واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: محاوره سير و پياز
امروز قصد داشتم در مورد فقر در جامعه انگليس مطلبي بنويسم و به مقاله روزنامههاي گاردين و ابزرور استناد كنم كه روز جمعه اول شهريور به تفصيل به اين موضوع پرداختهاند. اما به علتي كه ذكر خواهم كرد از پرداختن مفصل منصرف شدم و فقط به ذكر يك مقدمه ميپردازم.
بحث فقر در كشور انگليس يك واقعيت تاريخي است زيرا جامعه انگليس به عنوان محل تولد سرمايهداري و انقلاب صنعتي همواره از اختلاف طبقاتي خانوادههاي ثروتمند و كم درآمد رنج برده است.
در رُمانهاي نويسندگان معروف انگليس نيز طي قرون گذشته اين واقعيت تلخ به خوبي بيان شده است و عليرغم تلاشهاي حزب كارگر انگليس در كاستن اين فاصله طبقاتي هنوز هم ميليونها نفر در اين كشور، كه يكي از ثروتمندترين ممالك جهان است و ميزان سرمايهگذاري خارجي آن در ميان پنج كشور بزرگ جهان قرار دارد، در فقر زندگي ميكنند. مقايسه دو نشريه فوقالذكر انگليسي بين خانوادههايي هست كه ساليانه كمتر از 10400 پوند (ده هزار و چهارصد) و بيشتر از 52000 (پنجاه و دو هزار) پوند انگليس درآمد كسب ميكنند.
به خاطر همين فقر طبقات كم درآمد است كه توني بلر نخستوزير معروف انگليس در ماه مارس 1999 قبل از اينكه به خانه شماره 10 داونينگ استريت راه يابد گفت كه او ميخواهد در فاصله يك نسل فقر را از جامعه انگليس ريشهكن كند وليكن در پايان كار نشان داده شد كه وي در اين اقدام ناموفق مانده است.
روزنامههايي كه نام آنها برده شد مينويسند كه 130 سازمان با نامهاي گوناگون، از تشكيلات حمايت از كودكان گرفته تا گروههاي كليسايي و اتحاديههاي كارگري و حتي در انگليس به دولت كارگري گردون براون هشدار دادهاند كه فقر دارد در جامعه انگليس به يك اپيدمي تبديل ميشود و به عامل اصلي كشنده كودكان انگليس رخ مينماياند. به گفته آنها كودكان متولد شده در خانوادههاي كم درآمد، ده برابر بيشتر از فرزندان خانوادههاي ثروتمند در خطر مرگ قرار دارند و در مورد بيماريهاي خاصي 5/2 برابر بيشتر از فرزندان ثروتمندان در معرض ابتلا واقعاند و كودكان خانوادههاي فقير در بدو تولد 200 گرم از بچههاي ثروتمندان كمتر وزن دارند. اين سازمانها اظهار ميدارند كه وقتي اين گونه كودكان به سنين بالاتر ميرسند 50 درصد احتمال ابتلاي آنها به مرض قند و مشكلات قلبي از افراد سن بالاتر خانوادههاي ثروتمند بيشتر است. سازمانهاي ياد شده اظهار ميدارند كه وضع مالياتهاي جديد توسط دولت كارگري جهت حمايت از اين افراد كفايت نميكند و دولت انگليس بايد چارهاي اساسي در كاستن فاصله طبقاتي و بالا بردن بهرهمندي طبقات فقير از مواهب اجتماعي بيابند و به پيامدهاي سلامتي كه حاصل فقر اقتصادي است اهتمام بيشتري به خرج دهد. و يادآور شدند كه 2010 يك گفته بيباكانه است كه ميبايست نشانههاي تحقق در آن وجود داشته باشد. و اما علت عدم پرداختن مفصل به بحث فقر در كشور انگليس و بسنده كردن به مقدمه فوق اين است كه هر بار در مورد مشكلات ديگر كشورها مقالهاي مينويسم يا ترجمه ميكنم بعضي از دوستان مرا سرزنش ميكنند كه مگر گرفتاري روزمره در كشور خودمان كم است كه به ديگران بالاخره اگر مردم در كشورهاي غربي داراي مشكل هستند ولي از مواهب ديگر اجتماعي برخوردارند. اگر در آنجا بيكاري هست از خاموشي و در آسانسور ماندن و شب هنگام در خيابانهاي تاريك در ترافيك گير كردن خبري نيست و اگر دارو در آنجا گران هست، آنها مجبور نيستند براي پيدا كردن دواهاي تجويزي پزشكان پاي پياده از داروخانهاي به داروخانهاي ديگر مراجعه كنند و يكي از دوستان كه طبع شعري هم دارد هر بار شعر محاوره سير و پياز مرحوم پروين اعتصامي را برايم ميخواند كه
سير يك روز طعنه زد به پياز
كه تو مسكين چقدر بد بوئي
گفت از عيب خويش بيخبري
ز آن ره از خلق عيب ميجوئي
گفتن از زشتروئي دگران
نشود باعث نكو روئي
اينجانب ضمن پذيرش مشكلات عديده جامعه خودمان معتقدم كه مثل مشكلات ديگران خالي از خاصيت نيست و به ياد دارم كه در اوائل انقلاب كه گروه خبر صدا و سيما به حضور مرحوم امام رسيدند ايشان فرمودند در خبرها از مشكلات ديگران هم بگوييد كه مردم فكر نكنند فقط ما داراي مشكل هستيم.
البته نظر مرحوم امام اين نبود كه ما فقط از مشكلات و معايب جوامع ديگر به خصوص غربيان حرف بزنيم و جامعه را به گونهاي اطلاعرساني كنيم كه مردم فكر كنند هرچه در خارج است خاراست و مار است و هرچه ما داريم گل است و بلبل. زيرا كمترين زيان اين گونه اطلاعرساني آن ميشود كه وقتي مردم ما به خارج ميروند ميبينند آنچه كه به آنها گفته شده است واقعيت ندارد.
به هر حال باور نگارنده اين است كه مردم بايد از حال و احوال ديگران و سيطره جهاني فقر و بيكاري مطلع شوند نه اينكه كمكاريها و كاستيهاي دستاندركاران ما توجيه شود. لذا اين اتهام دوستان مزبور را نميپذيرم كه با ذكر چنين مطالبي روزنامه ما به يك رسانه توجيهگر تبديل ميشود، زيرا كار رسانه اطلاعرساني واقعبينانه است و رسانهها حق ندارند در نقل وقايع جهتگيري از پيش تعيين شده بكنند و وجدان سياسي جامعه را به گونهاي شكل دهند كه مردم به محض اطلاع از واقعيتهاي ديگر كشورها به رسانههاي خود بياعتماد شوند. بالاخره دنياي ما با سرانگشت شركتهاي بزرگ چند مليتي اداره ميشود و اين ادارهكنندگان جهاني نشان دادهاند كه در برنامههاي غارت و ثروتاندوزي كه دارند آنچه برايشان مهم است كسب ثروت است. شمار ميليونها فقير در آمريكا و ديگر كشورهاي غربي خيل بيكاران در ممالك غربي كه هر روز به لشكر بيكاران جهاني اضافه ميشوند گوياي همين واقعيت است. براي سرمايهداران بزرگ غربي كارگر آسيايي يا اروپايي يكسانند. حالا شايد به خاطر مقررات سخت كارگري در جوامع غربي آنها نتوانند به همان شيوهاي كه در هند و اندونزي و ويتنام و مصر و پاكستان عمل ميكنند بهرهكشي كنند. نمونه بارز بهرهكشي سرمايهداران غربي همين است كه به محض يافتن بازار كار ارزان در ديگر كشورها كارخانههاي خود در آمريكا و اروپا و ژاپن را تعطيل ميكنند و مردم خود را بيكار ميكنند تا از كار ارزان كشوري در حال رشد يا عقبمانده بهرهمند شوند.
خدا رحمت كند مرحوم پروين اعتصامي را كه به ما توصيه كرده است كه براي پنهان كردن عيبهاي خود نبايد به عيبيابي از ديگران بپردازيم و باز اين نگراني دوستان درست است كه نبايد روزنامه پرسابقه اطلاعات را به يك ابزار توجيهگر كمكاريها و ندانمكاريهاي ديگران تبديل كرد اما اين واقعيت نيز درست كه وظيفه ما به عنوان اصحاب رسانه چه مكتوب باشد چه صوتي تصويري اين است كه ماوقع جهاني را به اطلاع خوانندگان خود برسانيم. اطلاع از مشكلات ديگر جوامع بايد به واقعبيني ما اضافه كند نه اينكه فرد يا افرادي با بهرهگيري و جهت دادن به اخبار وجود مشكلات در ديگر ممالك دنيا بخواهند عدم كارآيي عملكردهاي خود را توجيه كنند.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]