واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: آرزوهاي رژيم اسرائيل و سياستهاي متناقض با اهداف آمريكا و تركيه در شمال عراق
با وجود مخالفت تركيه و آمريكا، اسرائيل چنين سياستي را دنبال نخواهد كرد. در صورتي كه كردها يك دولت مستقل تشكيل دهند، نسبت شيعيان در عراق از 65ـ 60 در صد به 85 ـ 80 درصد خواهد رسيد و عراق به يك دولت شيعه تبديل خواهد شد. آمريكا براي از بين بردن اين احتمال با تشكيل دولت مستقل كرد مخالفت ميكند.
دولت اسرائيل كه از آغاز تشكيل، موجوديت خود را در معرض تهديد و خطر حس ميكند، در تلاش است با استراتژيهاي گوناگون، حلقه اعراب را پيرامون خود بشكند. اين حس دولت اسرائيل را از يك دولت دفاعي به يك دولت متهاجم تبديل كرده است و گاه همان گونه كه درباره مصر شاهد بوديم، با توافقهاي دو جانبه تلاش كرده تا بلوك عرب را متلاشي سازد و گاه به نفوذ آمريكا در منطقه و پشتيباني او تكيه كرده است.
به گزارش سرويس بيناللمل «تابناك»، مركز پژوهش سياسي و اقتصادي تركيه در گزارش به بررسي استراتژي سياست خارجي اسرائيل در منطقه خاورميانه پرداخته است. در بخشي از اين گزارش آمده است: سياست ديگري كه اسرائيل به طور مؤثر دنبال ميكند، بهرهگيري از ساختار چند قوميتي منطقه براي تعديل دولتهاي عربي با دولتهاي غير عربي بوده است. در چهارچوب همين سياست، مقامات اسرائيلي پس از جنگ جهاني اول و در روند تشكيلات دولتهاي جديد در خاورميانه، برقراري روابط گرم با جمعيت كرد را كه در داخل مرزهاي تركيه، ايران، عراق و سوريه ماندهاند، براي منافع منطقهاي خود مهم دانستهاند.
ريشههاي تاريخي روابط
ريشههاي روابط يهودي ـ كرد با توجه به موجوديت يهودياني كه تا همين چندي پيش در شمال عراق زندگي ميكردند، به 2500 سال پيش ميرسد.
از نظر اجتماعي فراتر از اين روابط، نقطه آغاز تماسهاي استراتژيك بين دولت اسرائيل و كردهاي ساكن در منطقه شمال عراق، سفر ريون شيلوخ، نخستين رئيس موساد (سرويس اطلاعات مخفي اسرائيل) به عنوان مأمور اطلاعاتي اسرائيل به بغداد در سال 1931 تلقي ميشود.
شيلوخ سه سال در منطقه ميماند و با كردها ارتباط برقرار ميكند و گفته ميشود پايه همكاري سياسي يهودي ـ كرد در اين دوره ريخته شده است.
شيلوخ كه گمان ميكرد دولت اسرائيل در صورت تشكيل در محاصره حلقه عرب خواهد ماند و درگيري ناگزير خواهد بود، براي تعديل و شكستن اين حلقه محاصره، برقراري روابط قوي با كشورهاي غير عربي موجود در بيرون از اين حلقه را لازم ميداند. تركيه، ايران و اتيوپي از اين لحاظ اهميت مييابند...
روشن است كه حمايت از كردهاي شمال عراق براي اسرائيل دو دليل مهم داشته است؛ نخست اين كه ادامه قيام در عراق، بيثباتي ميآورد و حكومت بغداد را از نظر نظامي، سياسي و اقتصادي تضعيف ميكند و دوم آنكه كردها چشم و گوش اسرائيل در منطقه هستند، چون اسرائيل در نفوذ به خاك اعراب و كسب اطلاعات مشكل دارد. در اين دوره، يك خلبان عراقي با هواپيماي ميگ ساخت روسيه به اسرائيل فرار ميكند و در اين باره گفته ميشود اين واقعه نيز كه به اسرائيل امتياز مهمي براي گرفتن اطلاعات از قدرت تكنولوژي نظامي عراق داد، از طرف كردها برنامه ريزي شده است...
يكي ديگر از نتايج جنگ سال 1967 در شمال عراق اين است كه جمعيت ساكن در منطقه و به ويژه جمعيت يهودي تحت فشارهاي شديد قرار ميگيرند. يهوديان ساكن در منطقه واسطه ارتباطات اسرائيل با منطقه بودهاند. در دهه 1950 در دو عمليات بزرگ به نامهاي «عذرا» و «نهميا»، بخش بسياري از اين افراد به اسرائيل منتقل ميشوند.
سه هزار يهودي باقي مانده كه تحت فشارهاي شديد بودند، در فاصله سالهاي 1970 الي 1971 با كمك كردها از طريق ايران به اسرائيل فرار ميكنند...
تركيه و روابط پس از جنگ عراق
تغييرات ايجاد شده در سياست آمريكا پس از حملات 11 سپتامبر جنگي كه در عراق آغاز كرد، سقوط صدام حسين و ناآرامي حاكم بر عراق، يك بار ديگر احتمال تشكيل دولت كرد در شمال عراق را مطرح كرده است. روشن است كه تشكيل يك دولت كردي كه حكومت مركزي عراق را كه در جنگ خليج فارس هدف بمبها بود، تضعيف كند براي اسرائيل مزايا دارد. پيش از جنگ، ادعاي آموزش نظامي پيشمرگهاي كرد توسط اسرائيل و كمكهاي تسليحاتي تل آويو به آنها مطرح شده، اما اين ادعاها از طرف اسرائيل تكذيب شده است...
در عراق پس از سقوط رژيم صدام حسين، هويتهاي قومي و ديني برجسته شده و تجزيه مورد نظر اسرائيل هرچند در بعد تشكيل دولت نبوده، اما محقق شده است. «جان مير شيمر» و «استفان والت» در مقاله «لابي اسرائيل» كه بعدها بسط داده و به شكل كتاب درآوردهاند با اشاره به نفوذ ترجيحهاي اسرائيل بر سياست خارجي آمريكا، ادعا ميكنند كه جنگ عراق در واقع به منافع سياسي اسرائيل خدمت ميكند...
حمايت اسرائيل از جنبش كرد در منطقه به روابط تركيه ـ اسرائيل كه به ويژه پس از سال 1996 بعد نظامي اش برجستهتر شده، نيز لطمه زده است. مرزهاي روابط نزديكي كه بعد از جنگ خليج فارس برقرار شده، به مرور زمان آشكار شده و تركيه و اسرائيل درباره آينده شمال عراق سياست يكساني ندارند.
تركيه كه به دليل تروريسم «پ.ك.ك»، تحولات شمال عراق را از نزديك دنبال ميكند، در مرز خود، يك دولت مستقل و يا يك منطقه فدرال كرد نميخواهد. تركيه با اينكه تا مدتها از حفظ ساختار دولت واحد در عراق جديد دفاع كرد، امروز مجبور به پذيرش ساختار فدرال شده است.
اما از زاويه اسرائيل يكپارچه ماندن عراق و حفظ تماميت آن تحت حاكميت يك حكومت مركزي قدرتمند، مسأله ساز است. حال آنكه يك دولت كرد كه در شمال عراق تشكيل شده و بالطبع با همه همسايههايش مسأله خواهد داشت، براي اسرائيل مهمترين تخته جهش خواهد بود. اسرائيل در حوزه استراتژيك ترك ـ عرب ـ فارس كه در آن احساس تنهايي ميكند، در پي آن است كه با استفاده از كارت كرد يك ميدان مانور براي خود باز كند و متفق پيدا نمايد.
از سوي ديگر، اسرائيل دخالت در مسائل داخلي تركيه و طرف شدن در مسأله كرد را براي منافع خود درست نميداند.
حكومت اسرائيل كه از ايجاد مسائل جديد براي خود در منطقه خودداري ميكند، نميخواهد در سياست كرد تركيه نقش مستقيم و فعال داشته باشد...
متن كامل را در ستون «مقالات» بخوانيد.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]