واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: باتوجه به رويكرد حكماى مشاء مسلمان نسبت به هنر اسلامى ماهيت هنر اسلامى
[هادى ربيعى- عضو فرهنگستان هنر]
آن جا كه سخن باز مى ماند، هنر آغاز مى شود. فارابى- فى تاُليف و التناسب مسئله ماهيت هنر اسلامى و تبيين ويژگى هاى مختلف آن از جمله وجوه معنا شناختى، وجود شناختى، معرفت شناختى و ارزش شناختى هنر اسلامى دير بازى است كه انديشمندان و صاحبان خرد و هنر را به خود مشغول داشته است.
امر محورى در فلسفه مشاء تكيه بر استدلال و اعتبار عقل است.اين فلسفه منسوب به ارسطو است و مشائيان حكمايى هستند كه تابعان ارسطو محسوب مى شوند؛ از جمله آنان مى توان به كندى، ابونصر فارابى، ابن سينا، ابن طفيل و ابن رشد اشاره كرد.
در آثار فيلسوفان مشائى مسلمان، بيش از ساير فيلسوفان مسلمان به مباحث هنرى بر مى خوريم، چرا كه هر يك از آنان چندين كتاب و رساله در مورد هنرها و مسائل مربوط به آنها دارند.
بنا به رويكرد فيلسوفان مشائى مسلمان، از جمله ويژگى ها و مشخصات هنر اسلامى كه بيانگر ماهيت متمايز آن است، مى توان به جايگاه و ارتباط ويژه تخيل و تعقل در فرآيندهاى آفرينش و ادراك اثر هنرى، نقش هنر اسلامى در ارتقاى كمالات انسانى و جنبه تربيتى آن، توجه به امر مورد محاكات در اين هنر، كاركردها و ويژگى هاى معرفتى هنر، جايگاه خاص الهام هنرى و لذت متعالى اشاره كرد.
شايد بتوان گفت اصلى ترين ويژگى هنر اسلامى نحوه تخيل اثر هنرى است.
از ديد اين فيلسوفان، تخيلى مقبول است كه حاصل قوه متفكره يا به عبارت ديگر معقول باشد. به طورى كه مى گويند هنگامى اثرى زيبا و قابل توجه است كه ميان قوه متخيله و قوه ناطقه-عقل- نسبتى وجود داشته باشد.
فيلسوفان مشاء در بحث از زيبايى و زيبايى محسوس از زيبايى هاى هنرى، اصوات موسيقى، تابلوهاى هنرى و حتى زيبايى هاى مادى نام برده اند.براى مثال ابن سينا در رساله فى ماهيه العشق بحثى در باب زيبايى هاى محسوس دارد كه زيبايى جسمانى و آثار هنرى را نيز شامل مى شود.
اين انديشمند بزرگ مشائى همچنين در نمط نهم اشارات كه به مبحث سير و سلوك عرفانى اختصاص دارد،اثر هنرى بدست آمده ازتخيل همراه با تعقل را يكى از عوامل مؤثر در مراحل سلوك انسان سالك مى داند و در ادامه اين بحث سه هدف اصلى را براى دستيابى به حقيقت بر مى شمرد؛ اين عوامل عبارتند از: دورى از هر آنچه غير خداست و رجحان خداوند متعال بر تمامى امور و مطيع نمودن نفس اماره بر نفس مطمئنه.
شيخ الرئيس براى محقق شدن عامل آخر نيز شرايطى ذكر مى كند؛ شرط اول عبادت مقارن با فكر، دومين شرط آهنگ ها و شرط آخر كلام واعظ -پند دهنده- است. نكته قابل توجه اين است كه در كنار عاملى چون عبادت، موسيقى قرار مى گيرد.
به گفته خواجه نصيرالدين طوسى، تأثيرگذارى اصلى موسيقى در اين جا به علت وجود نسبت هاى متناسب و هماهنگ در آن است كه نفس انسان را دچارتحير و شگفتى و سپس بندگى و عبادت حق تعالى مى كند. پس همانطور كه پيش تر نيز ذكر شد،عامل اصلى در ماهيت هنر اسلامى- مشائى، پيوند ميان تخيل و تعقل است.
اهميت طرح بحث هنر از سوى فيلسوفان مشائى تا بدان جاست كه امبرتواكو-متفكر و دانشمند ايتاليايى- در رساله خود كه به بحث از نظريات فيلسوفان هنرقرون وسطى مى پردازد، از ميان فيلسوفان مسلمان تنها به ابن سينا و دوبار به او ارجاع مى دهد و هر دو ارجاع او به قوه متخيله است. در واقع قوه متفكره ـ ناطقه ـ است كه در باب هنر مورد توجه قرار مى گيرد.
آنجا كه خيال پردازى انسان تحت حمايت قوه عقل قرار مى گيرد ماهيت مشائى اين قوه بيشتر خود را به ما مى نماياند.كلام آخر و نتيجه اين بحث اين است كه اثر هنر اسلامى اثرى برخوردار از زيبايى و موجد لذت است، زيبايى با خير تناسب و تساوق دارد، و از آنجا كه خداوند خير مطلق و زيبايى بى حد و حصر است، پيداست كه چنين اثر هنرى ره به بالا مى برد.
به تعبير ابن سينا، شايسته است كه براى مطيع كردن نفس اماره نسبت به نفس مطمئنه و انجذاب تخيل و توهم از جانب مادون به جانب قدسى علاوه برعبادت همراه با تفكر، به الحان و آهنگ ها نيز گوش سپرده شود.
* مكتوب حاضر متن ويرايش و تلخيص شده سخنرانى هادى ربيعى با عنوان «رويكرد حكماى مشاء مسلمان نسبت به هنر اسلامى» است كه درتاريخ ۱۵ مردادماه در مركز هنرپژوهى نقش جهان وابسته به فرهنگستان هنر ايراد شد.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]