واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نقدي بر قوانين موجود درباره رفتار والدين با كودكان
در مراحل زندگاني انسان، كودكي دوراني است لذت بخش. كودكان آينده سازان جامعه هستند و تعليم و تربيت صحيح آنها موجب صحت و سلامت اجتماع است. لذا به هر ترتيبي كه شخصيت او ساخته شود، جامعه انساني نيز همان شخصيت را خواهد داشت.
توجه به مسائل و مشكلات آنان در واقع توجه به مشكلات اجتماع و نهايتا حل مشكلات جوامع است. همه چيز را بايد از كودكي شروع كرد، شخصيت اجتماعي، فرهنگي انسان از دوران كودكي شكل مي گيرد، لذا براي اينكه اجتماعات بشري شيوه اي راستين و صحيح به خود بگيرد لازم است به كودكان توجه ويژه اي بشود.
آنچه امروزه نگراني فعالان حقوق كودك و يا كساني كه در اين زمينه احساس مسووليت مي كنند را برانگيخته است آزار و شكنجه كودكان مي باشد.
بطور كلي اگر نگاهي گذرا به جامعه داشته باشيم به وضوح مشاهده مي كنيم كه هزاران كودك از كمبود مهر و محبت، سلامت، امنيت و حقوقي كه متضمن منافع آنها باشد رنج مي برند يا به شيوه اي غيرانساني مورد آزار و شكنجه والدين خود قرار مي گيرند پدراني كه فرزندانشان را مورد آزار و اذيت قرار مي دهند حاكمان مطلق هستند.
طبق آمار منتشره از سوي انجمن دفاع از حقوق كودكان بيشترين كودك آزاري هاي گزارش شده از سوي پدر كودك انجام مي شود. حتي قوانين ما نيز بيانگر اين امر مي باشد كه پدر تا سن 18 سالگي فرمانرواي مطلق طفل محسوب مي شود.
آزار و شكنجه كودكان در خانه را مي توان به سه دسته تقسيم كرد:
1- كودك آزاري جسمي يعني تنبيه بدني، اين مورد شامل محروم كردن كودك از غذا و پوشاك و وسايل تفريح نيز مي شود.
2- كودك آزاري جنسي، يعني استفاده نامشروع از كودك توسط اطرافيان.
3- غفلت و بي توجهي به نيازهاي كودكان و خلاقيت آنان. به عقيده بسياري از صاحب نظران عرصه علم روانشناسي اين مورد شايع ترين نوع كودك آزاري محسوب مي شود. اما تكان دهنده ترين اخبار، مربوط به آزار جسمي كودكان است كه ريشه هاي آن به عوامل تربيتي، بيماري رواني يا مشكلات اقتصادي والدين، اعتياد و... برمي گردد.
اينگونه آزار كودكان چنان به بخش جدايي ناپذير اخبار صفحات حوادث روزنامه ها مبدل شده كه ديگر كسي از آن تعجب نمي كند و بدين سان كودكان بسياري بزرگ مي شوند بدون آنكه كودكي كنند، مي ميرند بي آنكه كسي بر آنان بگريد و رنج و غم و درد، همدم هميشگي آنان است و لحظه اي شادي را بر خود روا نمي بينند.
در قانون اساسي بسياري از كشورهاي توسعه يافته به حقوق كودكان توجه لازم مبذول شده است. دهها نهاد و سازمان منطقه اي و بين المللي به نام كودكان و حمايت از آنها تاسيس شده كه بارزترين آنهاunc است.
unc نهادي است جهاني كه در سازمان ملل متحد به اين امر پرداخته است. اما اگر قانون اساسي كشورمان را ورق بزنيم مشاهده مي نمائيم كه از اصول 177گانه آن حتي يك اصل به كودكان اختصاص نيافته است. شايد بتوان اين را نشانه عدم توجه قانونگذاران به كودكان و تربيت آنها دانست.
قانون اساسي ما مدعي است كه به مشكلات و مسائل عديده پرداخته است اما حقيقت امر بدينگونه نيست، چون در اين مورد با تفويض اختيارات به قانون مدني و قانون مجازات اسلامي كودكان را بيشتر تحت سلطه والدين قرار داده است. بسياري از كارشناسان معتقدند كه نظام قانوني و حقوقي ما بايد در اين مورد اصلاح شود.
در حال حاضر افزون بر ضعف قوانين در زمينه مبارزه با پديده كودك آزاري، نظام اجرايي كشور نيز توانايي اجراي موثر قوانين را ندارد و تا اين مساله اصلاح نشود بايد ما همچنان شاهد آزار و شكنجه كودكان يا آينده سازان فردايمان از سوي پدر و مادراني كه لياقت داشتن فرزند را ندارند باشيم.
در بعد قانون گذاري مشكل اصلي، تجويز صريح تاديب يا تنبيه بدني كودك در قوانين كشور ما است: ماده 1179 قانون مدني در اين خصوص مقرر كرده است كه «ابوين حق تنبيه طفل خود را دارند ولي به استناد اين حتي نمي توانند طفل خود را خارج از حدود تاديب، تنبيه نمايند.» قانونگذار به صراحت در اينجا اختيار تنبيه كودك را به والدين او داده است. ولي مساله اي كه مبهم است حدود تاديب است. مرز تاديب والدين بر كودك در اينجا مشخص نيست و هيچ ماده مصرح قانوني نيز در اين زمينه ديده نمي شود. يا ماده 1177 قانون مدني كه بيان مي دارد: «طفل بايد مطيع ابوين خود بوده و در هر سني كه باشد بايد به آنها احترام كند.» مساله احترام و ارزش به والدين چيزي نيست كه انسان منكر آن شود يا با آن مخالفت نمايد هر كسي مي داند كه احترام به بزرگترها واجب است. اما كودك بايد در مقابل رفتار ناحق والدين چه كند؟ آيا دفاع او در مقابل عملي كه واقعا ناانسانانه و غيرانساني است بي احترامي تلقي مي گردد؟ اصلا اطاعت والدين چيست و چه موازيني دارد؟ اينها مواردي هستند كه قانون آنها را تعريف نكرده و بدين وسيله ذهنيتي درست كرده كه گويا والدين حقي دارند و كودكان بايد در هر شرايط و موقعيتي تسليم اراده آنها گردند. و در صورت اعتراض به عملي كه نامشروع بر او روا داشته مي شود بايد گفت كه كودك به والدين بي احترامي كرده است. و همچنين در تبصره 2 ماده 49 قانون مجازات اسلامي قانونگذار باز به صراحت از تنبيه بدني كودكان سخن مي گويد: براساس همان تبصره «هرگاه براي تربيت اطفال بزهكار تنبيه بدني ضرورت پيدا كند بايستي به ميزان و مصلحت باشد.»
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]