واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: موسيقي - شواليهگري در آواز
موسيقي - شواليهگري در آواز
عليرضا پوراميد:
لب دوست تا نغمهپرداز شد/ جهان با صداي «كُن» آغاز شد
دوشنبه شب دو هفته پيش، آخرين شب كنسرت چهار روزه گروه مولانا به سرپرستي و خوانندگي شهرام ناظري در فضاي باز كاخ نياوران برگزار شد. شب آخر هر اجرا معمولا به لحاظ انسجام گروه و انطباق با شرايط و نيز رفع كاستيهاي فني و غيرموسيقايي (دكور، صدابرداري، نورپردازي، استقرار مردم، كنترل بليت و راهنمايي شركتكنندگان و...)، بهترين و بينقصترين اجراها را ميتواند شاهد باشد و از طرفي هم خستگيها و تحليلهاي فيزيكي، برخاسته از بينظميها، برقرفتنها و بعضا رفع موانع و دفع مشكلات و ناهمراهيها به شكلي مضاعف، همواره در شب آخر رخ مينماياند! حضور جمعيتي بالغ بر پنج هزار نفر در هر اجرا و جمعا شركت تقريبي 20 هزار نفر در كنسرت مذكور با معدل قيمت بليت حدود 25 هزار تومان، به لحاظ جامعهشناختي و پديدار شناسي و همچنين ايجاد تحرك و پويايي در هنر و اقتصاد هنر و... نكتهاي بسيار قابل اعتنا و شايسته توجه است و اساسا در كنسرتهايي اينگونه (اجراهاي بزرگان موسيقي) چرخههايي به حركت ميافتد كه حمايت و تداوم و استمرار آنها به فرهنگ و هنر ملي و كهن و شناسنامه و تبارهمگاني و ايجاد روح وحدت و روحيه توانمندي از يكطرف و از سوي ديگر پيدايش مشاغل و مسووليتهاي جديد و تزريق خون به رگهاي كمرمق و محتضر هنر (در بخش اقتصاد و خودگراني اقتصادي) كمكهاي فراوان خواهد نمود و اين پتانسيل تنها در هنر موسيقي ممكن است و اينكه فردي هنرمند به تنهايي و با اتكا به سابقه و كارنامه هنري خويش و اعتبار نامش همچون محمدرضا شجريان يا شهرام ناظري در چند شب 20 هزار نفر را با تمامي مشكلات و عدم همراهيهاي سازمانها و نهادهاي دولتي، مشتاقانه به سالنها و فضاهاي برگزاري كنسرت جذب كنند، در حاليكه بليتهايي با قيمت 50 هزار توماني را هم در دست دارند (خريداري كردهاند) و اين نكته نه فقط در تمامي شاخههاي هنري منحصر به فرد است بلكه به جرات ميتوان گفت كه در محبوبترين ورزشها و حتي ورزشكاران نيز (در حال حاضر) چنين موردي را نميتوان سراغ گرفت. كنسرت مزبور طبق معمول با تاخيري قابل تحمل و با دفنوازيهاي سياوش ناظري شروع شد و از همان ابتدا سيطره ريتم و كوبش و هيجان را نويد و مژده ميداد. در ادامه نيز تصانيف و آوازهاي ويژه و مخصوص شهرام ناظري همراه با نوآوريها و تمهيداتي كه در هر اجرا او براي ارائه و نشان دادن تواناييهاي حنجره و قابليتهاي آوازي و نيز پرهيز از تكرار و تكرر و دوري از كليشه و يكنواختي به كار ميبرد را شاهد بوديم. اجراي بيات اصفهان بدون درآمد كردن و يا حتي متقدم و پيشتر و جلوتر از ساز و نوازندگان و همچنين اجراي تحريرها و غلتهايي كه منحصر به فرد و غيرقابل تقليد است (بهدليل فيزيك حنجره و شكلگيري تارهاي صوتي و تلفيق و تركيب هوشمندانه او از تحريرهاي كردي كه به تحريرهاي كبكي معروفند با تحريرهاي مكاتب آوازي مركز ايران يعني مكتب اصفهان و تهران) و تكرار جملات آوازي و تاكيد بر ضرباهنگها و سرضربها و ظرافتهايي كه به حنجره اين امكان را ميدهد كه در برخي از ادوات تحريري «پژواك مانند» و مثل سيم واخوان در ساز عمل كند و... همراه با انرژي و تحرك جالب توجهي كه در طول دو ساعت اجراي موسيقي يك نفس و يكسره با كاراكتري ويژه و فيگورهايي اختصاصي و ايستادن سرپا و با نشاط، شيوهاي را رقم زده است كه امروزه تنها شيوه متفاوت و غيرمتداول با روش آوازخواني رايج ماست؛ يعني شيوهاي كه به سبك و روش مرحوم سيدحسين طاهرزاده موسوم و متصف است و صدالبته با ظرافتها و دقايق آوازي استاد شجريان اجرا ميگردد و اغلب و اكثر قريب به تمامي خوانندگان امروز ايران را در بر ميگيرد (كه البته مختصات اين شيوه و بررسي و نقد و صيرفي آن و نيز بيان تفاوتها و اشتراكات و چهوچه... موضوع سخن ما نيست). در بخش كردي برنامه، بهويژه موسيقي منطقه «شهكاك»، نوع بيان و لحن و اداي كلمات و شيوه بيان جملات و اسرارآميزي و ناآشنايي با اين ادبيات و موسيقي نواي رازگونه تنبور و همراهي با حنجره خواننده از يكسو و از سوي ديگر سكوت سرشار از همهمه حضار و تابش نور ماه كامل بر فضاي باغ و وزش خفيف و رمزگونه نسيم در بين برگها و شاخههاي درختان بلند قامت (كه خود هر كدام تاريخي زنده محسوب ميشوند) و رنگ نقرهاي مهتاب كه انعكاسي سيمگون از اشخاص و از چهرهها و اجزا و اشيا داشت، فضايي راز آلود و اثيري ايجاد كرده بود كه به روشني حضور و پيوند موسيقي و سوررئال را احساس و تبلور ميبخشند و اين از جذابيتهاي اين اجرا بود به همراه قطعه «قفل زندان بشكنم» كه شادابي و نشاط و هنگامهخواني و سرخوشانهسرايي را يكجا ميشد تجربه كرد و ديد! پس از سخنان استاد عزتالله انتظامي كه در جهت تأديد و تهيه وجه براي پرداخت ديه و رهاندن نوجواني از مرحله اعدام با حاضران سخن گفت و الحمدلله هم مفيد واقع گشت، شهرام ناظري سهتار به دست با قامت افراخته قطعهاي را در راست پنجگاه به نام حلاج با شعر استاد شفيعيكدكني اجرا نمود و اين اجرا را تقديم به روح بلند دو هنرمند درگذشته زندهيادان خسرو شكيبايي و قيصر امينپور نمود و توجه او به اين مطلب نشان ميدهد كه او چقدر مشمول الطاف حضرت حق واقع شده و چه درسها كه آموخته و چه توشهها كه بياندوخته و چه شعلهها و شررها كه بر جان و جهان خويش برافروخته و به قول علامه بزرگوار محمد قزويني «چه ملتفتها كه نشده است» و اين البته بعضا در خلال و لابهلاي سوختگيهاي آوازش و همچنين انتخاب اشعارش عيان و عريان رخ مينماياند. اگر ذكر خير و ياد آوري از خسرو شكيبايي بهدليل اينكه هنوز يك ماه از درگذشت او برنگذشته، بديهي و طبيعي مينمود اما يادي از قيصر امينپور و اينكه درك و شناخت و شأن هنري و جايگاه قريحگي او كجاست، هوشمنديها و اهليت و فضل ادبي شهرام ناظري را شهادت ميداد و بهراستي اينك او بهدليل دريافت نشان شواليه و نيز سلوك و رفتار خاضعانه و روحيه محبوبيتآورش ميتواند در بين رشتههاي موسيقي و سينما و شعر بهعنوان حلقه اتصال و اتفاق و وجه مشترك و شخص موجه، نقشآفريني كند و بر پيوستگي و همبستگي هنرمندان حوزههاي مختلف در روزگار تحديد هنر و هنرمند موثر و گرهگشا عمل نمايد! شعر «با هر نسيم دست تكان ميدهد گلي هر نامهاي زنام تو دارد نشانهها – قيصر امينپور» شناخت شعر و احاطه بر حوزههاي ادبي اين سرزمين در انتخاب مثنوي مجذوبعلي شاه (حدود 20 سال قبل) از شهرام ناظري و همچنين قصيده «كيش مهر»، بيانكننده ادعاي نگارنده اين سطور بر سطح ارزشمند ذوق و شعور شعري اوست؛ به حدي كه معرفي و شناساندن مجذوب را مديون او هستيم و اين اثر با عنوان خاطره انگيز و نوستالژيك، (يك شب آتش در نيستاني فتاد) در انتهاي برنامه پايانبخش اين كنسرت پرهيجان و پرتحرك بود.
حاشيه
1 – رسانه ملي گويا هنوز به اهميت و ارزش فرهنگي اين نوع اجراها (اجراي كنسرت شجريان، ناظري، پورناظري، عارف و...) كه پينبرده هيچ، بلكه اساسا به آنها حتي به يك اتفاق اجتماعي هم نگاه نميكند و انعكاس خبري توجه و حضور مستقيم 20 هزار نفر در يك برنامه را انگار جزء وظايف رسانگي ملي خويش نميداند و نتيجه هم همين ميشود كه در موسيقي صدا و سيما بهويژه آهنگها و تصانيف تيتر و پاياني سريالها ميبينيد كه روز بهروز شاهد افول و سقوط معيارهاي هنري در آنها هستيم.
2 – گروه مولوي بهويژه شهرام غلامي و كمتر شروين مهاجر در تكنوازيها و جواب آوازها- كه جواب آواز شهرام ناظري بهراستي مشكل و دشوار است- خيلي خوب عمل كردند و نيز آقاي محمدي و نوازنده تار هم. نكته ديگر دكور بسيار نامناسب، كتيبههاي آسمانيرنگ ناهمگون، صدابرداري و باندها، صندليهاي «ظروف كرايهاي» و نكات منفي ديگر، اميدوارم مانع اجراي مجدد در فضاي باز باشد. انشاءالله.
چهارشنبه 6 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]