واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام بچه ها. خوبين؟
شوهر من خيلي خيلي خوبه. خليلي مهربونه هرچي بگم كم گفتم. فقط يك اخلاقهايي داره خيلي اذيتم ميكنه.
ما يك سال ونيم عقد بوديم و تازه 3 ماهه عروسي گرفتيم. اما تمام دوران عقد كنار هم بوديم. شوهرم خونه ما بود. حالا بماند چرا.
نميدونم شايد من خيلي حساسم.
از دهان هر كسي كه دوست داره ميخوره يا تو دهان هركسي كه دوست داره غذا ميگذاره. خيلي من بدم مياد.
تازه خواهر زاده و برادرزاده هاش را نگو ، دخترهاي خرس گنده (ببخشيد) خودشون را ميچسبونن به شوهرم مثلا موقع عكس گرفتن ميخوان رمانتيك باشه ، شوهرم ميدونه كه من خيلي حساسم محلشون نميده اما اونا بازهم تكرار ميكنن. دستاشون را حلقه ميكنن دور گردنش ميندازن. همش به خاطر اينه كه شوهرم دوران مجرديش خيلي بهشون رو داده. اوايل عقدمون جلوي من هي ازشون بوس ميخورد يا وقتي نشسته بود دستش را باز ميكرد تا بيان تو بغلش بشينن.
شايد من خيلي حساسم نميدونم.
به خاطر همين اصلا دوست ندارم با خانواده شوهرم مسافرت يا بيرون شهر بريم.
همش با خودم ميگم شوهرم موقع مجرديش چيكار ميكرده؟؟؟ خيلي اين فكر اذيتم ميكنه.
آخه اخلاقايي داشت كه هي بهش تذكر دادم درستشون كرد.
خدايا كمكم كن بتونم با اينا كنار بيام و زندگيم نابود نشه.
شوهرم خيلي من را دوست داره ، من هم همينطور. اما اين اخلاقهاش خيلي اذيتم ميكنه.
لطفا كمك كنيد. فكر كنم خيلي خيلي حساس شدم.
وا یعنی چی....منم خوشم نمیاد.....باهاش برخورد جدی کن.... بهش بگو چند وقت خودشو بزنه به بیماری تا اونارو میبینید یا اظهار خستگی کنه.... کم کم از سرشون میره.... برخورد جدی جدی کن...... اینکه میگم جدی گربه و دم حجله بکش.... و عزیزم تو حساس نیستی.... منم خوشم نمیاد....که چی... با خودش صحبت کردی.... چی میگه...
دوست داره باشه درست ولی اینا همه بی احترامیه.... ازش نترس حرفتو محکم بزن هر چندم تاوان بدی داشته باشه و گرنه تا اخر عمرت اونا همین طوری از سر و کولش بالا میرن بگو شوهر ی که سبک باشه دویست نوارم دوست ندارم
عزیزم خودت میگی فقط حساس شدی همین
یعنی چی که فکر می کنی دوران مجردیش چیکار می کرده؟!!
چرا الکی به خودت اجازه میدی هرفکری به ذهنت بیاد. اگه بخاطر صمیمیتش با بچه های خواهرشه که خب خیلی ها با دایی مجردشون رابطه خوبی دارن، چون حتی من فکر می کنم دایی مجرد بزرگتر از برادر مجرد بزرگتر صمیمی تره (چون بعضی برادرها تعصب های خاصی دارن) برای همینم اینطوریه که می بینی.
ببین اگه منظورت اینه که شوهرتم خرده شیشه داره و معلوم نیست قبلا با کیا بوده، همین قد بهت بگم که اگه شوهرت واقعا یه همچی آدم آب زیر کاهی بود هیچ وقت این رفتاراشو با فامیل نشون نمی داد، مطمئن باش. اینا یه رفتارهایی که به مرور رفع میشه. هنوز تو حال و هوای مجردیه. تو سعی کن خوش برخورد باشی. همیشه خودت برو بغلش بشین. یعنی کیپش بشین. رو به شوهرت باش.
خیلی ببخشید این حرفی که میگم ناراحتت نکنه چون خودمم مثل تو خیلی حساسم، من و تو فکر کنم ازخوبی شوهرامون خوشی زده زیر دلمون، واقعا اینا مشکلی نیست که بگی یه وقت زندگیم بهم نخوره!!!!!!
سعی کن حساسیتتو کم کنی.همین و بس
همه مردها تا مدت بعد از ازدواج دخترای فامیل هنوز باهاشون شوخی های دوره مجردیو می کنن
از سر هم شوهرت هم اونا می پره این موضوع. فکر می کنم همه تو فامیل و دورو بر کسایی مثل شوهر تو رو دیدن. نمونه ش دایی خودم
عزیزم زیاد خودتو ناراحت نکن گلم بعضی ها زیاد برونگرا هستند ناراحت نشو خوب اونها هم مهربونیشونو اینجوری ابراز میکنند
مثلا" من خودم موقع روبوسی با پدر مادرم یکبار این کارو میکنم تازه دخترم اما شوهرم و مادر شوهرم شورشو در میارن اما من اهمیت نمیدم بالاخره اونم مادره دلش به چهارتا بوس خوشه
همینطورم خواهر زاده هاش
حالا یه چیز جالب بگم بهت من خوب زیاد ماچ و بوسی نیستم یکبار که داشتیم با خواهرشینا خداحافظی میکردیم دختر خواهرش گفت زندایی که اصلا" بوس نمیکنه !!!!!!!!
منم گفتم آخه من بوس دوست ندارم با خنده
تو هم بی محلی کن یا یه جوری وانمود کن که این کارها ضایع یا بی کلاسیه اونجوری اونم کم کم میبینه آره دیگه خدایی خیلی لوسو ضایع است
fatimaa نوشته است:وا یعنی چی....منم خوشم نمیاد.....باهاش برخورد جدی کن.... بهش بگو چند وقت خودشو بزنه به بیماری تا اونارو میبینید یا اظهار خستگی کنه.... کم کم از سرشون میره.... برخورد جدی جدی کن...... اینکه میگم جدی گربه و دم حجله بکش.... و عزیزم تو حساس نیستی.... منم خوشم نمیاد....که چی... با خودش صحبت کردی.... چی میگه...
ولی من با شما مخالفم اینطوری خیلی تند هستش و ممکنه فکر کنه که زنش میخواد اونو از خانوادش جدا کنه
چه حركتايي راستش منم خوشم نيومد خوب باشن محرم چه دليلي داره اين كارا
هر چيزي اندازه اي داره بايد مواظب بود
به نظر من قطعي باشوهرت صحبت كن اگر نتيجه نداد خودت با اونا برخورد كن به درك كه ناراحت ميشن به شوهرت بگو كه ديگه تو جمعشون نميري بگو من حس مي كنم تو به اونا حسي كه به من داري رو داري ... بگو نمي توني اين صحنه ها رو ببيني
zazacool نوشته است:
عزیزم زیاد خودتو ناراحت نکن گلم بعضی ها زیاد برونگرا هستند ناراحت نشو خوب اونها هم مهربونیشونو اینجوری ابراز میکنند
م
موافقم، خیلی خودت رو ناراحت نکن، فقط کافیه به این چیزا توجه نکنی، بعد از یه مدت این چیزا فراموش میشه، اکثر خواهرزاده ها با دایی شون خیلی صمیمی هستن و باید یه مدت از ازدواجتون بگذره تا از اون صمیمیت و این رفتارا کم بشه ...
خيلي ممنون دوستان عزيزم.
اما من بهش گفتم آخه چي بگم رفتارهاي قبليش را نديدين.
اصلا ابايي نداشت جلوي خواهراش و خواهر زاده هاش فقط با شرت راه بره تازه همه ببخشيد ببخشيد همه دم و دستگاش وقتي ميشينه ميزنه بيرون. اونام وا ميستادن قشنگ يك دل سير نگاش ميكردن.
من هم ميگفتم پس من هم خوبه ديگه با تاب جلوي داداشام باشم.
نميدونم چرا علاقه زيادي داره همه موهاي رو سينه اش را ببينن، چقدر من بدم مياد از اين مردها كه يقشون تا رو نافشون بازه. بهش هم گفتم.
اصلا ابايي نداشت ميرفت تو 5 سانتي زنداداشش دراز ميكشيد يا وقتي زن داداشش حامله بود بهش ميگفت چقدر توپول شدي و از اينجور حرفا.
اخه رو من حساسه موقع جشن تولدم هر سال لباس نامزديم را ميگه بپوشم جلوي بابام و داداشام تازه ميگه زيرش لباس پوشيده بپوش.
من باهاش حرف زده ام. اولش مقاومت ميكرد ميگفت چرا من جلوي خواهرم زشته با ركابي باشم. منم چفتم محرم نا محرم كه نيست حجب و حيا مساله است.
بايد من يك فرقي با بقيه داشته باشم.
اينا من را خيلي حساس كرده.
اخحه دختر برادرش كه از اين كارها ميكنه ميره تو بغلش و اينا، يك مامان متعصبي داره اما مامانش هيچي بهش نميگه.
اينكه ميگم دوران مجرديش چه جوري بوده منظورم شيوه لباس پوشيدنش جلوي محرم و نامحرم. خيلي اين فكرها اذيتم ميكنه.
خيلي هم دوستش دارم.
عزیزم اینجور حرکات را بیشتر خانمها نمی پسندن. خوبه که به همسرت تذکر بدی فقط مراقب باش که حالت دستور یا اجبار براش نداشته باشه. چون مردا اگر حس کنن که همسرشون می خواد تغییشون بده ناخودآگاه مقاومت می کنند و وضع بدتر می شه.
بهتره یه زمانی که لباس مناسب می پوشه مدام ازش تعریف کنی که چقدر این طرز لباس پوشیدنت رو دوست دارم.. اینجوری سنگین تر و آقا تری و.....
اگه خواهر شوهرت آدمه و میشه باهاش حرف زد می تونی به خواهرشوهرت بگی. منظورم به دخترش نیست. بهش بگی شما بزرگتری به نظرت جالبه مثلا امیر جلو شما و دخترتون که مجرده با این وضع بیاد. (میگم اگر خواهرشوهرت آدمه و حرف حالیشه و سریع جبهه نمی گیره) بهش بگو من که میگم میگه ما راحتیم ولی شما بزرگتری شاید حرف شما رو بیشتر گوش بده
اگرم با شوهرت خوب و صمیمی هستین با آرامش و نرمی خودت بهش بگو. در درجه اول دوم سوم صحبت با شوهر بهتره. بعد اگه دیدی واقعا ناراحتی با بقیه.هرکسی که خودت بهتر صلاح بدونی و هم اون طرف منطقی باشه و هم شوهرت اونوقبول داشته باشه.
البته بازم بچه ها نظر بدن درباره این حرف من.، چون شاید بعضی ها حتی جنبه راهنمایی کردن هم نداشته باشن
وای چه وحشتناک.......................
من یه روز به شوخی گفتم به شوهرم عیب نداره با شلوارک باش جلو خواهرت میخواستم ببینم چی میگه ....گفت نه باید یک فرقی بین زنم و دیگران باشه دیگه.......خیلی خیلی ناراحت شدم برات دوست جونم به نظر من تهدیدش کن و بترسونش به خدا راست میگم اینجوری که شما میگی درست شدنی نیست
با هم خوب بودن یه چیزه از سر و کول هم بالا رفتن یه چیز دیگه ست
به نظر من هم اصلا درست نیست
شما کم کم به ایشون و خواهر زاده هاشون تذکر بده یا با رفتارت نشون بده که از این کار ناراحتی
انشاء الله به مرور زمان درست میشه
خیلی خیلی ناراحت شدم
سعی کن زودتر با هم حلش کنید
تا بینتون کدورتی پیش نیومده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 793]