محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846219843
فائقي عنوان كرد: واگذاري تيم هاي تهراني برخلاف اصل 44 و اساسنامه فوتبال
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: فائقي عنوان كرد: واگذاري تيم هاي تهراني برخلاف اصل 44 و اساسنامه فوتبال
معاون سابق سازمان ورزش گفت: واگذاري تيم هاي تهراني خلاف سياست هاي اصل 44 و اساسنامه فدراسيون فوتبال است.
سعيد فائقي در گفت وگوي تفصيلي فارس، ازعملكرد سال هاي حضور خود در سازمان تربيت بدني دفاع كرد و به نقد امروز ورزش پرداخت.
مهم ترين شاخصه ورزش در دولت نهم، گسترش ساخت و سازها است. آيا گسترش و ساخت صرف اين اماكن، باعث ترقي مي شود؟
اتفاقا چند روز قبل در روزنامه ها خواندم كه ورزشگاه 15 هزار نفري ساري افتتاح شد. سوالي برايم ايجاد شد.
چه سوالي؟
مي شود يك ورزشگاه 15 هزار نفري را در دو سال، ساخت؟
نياز به زمان بيشتري دارد؟
به گذشته برگرديد; روزي كه ورزشگاه متقي ساري فرو ريخت. شش ماه بعد از آن، كار بازسازي اين ورزشگاه آغاز شد. همان موقع قول داده شده كه اين ورزشگاه ساخته شود. اگر در حال حاضر چمن آن را ترميم كرده اند يا هر چيز ديگر، اسم آن را افتتاح نگذاريم. تمام اين ورزشگاه هايي كه ساخته شده، كلنگش در دولت نهم زده نشده است; اما فرهنگ ما آن است كه كار را كه كرد، آن كه تمام كرد. پس دستشان درد نكند; اما اين موضوع يك بعد ديگري هم دارد.
منظور شما چيست؟
بحث دوم، قانون برنامه توسعه چهارم است. در اين قانون فضاي ورزشي بايد يك متر مربع براي هر ايراني بشود. روزي كه آقايان فضا را تحويل گرفتند، فكر مي كنم 65 صدم متر مربع بود. در واقع، در سال هاي برنامه بايد 11 صدم ساخته مي شده است. اگر از سه سال گذشته 33 صدم اضافه كنيم، 80 تا مي شود. از آن طرف، خروجي را بايد مدنظر قرار دهيم. آيا 8 دهم را داريم؟
به نظر شما نداريم؟
نداريم. آن ورزشگاه هايي كه كلنگ خورده، جزو برنامه بوده است; اما نسبت به برنامه با توجه به برنامه چهارم توسعه، اين ساخت و سازها صورت نگرفته و عقب از برنامه هستيم. مطمئنا در يك سال آينده به يك متر مربع نخواهيم رسيد.
بالاخره مكان هاي ورزشي يكي از برنامه هاي توسعه است؟
بله; اما يكي از آن برنامه ها است; نه همه آن. بايد به استانداردها برسيم. در جايي شنيدم كه اعلام كرده اند به اندازه تمام اين سال ها كار ساخت و ساز كرده اند.
اينطور نبوده است؟
مي گويند 45 صدم بوده است. اگر آن را ضرب در 2 كنيم، به 90 مي رسيم. يعني 90 بيشتر از برنامه بوده است; كه البته اينطور نيست. به گفته رئيس شركت توسعه و تجهيز، تا پايان امسال به 70 مي رسند. پس اين آمار هم درست نيست.
بخش عمده اين ساخت و سازها در روستاها صورت مي گيرد. اينجا دو بحث مطرح مي شود. اول اينكه در دوران پيش، در حوزه روستايي كار نشده و دوم اينكه، مجموعه هايي كه ساخته مي شود، به بهره برداري مي رسد؟
براي روستاها يك ورزش اصلاحي تعريف شده است. از انصاف به دور است كه گفته مي شود در گذشته روي اين حوزه كار نشده است. 2500 مركز روستايي در كشور به وجود آمد. در طرح سال 1377، 70 درصد آن به ورزش روستايي تعلق داشت. اتفاقا چيزي كه جالب بود، سالن هاي روستايي به سالن چند منظوره براي امور اجتماعي هم تبديل شده بود.
اقدامات ديگري هم صورت گرفت؟
روستايي هميشه با حركت سر و كار دارد. آن زمان وزارت كشاورزي المپياد ورزشي هم ترتيب داد. روستاييان را جمع آوري كرد و يك كارهايي انجام مي داد; اما به لحاظ وظيفه خود سازمان، براي ورزش روستايي خيلي رقم كمتري بود. كل عمران ورزش 25 ميليارد تومان بود كه از آن شايد 5 ميليارد به ورزش روستايي تعلق داشت.
مگر اكنون عمران ورزش چقدر است؟
700 ميليارد تومان است. بايد ارقام را ببينيد. با آن سرانه حركت مي كرديم. در سال 73 يك ميليارد تومان بودجه داشتيم. در تمام سال هاي جنگ مجموع پول، اين مقدار هم نمي شود.
پس چطور برنامه ريزي مي كرديد؟
زمان آقاي حسن غفوري فرد، تحول ايجاد شد. ايشان پايه گذار حركت و توسعه در ورزش هستند. بودجه را از صفر به يك ميليارد رساند. هزار برابر رقم قابل توجهي بود. قانون يك نخ سيگار مجلس به ما كمك كرد و رسيد به 25 ميليارد تومان. آن روزها آقاي هاشمي طبا داد مي زد كه 200 ميليارد به من بدهيد تا تمام طرح هاي ناتمام را تمام كنم; حتي مي گفت كه طرح هاي سه سال آينده را يكجا تحويل خواهد داد. بودجه از سال 81 بالاي 200 ميليارد و از سال 84 اين رقم به 600 ميليارد رسيد. در واقع، ارقام نجومي شده است. با 200 ميليارد مي توانستيم كارهاي بزرگي انجام دهيم. وقتي به مردم گزارش مي دهيم، دقيق بگوييم. با اين اعتباري كه اكنون به ورزش داده شده، باز هم به برنامه توسعه نرسيديم. مقايسه با آن روزها به لحاظ رقم و هزينه اي كه كرديم، درست نيست.
برخي ورزشگاه ها در زمان آقاي هاشمي ناتمام ماند. چه عواملي باعث شد تا به هدف نرسيد. ورزشگاه هايي مثل ثامن، نقش جهان و ...
اختلافاتي در سطح ملي و استاني وجود داشت، از نظر ما جاه طلبانه بود. مسوولان استان مي گفتند اين پروژه بايد به نتيجه برسد. آنها چون به نفع استانشان بود و يك رديف خاصي را با نفوذ نماينده ها گرفته بودند، اصرار به ادامه پروژه داشتند. ديدگاه ما اين بود كه اين طرح ها به نتيجه نمي رسد و اين اتفاق هم افتاد; اما در جايي كه اعتقاد داشتيم كار به نتيجه مي رسد، كار به بهره برداري هم رسيد. مثل زمين فوتبال ورزشگاه ثامن; اما ساير مكان ها كه آقايان در سطح ورزشگاه آزادي قصد كار داشتند، به جايي نرسيد. آقاي هاشمي طبا معتقد بود با هزينه كمتر مي توانيم در جاهايي كه نياز داريم، سرمايه گذاري كنيم و اين كار را انجام داديم. ما كه نمي توانيم در سطح مسابقات آسيايي ميزبان باشيم; پس به چنين ورزشگاه هايي در سطح ملي نياز داريم.
ورزشگاه هاي 15 هزار نفري كه در شهرستان هايي مثل كاشان و سيستان ساخته شده و استفاده اي نمي شود، ريشه در فعاليت شما دارد؟
بله، اين ورزشگاه ها، تا ظرفيت 50 هزار نفر هم قابليت ارتقا دارد. اين ورزشگاه ها بر اساس مطالعات استعداديابي طرح ريزي شد. از سال 80 به بعد، طرح استعداديابي به فراموشي سپرده شد.
اين همان طرح آمايش بود؟
به نوعي بله. آن موقع صحبت هاي آمايش در روش شناسي برنامه ريزي ما نبود. حرف ها در حد همان 25 ميليارد تومان بود. آقاي خاتمي نظر داشت كه طرح جامع داشته باشيم. در قانون برنامه سوم هم طرح جامع گنجانده شد.
بعد به كجا رسيد؟
در مطالعه طرح جامع آن زمان، شش ماه اول، برنامه در حال طي مسيري بود تا به نتيجه برسد كه مديريت عوض شد. در دور جديد هم آنها همه تلاش خود را روي مطالعه طرح جامع گذاشتند. اين موضوع طولاني شد و در نتيجه، آن برنامه ها متوقف شد.
كم نبودند كارشناساني كه عنوان كردند طرح با مقتضاي ورزش ايران همخواني ندارد.
طرح جامع كه در طرح سوم برنامه آمده بود، بر اساس مقتضيات زمان ما بود. مثلا آورده بوديم براي استعداديابي بايد پايگاه هاي ورزش قهرماني تشكيل دهيم. پيشرفته آن را به نام آكادمي المپيك مي بينيد. آمديم هر كدام از فدراسيون ها و ليگ هايي كه ايجاد شده بود را در يك طرح كوچك جا انداختيم. دانه هاي تسبيح را داشتيم و يك نخ مي خواستيم تا اين دانه ها را به هم وصل كند. يك طرح كوچك بود تا همه را نهادينه كنيم; اما وقتي دوستان آمدند، اين را جامع تر بردند و فضايي شد و در نتيجه به طول انجاميد. در نهايت هم آن قضيه با فرهنگ ورزش ما سازگار نشد.
چرا؟
آنهايي كه در حال تهيه طرح بودند، ورزشي نبودند و چون آشنايي نداشتند، به روش هايي رفتند كه خودشان مي دانستند. اين طرح لااقل 20 طرح ديگر را تعريف مي كرد. آنها بايد اجرا مي شدند كه يك كدام هم اجرا نشد. آن طرح ها مكمل داشت كه رها شد. بعد كه مديريت عوض شد، بايد به قانون تبديل مي شد و با اصلاح مجلس تصويب مي شد تا ابلاغ شود; اما آن هم نشد و در نتيجه، اجرايي نشد. حداقل اين طوري نگاه كنيم كه اين طرح از نبودنش بهتر بود. درست است كه نواقصي داشت; اما دل خوش بوديم كه چنين طرحي وجود دارد. در برنامه چهارم توسعه آمده بود كه ورزش حرفه اي خصوصي مي شود كه هيچ كدام از بندهاي آن اجرايي نشده است. بندي در اين برنامه هست كه مي گويد تمام منابع بايد خصوصي شود. 50 درصد مديريت آن هم همين طور; اما مي بينيد كه در سال چهارم هستيم و كمتر چنين چيزي اتفاق افتاده است. من يك خواهشي دارم.
چه خواهشي؟
دو سند مهم داريم; سند چشم انداز و قانون برنامه چهارم توسعه. بايد عملكردها را با توجه به برنامه چهارم توسعه بررسي كنيم. آنجا يك قانوني وجود دارد كه مي گويد بايد آموزش و پرورش، وزارت علوم و ... باشگاه داشته باشند. باشگاه ورزشي، آموزشي و دانشگاهي در دوران برنامه بايد تاسيس شود. امروز جز دانشگاه آزاد، هيچ كدام از اينها باشگاه ندارند.
هرچه مي گذرد، بدنه ورزش هم فربه تر مي شود و هيچ طرحي براي لاغرتر شدن آن وجود ندارد.
در كنار انتقادها بايد واقعيت را هم گفت. ورزش از همه پديده هاي ما جلوتر است. موضوعي را كه مي گوييد، آقاي غفوري فرد شروع كرده بود. او آمد و باشگاه ها را قانونمند كرد. تا آن زمان تيم داشتيم; مثل استقلال و پرسپوليس. ايشان اولين قدمي كه برداشت، براي اين دو باشگاه اساس نامه نوشت. به راحتي مي شد آنها را خصوصي كرد.
اما اين اتفاق نيفتاد؟
توضيح مي دهم. آن زمان اموال پرسپوليس را بنياد مستضعفان مصادره كرده بود. اموال تاج سابق را به اداره كل داده بوديم و تيم خودش را مي چرخاند. آقاي غفوري فرد با هوشياري، اساسنامه را طوري نوشت تا اين دو تيم خصوصي شوند و خودش هم همين كار را انجام داد. براي اينكه اين اتفاق بيفتد، عابديني و محلوجي به عنوان سهامدار وسط آمدند. در يك مقطعي براي اينكه تيم بهتر اداره شود، به حوزه هنري سپرده شد كه مشكلاتي به وجود آمد.
همان باعث شد پرسپوليس به سازمان بازگردد؟
بله. اختلافات آنها به دادگاه كشيده شد و تيم به سازمان واگذار شد; در صورتي كه همان زمان، مرحوم نوربخش، با وجود مشكلاتي كه براي ورود اين تيم به بورس وجود داشت، كاري كرد كه اين اتفاق بيفتد. مذاكراتي شده بود تا اين دو باشگاه مستقيم به بورس بروند. او گفت چون در آيين نامه اين كار منع شده، آيين نامه را مي شود تغيير داد. آقاي غفوري فرد اين شرايط را فراهم كرد و يك هيئت مديره پنج نفره را به وجود آورد تا به آنها مجوز باشگاهداري بدهد.
چرا؟
آقاي غفوري فرد با هوشمندي خاص، هياتي 5 نفره تشكيل داد تا باشگاهداري كند. زمان ما اين موضوع توسعه پيدا كرد و به جايي رسيده بود كه اريكه ايرانيان به وجود آمد. دولت هم حمايت مي كرد و وام هاي با بهره كمتر در اختيارشان مي گذاشت.
در مورد واگذاري باشگاه هاي تهراني به شهرستان، قانون چه مي گويد و چه نظري داريد؟
واگذاري قوانين خاص خودش را دارد. اين قضيه يا بر اساس اصول سياست هاي اصل قانون 44 يا از طريق بورس بايد صورت گيرد. واگذاري بايد بر اساس اساسنامه فدراسيون باشد. واگذاري بايد يا از طريق بورس يا از طريق سازمان خصوصي سازي صورت گيرد. مثلا سازمان خصوصي سازي نرخ گذاري مي كند و آگهي اعلام مي كند و با بالاترين قيمت به فروش مي رسد. اين واگذاري ها هم خلاف اصول و سياست كلي اصل 44 است و هم خلاف اساسنامه.
اين موضوع به مديران بعدي لطمه نمي زند؟
هر چيزي امكان دارد. اگر در ورزش بودم، اين كار را نمي كردم. اگر مي خواهيم چنين تصميماتي بگيريم، بايد يك مرجعي تصويب كند.
در كدام مرجع بايد تصويب شود؟
قانون پيش بيني آن را كرده است; شوراي ورزش. در راس اين شورا، رئيس جمهوري است. در اين مديريت نديدم اين شورا تشكيل شده باشد. اينگونه طرح ها بايد در آنجا به تصويب برسد. اين مصوبه قانون مي شود. بعد كه قانوني شد، بايد در شوراهاي استاني مطرح شود و با حضور استاندار به تصويب برسد و بعد، استاني هم كه قرار است باشگاه به آن منتقل شود، بايد آن را تصويب كند. اگر هم اين انتقال با اين شرايط انجام شود، محدوديت هايي بوجود مي آورد.
بحثي در مورد المپياد ايرانيان باز كنيم. برگزاري اين رقابت ها موازي با ليگ هاي ورزشي نيست؟
سال 79 آقاي پيريايي كه قهرمان قايقراني بود، طرحي را به نام المپياد كه يك ساله يا 4 ساله بود، به ما تحويل داد. روي اين طرح مطالعات خوبي شده بود. با توجه به رفاقتي كه با مهرعليزاده داشتم، طرح را به ايشان دادم. او هم طرح را بعد از مدتي به كميته المپيك ارجاع داد. اولين سالي كه برگزار شد، يادداشتي به علي آبادي نوشتم كه اين طرح براي آقاي پيريايي است و بابت زحمتي كه كشيده، از او تجليل شود كه از طرف علي آبادي پاسخي نگرفتم. اين طرح مال من هم نبود. به اين نتيجه رسيده بوديم كه تمام مسابقات را از نوجوانان تا به رده هاي بالا به صورت متمركز و به معناي واقعي به شكل المپيك برگزار كنيم. شرط ما ادغام بود. به اين شكلي كه المپياد در حال اجرا است، قبول ندارم چون خستگي مي آورد. ورزشكار را هر لحظه نمي تواند به اوج رساند. شما نتيجه اين مسئله را در ركوردهاي ورزشكاران اعزامي به المپيك ديديد. آنها را در تمرينات به اوج رسانديم و در كوران مسابقات، افت كردند.
در همه جاي دنيا ورزش همگاني براي توسعه بهتر بر عهده شهرداري است. اساسا ساختار ورزشي ما به اين شكلي كه هست، صحيح است؟
يك فرق با كشورهاي توسعه يافته داريم. در قانون اساسي ما تربيت بدني رايگان آمده; اما بايد ديد اين رايگان بودن با چه روشي بايد صورت گيرد. براي پياده كردن قانون سازمان هايي نياز داريم كه هزينه ورزش را در سبد خانواده قرار داده و ساختار سازمان رفته رفته كوچك شود. در سال هاي گذشته به جز زمان جنگ، سعي شده كه ورزش خود را بتكاند. در قالب برنامه چهارم، اوج اين بحث پيش بيني شده است. يعني سازمان به اندازه اي كوچك مي شود كه سهم بخش خصوصي به 100 درصد مي رسد; در آن شرايط نياز به سازماني داريم كه سياست گذاري كند.
در بحث ها اشاره به كوچكتر شدن بدنه سازمان داشتيد; اما عملا شاهد هستيم كه سازمان مي خواهد دخالت بيشتري در امور داشته باشد. مصداق، آن اداره پرسپوليس و استقلال است.
يك اتفاقي در مديريت قبلي افتاد و آن اين بود كه براي اينكه بتواند روساي فدارسيون ها را جابجا كند، در اساسنامه دخل و تصرف كرد و اختيار عزل را به سازمان داد; در حالي كه قبلا اختيار عزل دست مجمع بود. بايد استيضاحي صورت مي گرفت و يك سوم اعضاي مجمع درخواست استيضاح مي داند. متاسفانه اين اتفاق آن سال رخ داد كه همين باعث تعليق فوتبال ما شد.
در بحث پرسپوليس و استقلال چطور؟
اين دو باشگاه هر دو براي سازمان هستند كه تازه در يكي از بندهاي اساسنامه آمده كه اگر رعايت شود، كل مسابقات را زير سوال مي برد. مي گويد هيچ كس، اعم از حقيقي و حقوقي، نمي تواند بيش از دو باشگاه داشته باشد; در صورتي كه داشته باشد، كليه مسابقات زير سوال مي رود.
پس بايد چه كار كرد؟
بايد آنها را واگذار كرد. اكنون فوتبال ما نفوذ عميقي در جامعه دارد. اين خوشبختانه دارد; اما متاسفانه هم دارد چون همين باعث شده برخي را براي مديريت قلقلك دهد. باز از يك موضوعي خوشحالم.
چي؟
تا بهمن ماه سازمان خصوصي سازي بايد اين دو باشگاه را واگذار كند. دوستي را چند روز قبل مقابل سازمان خصوصي سازي ديدم. وقتي پرسيدم آنجا چه مي كند، گفت كه تقاضا آوردم براي يكي از اين دو باشگاه.
تبصره اي وجود ندارد كه دولت جلوي اين قضيه را بگيرد؟
مصوبه اي است كه خود رئيس جمهوري آن را تصويب كرده است. اميدواريم اين اتفاق بيفتد.
در سال هايي كه در سازمان بوديد، شما هم تا اين ميزان علاقه داشتيد در امور فوتبال حضور پررنگ داشته باشيد؟
آن موقع اين دندان طمع را كنده بوديم و به همين دليل كارها را به مجمع سپرده بوديم; اما يك مصوبه اي به نام شوراي ورزش داشتيم. اين بود كه سرمربي تيم هاي ملي به پيشنهاد رئيس فدراسيون و تاييد معاون سازمان بايد برسد و اين را شوراي ورزشي تصويب كرده است. براي رعايت آن دخالت هايي داشتيم; اما زماني كه آقاي صفايي فراهاني آمد، كارها را با من هماهنگي نمي كرد و مستقيم با هاشمي طبا در ارتباط بود.
چرا؟
يكي از دلايل استعفاي خود بعد از باخت ايران مقابل بحرين را همين مورد نوشتم كه با من مشورت نمي كند و نمي توانستم پاسخگوي ساير فدراسيون باشم و توضيح دهم كه چرا فوتبال با من هماهنگ نيست. در اينگونه موارد كه تيم مي بازد، ما هم مسووليت داريم. وقتي با من مشورت نمي شد نمي توانستيم قبول مسووليت كنم.
به هر حال، وظيفه اصلي سازمان رسيدگي به مسايل كلان است؟
يكي از وظايف سازمان تشكيل شورا است; در حالي كه اين موضوع تعطيل است. اگر مصوبه شورا نباشد، اين طرح ها غيرقانوني است. المپياد غيرقانوني است چون به تصويب شورا نرسيده است .
چهارشنبه 6 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]
-
گوناگون
پربازدیدترینها