تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بپرهيز از كارى كه موجب عذرخواهى می ‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803950822




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيره علمى و عملى امام حسن مجتبى (ع)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: اشاره
زندگى مردان بزرگ خدا هميشه پرحادثه است، حيات درخشان امام حسن (عليه‌السلام) از پرحادثه‏ترين زندگى رادمردان تاريخ است، با اين كه بيش از 48 سال عمر نكرد، و بر اثر زهرى كه مزدوران معاويه به او خوراندند به شهادت رسيد، ولى در همين دوران كوتاه، همواره با باطل گرايان حق ستيز در حال نبرد بود، در عصر پدر، دوش به دوش او با منافقان و منحرفان ستيز كرد، در جنگ‏هاى بزرگ جمل و صفين و نهروان، قهرمانى بي‏بديل بود، و به طور كلى نام او در پيشانى قاموس رنج‏ها مي‏درخشيد. وى در سخت‏ترين و تلخ‏ترين رخدادها پرچم نهى از منكر، مبارزه با نامردمي‏ها و طاغوت زدايى را برافراشت، و براى تثبيت‏ حكومت ‏حق، ايثارها و جانفشاني‏ها كرد.
آنچه بيش از ديگر ويژگيهاى امام حسن مجتبى (عليه‌السلام) - در زمان حيات و پس از شهادت - از برجستگى برخوردار بود، صبورى و حلم آن حضرت بود كه تاثير بسزايى در زندگى وى و پيروانش داشت. امام - عليه السلام - آن گونه صبور بود كه صبورى وى زبانزد عام و خاص شد و ضرب المثل «حلم الحسنية‏» درباره وى رواج يافت. در اين گفتار برآنيم تا ارجمندى حلم و مفهوم آن را مورد بررسى قرار دهيم، آن گاه نتايج درخشان آن را در زندگى امام حسن (عليه‌السلام) بنگريم.
ارجمندى حلم
خداوند در قرآن، حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) قهرمان مبارزه توحيدى را چنين تمجيد مي‏كند: «ان ابراهيم لحليم اواه منيب; همانا ابراهيم داراى صفت‏حلم و بسيار متوكل بر خدا و بازگشت كننده به سوى خدا بود.»
در آيه 101 سوره صافات خداوند مي‏فرمايد: «فبشرناه بغلام حليم; ما ابراهيم را به نوجوانى داراى حلم بشارت داديم.»
منظور از اين فرزند، حضرت اسماعيل (عليه‌السلام) است، كه ابراهيم (عليه‌السلام) از درگاه خدا درخواست فرزندى صالح كرد، و خداوند درخواست او را اجابت نمود، و او را به فرزندى كه داراى خصلت والاى حلم است مژده داد، آن فرزند اسماعيل بود، چنان كه در ماجراى آن ذبح عظيم، حلم و استقامت و صبر انقلابى خود را به خوبى نشان داد.
واژه «حليم‏» پانزده بار در قرآن بيان شده است كه در يازده مورد از اوصاف خداوندى برشمرده شده و در دو مورد، از اوصاف ابراهيم (عليه‌السلام) و در يك مورد از وصف اسماعيل (عليه‌السلام) و در موردى ديگر در وصف حضرت شعيب (عليه‌السلام) ذكر شده است.
بنابراين، «حلم‏» از ارزش‏هاى مهم اخلاقى و اسلامى است، و انسان‏هاى برجسته; مانند پيامبران چنين صفتى دارند، و انسان‏هايى كه صفت‏حلم را به طور كامل دارند، مظهر يكى از صفات الهى هستند.
در فرهنگ روايى، روايات بي‏شمارى در تمجيد خصلت ارزشمند حلم از پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) و امامان (عليه‌السلام) به ما رسيده كه نظر شما را به ذكر چند نمونه جلب مي‏كنيم:
اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) فرمود: «كمال العلم الحلم; (3) كمال علم به صفت‏حلم بستگى دارد.»
نيز فرمود: «بوفور العقل يتوفر الحلم; آن كس كه عقل سرشار دارد، داراى حلم سرشار خواهد شد.»
امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: «الحلم سراج الله; حلم، چراغ تابان خدا است.»
مفهوم حلم
لغت‏شناس معروف قرآن، راغب در كتاب مفردات گويد: «حلم به معناى خويشتن دارى به هنگام هيجان غضب است، و از آن جا كه اين حالت از عقل و خرد ناشى مي‏شود، گاه به معناى عقل و خرد نيز به كار رفته است.»
بنابراين، انسان داراى حلم كسى است كه در عين توانايى، در هيچ كارى شتاب نمي‏كند، و در كيفر مجرمان شتاب زده نمي‏شود، روحى بزرگ دارد، و بر خشم و احساسات خود، مسلط است.»
چنان كه در روايت آمده، شخصى از امام حسن مجتبى (عليه‌السلام) پرسيد: حلم چيست؟ فرمود: «كظم الغيظ و ملك النفس;فرو بردن خشم، و تسلط بر خويشتن است.»
بنابراين، آنچه در ترجمه حلم معروف شده و از آن به عنوان «بردباري‏» ياد مي‏كنند، صحيح به نظر نمي‏رسد، زيرا حلم به معناى تحمل بار ديگران نيست، بلكه به معناى خويشتن دارى پرصلابت، و نرمش قهرمانانه است، كه پايه استوار براى حفظ اخلاق و ارزش‏هاى اسلامى است. بر همين اساس امير مؤمنان على (عليه‌السلام) فرمود: «لا حلم كالصبر والصمت; هيچ حلمى مانند استقامت و سكوت نيست.» بنابراين، استقامت و كنترل زبان، از شاخه‏هاى مهم حلم است، پس حلم مفهومى ضد عجز و تسليم دارد.
حلم امام حسن (عليه‌السلام)
امام حسن (عليه‌السلام) و ساير امامان (عليه‌السلام) فرهيخته و تربيت‏شده مكتب قرآن بودند، چنان كه در روايت آمده: كنيزى شاخه گلى را به امام حسن (عليه‌السلام) اهدا نمود، آن حضرت او را آزاد كرد، انس بن مالك به آن حضرت عرض كرد: «آيا شما براى يك شاخه گل ناچيز، او را آزاد كرديد؟»
امام حسن (عليه‌السلام) در پاسخ فرمود: «ادبنا الله تعالى... ; خداوند ما را چنين تربيت كرده است.» آن جا كه مي‏فرمايد: «اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها او ردوها; هنگامى كه كسى به شما تحيت گويد، پاسخ او را به طور بهتر، يا همان گونه بدهيد.» پاسخ بهتر همان آزاد كردن او است.»
حلم امام حسن (عليه‌السلام) از آيات قرآن نشات گرفته بود، از جمله از اين آيه كه خداوند مي‏فرمايد: «... ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم; ناپسندى را با نيكى دفع كن، كه ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است.»
خصلت‏حلم امام حسن (عليه‌السلام) در حدى بود كه مروان يكى از دشمنان پركينه خاندان رسالت، كه امام حسن (عليه‌السلام) را بسيار رنج داد و آزرد، گفت: «اين كارها را با كسى انجام دادم كه حلم و خويشتن‏دارى او با كوه‏ها برابرى مي‏كند.» به عنوان نمونه نظر شما را به فراز تاريخى زير جلب مي‏كنيم:
پير مردى ناآگاه از اهالى شام در مدينه، امام حسن (عليه‌السلام) را سوار بر مركب ديد، آنچه توانست از آن حضرت بدگويى كرد، وقتى كه فارغ شد، امام حسن (عليه‌السلام) كنار او آمد، و بدو سلام كرد، و در حالى كه لبخندى بر چهره داشت‏به او فرمود: «اى پيرمرد! گمانم غريب هستى، و گويا امورى بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضايت كنى از تو خوشنود مي‏شويم، اگر چيزى از ما بخواهى به تو عطا مي‏كنيم، اگر از ما راهنمايى بخواهى تو را راهنمايى مي‏كنيم، اگر كمك براى باربردارى از ما بخواهى، بار تو را برمي‏داريم، اگر گرسنه باشى تو را سير مي‏نماييم، اگر برهنه باشى، تو را مي‏پوشانيم، اگر نيازمند باشى تو را بي‏نياز مي‏كنيم، اگر گريخته باشى به تو پناه مي‏دهيم. اگر حاجتى دارى آن را ادا مي‏نماييم، اگر مركب خود را به سوى خانه ما روانه سازى، و تا هر وقت‏بخواهى مهمان ما باشى، براى تو بهتر خواهد بود، زيرا ما خانه آماده و وسيع، و امكانات بسيار داريم.»
هنگامى كه آن پير ناآگاه اين گفتار مهرانگيز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابى امام حسن (عليه‌السلام) را شنيد، آن چنان دگرگون شد كه اشك از چشمانش جارى گرديد و گفت: «گواهى مي‏دهم كه تو خليفه خدا در زمينش هستى، خداوند آگاه‏تر است كه مقام سالت‏خود را در وجود چه كسى قرار دهد، تو و پدرت مبغوض‏ترين افراد در نزد من بوديد، ولى اينك تو محبوب‏ترين انسان‏ها در نزد من هستي!»
سپس او به خانه امام حسن (عليه‌السلام) وارد شد، و مهمان آن بزرگوار گرديد، و پس از مدتى در حالى كه قلبش سرشار از محبت‏خاندان رسالت‏بود، از محضر امام حسن (عليه‌السلام) بيرون رفت.
فراموش نمي‏كنم هنگامى كه حضرت امام خمينى - قدس سره - در اوايل پيروزى انقلاب در قم تشريف داشتند، روزى جمعى از چماق به دستان بدخواه، از خانه‏اى بيرون آمده و با شعار و داد و فرياد نزديك بيت امام آمدند، امام اگر اشاره‏اى مي‏كرد، مردم به آنها حمله كرده و آنها را تار و مار مي‏كردند، ولى امام در عين شجاعت و صلابت‏بي‏نظيرى كه داشت، در اين مورد صلاح اسلام را در حلم و صبر انقلابى ديد، با حلم كم نظيرى، سكوت كرد، و قريب به اين مضمون فرمود: «كارى به آنها نداشته باشيد، مساله به مرور زمان حل خواهد شد.»
همان گونه كه امام فرموده بود; مساله به طور طبيعى حل شد. آرى گاهى حلم و صبر انقلابى، اين گونه پي‏آمدى درخشان دارد، و كارسازتر از عكس‏العمل‏هاى ديگر خواهد بود.
امام حسن (عليه‌السلام) در عصر حكومت‏خودكامه معاويه، در وضعيتى قرار گرفت كه اگر صلح تحميلى را (كه به معناى آتش بس و متاركه جنگ موقت، مشروط به شرايط بود) نمي‏پذيرفت، و با خصلت والاى حلم و صبر انقلابى، با آن برخورد نمي‏كرد، كيان تشيع در خطرى عظيم، و جان همه شيعيان در معرض نابودى جدى قرار مي‏گرفت. از اين رو، در پاسخ به معترضان فرمود: «واى بر شما! شما نمي‏دانيد كه من چه كرده‏ام، سوگند به خدا پذيرش صلح من براى شيعيانم بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مي‏تابد و غروب مي‏كند....»
شايد بر همين اساس بود كه پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) با بينش جهانى و پيش بينى وسيعى كه داشت، در‌شان امام حسن (عليه‌السلام) فرمود: «لو كان العقل رجلا لكان الحسن; اگر عقل، خود را به صورت مردى نشان دهد، آن مرد، حسن (عليه‌السلام) است.»
رفتار پرصلابت
پرواضح است كه داشتن خصلت‏ حلم، يك قانون غالبى است نه دائمى، بايد موارد را شناخت و بر اساس ضوابط اسلامى با آن برخورد كرد، در بعضى از موارد بايد سد حلم را شكست و فرياد زد و شدت عمل نشان داد، در آن مواردى كه حلم موجب سوء استفاده گمراهان گردد. چرا كه هميشه افرادى هستند كه از شيوه حلم بزرگان، سوء استفاده مي‏كنند، و تا زير ضربات خردكننده شلاق مجازات قرار نگيرند، دست از كردار زشت‏خود برنمي‏دارند، در اين گونه موارد بايد در برابر آنها شدت عمل نشان داد، تا ايجاد مزاحمت نكنند، لذا در زندگى امام حسن مجتبى (عليه‌السلام) ملاحظه مي‏كنيم، در عين آن كه به حلم معروف بود، در بعضى از موارد، فريادى چون صاعقه داشت كه تار و پود دشمنان را مي‏سوزانيد. به عنوان نمونه; پس از ماجراى صلح تحميلى، معاويه به كوفه آمد، و در ميان ازدحام جمعيت‏برفراز منبر رفت، در ضمن گفتارش با گستاخى بي‏شرمانه‏اى از اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) بدگويى نمود، هنوز سخن او به پايان نرسيده بود كه امام حسن (عليه‌السلام) بر پله آن منبر ايستاد، و خطاب به معاويه فرياد زد: «اى پسر هند جگر خوار! آيا تو از اميرمؤمنان على (عليه‌السلام) بدگويى مي‏كنى، با اين كه
پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) در‌شان او فرمود: «من سب عليا فقد سبنى، و من سبنى فقد سب الله، و من سب الله، ادخله نار جهنم خالدا فيها مخلدا و له عذاب مقيم; كسى كه به على (عليه‌السلام) ناسزا گويد، به من ناسزا گفته، و كسى كه به من ناسزا گويد، به خدا ناسزا گفته، و كسى كه به خدا ناسزا گويد، خداوند او را براى هميشه وارد دوزخ مي‏كند، و او در آن جا همواره گرفتار عذاب الهى است.»
آن گاه امام حسن (عليه‌السلام) از منبر پايين آمد و به عنوان اعتراض از مسجد خارج شد و ديگر باز نگشت.
برخوردهاى پرصلابت امام حسن (عليه‌السلام) در برابر معاويه و مزدوران او، بسيار است، كه به همين يك نمونه بسنده شد.
دخالت در سياست
اينك اين سؤال مطرح مي‏شود كه امام حسن (عليه‌السلام) بعد از شهادت پدر بزرگوارش حضرت على (عليه‌السلام) با آن كه آن حضرت ده سال امامت كرد، تنها شش ماه و چهار روز خلافت و حكومت نمود، و سپس از كوفه به مدينه رفت و از سياست و حكومت دورى نموده و انزوا را برگزيد، آيا اين روش كه نشات گرفته از حلم او بود، كناره‏گيرى از سياست نيست؟
پاسخ به طور خلاصه اين است كه شرايط و جوى كه دشمنان و بدخواهان، و حتى دوستان، براى آن حضرت ايجاد كردند، آن حضرت را قهرا از سياست و حكومت دارى كنار زدند، نه اين كه او خودش كنار رفت، و هرگز حلم او باعث اين كار نشد، بلكه شرايط و صلاح اسلام، چنين اقتضا مي‏كرد، از اين رو در مدينه نيز در فرصت‏هاى مناسب، مطالب را به طور صريح بيان مي‏كرد، و با روش معاويه مخالفت مي‏نمود، به همين دليل معاويه نتوانست وجود آن حضرت را تحمل كند، و با پيام‏هاى محرمانه‏اش، جعده دختر اشعث را كه همسر امام حسن (عليه‌السلام) بود، واداشت تا آن حضرت را مسموم نمايد. شهادت جانسوز او بزرگترين دليل بر دخالت او در سياست، و صلابت او در طاغوت زدايى است، چنان كه حلم او نيز در اين راستا بود.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن