محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844888629
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز نگراني خبرگان
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز نگراني خبرگان
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «دولتمردان معلم»،«واقعيت پنهان نميماند»،«گفتمان برتر»،«تبعيض درباره نخبگان سياسي»،«نگراني خبرگان» و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
رسالت
«دولتمردان معلم» عنوان سرمقالهي امروز روزنامهي رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن ميخوانيد؛هشتم شهريور ، سالروز شهادت دو معلم و شخصيت فرهنگي برجسته نظام اسلامي رجايي و باهنر است.
ظاهرا به دليل آنكه اين دو چهره گرانقدر به هنگام عروج ملكوتي خويش عهدهدار مقام رياست جمهوري و نخست وزيري كشور بودند فضاي غالب بر هشتم شهريور فضايي سياسي است كه عمدتا از دولت و دولتمردان و دستاوردهاي دولت در اين ايام ياد ميشود و اين البته در جاي خود اتفاقي مبارك است كه سالروز شهادت دو معلم به نام دولت نامگذاري شده است اما در عين حال آنچه كه به نظر ميرسد كمتر مورد توجه قرار گر فته است و جبران آن ضروري ميباشد سهم آموزش و پرورش از اين ايام ا ست با توجه به اينكه شهادت آن دو بزرگوار فرصتي فراهم ميآورد تا مسائل تعليم و تربيت و آموزش و پرورش خصوصا از منظر آنان در مقام عاليترين مسئولان اجرايي كشور مورد بازبيني جانشينان امروز آنان قرار گيرد.
در ادامه ميخوانيد؛از آنجا كه نظام اسلامي با هدف غايي تربيت و تعالي انسانها شكل گرفته است هر يك از دولتمردان و مسئولان نظام رسالتي سنگين در دستيابي به اين هدف و تربيت جامعه بر عهده دارند و به سهم خود الگو و معلم مردم ميباشند و بايد به اين وظيفه الهي در عرصههاي گوناگون عمل كنند.
-1 در سلوك و رفتار شخصي توجه داشته باشند كه حركات،گفتار و رفتار آنان آثار تربيتي تعيين كنندهاي بر جامعه دارد و وارستگي و مردم دوستي و صداقت و پرهيز از وابستگيهاي دنيايي و خويشاوندي و گروهي و نيز عدل و عقل و انصاف و تدبير و در يك كلام اصولگرايي آنان ،الگوي مردم و موجب تعميق باورهاي ديني در آنان خواهد شد.
-2 در عرصه برنامهريزي نيز دولتمردان نظام اسلامي بايد در عين بهرهمندي از تازهترين دستاوردهاي علمي با رويكردي معلمانه و نگاهي فرهنگي به تدبير امور بپردازند و به آثار و پيامدهاي تربيتي و دراز مدت تصميمات و اقدامات خويش در جامعه توجه داشته باشند.
-3 اما مهمترين پيام شهداي هشتم شهريور تحقق آرمانهاي آنان در عرصه آموزش و پرورش است كه عمر خويش را در اين راه صرف كردند و پاسداشت ميراث و دستاوردهايشان و دستيابي به اهداف بلند آن دو دولتمرد معلم ممكن نيست جز با احساس مسئوليت تمامي دولتمردان امروز براي حل مشكلات آموزش و پرورش و معلمان و برداشتن گامهاي عملي در اين زمينه به موازات تكريم و تعظيم مقام معلم
زيرا آموزش و پرورش ميتواند بهعنوان بزرگترين پشتيبان دولت ايفاي نقش كند و شاهد مثال توانمندي اين دستگاه در حمايت از دولت دوران آن دو شهيد بزرگوار ميباشد و بارزترين جلوه آن تقديم مديراني لايق و كارآمد از سطوح عالي تا مياني به دستگاههاي اجرايي و برنامهريزي كشور است كه بيانگر بالندگي و پويايي اين مجموعه عظيم طي آن سالها و حضور انبوه نيروهاي متعهد و پرشور در اين وزارتخانه ميباشد. در آن سالها آموزش و پرورش همپاي ديگر نهادهاي انقلابي ،جولانگاه حضور شور آفرين نيروهاي جوان بود. چندان كه جمع قابل توجهي از مديران و دولتمردان امروز فعاليت اجرايي خويش را در آن ايام از آموزش و پرورش آغاز كردند اگر چه به تدريج از امالقري خويش فاصله گرفتند امروز نيز آموزش و پرورش نيازمند نوآوري و نوپردازي است كه با حضور معلمان جوان و بهرهگيري از تجربيات معلمان فرهيخته تحقق آن ممكن است و همچنان كه آن دو شهيد تاكيد داشتند بايد جريان مستمر تربيت معلم با جذب و تربيت نيروي انساني اين حضور شورآفرين را تامين كند زيرا همچنان كه مقام معظم رهبري اشاره فرمودند : “ بيرون از آموزش و پرورش كار زيادي براي آموزش و پرورش نميشود كرد.”(1) و در حقيقت كليد تحول بنيادين در اين وزارتخانه در دست نيروهاي اين مجموعه است.
به منظور آشنايي بيشتر دولتمردان با زمينههاي سرمايهگذاري در اين توليديترين دستگاه كشور تقويت ارتباط ر ياست محترم جمهوري و وزراي محترم با معلمان و فرهنگيان يك ضرورت است كه از جمله در سفرهاي استاني ديدار ويژه با فرهنگيان كه معمولا تاثيرگذارترين گروه در صحنه استان ميباشند ميتواند زمينهساز اين تعامل باشد.
پينوشت:
-1 مقام معظم رهبري، 86/2/12
كارگزاران
«واقعيت پنهان نميماند» را صادق زيباكلام به عنوان سرمقاله روزنامهي كارگزاران نوشته است. در ابتداي آن ميخوانيد؛
نتايج بازيها يا درستتر گفته باشيم، شكست يا ناكاميهاي ايران در المپيك آنقدر اسفناك بود كه كمتر كسي تصور ميكرد ما آنقدر وضعمان و جايگاهمان در مقايسه با كشورهاي ديگر ممكن است تنزل پيدا كرده باشد. هيچكس البته نميتواند ادعا كند كه ميان پيشرفت و وضعيت مطلوب توسعه در يك كشور از يكسو و نتايجي كه آن كشور در ميدانهاي رقابت المپيك از سويي ديگر به دست ميآورد، يك رابطه مستقيم وجود داشته و كسب مدال و قرار گرفتن در جايگاه يا لااقل در جدول المپيك لزوما به معناي توسعهيافتگي و پيشرفته بودن يك كشور است.
در ادامه سرمقاله آمده است؛آنچه را كه با يقين بيشتري ميتوان گفت آن است كه نتايج ايران در المپيك با هالهاي از سكوت از سوي مسوولان و نپرداختن كافي به آن در رسانههاي حكومتي (صداوسيما و روزنامههاي دولتي) همراه بوده است. ميتوان به آساني تصور نمود كه برعكس وضعيت غمانگيز فعلي، اگر ما مدالهاي بيشتري كسب كرده بوديم و فيالمثل در ميان بيست كشور تحت جدول قرار ميگرفتيم، چه بهبه و چهچه و چه تبليغاتي از سوي مسوولان و دولتمردان ما و رسانههاي دولتي كه به راه نميافتاد. در آن صورت، موفقيتهاي ورزشكاران ايراني در المپيك وسيلهاي ميشد براي بهرهبرداريهاي سياسي و نشان دادن دستاوردها، موفقيتها و پيروزيها و در عين حال، پشت زرق و برقهاي پيروزيهاي المپيك پنهان شدن و فراموش كردن قيمت گوشت، مرغ، دارو، قطع روزانه برق، تلفات هولناك در جادههاي كشور، بيكاري، رواج مواد مخدر و دهها درد و مشكلات ديگر مملكت و در عوض مباهات كردن به پيروزيهاي بزرگ و دستاوردهاي آنچناني. اما المپيك پكن چنين فرصتي را براي مسوولان پيش نياورد. مسوولان ما كه معمولا هيچ فرصتي را به منظور ظاهر شدن جلوي دوربينهاي تلويزيون در كنار «دستاوردهاي» خود از دست نميدهند، از بد حادثه و از قضاي روزگار، از نمد المپيك نهتنها كلاهي نتوانستند بدوزند، بلكه بدتر، ناكامي در المپيك بدل به نوعي «ضدحال» شد.
زيبا كلام معتقد است؛اشكال يا درستتر گفته باشيم، حسن المپيك در آن است كه جايگاه و وضعيت ما را عريان و آنگونه كه واقعا هست و نه آنگونه كه خودمان دوست داريم تصور كنيم و باورمان شده، در معرض ديد قرار ميدهد. پيروزي در المپيك را نه ميتوان با پول نفت خريد، نه ميتوان آن را از كشوري ديگر كپي كرده و بهبود بخشيد، نه ميتوان آن را از بازار سياه تهيه كرد و نه با چندين برابر هزينه واقعياش به دست مهندسين و دانشمندان خودمان ايجاد كرد. شايد در ساير حوزهها نبودن واقعيتها را پنهان ساخته يا حتي آن را آرايش نموده و به شكل ديگري در معرض افكار عمومي قرار داد. اما اشكال اساسي المپيك و در كل ورزش آن است كه نميتوان هيچ بلايي بر سر آن آورد و با هيچ لطايفالحيلي نميتوان حقايق آن را از مردم پنهان ساخت و آن را به شكل و شمايل ديگري به مردم عرضه داشت. اشكال ديگر المپيك آن است كه ناكامي و درماندگي در آن را نميتوان بر گردن ديگران انداخت؛ چراكه المپيك، المپيك است.
در پايان ميخوانيد؛دوربين بازيهاي المپيك را ميتوان متهم به خيلي چيزها كرد. اما نميتوان المپيك را متهم به خطي و جناحي عمل كردن نمود. المپيك آينهاي است كه نه آنچه كه باور داريم و تصويري كه در روياها از خود و جهان ساختهايم را نشان ميدهد، بلكه آنچه را كه در عالم واقعيت هستيم را برملا ميكند.
كيهان
روزنامهي كيهان عنوان يادداشت روز خود را كه حسام الدين برومند نوشته است «گفتمان برتر» برگزيده و آورده است؛انقلاب اسلامي ايران با ايدئولوژي اسلامي بر گفتمان هاي حاكم بر عصر خود غلبه يافت و گفتمان هاي ماركسيسم و امپرياليسم را- كه در شرق و غرب دنيا جولان مي داد- به چالش كشاند. اين اتفاق بزرگ كه نامعادله سلطه گران را به هم ريخته و ادامه زيادي خواهي و افزون طلبي آنان را با مانع جدي روبرو كرده بود به طور طبيعي و قابل انتظاري تقابل آنان با «گفتمان دين مدار» را درپي داشت. اين مقابله ابتدا با اهرم هاي نظامي و اقتصادي آغاز شد و نظام سلطه بين المللي بعد از ناكامي در مقابله نظامي به پروژه مسخ «گفتمان دين مدار» و آنچه امروزه به جنگ نرم معروف است روي آورد. در آوردگاه جديد، جنگ دو گفتمان بالا گرفت، گفتماني براساس ماديت، جاهليت و غارت در برابر گفتماني بر پايه معنويت، عقلانيت و عدالت.
در بخش يگر يادداشت آمده است؛گفتمان انقلاب اسلامي با تأكيد بر حضور دين در اجتماع و سياست، پارادايم موقتي بشر يعني توجه به «سكولاريزم» و بازنشستگي دين در عصر حاضر را به محاق برد و پس از گذشت سه دهه از عمر انقلاب اسلامي با اندك تأملي رويكرد ملت هاي مسلمان به اين گفتمان و دوري پرشتاب آنها از نسخه هاي غربي را به وضوح مي توان ديد و در همان حال، ناتواني همراه با آشفتگي آمريكا و متحدانش از ميدان داري گفتمان دين مدارانه قابل انكار نيست. دشمن اما، هيچگاه از تلاش خصمانه دست برنداشت و هر روز ترفند تازه اي از آستين بيرون آورده و ساز بدصداي جديدي ساز كرد.
نويسنده يادداشت روز كيهان معتقد است؛گفتمان پوياي انقلابي يا گفتمان ايستا و منفعلانه خودباختگي و غربزدگي؟ امروز قدرت هاي غربي و استثماري در مواجهه با دو رويكرد اومانيستي و خدامحوري راه اول را برگزيده اند و جهت گيري و برنامه ريزي هايشان را نيز بر اين پايه بنا نهاده اند؛ اما تفكر انقلاب اسلامي با احياء گفتمان ديني مسير تازه و فصل جديدي را بر روي بشريت گشوده است و پس از سه دهه ايستادگي، مي رود تا دهه چهارم را دهه پيشرفت و عدالت رقم بزند تا طعم حيات شرافتمندانه توأم با شأن و منزلت را بر كام ها ساري و جاري سازد.
حال با طليعه دهه چهارم انقلاب به نام پيشرفت و عدالت ذكر نكاتي خالي از فايده نيست.
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛ در مسير پيشرفت و عدالت همچنان كه رهبر بصير انقلاب تأكيد دارند، اولاً سند چشم انداز نقشه راه پيشرفت است و لذا جهت گيري تمام برنامه ريزي ها و تلاش ها مي بايست در راستاي حركت به سوي آن باشد تا در سال 1404 ايران بر فراز قله هاي پيشرفت مشاهده شود. ثانياً پيشرفت بايد به موازات عدالت باشد، چرا كه هريك مكمل ديگري است و در صورتي كه صرفاً بر تك گزينه پيشرفت و يا عدالت پافشاري شود آن وقت است كه هر دو به نحوي قرباني مي شوند. مقام معظم رهبري در فروردين امسال در حرم رضوي عليه السلام در همين باره مي فرمايند: «عدالت بدون پيشرفت منجر به برابري در فقر خواهد شد و پيشرفت بدون عدالت هم هرگز مطلوب نخواهد بود زيرا در كنار رفاه و پيشرفت جامعه بايد فواصل طبقاتي كم شود و همه كساني كه استعداد تحرك، كار و توليد دارند از فرصت هاي برابر برخوردار شوند».
در ادامه ميخوانيد؛اما اين پيشرفت و عدالت بايد به موجب كدام انديشه و گفتمان طراحي شود؟ آيا نظامي كه براساس مباني ديني عينيت يافته است و خود دين در تمامي عرصه ها داراي عقيده و برنامه است، بايد از نظريات و گفتمان هاي غيرديني تغذيه كند؟ به يقين خواست آحاد مردمي كه انقلاب را به ثمر نشاندند و امروز الگوي انقلاب اسلامي را به فراتر از مرزهاي كشورشان صادر كرده اند تمكين در برابر گفتمان هاي غيربومي و غيرديني نيست. و پرسش اين است كه آيا گفتمان ها و نظريات غربي در اداره امور موفق بوده اند؟ و اين كه امروزه بحران هويت، فروپاشيدگي نظام خانواده و حتي بحران هاي اقتصادي و مالي ناشي از چيست؟ آيا راه پيشرفت و عدالت جز بر پايه گفتمان انقلاب و امام(ره) ميسر خواهد بود؟
در بخش پاياني يادداشت آمده است؛از جلوه هاي برجسته «گفتمان انقلاب و امام(ره) خودباوري و ايستادگي در برابر زورگويان و زياده خواهان و روحيه تهاجمي- و نه منفعلانه- در برابر آنهاست و امروز ايران اسلامي با معيار قرار دادن اين گفتمان در سطح سياست خارجي در رويارويي با نظام سلطه به موفقيت هاي كم نظيري- اگر نگوييم بي نظير- نائل شده است و سبب اصلي و علت غايي پيشرفت ها و دستاوردهاي كسب شده نيز در همين امر نهفته است. به طوري كه اين موج مبارزه با زور و ظلم در بسياري از نقاط عالم فراگير شده است و قدرت هاي جاه طلب را در عملي كردن خواسته هايشان به استيصال كشانده است تا آنجا كه امروزه نهضت بيداري اسلامي خرده گفتمان هاي مادي گرايانه را به حاشيه رانده و قدرت هاي استكباري را در چالش با اين الگوي برتر و پيام پرمخاطب اگر نگوئيم به بن بست رسانده، دستكم مي توان گفت كه با دشواري هاي فراوان روبرو كرده است.
اعتماد ملي
«نگراني خبرگان»عنوان سرمقالهي روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛مجلس خبرگان رهبري نگراني جدي خود را از طرح تحول اقتصادي كه رئيسجمهور مجددا در اجلاس چهارم خبرگان رهبري تاكيد نموده بدون هيچ ملاحظهاي آن را اجرا خواهد كرد، ابراز كرده است.طرحهايي اينچنيني جسارت و شهامتي خاص ميطلبد. از اين بابت بايد به رئيسجمهور تبريك گفت.
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛در كشورهايي چون روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، زماني كه بوريس يلتسين به همراه تئوريسينهاي اقتصاد بازار آزاد، تصميم به رهاسازي اقتصادي گرفت، شورشهاي زيادي اتفاق افتاد. محبوبيت حزب كمونيست بهيكباره اوج گرفت. مجله معتبر اكونوميست عكس صفحه اول خود را به اسكلتي اختصاص داد كه در حال برآمدن از قبر بود، اين مجله تيتر زده بود: آيا كمونيسم دوباره زنده خواهد شد؟
نويسنده سرمقاله معتقد است؛اقتصاد جهاني در دو تصميم كليدي، يكي به دليل لزوم پيوند ميان آموزههاي سوسياليستي و رفتارهاي عريان ليبرالي و ديگر به دليل بحرانهاي پس از جنگ دوم جهاني، نسخه حضور مستمر دولت در زندگي روزمره اقشار پايين را تجربه كرد. شايد مهمترين نسخهها را دولت بريتانيا، سوئد و برخي دولتهاي اروپايشمالي اتخاذ كردند؛ آنها با استقرار دولتهاي رفاه در تلاش بودند سهم دولت را در حفاظت از دهكهاي پايين جامعه نشان دهند.
در ادامه سرمقاله با اشاره به اين كه دولت بايد بداند حجم تعهدات ايجادي هر اقتصاد پويايي را فلج ميكند، چه رسد به اقتصاد بيمار ايران را؛ نوشته است؛لذا خبرگان رهبري حق دارند نگران تبعات تصميم دولت باشند. دامنه تصميمهاي دولت تنها دامن دولت نهم را تر نخواهد كرد، كليت موجوديت نظام اقتصادي و سياسي كشور را هدف ميگيرد.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛پس دولت نهم بايد و الزاما با رعايت تمام جوانب، مشاورههاي بنيادي و مطالعه همهجانبه اقدام به اجراي طرح خود نمايد. با كمك تمام دستگاهها و عناصر ذيربط ميتوان دست به تحولي بزرگ زد.
مردم سالاري
«تبعيض درباره نخبگان سياسي»عنوان يادداشت امروز روزنامهي مردم سالاري به قلم آرش محبي است كه در آن ميخوايند؛صبح ديروز همايش ملي نخبگان با حضور رئيس جمهور، برخي اعضاي كابينه دولت نهم و جمعي از نخبگان علمي كشور برگزار شد.
برگزاري چنين همايش هايي فارغ از نيات سياسي برگزاركنندگان قابل احترام است. عدم توجه به نخبگان كشور در عرصه هاي گوناگون صدمات جبران ناپذيري را به همراه دارد و چنان كه قدما نيز تاكيد دارند كار را بايد به كاردان سپرد. نخبه در هر حوزه اي كه كارگردان امور باشد پيشرفت و توسعه را به ارمغان مي آورد و از اتلا ف هزينه هاي بيهوده و تجربه هاي غلط تكرار شده جلوگيري مي كند.
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛حتي اگر رئيس دولت نهم سوداي مديريت جهان در سر داشته باشد عبور از چهره هايي مانند آيت الله هاشمي رفسنجاني، آيت الله مهدوي كني، حجت الا سلا م ناطق نوري و حتي سيد محمد خاتمي با آن وجهه مقبول جهاني ممكن نيست زيرا افراد نامبرده از پايه هاي مستحكم نظام سياسي كشور هستند.از سويي دولت نهم به مراكز نخبه پروري سياسي يعني احزاب، نيز روي خوش نشان نداده است كه قطع يارانه احزاب و ايجاد محدوديت براي فعاليت از جمله آنهاست.
در ادامه يادداشت ميخوانيد؛رئيس دولت نهم بايد به اين سوال پاسخ بدهد كه بنا بر چه تعريفي از نخبگان به استفاده از نخبگان عرصه سياسي كشور اعتقادي ندارد و اتلا ف انرژي در اين حوزه را روا مي دارد؟ البته اگر به نيات خير اين نخبگان سياسي كشور شكي هست بايد پاسخ داده شود كه بنابر چه فرض هاي مورد قبول و عقل پسندي به ساير نخبگان نمي توان شك كرد؟
در پايان ميخوانيد؛توجه به نخبگان در تمامي كشورهاي توسعه يافته وجود دارد و قوانيني نيز در جهت ساختارمند كردن اين توجه وضع شده است اما اين توجه بدون غرض و تبعيض انجام مي شود.چگونه مي توان باور داشت در يك كشور فرضي كه به نظرات ارشادي نخبگان عرصه سياست در اداره امور توجهي نمي شود به ناگهان در ساير عرصه ها نخبگان حكمفرما شوند و بالعكس. به جاست كه ضمن تقدير از برگزاركنندگان گردهمايي هايي چون همايش ملي نخبگان برگزاري همايشي مشابه در عرصه سياست را به دولت نهم پيشنهاد كرد.
ايران
«ايران در گروه ليدر شانگهاى»عنوان يادداشت امروز روزنامهي ايران است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛سازمان همكارى شانگهاى كه هشتمين اجلاس آن با حضور رئيس جمهور كشورمان و سران چند قدرت مهم منطقه در پايتخت تاجيكستان گشايش يافته به تدريج به بازيگرى تعيين كننده در عرصه اقتصاد و سياست بين الملل تبديل مى شود. در قدرت يابى سازمان شانگهاى همين نكته بس كه فهرستى بلند از كشورهاى مهم آسياى مركزى و جنوب آسيا براى عضويت در اين نهاد صف بسته اند و هيچ قدرت برترى در دو حوزه شبه قاره و قلمرو شوروى سابق نمانده كه امروز زير پرچم شانگهاى گرد نيايد. اما در اين ميان دو قدرت برتر گرداننده اين سازمان - يعنى چين و روسيه - بيش از همه به حضور ايران به عنوان نماينده برتر حوزه خليج فارس دراين پيمان منطقه اى چشم دوخته اند. تهران اگرچه تا به امروز به صورت عضو ناظر كليدى دراين سازمان ظاهر شده است اما با شرايط حساس امنيتى و سياسى كه منطقه تحت پوشش شانگهاى پيدا كرده، اكنون همه اعضاى اين نهاد بالاتفاق خواهان آن هستند كه تهران سهم بيشترى در گردش امور شانگهاى پيدا كند.
در ادامه يادداشت آمده است؛خانواده شانگهاى در حضور طرف ايرانى از يك سو به توسعه چتر نفوذ اقتصادى اين سازمان چشم دوخته است زيرا با افزوده شدن تهران به اين گروه، شانگهاى درعمل ?? درصد نفت و ?? درصد گاز طبيعى جهان را در اختيار خواهد داشت.
در بخش ديگر ميخوانيد؛از سوى ديگر از نگاه رهبرانى چون پوتين و هوجين تائو كه طرح تبديل سازمان شانگهاى به يك بازيگر مؤثر در معادلات امنيتى آسياى مركزى و جنوب وشرق آسيا را ريخته اند؛ حضور ايران، اين سازمان به ظاهر اقتصادى را تبديل به يك نيروى سياسى بى رقيب خواهد ساخت. در همين راستا پوتين و جين تائو در سفر سال گذشته احمدى نژاد، در مذاكره اى سه جانبه در بيشكك، ايده تبديل شانگهاى را به سازمانى فرا اقتصادى نهايى كردند. دقيقاً پس از اين بود كه اين سازمان پلكان ترقى را در تبديل از سازمان صرفاً اقتصادى به نهادى با كاركردهاى امنيتى و سياسى به سرعت طى كرد.
در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛اكنون پس از جدال بزرگى كه ميان روسيه با امريكا و ناتو در پهنه قفقاز درگرفت براى جناح حريفان امريكا اين فرضيه ها درباره رويارويى سران شانگهاى و ناتو به واقعيت پيوسته است. امروز در تحليل كشمكش قفقاز كه از ? آگوست مرز كشورهاى عضو شانگهاى را فراگرفت تفاوت چندانى ميان ديدگاه احمدى نژاد با هوجين تائو يا ولاديمير پوتين وجود ندارد.
در پايان آمده است؛هر دو منطقه اى كه اكنون امريكا و ناتو در آن اردو زده اند، يعنى افغانستان و گرجستان جزو قلمرو اصلى سازمان شانگهاى تعريف مى شوند. لذا اين بار تهران، پكن و مسكو در «اجلاس دوشنبه» حول اين انديشه اجماع پيدا مى كنند كه مداخله واشنگتن و ناتو در عرصه امنيت منطقه، يك تهديد مشترك براى همه است در چنين شرايطى براى اعضاى مؤسس و ناظر سازمان شانگهاى راهى جز تنظيم يك سياست بازدارنده يا طراحى يك ترتيبات امنيتى جديد براى منطقه باقى نمى ماند.
جمهوري اسلامي
روزنامهي جمهوري اسلامي سرمقالهي امروز خود را با عنوان تحليل سياسي هفته به مسائل و موضوعات اين هفته اختصاص داده است.
در ابتداي سرمقاله ميخوانيد؛در اين هفته ماه پرفيض شعبان رو به پايان رفت و ماه غفران الهي در پيش رو قرار گرفت از اين رو بايد اين ايام را غنيمت شمرد واز روزهاي باقيمانده اين ماه بهره معنوي مناسب را براي پالايش درون و پاكي برون برد.
در ادامه ميخوانيد؛هفته اول شهريور ماه يادآور شهادت جانگداز دو خدمتگزار به انقلاب و ملت يعني شهيد رجايي و باهنر بود كه در كسوت رئيس جمهور و نخست وزير در آتش كين دشمنان نظام سوختند. هشتم شهريور همه ساله پرواز خونين اين دو كبوتر سبكبال را به ياد مي آورد كه سرافرازانه از كاروان ايثار به آسمان پركشيدند و ملتي را سوگوار كردند. اين دو با حضور پر معنويت خود در عرصه خدمتگزاري به ملت جلوه هاي درخشاني از معنويت اخلاق ساده زيستي خدا باوري شجاعت استقلال طلبي بيگانه ستيزي آخرت گرايي و دنياگريزي را به نمايش گذاشتند به گونه اي كه در تاريخ انقلاب به عنوان الگوهاي جاويد كارگزاري درخشيدند و جاي خالي آنها همواره احساس مي شود.
در نخستين روز از هفته دولت رئيس جمهور به همراه اعضاي دولت با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند. ايشان « پركاري و نشاط خدمت به مردم » « برجسته كردن شعارها و گفتمان امام و انقلاب » و « انس با مردم و روحيه مردمي » را سه خصوصيت با ارزش دولت خواندند و در عين حال تاكيد كردند دولت بايد پيشرفت و عدالت را در همه برنامه ريزيها لحاظ كند و در اين مسير مولفه تدبير و همه جانبه نگري مورد غفلت قرار نگيرد.
در بخش ديگر تحليل سياسي هفته جمهوري اسلامي آمده است؛حضرت آيت الله خامنه اي همچنين سند چشم انداز 20 ساله را « نقشه راه حقيقي پيشرفت » كشور دانستند و نظارت بر برنامه ها و جهت گيري هاي سازمانها و دستگاه ها براي تشخيص انطباق آنها با سند چشم انداز و رصد ميزان تحقق اهداف اين سند را كاملا ضروري خواندند . ايشان همچنين اجراي صحيح و كامل سياستهاي اصل 44 را زمينه ساز تحولي همه جانبه برشمرده و پيگيري جدي اين سياست ها را خواستار شدند.
تحليل سياسي هفته اين روزنامه در ادامه نوشته است؛در مرور مسائل خارجي اين هفته با رخدادهاي متعددي مواجه بوديم . اوج گيري بحران گرجستان در پي به رسميت شناختن استقلال مناطق اوستياي جنوبي و آبخازيا توسط مسكو تشديد بحران در افغانستان به دنبال حمله آمريكا به مناطق مسكوني پاسخ قاطع سيدحسن نصرالله به تهديدات رژيم صهيونيستي در مورد احتمال حمله جديد به لبنان وافزايش مخالفت ها با پيمان امنيتي بغداد واشنگتن در عراق پس از ديدار رايس از اين كشور از جمله رويدادهاي خارجي مهم هفته جاري بود.
به رسميت شناختن استقلال دو منطقه اوستياي جنوبي و آبخازيا توسط رئيس جمهور روسيه اين هفته به مثابه ضربه ناگهاني به غرب بود كه شوك شديدي را وارد كرد و اردوگاه غرب را به شدت آشفته ساخت به طوري كه برخي از رسانه هاي غرب اهميت اين خبر را با حادثه انفجارهاي آمريكا در 20 شهريور 1380 قابل قياس دانستند . « ديميتري مدودف » رئيس جمهوري روسيه روز سه شنبه پس از خروج از جلسه شوراي امنيت اين كشور خبر امضاي حكم به رسميت شناختن استقلال آبخازيا و اوستياي جنوبي را اعلام كرد. مدودف حتي به اين نيز بسنده نكرد و براي نشان دادن قاطعيت روسيه در اين باره تاكيدكرد روسيه از جنگ سرد با غرب نمي هراسد.
در همين زمينه و در ادامه ميخوانيد؛همانگونه كه انتظار مي رفت بلافاصله پس از اين موضع گيري روسيه دولتهاي غربي واكنش نشان دادند. البته واكنشي كه بيشتر بوي ياس و سرخوردگي از آن به مشام مي رسيد. بوش رئيس جمهوري آمريكا اقدام روسيه را غيرمسئولانه خواند و خواستار تجديدنظر مسكو در موضع خود شد. فرانسه انگليس و آلمان نيز كه در تهاجم روسيه به گرجستان موضعي محتاطانه داشتند اين بار شديدتر روسها را مورد انتقاد قرار دادند.
در ادامه تحليل سياسي ميخوانيد؛اين هفته اوضاع افغانستان نيز بحراني تر شد و موجي از اعتراضات ضد آمريكائي به دليل تهاجم هوايي آمريكا به يك روستا در منطقه « شيندند » كه حدود 90 كشته برجاي گذاشت اين كشور را فرا گرفت . در كابل و همچنين منطقه عزيز آباد ناحيه بمباران شده مردم به خيابانها ريختند و باشعار مرگ بر آمريكا خواستار خروج اشغالگران شدند.
عمق فاجعه به حدي بود كه حامد كرزاي رئيس جمهوري افغانستان نيز مجبور شد ملاحظات خود با آمريكائيها را كنار بگذارد و از اقدام آنها شديدا انتقاد نمايد. اين درحالي است آمريكائيها وقيحانه از جنايت خود دفاع كردند و حتي آنرا موفقيت آميز خواندند. آمريكائيها مدعي شدند نه تنها فقط 30 نفر در حملات هوايي جنگنده هاي آنان كشته شده اند بلكه اكثر آنها هم از اعضاي القاعده بوده اند .
در بخش ديگر آمده است؛هفته جاري پاسخ محكم و قاطع سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان به تهديدهاي سران رژيم صهيونيستي بار ديگر قدرت و نقش مهم اين جنبش در معادلات منطقه را خاطرنشان ساخت و بازتاب وسيعي در محافل سياسي و مطبوعاتي جهان پيداكرد.
نصرالله در اظهارات خود كه به مناسبت سالگرد پيروزي جنگ 33 روزه بيان مي داشت تاكيد نمود اگر صهيونيستها يكبار ديگر حماقت خود را در حمله به لبنان تكرار كنند در آن صورت نسخه مرگ و نابودي خود را پيچيده اند زيرا حزب الله مصمم است با دست كم 11 هزار موشك اسرائيل را درهم بكوبد .
و در پايان ميخوانيد؛هفته جاري در عراق شاهد ادامه بحران امنيتي و همچنين اوج گيري بحث ها بر سر موضوع قرارداد بغداد ـ واشنگتن بوديم . درحاليكه در هفته جاري تقريبا همه روزه عراق انفجارهاي مرگباري را تجربه كرد همزمان رايس وزير خارجه آمريكا به اين كشور سفر نمود. رايس تلاش كرد در اين سفر مقامات عراقي را به پذيرش امضاي توافقنامه متقاعد سازد. اين درحالي است كه « المشهداني » رئيس مجلس عراق در خلال سفر خود به اردن با عنوان اينكه مجلس عراق هرگز پيمان مذكور را امضا نخواهد كرد آب پاكي را بر دستان آمريكايي ها ريخت . در همين راستا آيت الله سيستاني بزرگترين مرجع مذهبي عراق نيز خطاب به نوري مالكي نخست وزير اين كشور هشدار داد پاي توافقنامه اي را امضا نكند كه در آينده مايه ننگ وي باشد. اكنون به نظر مي رسد مخالفت با پيمان مذكور بيش از هر زمان ديگر در ميان مقامات و شخصيتهاي با نفوذ عراقي مطرح است و در چنين شرايطي بسيار بعيد است كه آمريكايي ها بتوانند توافقنامه استعماري خود را به ملت عراق تحميل كنند.
ابرار
«تجليل از قهرمان يا باندبازى؟!»عنوان يادداشت امروز رونامهي ابرار به قلم مصطفى صادقى كه در آن ميخوانيد؛بعد از پايان بازيهاى المپيك و بازگشت كاروان ورزشى با آن كارنامه تحقير آميز مدال طلاى هادى ساعى سنگرى شد براى مخفى شدن مسئولان ناكام ورزشى. مسئولانى كه تا پيش از آن بارها عنوان شده بود كه بسيارى از آنها به غلط دراين پست ها گمارده شده اند و نه تخصص اين كار را دارند و نه تجربه. همين قرار نگرفتن افراد در جايگاه اصلى خود مسأله ايست كه امروز موجبات بسيارى از مشكلات اساسى كشور را فراهم آورده است. چنانكه در همين راستا اخيراً يكى از اعضاى شوراى شهر تهران كه بازمانده دوم خردادى هاست در اظهاراتى غيركارشناسانه خواستار نام گذارى ميدانى به نام هادى ساعى شده است و جالب است كه اين فرد معتقد است خواسته او خواسته مردم است. آقاى مسجد جامعى كه از مدافعان اين نامگذارى است و معتقد است كه خواسته او خواسته مردم است بايد بگويد كه:
اولا: او منتخب چند درصد مردم تهران است؟
ثانيا: ايشان در كجا و كى نظرسنجى از مردم شريف تهران انجام داده اند؟
ثالثا: دليل واقعى اين اصرار مسجد جامعى چيست؟
و آيا نبايد به اين نتيجه برسيم كه باز هم حزب بازى و باند بازى كه خصلت اصلى اهالى دوم خردادى است در اين معقوله نقش اساسى دارد؟
حالا اين مسجد جامعى كيست؟
كارنامه ضعيف اين فرد در وزارت ارشاد آنقدر تيره و تار است كه حتى هم حزبى ها و هم باندى هاى او هم از دوران او به نيكى ياد نمى كنند. ضمناً يادمان نرفته او سال ها قائم مقام، دبير، مونس و همدم آن شيرخر خورده بود كه روزگارى در مسند وزارت ارشاد قرار داشت و تا توانست به فرهنگ و هنر اين مملكت خيانت كرد و حالا هم در موطن اصلى خود به زندگى ادامه مى دهد. اين اقدام شتابزده،رفاقتى و به دور از واقعگرايى و تحت تاثير همكارى و هم حزبى بودن عملى نيست كه بتواند براى مردم خوب تهران قابل توجيح باشد. ضمن اينكه هيچكس منكر نيست كسب قهرمانى المپيك قابل تحسين است اما كسب هر افتخار و هر موقعيتى پاداشى مترتب دارد همان طور كه رسانه ملى و روزنامه ها از هادى ساعى تجليل كردند و سازمان تربيت بدنى مبلغ قابل ملاحظه اى به عنوان پاداش به وى پرداخت كرد. نبايد اجازه دهيم تهران بزرگ و سوابق آن تحت تاثير حضور چند روزه عده اى تحت عنوان شوراى شهر مورد برخوردهاى سليقه اى قرار گيرد. يادمان نرود كه اگر چنين عملى قابل توجيه و قابل قبول باشد براى كشورى كوچك با جمعيتى اندك كه جزيره اى كوچك در خليج فارس است كسب يك مدال طلا توسط قهرمان بحرين به همان نسبتى كه مسجد جامعى اشاره كرده است شايد بحرين هم بايد تغيير نام بدهد و به نام قهرمانى كه يك طلا براى او كسب كرده است، گردد. اكنون يك قهرمان در المپيك مى آيد و ? مدال طلا را يكجا درو مى كند با اين نظرات كوتاه و انديشه هاى حزبى و احساسى بهتر نيست كه ? ايالت را به نام قهرمان آن كشور بكنند؟ خير،كشورها، مسئولان و ملت ها هيچگاه تحت تاثير احساسات و يا رفاقت ها قرار نمى گيرند. اين شورا به جاى نامگذارى يك ميدان خوب است مشكلات عديده مردم تهران و كسرى هايى كه در خدمات شهرى فراوان ديده مى شود را چاره انديشى كنند و به جاى اينكه شوراى شهر تهران در قالب يك حزب سياسى عمل كند و شهردار تهران نيز همسو با آنان پايگاه سياسى شهردارى را به عنوان ستاد انتخاباتى رياست جمهورى قرار دهند، به واقعيات بيشتر توجه كنند. آرى وقتى كسى با آن رأى پايين در جايگاهى قرار بگيرد كه بايد تحصيلكردگان و دلسوختگان نظام قرار بگيرند بيش از اين نبايد انتظار داشت. شما كه به دلايل حزبى و باندى به دنبال اين نامگذارى هستيد آيا تابه حال وظايف دينى و ملى شما ايجاب نكرده بود حتى براى يكبار پيشنهاد و درخواست نامگذارى يك ميدان به اسم يكى از شهدا و ايثارگران را بدهيد؟ آيا تاكنون در صحن شورا ايستاده ايد و از نام شهيد و جانبازى دفاع كرده ايد؟ بدانيد كه مردم در انتخابات بعدى با حضورى حداكثرى كسانى را راهى شورا خواهند كرد كه واقعاً دلشان براى ميهن و دينشان بتپد نه حزب و باندشان.
دنياي اقتصاد
دور زدن خصوصيسازي؟» عنوان سرمقاله روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمود اسلاميان است كه در آن ميخوانيد؛روند تحولات اقتصادي كشور طي سه دهه گذشته فراز و نشيب فراواني داشته است. پس از پيروزي انقلاب، كادرهاي انقلاب بنا به دلايل طبيعي روند دولتي و ملي نمودن اقتصاد را پيش گرفتند.
حتي آقاي مهندس بازرگان و كابينه نهضت آزادي نيز در اين روند نقش موثري داشتند.
فروپاشي نظامات اشتراكي طي دهه نود و اختلافات بنيادي اقتصاد اسلامي با اقتصاد دولتي، باعث شد مسوولين در سالهاي اخير به دنبال رفع موانع قانوني براي عبور از اقتصاد دولتي به خصوصي باشند. ناكارآمدي تفكر اقتصادي نه تنها براي ايرانيان بلكه براي كل دنيا اثبات شده بود. اين انديشه اگر ميتوانست موفق باشد، در شوروي سابق اثربخش ميبود؛ زيرا در اين كشور با از بين رفتن ميليونها انسان و سالها زحمت اين مدل كاملا پياده شد و شكست خورد. اقتصاد دولتي در كل دنيا به چندين دليل ساده و مشترك شكست خورده بود:
الف: احساس عدم امنيت شغلي مديران
ب: تصميمگيريهاي كند و نگرش كوتاهمدت
ج: فساد اقتصادي در نظامات دولتي
د: بهرهوري پايين
ه: نگرش غيررقابتي
خروجي اين سيستم براي جامعه نتيجهاي جز تورم بالا، بيكاري و رفاه پايين و ساير مولفههاي ناشي از آن نخواهد بود.
به هر حال پس از سالها انتظار، زحمات مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام به بار نشست و اجراي اصل 44 توسط مقام معظم رهبري تنفيذ گرديد. ايشان در چندين نوبت هم تاكيدات جدي بر اجراي اين اصل داشتند. اما مساله مهم اين است كه طراحان و مسوولين، مرتب بايد نتايج حاصل از اجرا را با اهداف طرح مقايسه نمايند. آيا اجرا مطابق اهداف طرح پيش ميرود؟
خصوصيسازي شركت هاي بزرگ در كشور آغاز شد، ولي به دليل عدم حمايت نظامات بانكي از كارآفرينان در اكثر واگذاريهاي بزرگ شركتهاي شبه دولتي حضور فعال يافتهاند. نگاهي به واگذاري بلوكهاي شركتهاي اصل 44 نشان ميدهد كه صندوقهاي بازنشستگي نقش اصلي را در خريدها داشتهاند.
هر شركتي كه مدير آن توسط مقامات دولتي عزل و نصب شود، يقينا همه مضار شركتهاي دولتي و بلكه بيشتر را خواهد داشت؛ زيرا در شركتهاي دولتي حداقل كنترلها توسط سيستم بازرسي انجام ولي در شركتهاي شبه دولتي اين كنترلهاهم انجام نميشود.
اين روند يك شكست جبران ناپذير براي اجراي اصل 44 است، زيرا اهداف طرح نقض شده است. به هر حال خروجي ثروت كشور و اقتصاد ملي با مديريت دولتي يا شبه دولتي جز تورم و بيكاري حاصلي نخواهد داشت. تبديل شدن به اقتصاد اول منطقه جز با بالابردن بهرهوري اقتصاد ملي امكانپذير نيست. مديران مياني به علت چسبندگي مسووليت بار ديگر همه نظام را دورزدهاند؛ اين يك آفت بزرگ ملي براي اصل 44 است و اين روند جز با برخورد قاطع مسوولان نظام امكانپذير نيست.
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]
-
گوناگون
پربازدیدترینها