واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: چگونه بايد با روسيه رفتار كرد؟ مطمئنترين راه رسيدن به تهران، از مسكو ميگذرد
بحران اخير در منطقه استراتژيك قفقاز، كه در پي حمله نظامي دولت غربگراي گرجستان به منطقه اوستياي جنوبي اتفاق افتاد، پس از مداخله نظامي مسكو، و پس از آن به رسميت شناختن استقلال دو منطقه آبخازيا و اوستياي جنوبي از جانب روسيه، وارد مرحله جديدي شدهاست. غرب، به رهبري آمريكا كه در سالهاي زمامداري يلتسين و پس از آن به ميزان كمتر در دوره رياستجمهوري پوتين، در حال گسترش چتر خود در حياط خلوت روسيه بود، ناگهان با شوكي كه روسيه با مداخله نظامي در گرجستان ايجاد كرد، مواجه شدهاست. تحليلگران غربي اكنون اين سؤال را مطرح ميكنند كه به واقع، بهترين راه براي مهار غول خفته روسيه، كه به نظر ميرسد دوباره از خواب بيدار شده است، چيست؟ نيوزويك در مقالهاي به قلم «Richard Haass» به بررسي اين موضوع پرداخته است. ذكر اين نكته ضروري ساست كه انتشار اين مقاله در آفتاب، به معناي تأييد تمام بخشهاي آن نيست.
آفتاب- سرويس بينالملل: وضعيت در گرجستان آرامتر شده، اما هنوز حل نشده است. منطقه مورد مناقشه اوستياي جنوبي از گرجستان استقلال بيشتري پيدا كرده و نيروهاي بهاصطلاح «حافظ صلح» روسي به تعداد بيشتر و در مناطق بيشتري در اين كشور استقرار پيدا كردهاند.
تصميم رييس جمهور گرجستان «ميخاييل ساكاشويلي» مبني بر ادعاي دوباره بر اوستيا تصميمي عجولانه و بيپروا بهنظر ميرسد؛ چرا كه او قدرت واكنش روسيه را دستكم گرفته و تخمين بالاي اشتباهي از ميزان كمك سازمان ملل و ديگران به خود دارد.
اگرچه «مككين» و «اوباما» هر دو كار روسيه را قوياً تقبيح كردند. اما واقعيت اين است كه سازمان ملل براي كمك به گرجستان كار چنداني نميتواند بكند. پرسش اساسي اين است كه رئيسجمهور آينده آمريكا كه از ژانويه روي كار خواهد آمد، چه سياستي را در قبال روسيه پيش خواهد گرفت؟
ممكن است روسيه ديگر يك ابرقدرت جهاني نباشد، اما عليرغم جمعيت روبه كاهشاش، هنوز يك قدرت بزرگ است، آنقدر كه تاثير خودش را در دهههاي آغازين قرن بيستو يكم بگذارد.
روسيه تقريباً نصف سلاحهاي هستهاي جهان را در اختيار دارد، بزرگترين توليدكننده گاز طبيعي است، دومين توليدكننده بزرگ نفت جهان و يكي از بزرگترين صادركنندگان سلاحهاي مدرن است، ذخيره ارزياي به ميزان 300 ميليارد دلار را دارا است و با عضويت در شوراي امنيت سازمان ملل در موقعيتي است كه در هموار كردن راه يا سخت كردن كار سياستهاي خارجي ايالات متحده نقش مهمي دارد.
هركسي كه كوچكترين شكي درباره مورد آخر داشته باشد، كافي است ايران
” ايران درحال نزديك شدن به امكان غنيسازي اورانيوم در مقياس بالا است كه جزء اصلي يك سلاح هستهاي است. تنها راه موفقيت در اين مسأله براي آمريكا، به جز از طريق حمله نظامي كه ريسك بالايي دارد، از طريق ديپلماسي است.... “
را در نظر بگيرد؛ مسأله ايران بيشك آزموني براي سياست خارجي آمريكا در دو سال اول دوره رياستجمهوري جديد خواهد بود.
ايران درحال نزديك شدن به امكان غنيسازي اورانيوم در مقياس بالا است كه جزء اصلي يك سلاح هستهاي است. تنها راه موفقيت در اين مسأله براي آمريكا، به جز از طريق حمله نظامي كه ريسك بالايي دارد، از طريق ديپلماسي است.
ايران بايد كاملاً سنگيني هزينه ادامه دادن اين روند را حس كند. دراين راه اگر روسيه در روند پيشنهادات و تهديداتي كه در قبال ايران اتخاذ ميشده، همراه بود، انتخابهايي كه ايران جلوي خود ميديد كاملاً مشخصتر و واضحتر ميبود. مطمئنترين راه رسيدن به تهران، از مسكو ميگذرد.
از طرف ديگر موضوع سلاحهاي هستهاي را در نظر بگيريد؛ ميزان سلاحهاي هستهاي ايالات متحده و روسيه هنوز به طور خطرناكي بالاست و همينطور احتمال استفاده اتفاقي و يا غيراتفاقي از آنها. هدف ما داشتن جهاني با سلاحهاي هستهاي كمتر در اختيار تعداد كشورهاي كمتر است. مذاكرات دوطرفه مستقيم بين ايالات متحده و روسيه بهترين و تنها راه رسيدن به اين مطلوب است.
دولت «بوش» اعلام كرده است تا زماني كه روسيه بخشهايي از گرجستان را اشغال كرده باشد، تعاملات عادي بين ايالات متحده و روسيه مثل قبل نخواهد بود. اين نكته، نوعي ارتباط بين كشورها، كه سياستي ديرپا از زمان جنگ سرد است، را نشان ميدهد كه به واسطه اختلافنظر سر موضوعي (مثلاً در اينجا گرجستان) تحت تاثير قرار ميگيرد.
اين
” سياست ايالات متحده بايد اين باشد كه اين دو كشور تا جايي كه ميتوانند با هم همكاري داشته باشند و در جايي كه بايد و شايد، اختلافنظر خود را اعلام كرده و با يكديگر به رقابت بپردازند.... “
موضوع استراتژي آمريكا را زير سوال ميبرد، مخصوصاً كه اين مشكلات در ارتباط دو طرفه با روسيه در زماني در حال اتفاق افتادن است كه روسيه در بسياري از تعاملات ديگر آمريكا نيز نقش تعيين كننده دارد. به جاي اين، سياست ايالات متحده بايد اين باشد كه اين دو كشور تا جايي كه ميتوانند با هم همكاري داشته باشند و در جايي كه بايد و شايد، اختلافنظر خود را اعلام كرده و با يكديگر به رقابت بپردازند.
ما بايستي محدوديتهاي سر راه روسيه براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني را به جاي زياد كردن، تا حد امكان كم كنيم. اينكه روسيه طبق قانونهاي جهاني عمل كند و در كارهايش شفافيت داشته و مسئوليتپذير باشد، به نفع ماست.
روسيه مستبد كه در سازمانهاي مدرن جهاني پذيرفته شده و عضو شده باشد راحتتر به روسيهاي شفافتر و مدرنتر تبديل خواهد شد. اين موضوع در مورد گروه هشت (G8) نيز صدق ميكند و بهتر است روسيه عضو G8 و در G8 آينده (كه شامل چين، هند و برزيل نيز خواهد بود) بماند. هدف سياست خارجي آمريكا بايستي اين باشد كه روسيه را به جاي كنار گذاشتن به پايبندي به قوانين جهاني رهنمون كند.
آنچه «ريچارد نيكسون» چهل سال پيش در مورد چين گفته بود، اكنون در مورد روسيه صدق ميكند: «از ديد آيندهنگرانه، بضاعت اين را نداريم كه چين را براي هميشه خارج از خانواده
” روسيه مستبد كه در سازمانهاي مدرن جهاني پذيرفته شده و عضو شده باشد راحتتر به روسيهاي شفافتر و مدرنتر تبديل خواهد شد.... “
كشورها نگه داشته و اجازه دهيم به روياهاي خودش به خوبي پرداخته، نفرتاش نسبت به ديگر كشورها را پرورانده و مايه تهديد همسايگانش باشد».
وزير امورخارجه روسيه «سرگي لاورف» اظهارداشته: «ايالات متحده بايد بين پروژه بالقوه گرجستاناش و شراكت بسيار گستردهترش با روسيه يكي را انتخاب كند».
اين جمله نيز رابطه اين دو را نشان ميدهد. اين رابطه قابل قبولي نيست، اما اين واقعيت كه «لاورف» ميتواند اينطور اظهارش كند نشاندهنده اين است كه مسكو چه قدر حائز اهميت و نفوذ است. در طولانيمدت، بهترين راه براي تعديل رفتار روسيه، كاهش ثروتهايي است كه از نفت وگاز حاصل روسيه ميشود. سياست روسيه در قبال گرجستان اگر قيمت نفت بشكهاي 40 دلار بود، مسلماً فرق ميكرد. آمريكا با كاهش مصرف و فراهم آوردن نفت و منابع جايگزين ديگر ميتواند قيمتها را به اين سمت و سو بكشاند. سياست آمريكا در قبال انرژي با سياست امنيت ملياش درهم تنيده است.
اين روند سالها
” در طولانيمدت، بهترين راه براي تعديل رفتار روسيه، كاهش ثروتهايي است كه از نفت وگاز حاصل روسيه ميشود.... “
و شايد چند دهه زمان ببرد. و در اين مدت نبايد گرجستان در اين ميان ناديده گرفته شود. آمريكا در حال فراهم كردن كمكهاي انسان دوستانه براي گرجستان است و بايد راههاي ديگري براي كمك به مستحكمتر كردن دولت گرجستان پيدا كند. مذاكرات براي تخليه گرجستان از نيروهاي روسيه و جايگزيني آنها با نيروهاي بينالملي حافظ صلح، ارزش دنبالكردن دارد. وارد كردن گرجستان و اوكراين به «اتحاديه اروپا» و «ناتو» موضوعي است كه بايد دنبال شود، اگرچه زمان انجام اين كار و شرايط اين عمل بايست مورد توافق ديگر اعضاي اتحاديه اروپا، كه روسيه نيز يكي از آنهاست، قرار بگيرد.
در نظر گرفتن منافع روسيه در سياستگذاري خارجي آمريكا، امتياز دادن صرف به روسيه نيست. و باعث نميشود به مسكو «حق وتو»اي در قبال سياستهاي آمريكا داده شود. نكته اين قضيه در اين است كه آمريكا نميتواند در انزوا و به تنهايي در قبال گرجستان و ديگر كشورها تصميم اتخاذ كند. ما منافع گوناگون و متنوعي داريم و روسيه -خواهي نخواهي- نقشي اساسي در روند تامين آنها دارد.
مشخص كردن دقيق منافع و اولويتبندي آنها ، اولين قدم استراتژي است. رئيسجمهور آينده آمريكا بايد در مورد روسيه يك استراتژي خاص داشته باشد.
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]