تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812837411




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سه عامل مقدس در نهضت امام حسين (عليه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: 1ـ نهضت اباعبدالله الحسين (ع) شخصى و فردى نبود، بلكه كلى و انسانى بود، به خاطر حقيقت، عدالت و مساوات صورت گرفت و نهضتي كه به خاطر حق و عدالت باشد همه افراد بشر آنرا دوست دارند و به آن ارج مي نهند.همانطوريكه پيامبر (ص) براى امام حسين(ع) ارج و قرب و عشق خاصى قائل بودند و بارها جملاتى مانند حسين منى و انا من حسين را در جمع مى فرمودند.
2ـ قيام امام با يك بينش و بصيرت قوى توأم بود كه زمانها بايد مى گذشت تا مردم متوجه شوند. فرض كنيد مردم اجتماعي كه در جهل و غفلت بودند، يك بصير پيدا مى شود و مصائب، درد و مشكل اين مردم را بهتر از خودشان مى شناسد مانند مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي، او در سال يك هزار و سيصد و ده قمري رحلت نمود. وى چهارده سال قبل از قيام مشروطيت قيام كرد و يك نهضت اسلامى در دولتهاى اسلامى بپا كرد در آن تاريخ اين مرد بزرگ خوانده مى شود. ديده مى شود يك فردي واقعا غريب بوده و درد ملتهاى مسلمان را احساس مى كرده حتي خود ملت خودش (ايران) هم به او دهان كجى مى كردند، او را مورد تمسخر قرار مى دادند و او را مورد حمايت قرار نمى دادند. اگر نامه هاى ايشان را كه براى آيت ا… ميرزاى شيرازي و … نوشته است بخوانيم عظمت او را بيشتر درك خواهيم كرد. الآن كشورهاى اسلامى به او افتخار مى كنند حتى در مورد مليت و جاى تولدش بين بعضى دول اختلاف است و او را از آن خود مي دانند؛ ايران و افغان او را از خود مى دانند، تركها مى گويند چون در كشور ما فوت نموده از آن ماست، مصريها افتخار مى كنند كه سيد جمال به كشور ما آمد و قدر و منزلت او را مى دانستم و علمايي مانند شيخ محمد عبده به او گرايش يافتند ولى متاسفانه در زمان خودش طرد شده و حتى از كشور خودش ايران با چه وضع نكبت باري تبعيد شد و مانند جد بزرگوارش امام سجاد (ع) پاهايش را به شكم قاطر بستند و در هواى سرد زمستان از طريق كرمانشاه از مرز خارجش كردند، يكنفر از مردم ايران هم از سيد جمال دفاع نكرد. نمونه بهتر و بارزتر وجود مقدس حضرت اميرالمومنين على (ع) است آن هم از زبان مقدس و مبارك خودشان در نهج البلاغه ، ايشان در فاصله ضربت خوردن تا شهادت يعني در فاصله چهل و چهار يا چهل و پنج ساعت آخر زندگيشان فرموده اند:(خطبه صد و چهل و هفتم)
غدا ترون ايامى و يكشف لكم عن سرائرى ؛
يعني:فردا مرا خواهيد شناخت و اسرار من براى شما كشف خواهد شد.
اين مطلب با عظمت را حتى مسيحيان، مخصوصاً دانشمندان معروفشان بيان كرده اند مانند جبران خليل جبران، ميكائيل نعيمه، جرج جرداق مسيحى.آنها با اينكه مسيحى هستند از شيفتگان واقعى مولا مى باشند. جبران خليل جبران مى گويد: من نمى دانم چه راز و سرى است كه افرادى پيش از زمان خودشان به دنيا آمده اند مولا علي(ع) از همان افرادى است كه آن مردم جاهل قدر و منزلتش را ندانستند، علي(ع) براى زمان خودش خيلى زياد بود و كلاً در هر زمان على (ع) براى زمان خودش خيلى زياد است. ببينيد جبران خليل جبران مقام مولا را چقدر زياد و خوب بيان نموده است. حقيقت را بهتر است از زبان خود حضرت بشنويم سلونى قبل ان تفقدونى كه خودش بحث مفصلى دارد ولى آن مرد جاهل اشعث بن قيس كه دشمن قسم خورده اهل بيت عصمت و طهارت بود گفت: يا علي، در سر من چقدر تار مو وجود دارد؟ مولا مى فرمايند.... فقط بدان فرزندت قاتل فرزندم در كربلا مى شود.... نهضت امام مانند بسياري از حوادث جهانى آنچنان كه بايد شناخته شود، هنوز شناخته نشده است الآن شايد كمى فهميده شود كه يزيد چه كسى بود؟ ولي نود و نه درصد مردم آن برهه از زمان نفهم بودند وقتى متوجه شدند كه امام به شهادت رسيده بود. سپس تكان خوردند و قيام توابين، مختار، قيام عبدالله بن حنظله (غسيل الملائكه) شروع شد.
در زمان امام حسين(ع) مثلاً مى خواهند خليفه به ظاهر مسلمين را ببينند چه خواهند ديد؟ افراد مسن تر كه پيامبر (ص) را ديده، زمان علي(ع) را درك كرده اند و سادگى و فروتنى آنها را ديده بودند، حالا در مركز دنياى اسلام آن زمان يعنى شام جواني را مى ديدند كه سى و سه سال سن دارد؛ جوانى بسيار قد بلند و خوش سيما و شاعر كه خيلى هم زيبا شعر مي گفت ولى اشعارش در وصف مي، معشوقه، سگ و ميمونش بود و اگر مي خواستند او را ببينند بايد هفت درب را طى مى كردند تا به جايگاه او برسند، دربانان وى را تفتيش مى كردند و بعد شخصي را مى ديدند كه در يك محيط مجلل روى تخت طلا نشسته است و اطراف او ترسيمهايى را با پايه هاى طلا و نقره كار گذاشته اند و روى آن شعرا، اعيان و اشراف نشسته اند بالادست ميهمانان يك ميمون را پهلوى خليفه مى بينند كه لباسهايى فاخر و طلاكوب تنش كرده اند. حال چنين شخصى مي گويد من خليفه پيامبرم و او مى خواهد مجرى دستورات الهى باشد، نماز جمعه هم مى خواند، به جاى امام جماعت هم مي ايستد، مردم را هم موعظه مى كند و براى همين امام حسين(ع) براى نهى از منكر قيام مى كند. در آن زمان وسائل ارتباطات جمعى نبود و مردم مدينه نمى دانستند در شام چه مى گذرد؟ چون رفت و آمد خيلى كم بود و افرادى هم كه از مدينه به شام مى رفتند از دستگاه يزيد اطلاعاتى نداشتند، بعد از قضيه امام حسين (ع) مردم مدينه تعجب نمودند كه عجب، امام را كشتند؟ هيئتي را به سرپرستى عبدالله بن حنظله براى تحقيق به شام مي فرستند، پس از بازگشت به مردم مى گويد همين قدر در يك جمله به شما بگويم كه ما مدتى كه آنجا بوديم، دائم مى گفتيم: خدا نكند از آسمان سنگ ببارد و ما به اين شكل هلاك شويم. عبدالله بن حنظله ميگفت:
ما از نزد كسى مى آئيم كه علناً شراب خوارى مى كرد و كارش سگ بازى و ميمون بازى بود. او زنا مى كرد حتي با محارم خويش.
سپس عبدالله بن حنظله كه هشت فرزند داشت به مردم مدينه گفت: قيام كنيد يا نكنيد من قيام خواهم كرد ولو با اين هشت فرزندم، او قيام كرد و همگى آنها به شهادت رسيدند.
3ـ قيام حضرت ندائى بود در ميان سكوت در ظلمت، در شرايطي كه خفقان كاملاً حكمفرما بود، مردم قدرت حرف زدن نداشتند، سكوت مطلق و نااميدي كامل حكمفرما بود، امام قيام نمود و سكوت را شكاند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن