‌اند- در ابتدا - اما حالا خیال اگزوپری چنان به واقعیت تبدیل شده است که شازده کوچولویش به جهان ذهنی نویسنده راه پیدا می‌کند. این سفر را نهایتی نیست. مقصدی اگر هست باور کردن قابلیت تبدیل شدن امر ذهنی به امر عینی است. شازده کوچولوی این کتاب حقیقت دارد، وجود دارد و شما راهی جز باور دوباره و همیشه اش ندارید....




...






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن