واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ورزش - فاجعه المپيك پكن و سكوت مجلس اصولگرا
ورزش - فاجعه المپيك پكن و سكوت مجلس اصولگرا
علي نظري: رهاورد المپيك صرفنظر از اينكه بزرگترين رويداد ورزشي جهان است، صحنه پارادوكسيكال اشكها و لبخندها است. از نخستين روز رقابتها كه ورزشكاران ايراني پا به عرصه مسابقات گذاشتند مردم ايران با حساسيتي زايدالوصف مسابقات را دنبال ميكردند تا شاهد درخشش ورزشكاران اعزامي كاروان ايران باشند.هر چه از زمان مسابقات مختلف در رشتههاي گوناگون سپري شد كاروان ايران از كسب مدال بيبهره بود تا در كشتي آزاد سرانجام به يك مدال برنز مشترك دست يافتيم. فاجعه المپيك پكن زماني آحاد مختلف مردم ايران، جامعه ورزش و ورزشدوستان را مكدر كرد كه در رنكينگ المپيك در رديف كشورهاي عقبافتادهاي چون توگو، افغانستان و... قرار گرفتيم. مسوولان ورزش كشور بياعتنا به آزردگي افكار عمومي از اظهارنظر مستقيم درباره نتايج شرمآور كاروان اعزامي ايران به پكن خودداري كردند كه منشاء اين بياعتنايي از تفكر خاص اصولگرايان حاكم بر ورزش كشور حكايت ميكند كه نسبت به آزردگي افكار عمومي بيتفاوت و خنثي هستند. تا قبل از كسب مدال طلاي هادي ساعي «قهرمان بزرگ اصلاحطلب» كه او را بايستي به جهت كسب نتيجهاش در 3 المپيك متوالي ممتازترين قهرمان ايراني دانست كه تاكنون موفق گرديده است كه در 3 المپيك سيدني، آتن و پكن به 2 مدال طلا و يك برنز دست يابد، با يك برنز مشترك در رده هفتادم جدول مدالها حقيرانه در كنار افغانستان و توگو جا خوش كرده بوديم. هر چند ريخت و پاش دهها ميليارد توماني كميته ملي المپيك و سازمان ورزش، آن هم فقط با كسب يك مدال برنز موجبات پرسشهاي متعددي را در ذهن ورزشدوستان ايراني فراهم كرد! و اساسا حضور غير مسوولانه مديران ورزشي در عرصه مديريت كشور زير سوال رفت و مردم شاكي از كسب يك مدال برنز با حضور 55 قهرمان در پكن در مقايسه با كاروان 4نفره قهرمانان افغاني كه موفق به كسب يك مدال برنز شدند، نمايان گشت و بار ديگر رسانههاي گروهي به نمايندگي از افكار عمومي فرصت يافتند تا مديريت سنتي و ناكارآمد مديران ورزش كشور را زير سوال ببرند. مدال طلاي ساعي نميتواند سنگر يا سكوي پرش مسوولان دستگاه ورزش كشور باشد. او نابغهاي است كه بهرغم تحمل همه ناملايمات بهخاطر تفكر سياسياش مغضوب مسوولان ورزش كشور بوده است، به اين افتخار بزرگ دست يافته تا سرافرازترين المپيكي تاريخ ورزش ايران باشد. عدم حضور محمد عليآبادي معاون رئيسجمهور و رئيس سازمان تربيتبدني در مراسم استقبال مرد افسانهاي ورزش ايران در تاريخ 60 ساله (حضور ايران در المپيك) مويد اين نكته است كه متوليان ورزش كشور از اسطوره شدن يك پهلوان اصلاحطلب مكدر و پريشان هستند و اين كدورت در نزد تمام محافل اصولگرايان بهوضوح مشهود است.
كسب نتايج فاجعهآميز كاروان ورزشي ايران در پكن حداقل اين حسن را داشت كه مردم ايران بر وزن و عيار مديريت ورزش كشور را پي ببرند! وقتي عدهاي غير متخصص و كار نابلد فقط به صرف اينكه سرباز مطيع و بيچونوچراي رئيسجمهور هستند بر مسند مديريت ورزش كشور مينشينند آيا ميتوان انتظار ديگري جز بروز فاجعه تحقير ملت را در عظيمترين رخداد ورزشي جهان داشت؟! خلاصه كلام در يك جمله بايد گفت كه مديريت رئيس سازمان تربيتبدني رقيقشده مديريت تيمچهاي است كه بر كل كشور مديريت ميكند. آيا رئيس دولت نهم نميخواهد از زيردستانش در سازمان تربيتبدني بپرسد كه بنا به چه دلايلي كارواني كه با بيش از 10 عنواندار جهان در رشتههاي كشتي آزاد، كشتي فرنگي، جودو، پرتاب ديسك، تكواندو به پكن رفته است در پايان بازيها به يك طلا و يك برنز مشترك رضايت ميدهد؟
آقاي احمدينژاد كافي است به كشورهاي همسايه ايران كه تعدادشان به عدد 16 ميرسد، نگاه كند و درخواهد يافت كه ما فقط در المپيك پكن توانستيم فراتر از همسايه شرقيمان افغانستان قرار بگيريم! قطعا مردم كسب نتيجه فاجعهآميز پكن را ناشي از عملكرد و مديريت اسفبار مديران سازمان ورزش و كميته ملي المپيك كه منتخب دولت نهم ميباشند، ميدانند. حذف قهرمانان بزرگي چون سوريان و طهماسبي در كشتي فرنگي، رضا يزداني و فردين معصومي و سعيد ابراهيمي در كشتي آزاد، حاجيآخوندزاده، آرش مير اسماعيلي و رودكي در جودو كه همگي داراي عنوانهاي متعدد جهاني در سه سال گذشته بودهاند، مويد بيكفايتي مديريتي ورزش كشور ميباشد. قطعا مسوولان ورزش كشور در توجيه مديريت ضعيف خويش نميتوانند ادعا كنند كه بضاعت ورزش ما بيشتر از اين است! در كارواني كه به پكن رفت بيش از 10 قهرمان (عنواندار جهان) در 4 رشته ورزشي از گردونه رقابتها حذف شدند و بيمدال به كشور بازگشتند. از آنجاييكه تفكر حاكم بر مديريت كلان كشور هيچگونه وقعي براي افكار عمومي قائل نيست، مديران دستگاه ورزش هم با تاسي از مديريت كلان دولت حتي در يك مصاحبه اظهار تاسف نكردهاند! چه رسد به عذرخواهي از ورزشدوستان متاثر و جوانان غمگين!؟ آقاي احمدينژاد بايد بداند طي 12 سال گذشته پكن نخستين ميداني بود كه حاصل مديريت دولت ايشان در ورزش نمايان گشت و ضعيفترين نتيجه در طي سه دوره گذشته المپيك براي كاروان ورزش ايران رقم خورد. آيا آقاي رئيسجمهور ميداند كه در المپيك 2000 سيدني و 2004 آتن در دوران دولت اصلاحات ورزشكاران ما در دو المپيك به 5 مدال طلا، دو نقره و دو برنز دست يابند! كاروان ورزش دولت اصلاحطلب خاتمي كارنامه موفقي در سيدني 2000 داشت كه به سه طلا و يك برنز دست پيدا كردند و در آتن 2004 به دو مدال طلا، دو نقره و دو برنز دست يافتند. نكته ديگر اينكه دستاندركاران دولت اصولگرا و بهويژه متصديان دستگاه ورزش كشور كه غافل از درك آن هستند اين است كه معمولا كشورهاي ضعيف يا كشورهاي روبهرشد براي اثبات توسعه و روند رو به رشد خويش از ميدان المپيك با كسب بيشترين مدالها بهعنوان يك حربه سياسي استفاده ميكنند و كسب مدالهاي متعدد را نشانه توسعه يافتگي ميدانند در حاليكه ما دچار روند قهقرايي هستيم. بايستي به اين نكته اشاره كرد كه اي كاش ما در عرصههايي چون صنعت، كشاورزي، اقتصاد، فرهنگ و ... ميتوانستيم مانند المپيك پكن مديريت دولتمردان كشورمان را محك بزنيم، تا ببينيم بهرغم همه توانمنديها در كجاي جهان ايستادهايم؟! بههر حال نتايج فاجعهآميز المپيك آتن آينه تمام نماي مديريت كشور است كه در عرصه رقابتهاي جهاني حتي در رديف كشورهاي ضعيف و عقب افتاده باز هم جايگاهي نازل داريم. دولت نهم بايد پاسخ دهد كه آيا شان ايران با اينهمه امكانات و جوانان مستعد رتبه 48 المپيك و رتبه 17 در بين كشورهاي آسيايي شركتكننده در المپيك پكن است!؟ در اين مقال روي سخن ما با مجلسيان و اهالي بهارستان است كه انگار هيچگونه مسووليت و نقش نظارتي بر عملكرد دولت نهم ندارند. هر چند كه انتظار ميرفت اهالي بهارستان وكيلالمله باشند تا...! اما افسوس كه مجلس اصولگراي هشتم مانند سلفشان مجلس هفتميها هرگز بنا ندارند كه در مسائل پر اهميت از حق نظارت خويش نسبت به عملكرد ضعيف مديران دولتي استفاده نمايند. سكوت ناموجه نمايندگان مجلس هشتم نسبت به عملكرد ضعيف متوليان ورزش كشور و كسب نتيجه حقارتآميز بازيهاي المپيك 2008 غيرقابل قبول و دهانكجي آشكار بر پرسشگري ملتي است كه بهدنبال دولت و مجلسي پاسخگو ميگردد! آيا وقت آن نرسيده است كه فراكسيون ورزش و كميته تربيتبدني با اعتراض 50 نماينده رئيسجمهور را به مجلس احضار نمايند؛ اگر مجلسيان نتوانند از ظرفيتهاي نظارتي خويش استفاده نمايند چه كسي بايد داد ملت را از مديران نالايق بستاند؟ چرا نمايندگان مجلس هشتم از حداقل حق خويش كه نيابت از افكار عمومي و پرسشگري است غافل شدهاند؟ و چشمان خويش را بر ناكارآمدي عناصر نالايق و ضعيف در دولت بستهاند!
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]