تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804792235




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و گوی صریح دری نجف آبادی با «خبر» درباره تساهل و تسامح، فرقه گرایی و مجتهدان به رای


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها  - آیت الله دری نجف آبادی را همه با عناوین امنیتی و قضایی گذشته اش می شناسند. سیدمحسن فرجادی، یاسر فاتحی: هر چند که بیش از یک سال است که در کسوت نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک مشغول به خدمت است او که در دولت اول سیدمحمد خاتمی وزیر اطلاعات بود پس از آن به عنون دادستان کل کشور از سوی رئیس قوه قضائیه منصوب شد. سابقه حضور وی در مبارزات انقلابی و نیز مناصب و جایگاه های مختلف بعد انقلاب از وی چهره ای «با تجربه»، «محتاط» و «سرد و گرم» چشیده ساخته. دری نجف آبادی که در دوره انتخابات ریاست جمهوری دهم مسئولیت مهمی بر عهده داشت، معتقد است پرونده انتخابات بسته شده و قول مقام معظم رهبری در این خصوص فصل الخطاب است. وی در این جایگاه همواره انتقادات تندی را از سوی رسانه های اصلاح طلب به جان خرید که از جمله این انتقادات ماجرای بازداشت گاه کهریزک است. «سکوت» موعظه دادستان کل پیشین کشور به معترضان نتیجه انتخابات ریاست جمهوری گذشته است. چرا که از نظر «دری نجف آبادی» مسایل عالیه نظام مهم تر و واجب تر است. وی در عین حال بر محاکمه مجرمان تاکید دارد.   در یکی از روزهای پایانی پاییز روزنامه «خبر» میزبان امام جمعه اراک شد تا یک سال بعد از حضور در این جایگاه موضوعات متنوعی را با او در میان بگذاریم. گفت و گو با  او را  که در نشست الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی شرکت کرده بود درباره این ابتکار آغاز کردیم و درباره شکل گیری تساهل و تسامح هایی با لعاب دینی ادامه دادیم. گفت و گویی که به دلیل مفصل شدن بخش دیگر آن را در روزهای آتی خواهید خواند: ***  در خصوص موضوع الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی که مقام معظم رهبری مطرح کرده و نخبگان را حول آن جمع کردند، رهبر معظم انقلاب تلاش کردند تا افراد با گرایش های مختلف را دور یک میز بنشاند و در این جمع رنگ و بوی دولتی جریان نداشته و اغلب جزء افرادی بودند که حاشیه نشین هستند. فکر می کنید در شرایطی که مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم مشاوران بسیاری وجود دارد، این حرکت چه پیامی دارد؟آقا فرمودند که این الگو فرادستی باشد و در حقیقت برنامه ها، چشم انداز و ... در این چهارچوب دیده شود. در حقیقت این فرادستی نسبت به سند چشم انداز، برنامه ها و بودجه، سیاست های قوای قضاییه، مجریه و مقننه است. بنابراین باید رهبری به عنوان سیاست راهبردی پشتیبانی، راهنمایی و هدایت کند و این جزو شئون ایشان است. رهبر باید این چهارچوب را برای پیشرفت کشور و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب در کلیه زمینه ها در نظر می گرفت. اگر هم لازم شد در جایی به مجمع ارجاع بدهند یا اگر در جایی لازم شد به مجلس ارجاع بدهند که در مراحل بعدی است. الان کار فنی، علمی و تکنیکی انجام شود. سیاست های راهبردی اش تعیین و به تایید مقام معظم رهبری برسد. طبیعتا در مراحل بعدی مسیر قانونی خود را دنبال می کند.  در حقیقت الگوی توسعه و پیشرفت ایرانی و اسلامی، الگویی است که تمام قوا باید در رابطه با آن کلیه سیاست های راهبردی، برنامه ها، سیاست های داخلی و خارجی، اجرای اصل 44 و... را از این منظر ببینند؛ چه بخش اقتصادی، چه بخش فرهنگی و اجتماعی و ...همه را در بر می گیرد. بنابراین الگویی است که هم برای ایران منشاء خیر و برکت خواهد بود و هم برای سایر کشورهای اسلامی. چرا که الگویی است در برابر الگوهای غربی و الگوهای دیروز شرقی. همه ابعاد در این الگو دیده شده است. اینکه مقام معظم رهبری دایره نخبگان را وسیع تر گرفته و به کارشناسان دولت و مجلس محدود نکردند چه پیامی دارد؟پیام عمده اش این است که در سیاست های مربوط به اصل 44 هم آمده که بخش خصوصی را فعال تر کنیم. اگر بخواهیم اقتصاد مان را از وضع دولتی خارج کنیم باید بخش خصوصی را فعال تر کنیم. اگر می خواهیم دانشگاه های ما رشد کند نمی توانیم محدود به دانشگاه های دولتی شویم؛ باید دانشگاه های غیر دولتی هم فعال شود. در تمامی زمینه ها وضع این گونه است. دولت باید سیاست گذاری، حمایت و نظارت کند و قاعده کار در دست مردم و با همکاری آن ها سامان یابد. بنابراین جمع کردن نظرات این دانشمندان، صاحب نظران و اندیشمندان به اینکه یک عزم و اراده ملی ایجاد شده و نظر همه خواسته شود باید از چهارچوب دولت، مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص خارج شده و سطح وسیع تری را شامل شود. به علاوه به نظر می رسد اینکه رهبری به کارشناسان وسیع تری اهمیت داده توجه ویژه ای است که ایشان به بسیاری از اندیشمندان دانشگاهی و غیر دانشگاهی و اساتیدی که در مراکز پژوهشی و علمی در حال زحمت کشیدن هستند دارند. باید نظرات آن ها را هم خواست و استفاده کرد. این ها می توانند برای پیشرفت کشور بسیار سرنوشت ساز باشند. خود این بها دادن به این بخش از جامعه ضرورتی است که گاهی ما از آن غافل می شویم؛ مشارکت حتی در اندیشه ها، دیدگاه ها و نظرات. در این زمینه هیچ کس هم بهتر از مقام معظم رهبری نیست. اگر این ها احساس اعتماد کنند، احساس امید کنند که می توانند حرف ها و ایده های خود را به دبیرخانه این همایش ارائه کنند وضعیت دیگری پیش می آید. بعد هم می دانید که این جلسه، جلسه آخر نخواهد بود و باز هم تکرار خواهد شد. همچنین تاکید شده هر فردی که در این زمینه ایده ای دارد نقطه نظرات خود را مکتوب کرده و به دبیرخانه ارائه دهد. همه این ها نشان دهنده این است که رهبری دل شان می خواهد که این مسئله فراگیر و فراقوه ای باشد. چه بخش دولتی و چه بخش غیر دولتی، هر دو به رهبری مربوط می شود و رهبری در برابر هدایت همه مسئولیت دارد. اگر ما تصور کنیم صرفا با دولت می توانیم به اهداف بلندی که برای ما ترسیم شده دست پیدا کنیم تصور اشتباهی است . تصور درست این است که ما بتوانیم با همه زمینه ها و مجموعه اندیشمندان، دانشمندان، پژوهشگران، اندیشمندان اسلامی و حتی دانشمندان خارجی و یا اساتید ایرانی مقیم خارج و حتی تجارب دنیا به آن ها دست پیدا کنیم. دین اسلام دین تجربه است و بر تجربه تاکید دارد. انعطاف پذیری این الگو که در کلام رهبری نیز به چشم می امد این است که از تجارب آن ها استفاده کنیم؛ به تجارب گذشته خود بها بدهیم. بنابراین کار بسیار ارزشی است. از سوی دیگر این حرکت نوعی بها دادن به اندیشمندان، دانشمندان، محققان و اساتیدی است که گاهی از قلم می افتند یا فراموش می شوند و یا با برخورد های سیاسی و جناحی کنار گذاشته می شوند، این سایه پدری رهبری است که در کنار همه باشد و همه بیایند دیدگاه های خود را مطرح کنند و بعد هم بر اساس شیوه رای گیری  و تصمیم حکیمانه ای مسایل جمع بندی و برای تدوین الگوی نهایی از آن استفاده شود. رهبر معظم انقلاب در دهه هفتاد در دانشگاه تربیت مدرس بحث جنبش نرم افزاری و در دهه هشتاد بحث کرسی های آزاد اندیشی را مطرح کردند. فکر نمی کنید بی نتیجه ماندن این دو پروژه آن ها منجر به این شد که باعث شده خود ایشان ورود پیدا کرده ونشست اخیر را برگزار کنند؟چند مسئله دیگر را نیز می توانید بیافزایید. یکی، تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی است که مسئله مهمی است و آسیب هایی که در زمینه فرهنگی می بینیم بسیار مهم است؛ حتما باید این مسئله را مطرح کنید. در مسایل فرهنگی خیلی آسیب داریم؛ البته در بخش نرم افزاری اش. در زمینه مسایل فرهنگی مشکل سخت افزاری نداریم. چون مسئله ما ساختمان، تلویزیون و مثلا امکانات مادی و فیزیکی نیست!؟ یعنی کار نرم افزارانه ای انجام نمی شود یا کاری که می شود مفید فایده نیست؟کار نرم افزاری کم انجام می شود، کیفیت لازم را ندارد و جوابگوی همه نیست. نقشه جامع علمی کشور که مقام معظم رهبری اشاره کردند نیز جایش خالی است. آمایش علمی سرزمینی کشور معطل است. در سفری که آقای رییس جمهور به اراک داشتند به آن ها گفتم که باید با توجه به قطب بندی علمی تقسیم کار شود. مثلا مشخص شود که هر استانی چه باری از نقشه جامع علمی کشور را عهده دار شود. هر استان چه ظرفیتی دارد و چگونه باید از این ظرفیت استفاده شود. بعد هم باید در جمع بندی نهایی و در تلفیق مجموع برنامه ها از آن استفاده شود. مسئله دیگر، اسلامی کردن دانشگاه ها است. در این مسئله دیگر آقایان حتی عنوانش را هم بیان نمی کنند. منظور ما این نبود که اسم دانشگاه را اسلامی کنیم و صرفا بگوییم «دانشگاه اسلامی» و یا منظورمان این نبود که در دانشگاه بحثی به عنوان اسلامی شود ولی بافت، ادبیات و ریشه ها از منابع اسلامی نباشند. اخیرا هم بحث علوم انسانی مطرح شد. به نظر من تمام این مسایل باید همه با هم دیده شود و به نظر می رسد که حتی مقام معظم رهبری در مرحله ای با شورای عالی انقلاب فرهنگی هم اتمام حجت کردند که در حقیقت هر چه باید بگویم به شما گفتم و در واقع شما در عملیاتی کردن این ایده های بلند و ارزشمند مسئولیت دارید. فکر می کنید چرا این ایده ها عملیاتی نشده است؟باید خود مسئولین این سوال را جواب بدهند. باید یک آسیب شناسی کامل انجام شود. البته به این معنا نیست که ما در برخی زمینه ها موفق نبودیم. قطعا در خصوص جنبش نرم افزاری و تولید علم مقداری موفق بودیم و باید خوشحال باشیم. در خصوص برگزاری کرسی های آزاد اندیشی در حوزه ها بیشتر ولی در دانشگاه ها توفیق چندانی سراغ ندرام و قطعا باید در دانشگاه ها نیز این مساله دنبال شود. در زمینه تهاجم فرهنگی باید بیش از این کار جدی، حکیمانه و نرم افزارانه انجام دهیم و الا خطر بسیار است. برخی مسایل نیز در جامعه پررنگ شده مانند مسایل سیاسی و دعواهای جناحی به ما آسیب بسیار رساند و کمک کرد که تهاجم فرهنگی تشدید شود و دشمنان سوء استفاده کند. بسیاری از جوانان ما در اثر این اقدامات دلسرد و یا از مسیر منحرف شدند. بحث اسلامی کردن دانشگاه ها دعوای لفظی نیست بلکه یک حقیقت است. ما نمی خواهیم در این خصوص علوم ما اسلامی شوند و یا مثلا فیزیک اسلامی درس دهیم. ما هیچ گاه این مساله را بیان نکردیم. یا مثلا بگوییم ما شیمی اسلامی و غیراسلامی داریم. کسی چنین سخنی نگفته است. این حرف ها مزخرف است که گاهی اوقات به روحانیت نسبت داده می شود. ما گفتیم علوم روز، علوم طبیعی، جبر، ریاضیات، طبیعیات، فیزیک، شیمی، جغرافیا و حتی پزشکی به معنای درست کلمه اش باید با قوت دنبال شود. ما گفتیم آدمی که می خواهد تربیت شود با انگیزه های دینی و اعتقادات اسلامی باشد، نه اینکه ما علوم اسلامی تولید کنیم. بحث دانشگاه اسلامی مفهوم خاص خود را دارد. 27 آذر را پیش رو داریم و 16 آذر را پشت سر گذاشتیم که هر دو مناسبت بعد دانشگاهی و حوزوی دارد. مثلا می آییم کنفرانس و سمینار می گذاریم و بگوییم وحدت حوزه و دانشگاه؛ نمی خواهیم نه حوزه دانشگاه شود و نه دانشگاه حوزه شود. مقصود از این داستان چیست. بعد از سی سال ما به هیچ جمع بندی در خصوص بحث «وحدت و دانشگاه» نرسیدیم!آنچه که من اکنون می توانم در خصوص آن بیان کنم تربیت دینی است. چه حوزوی و دانشگاهی باید تربیت دینی باشد. تاکید الان من بیشتر تربیت دینی است. علوم انسانی جداگانه یکی از مسایل مورد بحث در این زمینه است. همکاری و ارتباط جداگانه حوزه و دانشگاه در ابعاد مختلف داخلی و بین المللی یکی از مسایل مورد بحث است. بسیاری از منابع و مبانی دینی را باید حوزه ها در اختیار دانشگاه ها قرار دهند. آنچه که اکنون بیشتر تاکید من است تربیت نیروی انسانی متعهد است. الان در خصوص نیروی متعهد وضعیت خوبی داریم یا خیر؟خیر. مطابق با آرمان های امام و رهبری نیست. چرا؟باید یک بررسی همه جانبه شود که مشکل چیست. گاهی خود اساتید ممکن است مشکل داشته باشند و گاهی ممکن است شیوه ها مشکل داشته باشند. یکی از موضوعات مورد اشاره مقام معظم رهبری بحث کرسی های آزاد اندیشی است که شما فرمودید در حوزه های علمیه ایجاد شده است...کمی بهتر است نه بگوییم ایجاد شده است. لفظ این موضوع که جمهوری اسلامی قائل به آزاد اندیشی و تضارب آرا است، چقدر می تواند در حل تنازعات بی نتیجه سیاسی موثر باشد؟واقع امر این است که جمهوری اسلامی باید الگوی مناسبی برای کشورهای اسلامی و غیر اسلامی باشد. در این زمینه باید چکار کنیم؟برای الگو شدن برای کشورهای اسلامی و غیر اسلامی یکی از معیارهای مهم بحث تضارب آرا و افکار به صورت حکیمانه است. دقیقا چطور؟ لطفا مصداقی بفرمایید؟یعنی اگر جناح های سیاسی و غیر سیاسی با هم بحث طلبگی دارند، همان طور که امام می فرمود یا مثل پیغمبر(ص) و علما که با هم بحث طلبگی داشتند یا مراجع که با هم بحث طلبگی دارند ولی هیچ گاه این مباحث به تنازع و تخاصم تبدیل نمی شود. در چهارچوب اصول و قانون اساسی تضارب افکار و آرا جزء بهترین کاری است که می تواند موجب همفکری ، تبادل آرا، افکار، ارشاد و هدایت درست، نقد صحیح و حکیمانه شود و از نظر جهانی نیز برای جمهوری اسلامی تجربه بسیار مثبت و سازنده خواهد داشت و راه را باز می کند تا در سایر کشورهای اسلامی نیز این زمینه فراهم شود. مردم هم در نقد حکیمانه به نتیجه مناسب می رسند. قرآن کریم نیز همین طور دستور می دهد. « فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه، بشارت بده به بندگان مومن که این گفتار را می شنوند و از بهترینش تبعیت می کنند.» این واقعیتی است که باید به آن عمل شود. در کشور ما هم وضع همین طور است. لازم نیست عیاذ باالله با سنگ و چوب علیه یکدیگر اقدام کنیم. باید با بحث حکیمانه و منطقی عمل کرده و داوری را بر عهده مردم بگذاریم. خب. این مسئله کاملا در کلام پذیرفته شده است ولی تقریبا عملا به نتیجه ای نرسیده. اگر به چند سال گذشته نگاهی بیاندازیم می بینیم که دو طرف بر سر هم کوبیدند و مدام به همدیگر تهمت زده و جامعه را مشوش کردند. اولا چرا این وقایع حادث شد و ثانیا چه کار می توانستیم بکنیم تا این وقایع روی ندهد؟من باید روی این مسایل تامل بیشتری داشته باشم و بعد جواب سوال شما را بدهم ولی مساله اول، آرامش اجتماعی، آرامش عمومی و افکار همگانی است و مصلحت این است که جامعه را به آرامش دعوت کنیم. دوم اینکه بحث های علمی به صورت علم و نقد مطرح شود. هر کسی مدعی است حکیمانه برخورد کند نه آنان که خدایی نکرده از روی تخاصم، نفی و عناد عمل می کنند. من برای آنان که نیت شان نفی، عناد و تخاصم است حرف نمی زنم ولی آنان که آمدند بر اساس چهارچوب قانون اساسی، ولایت، ولایت پذیری امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، معیارهای شناخته شده و مصالح عمومی عمل کنند، بهترین راه بحث و نقد حکیمانه است. در این شیوه نهایتا مردم نظرات خود را بیان کرده و در انتخابات مشخص خواهند کرد که نظرشان به چه روشی است. باید مردم را آزاد گذاشت تا در انتخابات ها طبق معیارهایی که خود تشخص می دهند عمل کنند. به نظر من اگر الان توصیه ای به این افراد داشته باشم باید به آرامش دعوت کنیم؛ اصل بر جذب است نه نفی، همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند. نسبت به خطوط قرمز نظام ایستادگی کنیم و صد درصد پای آن ها بایستیم؛ نسبت به دولت هم بحثی نیست. البته نقد علمی کنیم ولی نگوییم که در انتخابات تقلب شده است و مسایلی از این قبیل. پرونده انتخابات بسته شده است. همان زمان در خطبه های نماز جمعه بیان کردم که قول رهبری فصل الخطاب است، یک کلمه. بنابراین کش دادن این مسئله نه اخلاقی است، نه شرعی، نه قانونی، نه به نفع جامعه و ملت است و نه به نفع آنان است که تخاصم می کنند. آنان نیز بیشتر ضرر خواهند کرد. بنابراین من به عنوان یک برادر دلسوز اگر بخواهم به آنان نیز موعظه کنم این است که سکوت کنند. اگر لجاجت است، اگر هم احتمال می دهند حق است، مگر امیرالمومنین(ع) نمی گفت حق با وی است ولی در عین حال به خاطر خدا 25 سال سکوت کرد و کنار نشست. چون مسایل عالیه نظام واجب تر است. نمی خواهم بگویم حق با شماست ولی فرض کنید عیاذبالله شما امیرالمومنین(ع) باشید. مسایل عالیه نظام مهم تر از مسایل شخصی شما است. در عین حال هر کسی جرمی مرتکب شد، در هر شرایطی و از هر جریانی باید طبق جرمی که مرتکب شده محاکمه شود. حاج آقای دری! از برخی رفتارها و عملکردهای دولت بوی تساهل و تسامح به مشام می رسد. متاسفانه این نوع رفتارها رنگ و بوی دینی نیز به خود گرفته است. این عملکرد از موضوعاتی نیست که هر که بتواند نسبت به آن هشدار دهد. زیرا هر کسی بخواهد نسبت به آن هشدار دهد این انگ و برچسب را می خورد که حب و بغض جناحی دارد. ارزیابی شما را از این جریان که به اسم دین نوعی اباحه گری انجام می دهد چیست؟ اگر این جریان استمرار داشته باشد چه ضربه هایی به جریان انقلاب اسلامی می زند؟خب. این سوال هم خوب و هم با ارزش است. یکی از مسایل مهمی که خوب است شما به آن بپردازید تفسیر تساهل و تسامح است. در اسلام نیز تساهل و تسامح، هم هست و هم نیست. ما در اعتقادات و اصول و مبانی تساهل و تسامح نداریم. اول باید این مسئله روشن شود. در عفاف جامعه، قداست و تحکیم خانوده، پاکی و پاکیزگی زن و مردم و ... جایی برای تساهل و تسامح نداریم. تساهل و تسامح در این خصوص یعنی چه؟ یعنی بی بند و باری باشد، ابتذال فرهنگی باشد و ...؟! العیاذ بالله. جای این حرف ها نیست. ولی در برخی شیوه های برخوردی این موضوع را می توان بررسی کرد. مثلا بخواهیم با بی حجابی و بی بندباری مبارزه کنیم ولی همین مسئله نیز مراحل خاص خود را دارد. اما معنایش این نیست که ما از روشی استفاده کنیم که آن روش اصل موضوع را لوث کند. ما حق نداریم با روش های خود به اصل موضوع آسیب برسانیم. روش های ما باید برای حفظ اصول و مبانی باشد نه تخریب آن ها؛ نه برای اینکه عیاذبالله اصول و مبانی را دور بزنیم. من هم در مجلس، هم در دولت و هم در قوه قضاییه حضور داشتم؛ حدود پنج سال هم دیوان عدالت اداری بودم. در دیوان خیلی از آیین نامه ها و بخش نامه ها بودند که خلاف قانون بود. بخشنامه نمی تواند دامنه قانون را توسعه یا محدود کند. ما نمی توانیم بخشنامه ای بنویسیم که قانون را دور زده و یا حاکم بر قانون شود. نمی توانیم بخشنامه ای بنویسیم که حیطه قانون را محدود کند. ما این دست بخشنامه ها و آیین نامه ها را ابطال می کردیم. چون بخشنامه و آیین نامه ها برای پاسداری از قانون و اجرای صحیح قانون است. قوانین در چهارچوب قانون های بالادستی مانند قانون اساسی معنا دارد نه خارج از این چهارچوب. اگر کسی قانونی وسیع تر یا تنگ تر از قانون اساسی بنویسد باز هم قانون اساسی را دور زده است. بنابراین روش ها باید به صورتی اتخاذ شود که چهارچوب های قانونی و شرعی حفظ شود، نه اینکه اصول و مبانی را به بهانه این روش دور بزنیم. در فرهنگ اسلامی اگر سوال شد تساهل و تسامح است، باید بگوییم، بله. گاهی ممکن است در روش ها تساهل و تسامح کنیم. گاهی ممکن است برخورد های خشن به ضرر ما باشد و مصلحت نباشد. اما این مساله به این معنا نیست که اصل و چهارچوب قانون را رعایت نکنیم. گاهی اوقات برخی روش ها ممکن است به ضرر تمام شود. به عنوان مثال در حادثه ای که سال گذشته اتفاق افتاد و خود بنده قبل از آن نیز تاکید کرده بودم که بازداشتی ها را فلان جا نبرند. این روش به ضرر ما بود. ما نسبت به روش حرف داشتیم نه اینکه نباید کسی بازداشت شود. خب، ممکن است خیلی ها باید بازداشت می شدند و جوابگوی اعمال شان هم می شدند. در کشور هر کسی مرتکب جرم شد باید بازداشت و طبق قانون پاسخگو باشد. اما شیوه ها، جای بازداشت، نحوه دستگیری، نحوه برخورد و ... باید حکمت آمیز و حکمت آموز باشد. نه اینکه خدایی نکرده آقایی روشی اعمال کند که عیاذبالله به ضرر کل تمام شود. البته این مثال است و می تواند صدها مصداق دیگر داشته باشد. مثلا می خواهیم در جامعه فرهنگ سازی کنیم. حال از چه روش هایی استفاده کنیم؟! می خواهیم با فرهنگ های منفی و وارداتی مبارزه کنیم، با لباس های مبتذل مبارزه کنیم باید از چه روش هایی استفاده کنیم؟! اینجا ها جای این دست تساهل و تسامح ها هست. تساهل و تسامح در حوزه اعتقادات چه آثار و تبعاتی دارد؟در حوزه اعتقادات تساهل و تسامح اصلا معنا ندارد. اینکه عده ای تلاش کنند که این اقدام را انجام دهند...اصلا جایی برای تساهل و تسامح در اصول اعتقادات، مبانی کلی، اصول دین، احکام ضروری اسلام نیست. کسانی که برای ورود به این حوزه تلاش دارند به دنبال چه اهدافی هستند؟این ها روش ها و حرف های مختلفی زدند؛ مانند کثرت گرایی که برخی ها گفتند و یا حرف هایی که آن بنده خدا که به آمریکا رفته زده؛ دین حداقلی یا دور زدن روحانیت، یا دور زدن اسلام فقاهت یا دور زدن ولایت فقیه و ... به نظر شما این ها که این مسایل را مطرح می کنند دنبال چه هستند و نتیجه این جریان چه خواهد بود؟نتیجه این جریان خارج کردن اسلام از گردونه خود است. معنای اش این است که اسلام به معنای واقعی کلمه دور زده شود. اسلام را به روزهای یک شنبه در گوشه کلیسا محدودش کنیم؛ همان کاری که بعد از رنسانس با مسیحیت کردند، ما با اسلام کنیم. در حالی که اسلام با مسیحیت قابل مقایسه نیست. البته این شیوه، جدید نیست. شیوه ای است که بیش از دویست سال توسط انگلیسی ها، آمریکایی ها و غیره در این کشور دنبال می شود. آنان به دنبال مهار کردن اسلام فقاهتی هستند. پانزده خرداد هم هیچ کدام از آن جریان ها نیامدند که همراه امام (ره)شوند؛ جریانی که پایه گذار، پاسدار و تداوم بخش پانزده خرداد بوده امام(ره) بود و امت امام(ره). جریانات ملی مذهبی، نهضت آزادی و ... ، هیچ کدام امام و نهضت اش را از ابتدا تایید نکردند و در انقلاب سهمی نداشتند. جریانی که می گوید اسلام منهای روحانیت، اسلام منهای فقاهت و مرجعیت و با آن ها زاویه پیدا کرده خارج از دولت نیست و در دولت فعالیت دارند. مردم شاهد شکل گیری جریانی هستند که همان حرف هایی را می زنند که چندین سال پیش همان آدمی که الان در آمریکا هستند بیان می کرد...ما که در مقابل ایشان موضع گرفتیم. خود بنده شخصا در این خصوص صحبت کردم. در واقع اسلام در گوهر خود هم پویایی دارد و هم تحرک. البته اسلام این ها از منشاء علمای دین نیست بلکه خود مجتهد به رای هستند. ملت ما، ملتی که عاشق اسلام، امام حسین(ع) و عاشق شهادت است بعید است دل به حرف های این ها بدهد. این مجتهدین به رای دنبال چه هستند؟فرقه گرایی چیز ساده ای نیست. نمونه اش همه جا هست. متاسفانه هر فرد با هر سلیقه ای می آید و کار «باب» را انجام می دهد. چطور می توان با این جریان ها مواجه شد؟روشنگری در این خصوص از اهمیت بالایی برخوردار است. باید مبانی این ها بازگو شود. لازم است ریشه های این ها را روشن کرد. البته مسئله مهم این است که ما روحانیت باید بتوانیم الگوهای خوب و مناسبی باشیم. باید مقداری هوشیارانه تر، آگاهانه تر و حکیمانه تر عمل کنیم. مردم هم نه وابسته به بنده هستند نه به دیگری. من از سال 42 تا امروز برای تبلیغ رفته ام، همیشه مردم به بنده احترام گذاشتند اما اگر به بنده احترام می گذارند به خاطر شخص بنده نیست بلکه به خاطر اسلام، اهل بیت و امام حسین (ع) است؛ امام (ره) نیز همین را می فرمود. ایشان تاکید داشتند که اگر روزی من هم مقابل اسلام ایستادم همین مردم مقابل من خواهند ایستاد. آنچه برای این مردم مقدس است و خیر این مردم را می خواهد اسلام است نه اشخاص. /30




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن