واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام خانما.
ما تازه اومدیم تو این ساختمون و فکر کنم از بی سر وصداترین زن و شوهرای جهانیم.تو این شهر غریبیم و اصولا مهمونم نداریم. صب مامور سرشماری زنگ واحدمونو زد منم تازه از خواب بیدار شده بودم سرو وضعم مناسب نبود جواب بدم شویمم نبود درو باز نکردم. صداش میومد از همسایمون پرسید اینا کی میان خانمه با یه لحن طلبکارانه و ناراضی گفت اینا که کار و بارشون معلوم نیست بی موقع میان بی موقع میرن.منو میگی هاج و واج مونده بودم ما اصولا از خونه بیرون نمیریم فقط شوهرم صبا میره سر کار ظهر میاد بدون سر و صدام میاد تو. این در حالیه که خودشون بخدا یا بچشون داره گریه میکنه یا هر ساعت مهمون دارن دائمم صدای خندیدناشون میاد ما یه بارم اعتراض نکردیم.
خیلی دلم شکست من تا حالا اصلا ندیدمش با خودم گفتم مگه ما چه بدی به اینا کردیم یه لحظه به خودم گفتم درو باز کنم بگم از این به بعد خواستیم بریم بیرون میایم دم خونتون ساعت میزنیم که بفهمین کی میایم کی میریم. شما بودید چیکار میکردین؟
خانومی اصلا به دل نگیر بعضیا فقط دوس دارن سر از کار دیگرون در بیارن
با اینجور ادمها دهن به دهن نشو بزار هر طور که میخواد فک کنه از اینجور ادمها خیلی هستن مثل همسایه ما.
فقط دوس دارن بدونن مهمونای ما کیان!
من اكه جاى تو بودم درو باز ميكردم با لبخند هم به خانم همسايه امون وهم اون كسى كه اومده بشت در سلام ميكردم وبعد رفتن اون شخص,باز با لبخند خداحافظى ميكردم....به نظر من در بعضى مواقع يك رفتار خوب مخصوصا به همراه لبخند,بد بودن يا نادونى طرف مقابل رو بيشتر نشون ميده ..وطرف در ضمن اينكه شرمنده ميشه بيشتر بشت سر شما حرفى هم نميزنه... ما هميشه نبايد جواب بدى رو با بدى بديم,جون تجربه شخصى خودم اينو بهم ثابت كرده....
واي بدتر ازيناش براي من پيش اومد.با همسايه ها رفت و آمد نداشتم همسايه طبقه پايينيه خيلي زن فضولي بود تازه اومده بوديم اينجا انتظار داشت يكسره من برم پيشش و براش سبزي پاك كنم و...!!! ولي من نه خونشون رفتم نه شوهرم دوس داشت رفت و امد كنم چون شيش تا پسر تو خونه داشت و هميشه صداي دعواهاشون ميومد !!!!
ولي من هيچوقت جوابشو نميدادم و سعي ميكردم باهاش اصلا حرف نزنم بجز سلام ساده چون خيلي سليطه بود.
خلاصه اين همسايهه فضولمون اينقدر پيش همسايه هاي مثل خودش با صداي بلند بلند و طلبكارانه ازمن و همسرم بد ميگفت و ميگفت معلوم نيست اينا كه روضه هاي من شركت نميكنند و شغل شوهرشو نگفته و ....چيكارن لابد شيطان پرستند ...!!!
ولي من چون تاندون زانوي چپم كشيده شده و ساييدگي زانو دارم و نميتونم رو زمين بشينم مجالس اينچنيني كه بايد رو زمين نشست نميرم خجالت ميكشم بين اون همه زن سن بالتر از خودم كه رو زمين نشستند رو صندلي بشينم!!!!و شوهرمم اجازه بهم نميداد باهاشون رفت و آمد كنم.
واي ميومد تو راه پله ها نفرين ميكرد فحش ميداد و...و...پشت درم ميومد تو جاكفشيمو ميگشت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!تو پاركينگ رفته بود وسايل اضافيمو كه گذاشته بودم ميگشت و چندتاشو برداشت براي خودش!!!!!!!!
يبار كه داشت فحش و بد و بيراه ميداد و صدتا تهمت به ما ميبست پيش صاحبخونشون و اومده بود سر كولرمون تا صدامونو گوش بده منم سريع مانتو پوشيدم رفتم رو پشت بوم گفتم بله كاري داشتين ؟؟؟!!!!!
جا خورد و به زن صاحبخونش گفت اينم خانوم كاشانيه كه روضه ي من شركت نميكنه و مانتويي ميره بيرون ! شوهرشم ديدم از مغازه سيگار خريده!!
واي منو ميگي ! اون لحظه سريع گفتم ببخشيد به تو چه مربوط؟!! نميدونين چه كولي بازيايي درآورد !! هر فحش ناموسي كه نشنيده بودم داد!! منم آخرش گفتم ببين فكر نكن زبون منو گربه خورده! فحاشي و ته.ومت حكمش هفتاد ضربه شلاقه ازت شكايت ميكنم. صداتم وقتايي اومدي پشت درمون فحاشي كردي ضبط كردم همسايه هام شاهدند الان...
ديگه خودشو زد به قلب درد و وااااااااي ....
منم گفتم اگه تا الان هيچي نميگفتم مراعاتتو ميكردم سنت ازم بالاتره ولي ميخواي دست برنداري از كارات ميريم دادگستري دادخواست اعاده ي حيثيت ميدم.كسي هم از كولي بازيات نميترسه .
همسايه هاي ديگه اومدن پيشم گفتن بابا اين دوبار بستري شده و...چون خيلي فضوله و شما تازه واردي سر از كارتون درنياورده اينكارا رو ميكنه چون بهش رو ندادي !!!
خلاصه ديگه ازون ببعد كمي خودشو جمع كرد و منم ديگه همكلامش نشدم تا هشت ماه بعد كه ديگه رفتن .-يعني صاحبخونه ردشون كرد . قبلش همسايه ي واحد كناريمون از دستشون خونشو فروختو رفت !!!!!!!!!!!
خواستم بگم تا يه مدت اصلا به روي خودت نيار و اترامشو حفظ كن اگر ديدي مثل همسايه ي ما شد جلوش محكم واستا ......اين زن فضوله همسايه پايينيمون بس كه هيچكي بهش هيچي نميگفت اينقدر پر رو شد من جلوش واستادم و گفتم ادامه بدي شكايت ميكنم درست تر شد رفتارش....
ببین عزیز من بگم این زنه چه مرگشه از بس تو حرفای خاله زنکیش شرکت نکردی دل پری ازت داره اگه یه بار مثلا بگی این همسایه بغلی رو دیدی چقدر به ظاهرش میرسه معلوم نیس کجا میره با کیا میگرده پول این همه دک وپزو از کجا میاره اونوقت که دید از جنس خودشی(( خدا نکنه)) ببین چه قربون صدقت میره راستی افسانه جونم خدا به دادت برسه با اون زنیکه ی عفریته
آره شهلا جون بخدا همينو ميخواست ..ميخواست من برم پاي حرفاي خاله زنكيش بشينمو باهاش همكاري !!!!! كنم!!!!!!!!!!
واي تو اين هشت ماهه چند دفعه اينقدر اعصابم بهم ريخت از دستش كه مجبور شدم مسكن و قرص خواب بخورم تا بخوابم سر صداهاشو نشنوم !!!چقدر گريه ميكردم از دستش اون اولاش !!
ولي آخرش چند ماه پيش رفتن از طبقه ي پايينمون ! اثاث كشي كردن رفتن يعني ديگه صاحبخونشون عذرشونو خواست !!
خدا رو شكـــــــــــــــــــــر !
معلوم نيست حالا داره تو زندگي كدوم همسايه جديدش آتيش ميسوزونه ! خدا شفاش بده!
بچه ها ممنون که باهام همدردی کردین- من کلا آدم آرومیم حوصله دوست شدن با همسایه و غیبت کردن ندارم ولی خوب شد این اتفاق افتاد فهمیدم چه جور آدمیه اگه یه زمانی باهاش روبرو بشم اصلا تحویلش نمیگیرم.
بابا بی خیال
بعضی ها دوست دارن هر جا اشه اونها اون جا فراش باشن وحرف مفت بزنن
ما تازه خونه گرفتيم هنوز ساكن نشديم اون شبي كه من رفتم برا اولين بار خونرو ببينم كليدش دست خانومه واحد روبروييمون بود اولش خوب برخورد كرد بعد اومد خونرو بهمون نشون بده جوري رفتار ميكرد انگار صاحبخونه اونه كابينتاش داغون شده بود گفتم به شوهرم ميگم برچسب بزنه دستگيرهاشم عوض كنه هي ميگفت نه اينارو تمييز كني خيلي خوشگل ميشن هي باهام بحث ميكرد منم ديدم خيلي داره اداي صاحبخونه هارو درمياره گفتم خودم با صاحبخونه حرف ميزنم تازه از خداش باشه من دارم كابينتاشو مرتب ميكنم... گذشت دوبارخ فرداش تو محوطه مجتمع ديدمش بهم گفت من خيلي جيغ ميكشم يهو ميشنوي يه جيغ بنفش ميكشم كل بلوك ميلرزه (به خاطر دخترش كه اذيت ميكنه) منم زود گفتم شوهر من دير مياد از سر كار تا ظهر خوابه دوباره يه روز ديگه ديدمش گفت ما اينجا غربال ميكنيم بعد اگه صلاح بدونيم به هركي خواستيم اجاره ميديم هي ميخواست به من بفهمونه حواسم باشه .... ديدم نميشه با اين راحت كنار اومد زنگ زدم صاحبخونه دخترشو فرستاد با دخترش حرف زدم و با اوون قراردادو بستم. شوهرمم ديد خانومه اينجوريه گفت اصلا به هيچ وجه بهش رو نده ... خدا به دادم برسه اصلا خوشم نمياد با همسايه ها رفت و امد كنم چون خودم دوست ندارم سرازكار كسي دربيارم دوسم ندارم كسي توزندگيم سرك بكشه/...
منم اصلا سعی نمیکنم با همسایه جور شم.ولشون کن.یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه.
کم کم وقتی ببینی تهویلش نمیگیری خودش دمش رو میزاره رو کولش
[quote="aftabetarik"]
ما تازه خونه گرفتيم هنوز ساكن نشديم اون شبي كه من رفتم برا اولين بار خونرو ببينم كليدش دست خانومه واحد روبروييمون بود اولش خوب برخورد كرد بعد اومد خونرو بهمون نشون بده جوري رفتار ميكرد انگار صاحبخونه اونه كابينتاش داغون شده بود گفتم به شوهرم ميگم برچسب بزنه دستگيرهاشم عوض كنه هي ميگفت نه اينارو تمييز كني خيلي خوشگل ميشن هي باهام بحث ميكرد منم ديدم خيلي داره اداي صاحبخونه هارو درمياره گفتم خودم با صاحبخونه حرف ميزنم تازه از خداش باشه من دارم كابينتاشو مرتب ميكنم... گذشت دوبارخ فرداش تو محوطه مجتمع ديدمش بهم گفت من خيلي جيغ ميكشم يهو ميشنوي يه جيغ بنفش ميكشم كل بلوك ميلرزه (به خاطر دخترش كه اذيت ميكنه) منم زود گفتم شوهر من دير مياد از سر كار تا ظهر خوابه دوباره يه روز ديگه ديدمش گفت ما اينجا غربال ميكنيم بعد اگه صلاح بدونيم به هركي خواستيم اجاره ميديم هي ميخواست به من بفهمونه حواسم باشه .... ديدم نميشه با اين راحت كنار اومد زنگ زدم صاحبخونه دخترشو فرستاد با دخترش حرف زدم و با اوون قراردادو بستم. شوهرمم ديد خانومه اينجوريه گفت اصلا به هيچ وجه بهش رو نده ... خدا به دادم برسه اصلا خوشم نمياد با همسايه ها رفت و امد كنم چون خودم دوست ندارم سرازكار كسي دربيارم دوسم ندارم كسي توزندگيم سرك بكشه/...
این خانمه معلومه کلانتر محله ازش دوری کن
[quote="aftabetarik"]
ما تازه خونه گرفتيم هنوز ساكن نشديم اون شبي كه من رفتم برا اولين بار خونرو ببينم كليدش دست خانومه واحد روبروييمون بود اولش خوب برخورد كرد بعد اومد خونرو بهمون نشون بده جوري رفتار ميكرد انگار صاحبخونه اونه كابينتاش داغون شده بود گفتم به شوهرم ميگم برچسب بزنه دستگيرهاشم عوض كنه هي ميگفت نه اينارو تمييز كني خيلي خوشگل ميشن هي باهام بحث ميكرد منم ديدم خيلي داره اداي صاحبخونه هارو درمياره گفتم خودم با صاحبخونه حرف ميزنم تازه از خداش باشه من دارم كابينتاشو مرتب ميكنم... گذشت دوبارخ فرداش تو محوطه مجتمع ديدمش بهم گفت من خيلي جيغ ميكشم يهو ميشنوي يه جيغ بنفش ميكشم كل بلوك ميلرزه (به خاطر دخترش كه اذيت ميكنه) منم زود گفتم شوهر من دير مياد از سر كار تا ظهر خوابه دوباره يه روز ديگه ديدمش گفت ما اينجا غربال ميكنيم بعد اگه صلاح بدونيم به هركي خواستيم اجاره ميديم هي ميخواست به من بفهمونه حواسم باشه .... ديدم نميشه با اين راحت كنار اومد زنگ زدم صاحبخونه دخترشو فرستاد با دخترش حرف زدم و با اوون قراردادو بستم. شوهرمم ديد خانومه اينجوريه گفت اصلا به هيچ وجه بهش رو نده ... خدا به دادم برسه اصلا خوشم نمياد با همسايه ها رفت و امد كنم چون خودم دوست ندارم سرازكار كسي دربيارم دوسم ندارم كسي توزندگيم سرك بكشه/...
[/quote]این خانمه معلومه کلانتر محله ازش دوری کن
جالبه كه شوهر اين خانومه روحانيه يه سازمان خيلي مهمه . شخصيته خودش حالا هيچي حتي آبروي شوهرش انگار براش مهم نيست... مادرشوهرم ميگه يه بارم با يه همسايه ديگه خيلي صميمي شده بود و يه كاري كرده بود بينه دو خونوادرو به هم زده بود شوهرش بدجوري تنبيهش كرده بود پدرشوهرش گفته بود تو انگار يه تيكه آشغالي انداختم جلو پسرم. از پدرشوهرشم خيلي ميترسه..........
بعضیا چقدر فضولن اه خوبه یکیم تو زندگی اونا سرک بکشه
عزیزم اصلا رو نده در حد سلام و علیک محترمانه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]