محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827281097
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز تجديد حيات دولت ملي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز تجديد حيات دولت ملي
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «راه ناگزير»؛«تجديد حيات دولت ملي»،«فرانسه بر سر دوراهي»،«تا باده در خم است...» و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
ايران
روزامهي ايران «راه ناگزير» براي يادداشت خود برگزيده و در ادامه به قلم محمد ابراهيمى نوشته است؛يكصد سال است تار و پود اقتصاد، سياست و حتى فرهنگ ايران با نام نفت گره خورده است. مرورى بر تحولات يك قرن اخير نشان مى دهد ، نفت بازيگر اول عرصه هاى سياسى و اقتصادى بوده است. آن زمان كه استعمار پير براى اداره جنگ هاى جهانى به مشكل انرژى برخورد به نفت ايران روى آورد و در دوره اى كه سياستمداران خودباخته داخلى در فكر استمرار تاج و تخت خود بودند چاره اى نداشتند جز آن كه از كيسه درآمدهاى نفتى خرج كنند. در عرصه اقتصاد نيز تا زمانى كه قيمت نفت كمتر از يك دلار در هر بشكه بود، برنامه ريزان اقتصادى ايران راه نجات را در صنعت و كشاورزى جست و جو مى كردند، ولى آن گاه كه شوك اول نفتى به اقتصاد جهان وارد شد و قيمت ها تا سطح ?? دلار افزايش يافت، صنعت و كشاورزى مملكت به دست فراموشى سپرده شد و آنچه باقى ماند، چيزى نبود جز نابودى اقتصاد ملى و اين پديده در دوره شوك دوم نفتى كه قيمت ها تا سطح ?? دلار نيز افزايش يافت، با شتاب بيشترى ادامه پيدا كرد.
اما در همين دوره كه كشورهاى نفت خيز در خيال خام خود به دنبال توسعه با دلارهاى نفتى بودند، كشورهاى بدون نفت و درآمدهاى سرشار نفتى مسير توسعه يافتگى را با سرعت بيشترى طى كردند.
به اين ترتيب مى توان اين سؤال را مطرح كرد كه «راز توسعه يافتگى» چيست چرا با دلارهاى نفتى نمى توان صنعتى شد و بالاخره اگر قرار است ريل اقتصاد را عوض كنيم، مسير آن كدام است.
جواب آن را تنها در يك كلام مى توان جست و جو كرد و آن اين كه راز توسعه در دانش نهفته است و اين نكته اى است كه مقام معظم رهبرى در سخنان ديروز خود در جمع نخبگان كشور به آن اشاره كردند، زمانى كه فرمودند: روزى كه كسب درآمد از دانش جايگزين نفت شود، روز خوب ملت است.
اقتصاد امروز دنيا، اقتصاد دانش بنيان است و دانش منشأ ثروت است. براى اثبات اين ادعا كافى است به اجزاى درآمدى كشورهاى صنعتى نگاه كنيم. اگر زمانى كارخانه هاى عظيم فولادسازى و يا حتى خودروسازى منشأ ثروت بود، اكنون كشورهاى توسعه يافته علاقه چندانى به اين موضوع ندارند، چرا كه فناورى هاى نوين از چنان قدرتى برخوردار است كه با يك نوآورى مى توان چند برابر درآمد يك كشور نفت خيز به ثروت رسيد. در پايان بايد اشاره كرد ، كل درآمد نفتى ايران در سال جارى حدود ?? ميليارد دلار خواهد بود و اين درحالى است كه درآمد شركت هايى كه در عرصه فناورى هاى نوين از جمله فناورى اطلاعات فعاليت مى كنند، بسياربيش از اين ميزان است.
كيهان
يادداشت روز كيهان با عنوان «تجديد حيات دولت ملي» آغاز شده است.محمد ايماني نويسنده اين يادداشت در آغاز نوشته است؛20 سال پيش وقتي جنگ تحميلي 8 ساله پايان پذيرفت، عملاً فرصتي فراهم شد تا ضمن «تثبيت» نظام برآمده از انقلاب اسلامي، به سازمان جديد سياسي، فرهنگي و اقتصادي جديد كشور انديشيده و براي آن برنامه ريزي شود. سازندگي و بازسازي نياز طبيعي كشور بود كه اگرچه در حوزه عمران و اقتصاد جلوه بيشتري يافت اما به طريق اولي مورد نياز حوزه هاي فرهنگ و سياست كشور بود. تشكيل دولت جديد با چنين مقطعي مصادف شد، مقطعي كه پس از ناكامي جبهه بزرگ دشمنان خارجي و داخلي در زمينه كودتاهاي پي درپي، غائله هاي صنفي و قومي و مرزي، تحريم اقتصادي و حمله مستقيم نظامي آغاز مي گشت.
در ادامه يادداشت ميخوانيد؛بي دليل نبود كه در آن سال ها- و حتي تا يك دهه پس از آن- رهبر فرزانه انقلاب به دفعات به دولتمردان درباره دو خطر «اشرافيگري، تبعيض و زراندوزي ميان مسئولان» و «شبيخون فرهنگي دشمن» هشدار مي دادند. ايشان از جمله مرداد سال 1370 فرمودند «اگر ما به دنبال مسائل خودمان رفتيم و به فكر زندگي شخصي خودمان افتاديم، دنبال تجملات و تشريفات رفتيم و در خرج كردن بيت المال هيچ حدي براي خودمان قائل نشديم مگر اعتماد مردم باقي مي ماند؟ مگر مردم كورند؟ نمي شود در زندگي مادي خود فرو برويم و بخواهيم مردم به شكل يك اسوه به ما نگاه كنند، مردمي كه خيلي شان از اوليات محرومند. از خيلي ها بايد گذشت در اين راه، نه فقط از شهوت حرام از شهوت حلال بايد گذشت... من و شما همان طلبه قبل از انقلابيم، شما يكي معلم بوديد، يكي دانشجو بوديد، يكي منبري بوديد، همه مان اين جور بوديم. ما حالا عروسي بگيريم مثل عروسي اشراف؟! خانه درست كنيم مثل خانه اشراف؟! خوب اشراف مگر چه بودند؟ فقط او چون ريش خودش را نمي گذاشت و ما ريش گذاشته ايم، اين كافي است؟! نه آقا! ما مي شويم مترفين. والله توي جامعه اسلامي هم مترف ممكن است به وجود بيايد». همچنان كه آن بزرگوار شبيخون فرهنگي را مي ديدند و مي فرمودند «من يك وقت گفتم اينها دارند شبيخون فرهنگي مي زنند. اين راست است و خدا مي داند كه راست است. بعضي نمي فهمند. يعني صحنه را نمي بينند. كسي كه صحنه را مي بيند، ملتفت است كه دشمن دارد چه كار مي كند و مي فهمد كه شبيخون است و چه شبيخوني هم هست». (21مرداد 1371)
نويسنده يادداشت كيهان معتقد است؛آن غفلت ها و لااباليگري اقتصادي و سياسي و فرهنگي كار خود را كرد. بخشي از شيريني هاي خدمت دولت سازندگي در كام مردم به تلخي نشست و 8 سال بعد ماجراي دوم خرداد 76 را رقم زد. آن انتخابات همچنان كه شاهدي بر حيات سياسي ملت و مردم سالاري ايران بود، اعتراض به انحراف از شعارهاي انقلاب را نيز در خود مستتر داشت اما دست برقضا، بانيان وضعيت ديروز، با آزادي عمل بيشتر، از دولت ائتلافي جديدي سردرآوردند كه برخلاف اميد و اعتماد ميليون ها رأي دهنده، تبديل به غنيمت شماري شريك سياسي، گروهي پشيمان از اسلام و انقلاب، و فرقه هايي زخم خورده و داراي عقده از نظام اسلامي شده بود. مردم قصد و مقصدي ديگر داشتند اما ناقه دولت، دلش جايي ديگر در گرو بود. دوره اصلاحات و توسعه سياسي- فرهنگي در كش و قوس و تضاد ميان اين دو خواسته گذشت در حالي كه شماري از متوليان اصلاحات، آشكارا به تحقير معيشت مردم و توقعات مشروع آنها در حوزه عدالت، كرامت، عزت و استقلال ملي اهتمام داشتند.
در ادامه ميخوانيد؛اين اما پايان كار نبود. ملت، انقلاب و جمهوري اسلامي را ارزان- به وزيدن بادي- به دست نياورده بود كه تندبادي بيايد و از جا بكند و با خود ببرد. ملت ايران زنده بود و به سان پيكر و ارگانيسمي زنده كه خون سالم در رگ هاي آن جريان دارد و مدام در حال پالايش و بهسازي خود و پس زدن عفونت و مواد زايد است، به تصفيه و پالايش سازمان اداره كشور اهتمام كرد. انتخابات خرداد و تيرماه 1384 نشان از سلامت كامل سازمان زنده انقلاب داشت و تأسيس دولتي را رقم زد كه به درستي حس خدمتگزاري و نوكري، پرنشاطي، شجاعت و جرأت براي تحول و اصلاح امور، ساده زيستي، و عزتمندي و جسارت در برابر دشمنان زياده خواه را در جان افكار عمومي پمپاژ مي كرد.
يادداشت نويس كيهان ادامه داده است؛نه اين كه مردم و مقتدايشان خطايي در دولت نمي بينند و هر عملكرد آن را صواب مي يابند. نه، خطا و قصور و احياناً تقصير هم هست كه حتما بايد براساس عهد دولت با مردم و مقتدايشان، جبران شود. اما مهم اين است كه پس از 3 سال رئيس جمهور و دولتمردان را از خودشان و در خدمت آرمان هاي والامقدار خويش مي يابند؛ همچون پدر و مادري كه فرزند خويش را پاك دست، سختكوش، خدمتگزار و با اراده بيابند و اگر هم از او خطايي مي بينند، اميد اصلاح از او داشته باشند.
در پايان يادداشت آمده است؛...اكنون بايد توجه داشت كه همراهي رهبري و ملت- كه نمونه اخير همراهي ملت، انتخاب مجلسي اصولگرا و همسو با دولت بود- سنگيني تكليف و تعهد را بر شانه دولت مضاعف مي سازد و مجال كوچكترين غفلت و فرصت سوزي را مي بندد. در چنين افقي دولتمردان بايد به سال آخر خدمت به سان سال اول خدمت 4ساله بنگرند و در برنامه ريزي و اجرا و نظارت، با عزم و استحكام تمام بر ريل انقلاب حركت كنند.
جمهوري اسلامي
«فرانسه بر سر دوراهي» عنوان سرمقاهامروز روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛حوادث خونين افغانستان واگرائي ميان اعضاي ناتو در افغانستان را تشديد كرده از جمله دولت « فرانسوا فيون » نخست وزير فرانسه سرگرم بررسي پيرامون خروج نيروهاي فرانسوي از افغانستان است و اين موضوع را با مجلس ملي فرانسه نيز در ميان گذاشته است .
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛اگرچه نيروهاي فرانسوي عموما در مناطق امن اطراف كابل مستقر بوده اند و تاكنون حادثه اي براي آنها به وجود نيامده بود اما كمين شبه نظاميان در هفته گذشته باعث قتل 10 نفر و مجروح شدن 20 تن ديگر شد . نيكلا ساركوزي ساعاتي پس از اين حادثه به كابل سفر كرد و اجساد قربانيان و پيكر مجروحان را با خود به پاريس منتقل نمود.
ويسنده سرمقاله معتقد است؛بدين ترتيب فشارهاي سياسي ـ اجتماعي براي خروج نيروهاي فرانسه از افغانستان بيشتر شده و مخالفان دولت فرانسوافيون و ساركوزي را تحت فشار قرار داده اند تا در طرح تقويت نيروهاي ناتو در افغانستان تجديدنظر كند. فرانسه تنها كشور اروپائي بود كه بر اثر رايزنيهاي ساركوزي با بوش هزاران نيروي تازه نفس به كابل فرستاد ولي به نظر مي رسد كه اليزه بسيار زودتر از آنچه پيش بيني مي شد از اين سرمايه گذاري بدفرجام در طرحهاي بوش پشيمان شده است . حتي افرادي از حزب ساركوزي هم از افغانستان به عنوان يك باتلاق سخن مي گويند و رقباي سياسي وي بويژه خانم « سگولن رويال » رقيب انتخاباتي وي براي خروج فوري نيروهاي فرانسوي از كابل اصرار مي ورزند.
در ادامه ميخوانيد؛براي يك دوره طولاني در رسانه هاي جهان از ساركوزي به عنوان جانشين « توني بلر » در صحنه اروپا براي پركردن خلا ناشي از بركناري توني بلر ياد مي شد و ساركوزي هم براي به دست آوردن اعتباري بيشتر نزد آمريكا چندان بي ميل نبود. وي عليرغم روساي جمهور گذشته در طول دوران رياست جمهوري خود بارها به آمريكا سفر كرد و حتي مناسبات شخصي با بوش را تا سرحد حضور در ويلاي اختصاصي بوش كوچك به پيش برد اما هيچ يك از اين اقدامات ساركوزي نه تنها باعث ارتقا موقعيت جهاني فرانسه نشد بلكه حتي اقدامات وي براي تكرار رفتار تحقير آميز توني بلر بسيار تحقيرآميز جلوه گر شد. بطوريكه برخي رسانه ها رفتار چاپلوسانه اش در برابر بوش را بخاطر آنكه مي خواهد جاي خالي بلر « سگ دست آموز بوش » را پركند مورد شماتت و اعتراض قرار دادند.
سرمقاله جمهوري اسلامي در ادامه اين پرسش رت مطرح ميكند كه؛ عليرغم فقدان هرگونه دستاورد مثبتي براي اثبات ضرورت حضور نظامي فرانسه در افغانستان چرا ساركوزي براي اين همراهي پرهزينه با بوش هنوز هم وسوسه مي شود، تصريح كردهاست؛ براي يافتن پاسخ اين سئوال خوبست به اين نكته توجه داشته باشيم كه فرانسه مايل است براي زمينه سازي در جهت حضور نظامي خود در خاورميانه و آسيا به هر صورت ممكن وارد عمل شود. امضاي قرارداد براي فراهم كردن زمينه هاي حضور نظامي فرانسه در بخش گلوگاهي خليج فارس و همچنين اصرار براي حفظ حضور نظامي در افغانستان براي پاريس اهميت دارد ولي مسئله اينست كه برخي ديدگاهها در « پنتاگون » با اين اهداف « اليزه » در تضاد است و مشخصا براي جلوگيري از بلندپروازيهاي پاريس انگيزه هاي شاخصي در پنتاگون وجود دارد.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛واقعيت اينست كه آمريكا از تكروي هاي ساركوزي بويژه در جريان سفر خاورميانه اي وي به شدت نگران است و مايل نيست پاريس در كشورهاي نفت خيز منطقه « ابتكار عمل » را از دست آمريكا بگيرد و براي مثال با امضاي قراردادي براي دستيابي ارتش فرانسه به پايگاهي انحصاري در گلوگاه حياتي خليج فارس در منطقه « لانه گزيني » كند و موقعيت خود را انحصارا تثبيت نمايد. البته پاريس اعلام كرده كه از اين پايگاه براي همكاري با اعضاي « ناتو » هم بهره خواهد گرفت ولي مسئله اينست كه حتي در اين مورد هم « ابتكار عمل » در دست پاريس خواهد بود. علاوه بر اين اصرار پاريس و برلين براي شكل دادن به « ارتش مستقل اروپائي » هم با واكنش منفي آمريكا مواجه شده و به نگرانيها نسبت به آينده و سرنوشت ناتو در واشنگتن دامن مي زند.
سرمقاله روزنامهي جمهوري اينگونه ادامه ميدهد؛تصادفي نيست كه آمريكائي ها هر چند وقت يكبار جمع كثيري از مردم افغانستان و شهروندان غيرنظامي را بمباران مي كنند و قربانيان خود را تروريست مي نامند. در واقع آنها با اين اقدام خود مايلند همواره افغانستان را ناامن و در انحصار تروريستها معرفي كنند و با اين اقدام خود حضور نظامي ناتو در افغانستان را توجيه نمايند تا فرصتي براي احداث و تكميل پايگاههاي نظامي و جاسوسي ناتو برفراز كوهستانهاي منطقه فراهم شود.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛بدين ترتيب اگر آمريكا تاكنون به حضور فرانسه به عنوان شريك جرم آمريكا و « ناتو » در جمع ارتشهاي اشغالگر افغانستان احتياج داشت از اين پس ديگر حتي به آنها هم احتياجي ندارد و آنها را با بمباران نيروهاي فرانسوي در كابل به پاريس باز مي گرداند!
مردم سالاري
ميرزابابا مطهري نژاد نويسنده يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري اين يادداشت را با عنوان «انتقاد، تخريب و تحمل دولت»آغز كرده و ادامه داده است؛به مناسبت هفته دولت شنبه دوم شهريور رهبر معظم انقلا ب اسلا مي در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت، رهنمودهاي مهمي در مرز بين انتقاد و تخريب داشتند. برخي از روزنامه هاي وابسته به دولت در چند روز گذشته تلا ش دارند اين مفهوم را القا كنند كه نقد عملكرد دولت تعرض به فرمايشات رهبري است. در حالي كه اصلا چنين نيست، معظم له در بخشي از فرمايشاتشان كه مشروح و كامل آن در روزنامه مردم سالا ري روز يكشنبه سوم شهريور چاپ شده است، مي فرمايند؛
«حمايت از دولت به معناي چشم بستن بر ضعف هاي آن نيست، كارهايي وجود دارد كه دولت بايد تدبير كند يا انجام دهد.»
همچنين ايشان در رابطه با طرح تحول اقتصادي، صراحتا به دولت تكليف كردند كه بايد از شتابزدگي در اجراي طرح تحول اقتصادي پرهيز كرد اشاره اي كه تاييدي است بر نگراني و دغدغه اقتصاددانان و شخصيت هاي علمي، سياسي كشور. بنابراين باب انتقاد از دولت و پرداختن به ضعف ها و نارسائي ها نه تنها باز است كه با اشاره هاي مقام معظم رهبري وظيفه و نياز است. به ويژه رسانه ها بايد به وظايف و كاركرد خود در اين زمينه بيش از گذشته توجه داشته باشند.
در همين راستا، مقام معظم رهبري به مرز بين انتقاد و تخريب اشاره فرمودند و بسيار ظريف آن را تبيين كردند. ايشان خاطرنشان كردند: انتقاد ارزشيابي منصفانه و كارشناسانه است كه با نظر خيرخواهي انجام مي شود و نكات مثبت و منفي در كنار هم مورد توجه قرار مي گيرد، دولت بايد با سعه صدر از اين انتقادها استقبال كند، آنها را با گوش جان بشنود و با بررسي و توجه كافي و كامل، به انتقادهاي صحيح عمل نمايد.
بنابراين لا زم است اولا دولت آستانه انتقادپذيري خود را ارتقا دهد و تحمل مباحث كارشناسي را داشته باشد. ثانيا فرمايش مقام معظم رهبري براي همه هست، خود دولت و رسانه هاي وابسته به دولت هم بايد اين مرز را در مورد سايرين، به ويژه احزاب و شخصيت هاي مورد احترام مردم رعايت كند. در سخنان رئيس جمهور محترم در سفر اخير، اتهاماتي به گروه ها و احزاب منتقد دولت وارد شده است كه به معناي دقيق كلمه تخريب است كه در اين مقام از ذكر آن خودداري مي كنم.
در هر حال دولت تحمل خود را افزايش دهد واز تخريب متقابل منتقدين پرهيز كند.
رسالت
«هم افزايي دانش و ثروت» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛ -1جنبش نرم افزاري ونهضت توليد علم در دوازده سال اخير از جنس توسعه علم «development of science» بوده و يا توليد علم«production of scienc »؟
دغدغه پاسخ به اين سوال مي تواند ما را به سوالي مهمتر رهنمون سازد كه ايران اسلامي امروز در كجاي دنياي علم قرار گرفته است.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بخصوص در 12 سال اخير كه به فرموده مقام معظم رهبري يك حركت علمي در سراسر كشور شروع شده، پيشرفتهاي بزرگي براي ايران به دست آمده است كه حاصل خودباوري و اعتماد به نفس ملي جوانان اين مرز و بوم است. دانشمندان ايراني در اوج مظلوميت و محروميت از امكانات پيشرفته آزمايشگاهي و علمي به دستاوردهاي بزرگي بخصوص در عرصه فناوري هاي جهشي و استراتژيك دست يافته اند كه جهانيان را مبهوت كرده است. چندي پيش واشنگتن پست در گزارشي با اشاره به اينكه دانشمندان ايران طي قرون گذشته اكتشافاتي در زمينه علوم طبيعي، رياضي و فلسفه داشته و پس از ورود اسلام و در قرن هفتم دانشمندان ايراني الكل طبي را توليد كردند و فعاليتهاي مهمي نيز در زمينه جبر و شيمي داشتند، نوشت دانشمندان ايراني ميگويند كه در زمينه نانو فناوري به پيشرفتهايي رسيدهاند وپژوهشگران بيولوژي مرزها را به سوي تحقيقات سلولهاي بنيادي پيش ميبرند و صنعت خودروسازي اين كشور از هر نقطه ديگري در اين منطقه تعداد خودروهاي بيشتري توليد ميكند و...
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛-2 مقام معظم رهبري روز گذشته با تاكيد بر “هم افزايي علم و ثروت” پنجره جديدي را مقابل ديدگان جامعه علمي كشور گشودند. دانش زماني رشد مي كند كه تبديل به قدرت و ثروت شود.برقراري پيوند مستمر بين دانش، ثروت و اقتدار ملي قادر است مزيتهاي نسبي دانشمندان ايراني از قبيل هوش بالا، اعتماد به نفس ملي، ايمان به عنايات الهي و ... را بالفعل كند و مسير تحقق الگوي اسلامي جنبش نرم افزاري را هموار نمايد. الگوبندي سهم دانش در قدرت و متناسب با آن نقش ثروت در انگيزه پروري دانشمندان و محققان جوان اقتضاي “ طبيعت جريان زندگي بشر” است . اقتدار كشورها علاوه بر ظرفيتهاي تعريف شده در حوزه سخت افزاري، در پيوند مستقيم با مجموعه سرمايه هاي فرهنگي، اجتماعي و علمي جوامع است كه با مديريت صحيح اين سرمايه ها مي توان روز به روز بر اقتدار ملي افزود.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛-3 برخي محققان در يك پارادايم مدرن مدعي هستند كه دانش محصول قدرت است و اراده حاكميت ميتواند در سمت و سو دادن دانش بسيار موثر باشد. بر اساس اين تفسير نميتوان نقش هادي نظام جمهوري اسلامي ايران را در پديده جهش علمي كشور ناديده گرفت. در واقع رشد فزاينده علوم در جامعه ايراني از اقتضائات حتمي استراتژيهاي كلان نظام اسلامي است. نمونه عيني اين اهداف بلندمدت در سند چشمانداز بيستساله كشور به چشم ميخورد. رساندن ايران به مقام اول علمي در منطقه يكي از آمال اصلي سند چشمانداز 20ساله است اما نشاط علمي كشور را نميتوان صرفا در اراده حاكميت خلاصه كرد. بلكه بخش معتنابهي از اين رشد علمي متاثر از جنبش نرمافزاري مردمي است كه از ابتداي انقلاب شكل گرفته و هر روز متكاملتر ميشود. اين جنبش اگرچه در موازات و همسو با اهداف نظام اسلامي است اما توانسته ماهيت مردمي خود را حفظ كند.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛امروز يكي از گفتمان هاي پايه اي كشور، گفتمان پيشرفت علم و فناوري است و با هدايت و التفات ويژه رهبر فرزانه انقلاب كارهاي بزرگي براي جبران عقب ماندگي هاي كشور صورت گرفته است. اين موضوع مرهون الگوي اصلاحي جمهوري اسلامي در نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري است كه روز به روز جايگاه ايران را در جامعه علمي ارتقا مي دهد..
كارگزاران
«تا باده در خم است...» عنوان سرمقاله يروزنامهي كارگزاران به قلم محمدباقر نوبخت است كه در آن آمده است؛غائلهاي كه اين روزها به بهانه چند انتقاد ساده و مشفقانه آيتالله هاشميرفسنجاني از دولت آقاي احمدينژاد ايجاد شده بسيار تاملبرانگيز است. هرچند كه اين شخصيت روحاني و انقلابي در سه دهه اخير همواره در معرض حملات سازماندهيشده و غيرمنصفانه قرار داشته است اما حملات چند هفته اخير را از نگاهي ميتوان نگرانكنندهتر از هميشه دانست. صورت مسئله بسيار ساده است. آقاي هاشميرفسنجاني با حدود 50 سال فعاليت انقلابي، سياسي و مذهبي و با قريب 30 سال تلاش جانكاه در مسير استقرار و اعتلاي نظام مقدس جمهوري اسلامي نسبت به سرنوشت نظام و كشور نگرانيهايي غيرقابل انكار دارد. نبايد فراموش كرد كه هاشميرفسنجاني نه فقط از نگاه دوستدارانش كه حتي از نگاه مخالفانش هم يكي از محرمترين، دورانديشترين، مطلعترين، كارآزمودهترين و فداكارترين بانيان جمهوري اسلامي است.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛پيوند ميان هاشمي و انقلاب به قدري درهم تنيده و ريشهدار است كه با جرات ميتوان گفت تفكيك اين دو از يكديگر و شناخت هركدام بدون ديگري غيرممكن است. در اين شرايط، نگرانيهاي هاشمي درباره سرنوشت نظام و كشور چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن عبور كرد يا آن را ناديده گرفت چه رسد به اينكه برخي به خود حق دهند نگرانيهاي او را با سيل اتهامات و تخريب و دشنام پاسخ دهند. اشتباه بزرگ مخالفان آيتالله هاشميرفسنجاني كه ظرف چند هفته اخير غائله بزرگي را در حمله به او سازماندهي كردهاند اين است كه اين يار نزديك امام و رهبري را «رقيب سياسي» خود ميدانند و بر اين اساس، استفاده از هر ابزاري ولو غيراخلاقي و غيرديني را براي حذف يا تضعيف اين «رقيب» مجاز ميشمارند.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛نكته تاسفبرانگيز آن است كه آيتالله هاشميرفسنجاني در حقيقت به دليل طرح انتقادات مشفقانه و ناصحانهاي در معرض تاختوتاز رسانهاي قرار ميگيرد كه بيان آنها نهفقط ناشي از نگرانيهاي حقيقي وي كه تكليف شرعي، قانوني و سياسي اوست؛ تكليفي كه از سوي قانون اساسي و رهبر معظم انقلاب بر عهده مجمع تشخيص مصلحت نظام گذاشته شده است. در شرايطي كه سند چشمانداز بيستساله و سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي به استراتژي كلان نظام تبديل شده و بارها و موكدا توسط مقام معظم رهبري مورد ابرام قرار گرفته است، سكوت و تعلل مجمع تشخيص مصلحت (كه مسوول نظارت بر حسن اجراي موارد فوق است) در قبال تخطي از اين فرامين طبيعتا قابل پذيرش نخواهد بود. در شرايطي كه برخي از تصميمات دولت آقاي احمدينژاد در زمينه نقدينگي، واردات كالا و... نهايتا بر مشكلات اقتصادي و فاصله كشور با اهداف برنامه بيستساله افزوده است، سكوت رياست مجمع تشخيص نتيجهاي جز تاييد تلويحي اين شرايط نخواهد داشت. در شرايطي كه بر اساس آمارهاي موجود وابستگي كشور به نفت طي سه سال اخير افزايش يافته و اقتصاد دولتيتر شده است، اين موضوع كه هاشمي مطلقا سكوت نمايد براي افكار عمومي قابل دفاع نخواهد بود. در يك كلام؛ انتظار سكوت از شخصيتي چون آيتالله هاشميرفسنجاني در قبال تعلل در اجراي اسناد فرادستي يا مسائلي مانند تورم افسارگسيخته، قطع گسترده برق، صفهاي طويل بنزين و گاز و... انتظاري غيرقانوني است كه نه با چهره و سابقه هاشمي سازگاري دارد و نه با وظايف شرعي و حكومتي ايشان. همچنان كه انتقادات ملايم ايشان از عملكرد اجرايي كشور نيز به معني فراموش كردن موفقيتهاي دولتها در زمينههاي ديگر نيست.
در پايان يادآوري خاطرهاي از آقاي حسين شريعتمداري مديرمسوول روزنامه كيهان درباره آيتالله هاشميرفسنجاني را خالي از لطف نميدانم. آقاي شريعتمداري نقل ميكند در يكي از شبهايي كه در زندان شاه محبوس بوده است، يكي از زندانيان مبارز را براي گرفتن اعتراف تحت شكنجه قرار دادند و اين زنداني تا صبح در مقابل فشارها و شكنجههاي بازجويان مقاومت كرد و حتي يك كلمه دم بر نياورد؛ زندانياي كه بعدا مشخص ميشود كسي نبوده است جز آيتالله هاشمي. چنين پيشينه و مقاومت و شخصيتي است كه باعث ميشود آقاي مسيح مهاجري مديرمسئول روزنامه جمهوري اسلامي فرياد سر دهد با آنكه حمايت از هاشميرفسنجاني در شرايط كنوني «گناهي نابخشودني» محسوب ميشود و «عوارض منفي و ناگواري» دارد؛ اما دفاع از وي را اداي دين و يك «واجب شرعي» ميداند و تمام عوارض آن را نيز به جان ميخرد، همانطور كه ديگر دوستداران انقلاب و هاشمي چنين ميكنند.
ما را ز كوي بادهفروشان گريز نيست / تا باده در خم است همينجا نشستهايم
اعتماد ملي
«گام مثبت» عنوان سرمقاله امروز روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛چهارمين اجلاس خبرگان رهبري فرصتي بود كه نمايندگان خبرگان ملت از سراسر كشور دور هم جمع شوند تا درباره مسووليت بسيار مهم و حساس خويش به رايزني و مطالعه بپردازند. مجلس خبرگان رهبري در نظام جمهوري اسلامي داراي اهميت راهبردي و حياتي است. اين مجلس ضمن داشتن مسووليت انتخاب رهبري نظام جمهوري اسلامي، بر عملكرد وي و نهادهاي تابعه آن نظارت دارد.
اجلاس چهارم خبرگان دو محور اساسي را در نشست خود مدنظر قرار داده است؛ فرآيند پرونده هستهاي ايران و موضوع طرح تغيير ساختاري اقتصاد ايران. در اجلاس ديروز هاشميرفسنجاني رئيس مجلس خبرگان رهبري با تاكيد بر نقش حساس و بسيار مهم خبرگان رهبري، از اهميت شرايط سياسي كشور سخن به ميان آوردند. در حالي كه كشور از سوي قدرتهاي بزرگ در معرض تهديد قرار دارد و شوراي امنيت با زبان تهديد با ايران سخن ميراند و اوضاع منطقه قفقاز و خاورميانه بسيار بحراني است، براي اولين بار پس از جنگ سرد، آمريكا و روسيه در شرايطي قرار گرفتهاند كه احتمال تنش و بحران متزايدتر چندان بيراه نيست.در خاورميانه نيز، فرآيند صلح نهتنها به نقطه اطمينانبخشي نرسيده، بلكه تهديدها همچنان ثبات و امنيت منطقه را تهديد ميكند.
اما به بركت انقلاب و فداكاريهاي فرزندان ملت، كشور از آرامش و امنيت برخوردار است. نكته مهم در اين اجلاس اعتراف زحمات فراوان دولتهاي پس از انقلاب توسط محمود احمدينژاد بود. اين سخنان كه در نوع خود تازگي دارد، ميتواند اميدبخش تلقي شود. در حالي كه كشور از همه جهت نيازمند وحدت، همدلي و تاكيد بر ميراث مشترك گذشتگان و حال است، اين سنتي شايسته است كه مديران فعلي از زحمات قبليها غافل نشوند. سنت انكار گذشته، محدود به امروز نخواهد شد، اگر اين بدعت غلط جا بيفتد، آيندگان نيز خدمات دولت نهم را به هيچ خواهند انگاشت. از سوي ديگر موضعگيريهاشميرفسنجاني در اين اجلاس نشان داد كه خبرگان رهبري آماده همكاري و معاضدت با دولت نهم است.
همراهي و مساعدت زماني شايستهتر و منسجمتر خواهد بود كه دولتمردان نيز از راهنماييها و ارشادهاي مديران قبلي استقبال نمايند. شرايط فعلي كشور به گونهاي نيست كه يك فرد يا جريان خاص مدعي باشد ميتواند بهتنهايي از پس مشكلات برآيد. حال كه در سخنان احمدينژاد و رفسنجاني بارقههايي از درك متقابل از مشكلات و ارائه راهحلهاي همدلانه وجود دارد، بايد از آن استقبال كرد و طرحي براي آينده و ايران داشت.
دنياي اقتصاد
«پيام بازار پول به تصميمسازان» عنوان سرمقالهي روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري كه در آن آمده است؛مديرعامل بانك ملي ايران، ديروز از رويگرداني تدريجي سپردهگذاران ايراني از بانكهاي دولتي و روي آوردن آنها به بانكهاي خصوصي خبر داد. علتي كه علي صدقي درباره اين تحول ذكر كرده، تفاضل نرخ سود سپردهها در بانكهاي دولتي و خصوصي است كه البته علتهاي ديگري را هم به ويژه امكان فراهمسازي رضايت بيشتر براي مشتري در شركتهاي خصوصي ميتوان به آن افزود. رويگرداني مردم از بانكهاي دولتي حتما اتفاق مهمي است و توجه به پيام اين تحول ضرورت دارد.البته اين واقعه، بيش از آنكه نگرانكننده باشد، حاوي پيامي مثبت براي اقتصاد ايران و نشانه رفتار عقلايي سپردهگذاران است كه بايد آن را به فال نيك گرفت و در تكميل آن كوشيد.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛...اين پيام بازار، عليالقاعده بايد دولت را به اين نتيجه برساند كه برنامههاي استراتژيك نظام در حوزه اقتصاد، يعني مفاد سند چشمانداز 20ساله برنامه چهارم توسعه (حتي نسخه تغيير يافته آن) و ابلاغيه مقام معظم رهبري درباره اصل 44 قانون اساسي، با منطق بازار و فطرت انسان سازگارترند تا تلاشهاي مقطعي براي حل آني و احساسي مسائل اقتصادي.
اينكه چند بانك خصوصي كوچك و كمقدرت ايراني به فاصله يك سال توانستهاند سهم خود را از منابع بانكي كشور به 20 درصد برسانند، نبايد خطري براي نظام بانكي و اقتصاد كشور تلقي شود، بلكه ميبايد از اين رفتار سپردهگذاران آموخت كه روش بانكهاي دولتي و در راس آنها وامهاي تكليفي است كه از بنيه بانكهاي دولتي كاسته است. به گفته مديرعامل بانك ملي، در سالهاي 84 و 85 اين بانك 40 درصد از منابع تسهيلاتي خود را به طرح بنگاههاي زودبازده اختصاص داده است. اين تسهيلات تكليفي، در كنار افزايش تقاضاي وام كمبهره، از سويي و رويگرداني سپردهگذاران از بانكهاي دولتي به علت نرخ سود پايين از سوي ديگر، موجب كاهش منابع بانكهاي دولتي شده است.
در بخش پاياني سرمقاله ميخوانيد؛نه در ايران و نه در هيچ كشور ديگري، سپردهگذاران، پول خود را به ثمن بخس در اختيار بانكهاي دولتي نميگذارند تا دولت با بهرهگيري از آن، مشكلات خود را حل كند.سهم دولت از داراييهاي كشور، همان است كه در بودجههاي سالانهاش ميآيد و هرچه آن بودجه كمتر باشد، توانايي و فضيلت آن بيشتر خواهد بود. نتيجه اينكه مخاطب هشدار مديرعامل بانك ملي ايران، منطقا «روش دولتي» است، نه بانكهاي خصوصي. زيرا مجازات بنگاه اقتصادي موفق، بيعدالتي و متوقف كردن روشهاي اقتصادي زيانده، عين عدالت است.
چهارشنبه 6 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]
-
گوناگون
پربازدیدترینها