تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835192440
شيعيان فراموش شده 2وپاياني واكنش شيعيان عربستان و حكومت آلسعود به انقلاب اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شيعيان فراموش شده 2وپاياني واكنش شيعيان عربستان و حكومت آلسعود به انقلاب اسلامي
خبرگزاري فارس: مطلب در ادامه بررسي وضعيت شيعيان در عربستان تحت حاكميت وهابيون به بررسي تاثيرات انقلاب اسلامي بر جنبشهاي شيعي در عربستان و واكنش حكومت آلسعود به آن و انقلاب اسلامي ميپردازد.
به گزارش خبرگزاري فارس در شماره اخير گاهنامه «برداشت اول» كه از سوي مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري منتشر ميشود، مطالب چندي در ارتباط با مسئله هستهاي و سياست خارجي جمهوري اسلامي منتشر شده است كه نظر به نگاه ويژه اين نشريه به موضوع تعدادي از اين مطالب از سوي گروه سياست خارجي خبرگزاري فارس منتشر خواهد شد.
در بخش اول مطلب به بررسي وضعيت شيعيان در عربستان از جمله موقعيت جغرافيايي و سرنوشت شيعيان در پروسه حاكميت يافتن وهابيون در اين كشور و همچنين اجحافاتي كه از سوي حكومت آلسعود عليه شيعيان اعمال شده است پرداختيم.
در ادامه مطلب امروز به تاثيرات انقلاب اسلامي بر شيعيان عربستان و واكنش حكومت اين كشور نسبت به اين تاثيرات و حركات منبعث از آن در عربستان و نيز وضعيت فعلي روابط ايران و عربستان و تاثير آن بر موقعيت شيعيان در حكومت آلسعود پرداخته خواهد شد.
* انقلاب اسلامي و تاثيرات منطقهاي آن
بررسي دقيق محيط اسلامي معاصر وجود يك بحران اجتماعي چند بعدي را نشان ميدهد. جهان اسلام براي بيش از دو قرن شاهد يك بحران طولاني اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و از همه مهمتر روحي بوده است. بعد از فروپاشي امپراطوري عثماني و تجزيه كشورهاي عربي، نخبگان ناسيوناليست عرب دو وظيفه را احساس كردند؛ اول رهايي از كنترل اروپا و كسب استقلال، دوم ارائه يك برنامه ايدئولوژيك براي استقرار حكومت قانون.
اين دو هدف تحقق پيدا كرد اما بحران شدت گرفت. انواع و اقسام مكاتب ماركسيسم، ليبراليسم و ناصريسم نتوانست نياز ايدئولوژيك جوامع اسلامي ر ابر طرف كند و اين سبب شد تا اسلام در واكنش به اين مكاتب و براي رفع بحران به شكل سياسي و ايدوئولوژيكي مطرح شود و در بسياري از موارد در قالب احزاب و جنبشهاي سياسي به مرام و ايدئولوژي سياسي تبديل شود.
اسلام سياسي قرن بيستم را اغلب به عنوان "بنياد گرايي" توصيف كردهاند هر چند گرايشهاي گوناگون در ايدئولوژي سياسي اسلام را نميتوان تحت چنين عنواني آورد. برخي جنبشهاي سياسي مانند اخوان المسلمين در مصر و حزب جماعت اسلامي در پاكستان بنيادگرا محسوب ميشوند. از سوي ديگر ايدئولوژي سياسي اسلام با ايدئولوژيهاي ديگر مانند ليبراليسم، ناسيوناليسم و سوسياليسم در آميخته كه آميزههاي رنگارنگي از مرام و عقيده سياسي ايجاد كرده است.
در عصر حاضر شاهد رشد اسلام گرايي هستيم، همچون اخوان المسلمين در مصر كه در اواخر دهه 1930 يكي از پرقدرتترين سازمانهاي مصر شد و بعد توانست در كشورهاي ديگر نفود كند و جهان اسلام بويژه جهان عرب را تحت تاثير خود قرار بدهد و علاوه بر آن گروههاي ديگري همچون حزب الدعوه در عراق يا منظمه الجهاد و منظمه التحرير الاسلامي يا جماعه المسلمين مصر رشد يافتند اما در اين ميان در اواخر سال 1979 ميلادي نهضتي كه از سالها قبل شروع شده بود در كشوري غير عرب اما مسلمان به پيروزي رسيد. انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) به دور از هرگونه دلبستگي به ايسمها و مكاتب ساختگي با كمترين امكانات مادي و با كمترين خشونت توانست گوي سبقت را از بقيه نهضتها بربايد و همين سبب خيرگي چشمان جهان و بطور ويژه مسلمانان منطقه شد. اين ويژگي به گونهاي بود كه حتي رسانههاي غربي و شخصيتهاي جهاني نيز با حيرت لب به سخن گشودند. روزنامه انگليسي تايمز گفت: "انقلاب اسلامي قدرت انحصاري دو ابر قدرت را در معرض تهديد قرار داده است"، نيويورك تايمز نوشته "خطر ايران عليه منافع آمريكا به مراتب بيشتر از شوروي است"، سايروس ونس وزير خارجه اسبق آمريكا گفت "با پيروزي انقلاب در ايران و سرنگوني شاه تمامي خواستهها و برنامههاي آمريكا به ياس تبديل شد" و بگين نخست وزير اسبق اسرائيل گفت "از وقتي انقلاب پيروز شد زلزلهاي در منطقه بوجود آمد كه تمامي منطقه را به لرزه در آورده است".
تفاوت اين انقلاب با ديگر نهضتها در اين بود كه اولا تحت رهبري شخصيتي مذهبي قرار داشت، ثانيا اسلامي بوده است، ثالثا بدون توجه به نيروهاي بيگانه به پيروزي رسيده است و رابعا در مقابل حكومت و رژيمي قدرتمند كه ژاندارم منطقه بود، ايستاد.
وقوع اين پديده مهم در ايران تاثيراتي در منطقه داشته است و جداي از نظر رهبران آن با شروع پيروزي حيرت انگيزش به جهان و بخصوص منطقه صادر شد چون در حقيقت اين امر كه صدور انقلاب يكي از وجوه مشترك انقلابات است، نبايد ترديد كرد.
ظهور جريانهاي نوپاي اسلامي، بويژه در كشورهاي داراي اقليت شيعي اين مساله را ثابت كرد كه جوانان مسلمان با تاثيرپذيري از الگوي انقلاب اسلامي ايران به فعاليت بيشتر با روش قهرآميز پرداختهاند. ظهور سازمان الجهاد در آخر دهه 1970 در مصر و تلاش آن براي سرنگوني رژيم سادات، ظهور سازمانهاي شيعي در عراق مانند سازمان عمل اسلامي، ظهور جنبش سني اخوان در عربستان سعودي و تلاش براي تصرف مسجد الحرام و سرنگوني رژيم حاكم بر حجاز، آغاز ناآراميهاي شيعي در مناطق نفت خيز شرق عربستان و آغاز فعاليت گروههاي اسلامي در كشورهاي عربي خليج فارس بويژه كودتاي شيعيان بحرين به رهبري سيد محمدتقي مدرسي، گسترش فعاليتهاي مذهبي و اجتماعي و ... در كويت همگي نشان از تاثير انقلاب اسلامي ايران در منطقه داشت.
وجود شيعيان كويتي كه 30% جمعيت كويت را تشكيل ميدهند و وجود مجلس ملي و آزادي نسبي در كويت كه آن را از ساير كشورهاي عرب منطقه متمايز ميكند، سوم وجود قشر تحصيل كرده و تعداد قابل توجه از افراد فلسطيني در كويت سبب توجه ايران به آن كشور ميشود.
در سال 1358 اولين سفير جمهوري اسلامي ايران به كويت ميرود و هياتهايي در سطح معاون وزير و مديركل براي مذاكرات دو جانبه به كويت ميروند.
عربستان سعودي نيز بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به دقت تحولات ايران را مورد امعان نظر قرار داده و فراز و نشيبهاي آنرا دنبال ميكرد اما از اظهارنظر صريح درباره حوادث ايران خودداري مينمود. بعد از استقرار دولت موقت، حكومت آلسعود فرصت را غنيمت شمرده هياتي را به ايران اعزام كردند و حتي هياتي براي تبريك به ايران ميفرستد اما بي مهري مقامات ايران، همراه با برچسب مرتجع سبب نااميدي شان ميشود.
* واكنشهاي كشورهاي داراي اقليت شيعي در منطقه پس از انقلاب اسلامي
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هر چند كه كشورهاي منطقه در جهت برقراري روابط سياسي و ديپلماتيك با ايران گام برداشتند اما به طور غير رسمي به گونهاي ديگر عمل كردند كه از موارد زير ناشي ميشد:
- نوع بيانات و پيامها و سخنان مقامات ايراني دال بر صدور انقلاب بود كه اين مطلب متضمن عدم مشروعيت حكومتهاي منطقه بود
- تبليغات كشورهاي غربي كه خطر بزرگي را از طرف ايران اسلامي تبليغ ميكردند
خيزش اسلامي كه هم در گروههاي شيعي و هم در گروههاي سني در منطقه متاثر از انقلاب اسلامي ايجاد شده بود مانند قيام 20 نوامبر 1979 در مكه كه به اشغال مسجد الحرام منجر شد و توسط حكومت عربستان سركوب شد. اقدام اين گروه (الدعوه المحتسبه) از طرف سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب كه بعدا نمايندگان آنها به دعوت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در همايش جنبشها و نهضتهاي آزادي بخش به ايران آمده بودند مورد تاييد قرار گرفت.
ترس از نفوذ شوروي با توجه به چندين كودتا كه توسط كمونيستها در كشورهاي افغانستان (فروردين 1357) و يمن جنوبي (خرداد 1357) انجام شده بود، غير عرب بودن ايران سبب اين توهم ميشد كه ايران در پناه شعارهاي خود درصدد گسترش نفوذ خود است. لذا كشورهاي داراي اقليت شيعه در منطقه به دليل تاثيرات مستقيم انقلاب اسلامي بر روي آنها، به دليل اينكه درصد در خور توجهي از شيعيان در آنجا هستند مانند عراق با 70%، بحرين 80%، عربستان با 10% و كويت با 20% و وجود 300 هزار مهاجر شيعه در اين كشور كه عمدتا ايراني هستند و در كويت و بحرين و امارات متحده عربي و قطر زندگي ميكنند براي كشورهاي منطقه سبب هراس بيشتر بود، بويژه اينكه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، مواردي از تظاهرات در عراق و بحرين و عربستان برگزار شد و كودتاي دسامبر 1981 در بحرين و انتساب آن به جمهوري اسلامي ايران همگي نشان از دورهاي جديد از برخورد كشورهاي داراي اقليت شيعه با شيعيان كشورشان داشت.
* تاثيرانقلاب اسلامي بر شيعيان منطقه
اسلام شيعي نسبت به ملت (ملي گرايي) خوشبين نيست زيرا ملت (به مفهوم ملي گرايي) ميتواند موجب لغزش در جامعه اسلامي باشد. در واقع متفكران سياسي شيعه هيچگاه به پديده ملي گرايي خوشبين نبودهاند. همانند كمونيستها، شيعيان اعتقاد دارند كه روزي دولت ملي، با پيروزي نهايي تشيع و اسلام زايل خواهد شد. بنابراين، براي شيعيان، دولت ملي فقط مرحلهاي است اما براي گذشتن از اين مرحله بايد ابتدا آن را تقويت كرد. در مورد تشيع، استدلال دولت ملي و جامعه ايدهآل آينده به همين شكل مطرح است. در مرحله اول، بايد دولت ملي را تقويت و تشيع را در حال حاضر در ايران نهادينه كرد تا روزي كه پيروزي شيعه تضمين شود. اين پيروزي بعدها موجب وحدن گروههاي دولت ملي به ارث رسيده از غرب به نفع يك جامعه منطبق با خواستهاي پيامبر خواهد شد.
گرچه انقلاب اسلامي به دلايل ذاتي خود بر تمام گروهها و جنبشهاي اسلامي بويژه شيعيان تاثير گذاشته است اما به طور خاص "نفوذ ايران بر جهان تشيع، اساسا در مناطقي كه شيعه دوازده امامي هستند، شدت دارد زيرا در اين مناطق روحانيت طبقه بندي شده (طبقه آيتاللهها، حجتالاسلامها و غيره) تشيع دوازده امامي را به صورت نهادينه در آوردهاند و اين امر با ايراني شدن روحانيت شيعي مستقر در خارج از ايران روشن ميشود".
نفوذي كه امروزه ايران در جهان تشيع دارد، از عوامل مختلفي برخاستهاست؛ مانند نقش ايران به منزله يگانه كشور شيعه در جهان، گستردگي جغرافيايي آن، جمعيت فراوان آن كه دست كم يك سوم شيعيان جهان را تشكيل ميدهد و اهميت فرهنگي آن.
محوريت مذهب در زندگي سياسي شيعي، با حضور فراوان روحانيان در راس جنبشهاي سياسي شيعي و نقش موثري كه در رشد خودآگاهي شيعيان در دهه 1960 داشتهاند، اثبات ميشود. فهرستي طولاني از امامان پيرو شيعه از آن زمان تاكنون، جنبشهاي شيعي را رهبري كرده يا الهام بخش آنها بودهاند و فرهنگ تشيع در جاي جاي ادبيات شيعيان رسوخ كرده است. از اين روي رهبران سكولار شيعه ممكن است فاقد اصالت تلقي شوند. لذا در پي انقلاب اسلامي، شيعيان در ساير كشورهاي خليج فارس و پاكستان كه اقليت مهمي را تحت حكومت سنيها تشكيل ميدادند جسورانه هويت فرقهاي خودشان را اظهار كرده، مراسم عبادي خود را به جاي آورده و نارضايتي خود را از حكومت موجود بيان نمودند.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979 روابط ايران با همسايگان عربش تيره شد. تيرگي روابط ناشي از پيدا شدن اين گمان در منطقه بود كه امنيت خليج فارس مورد تهديد جدي قرار گرفته است. اين تهديد از ديد صاحب نظران ميتوانست از اقدامات مستقيم دولت انقلابي ايران براي صدور انقلاب اسلامي يا رستاخيز اسلامي گستردهاي در منطقه كه از سوي انقلاب اسلامي ايران تشويق ميشد، سرچشمه گيرد. وجود دفاتر جنبشهاي آزادي بخش همچون حزب الله كويت، حزب الله حجاز، انقلاب اسلامي جزيره العرب همراه با سخنان و اظهار نظرات در مورد كشورهاي منطقه و به مبارزه طلبيدن مشروعيت حكمرانان آن سبب هراس بيشتر شد.
متعاقب آن قيام مسجد الحرام، كشف كودتا در بحرين و بمب گذاري در كويت اين تيرگي و سردي روابط را بيشتر كرد. كشورهاي حوزه خليج فارس، انقلاب اسلامي را عامل خطرناك در جهت بر هم زدن "وضع موجود" ميديدند و اين بالاترين دغدغه آنان بود زيرا اصليترين هدف آنها (حفظ وضع موجود) در خطر تهاجم قرار داشت.
اين تاثير گذاري ناشي از قدرت يا نفي كنندگي انقلاب و اين باور بود كه در آيت الله خميني بايد درست عمل كرده باشد كه توانسته است شاه را با تمام قدرتش و حمايت آمريكا، سرنگون كند و در فرآيند اين تحول، ايالات متحده را نيز تحقير نمايد. به نظر آنان، امام خميني به دليل موفقيتش، يك الگوي اجتناب ناپذير ايدئولوژي و انقلاب است.
عواملي كه موجب شدند تا در جريان وقوع انقلاب و چند ماه پس از پيروزي، اين انقلاب مورد توجه گروههاي ايدئولوژيك قرار گيرد، عبارتند از:
1- ضربهاي كه ايران به امپرياليسم آمريكا وارد كرد و موجب تحقير آن شد
2- ضربهاي كه انقلاب ايران بر يك نظام ديكتاتورمآب و دست نشانده آمريكا وارد كرد
3- تكيه انقلاب ايران در پيروزي بر راههاي بومي و ايدئولوژيهاي بومي كه مخالف تقليد كوركورانه از غرب بودند
4- پيروزي انقلاب، پيروزي اسلام تلقي شد
5- و سرانجام آنكه پيروزي ايران در سطح گستردهتر پيروزي براي كشورهاي غير عربي (جهان سومي) محسوب ميشد.
به همين جهت بروز ناآرامي در ميان شيعيان كويت، بحرين، عربستان، اسلام را بار ديگر وارد فرآيند سياسي كرد.
* تاثير انقلاب اسلامي بر شيعيان عربستان
رهنمود انقلاب آن بود كه نفت نيز از اركان قدرت اسلام است و بايد مطابق مصالح امت اسلامي، توليد و صادر شده و درآمد آن نيز صرف عزت و تحكيم جامعه اسلامي شود.
چنين تجويزهايي تهديدي جدي براي دولت سعودي و غربيها بود و اين خطر مطرح ميشد كه امواج انقلاب، دولتهاي نفت خيز را ساقط ميكند و كنترل اين ماده حياتي به دست اسلام سياسي و راديكال خواهد افتاد. اسلام سياسي و شيعي ايران خيلي زود در عربستان تاثير گذاشت و اتفاقا اين امر با مساله نفت نيز كاملا مرتبط و عجين بود: بعد از انقلاب ايران شورشي در عربستان ابتدا در ميان شيعيان ايالات شرقي اين كشور در منطقه ميدانهاي نفتي آغاز شد و مردم با پخش اعلاميههايي در مساجد به خانواده سلطنتي حمله كردند و علني به مخالفت با سلسله خاندان حاكم پرداختند به طوري كه براي اولين در اين حكومت اصطلاح اسلامي موضع دولت به عنوان حامي اسلام شكسته شد.
امام خميني به ويژه از حكومتهاي عربستان و كشورهاي خليج فارس انتقاد كرد؛ هم به دليل اينكه حكومت آنها حكومت پادشاهي غير اسلامي بود و هم به دليل روابط اقتصادي و نظامي دولت اين كشورها با ايالات متحده كه [امام] از تاثير روابط سست و بي پايه اين كشورها با آمريكا، با تعبير "اسلام آمريكايي" ياد ميكرد.
در نوارهاي سخنراني و اعلاميههاي [امام] خميني [ره] كه دستورات او را بيان ميكرد آمده است: "حكام عربستان سعودي لباس مسلمانان را ميپوشيدند اما شيوه زندگي آنها تجمل پرستانه، بيشرمانه و مبتني بر هوا و هوس است. ثروتهاي مردم را ميگيرند و آن را تلف ميكنند. به قماربازي، شراب خواري و ميگساري مشغولند، [در اين صورت] تعجبي نخواهد داشت اگر مردم از مسير انقلاب حركت كنند به خشونت دست بزنند و مبارزه شان را براي تحصيل منابع و حقوقشان ادامه بدهند".
بنابراين احساسات و اعتراضات سركوب شده شيعيان كه از تبعيض حكام سني وهابي آزرده خاطر و خواهان توزيع عادلانهتر امكانات، درآمد نفت و خدمات عمومي بودند در پاسخ به انقلاب ايران و به نشانه سپاس از پيروزي [امام] خميني [ره] فوران كرد.
رابين رايت چگونگي تاثير انقلاب اسلامي بر شيعيان عربستان را چنين گزارش ميكند. گهگاه اعلاميههاي مخالف و نيز روزنامهها مطالب انتقادي عليه رژيم سعودي منتشر ميكردند. شعارهايي با مطالب موافق انقلاب اسلامي و مخالف آمريكا روي ديوارها نوشته ميشد. يك موسسه حمل و نقل هلندي كه مرتبا با بنادر نفتي در تماس بود از وجود ديركردها و كارشكنيهاي عمومي در كارها كه به عقيده آنها كار شيعيان بنيادگرا بود و يا به وسيله آنها سازماندهي ميشد تا شركتهاي غربي را بترسانند خبر ميداد.
اريك رولو مفسر روزنامه معروف و پرتيراژ لوموند در اين باره مينويسد: "شورشيان شيعه به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي ايران و در پي حركت در مكه، دل و جرات بيشتري پيدا كردند و روز 27 نوامبر 1979، مراسم روز عاشورا را كه در عربستان سعودي ممنوع است، برگزار كردند. جمعيت كه عكسهاي امام خميني (ره) را در دست داشت به سوي قطيف و احسا و ديگر آباديهاي ايالت شرقي حركت كردند و در درگيريهاي به وجود آمده با گارد ملي، 36 تن از آنان كشته شدند. جمعيت، سه روز تمام در حال طغيان بود، آنها بانكها و موسسات ديگر را به آتش كشيدند و عليه رژيم سلطنتي شعار دادند و در اعلاميهها از مردم براي سرنگوني رژيم سعودي دعوت كردند. پس از بازداشت شدن صدها نفر، سرانجام آرامش در منطقه برقرار شد اما درخواست شيعيان پذيرفته نگرديد و دولت سعودي صرفا براي ظاهر سازي، دست به اقدام مزورانه زد تا اسلامي بودنش را ثابت كند؛ از جمله آرايشگاههاي زنانه را تعطيل كرد و گويندگان زن را از تلويزيون دولتي اخراج نمود و چند تن از مقامات دولتي منطقه شرقيه را عزل كرد".
"علي المرزوق" فعال شيعي ديگر كه از سال 1981 تا 83 زنداني بوده ميگويد: پس از انقلاب اسلامي ايران، شيعيان تظاهرات كردند تا بتوانند روزهاي تولد امامان خود را جشن بگيرند كه در همين حين، بسياري از آنان دستگير شدند. اين مسائل منجر به دستگيري و مهاجرت عده بسياري شد، به اين ترتيب كه آنان به ايران پناهنده شدند.
ديليت هيرو روزنامه نگار پاكستاني اولين بازتابهاي انقلاب اسلامي در عربستان را در مناطق نفتي و شيعه نشين چنين شرح ميدهد: در 29 نوامبر 1979 (آذر 1358) گروه عظيمي از شيعيان متشكل از 400 هزار نفر تحريم طولاني عزاداري عاشورا را شكستند و اين براي مسئولان زنگ خطري بود. مراسم عاشورا همراه با تظاهرات در هشت شهر منطقه نفتي برگزار گرديد. طي اين وقايع بود كه سازمان انقلاب اسلامي شيعيان شبه جزيره عربستان پديدار گشت.
* واكنش عربستان نسبت به قيام 1979 شيعيان
مواضع عربستان در مقابل شورشيان شيعه: عبدالعزيز حاكم حسا بعدا اعلام كرد كه شيعيان بايد خود را با اصول و دكترين وهابي هماهنگ كنند. وي عليه شيعيان تبعيضهاي زيادي اعمال كرد و آنان را از مشاغل آموزش و ... محروم ساخت.
در عكس العملي ديگر عربستان مدارس علميه شيعي را در عربستان تعطيل كرد و هرگونه مسافرت شيعيان به ايران را ممنوع اعلام كرد. با اين حال، شيعيان با محروم شدن از تحصيل تشيع در در داخل عربستان سعودي، براي كسب تحصيلات ديني در داخل كشور و مجازات شدن در قبال دنبال كردن اين تحصيلات در خارج از كشور گرفتار شدند.
تاثيرات قيام 1979: در سال 1993 پس از ديدار تاريخي جبران با ملك فهد، او تبعيديان را دعوت كرد كه به كشور بازگردند و زندانيان سياسي را در ازاي وفاداري و بيعت، آزاد كرد. بر پايه گزارش FCG او به آنان قول رسيدگي به مشكلاتشان را هم داد. "رابرت ليسي" نويسنده كتاب "پادشاهي، عربستان و عمارت سعود" ميگويد: شيعيان از اين امر استقبال كردند ولي در آن زمان، اصطكاك زيادي بين آنها و حساسيتهاي وهابيون به وجود نيامد. او ميگويد وهابيت سني بيشترين نقش را در موضعگيري عليه شيعيان و صدور فتواها داشتند. آنها كه از سال 1979 متشكلتر شده بودند. هم اكنون ميگويند با همكاري با سيستم شوراهاي محلي به دنبال تغييرات بيشتري هستند و ردپاي حضور پر قدرتتر اقتصادي آنان نيز در ساختارهاي اقتصاد شهري و ساخت و ساز پر رنگتر شده است. بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه در صورتي كه دولت فشار خود را بر آنها كمتر كند، شيعيان آرام تر خواهند شد. شيعيان شهر قطيف چند سال پيش حق عزاداري در روز عاشورا را به دست آورند".
* تاثير انقلاب اسلامي بر ارگانها و سازمانهاي شيعي در عربستان
از ميان سازمانهاي شيعي شناخته شده در عربستان ميتوان به سازمان انقلاب اسلامي شبه جزيره عربستان، حزب آزادي بخش شبه جزيره و حزب الله حجاز اشاره كرد كه از آن ميان، سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب، اهميت بيشتري دارد. اين سازمان در سال 1975 تاسيس شد و فعاليت خود را حول آگاهي دادن مردم به فرهنگ انقلابي - اسلامي و مسايل سياسي و زمينه سازي براي بازگشت به خويشتن خويش تا اينكه مردم در آينده خواهان پذيرش يك نظام اسلامي شوند، در منطقه شيعه نشين شرقي متمركز كرده است. اين سازمان پس از قيام كعبه در منطقه شرقيه رسما اعلام موجوديت كرد.
در حال حاضر بيش از 80% تحصيل كردههاي اين منطقه، عضو همين گروه هستند و در بين مردم از پايگاه گستردهاي برخوردار ميباشند. اعضاي اين گروه معتقد به مقابله با دو خطر عمده و جدي هستند:
الف- غرب زدگي كه به وسيله نشر فرهنگ آمريكايي تحقق ميپذيرد
ب- نشر ارتجاع كه توسط عمال مذهبي رژيم و تحت پوشش اسلام بر مردم اعمال ميگردد.
آنها در زمان حيات امام (ره) كسي را به جز ايشان لايق قيادت و رهبري امت مسلمان نميدانستند. آنان در كل، مواضع ايران را پذيرفته و از آن الگو برداري ميكنند.
مجلس العلما: هم اكنون مقدمات تشكيل اين شورا فراهم شده و تعدادي از علماي بزرگ عربستان هر دو هفته يك بار تشكيل جلسه ميدهند و به بررسي مهمترين مسائل مربوط به شيعيان عربستان ميپردازند و در امور مرتبط با اسلام و شيعيان در سرتاسر جهان فعاليت و اعلام موضع ميكنند؛ مثل جنگ لبنان كه بيانيه صادر شد و حجم زيادي از كمكهاي شيعيان عربستان را جمع آوري و به لبنان ارسال كردند.
* واكنش عربستان به انقلاب اسلامي و تكاپوي شيعي در منطقه
واكنش عربستان به انقلاب اسلامي و تكاپوي شيعي در منطقه به صورت زير صورت پذيرفت: 1- حمايت از عراق در جنگ در قالب كمك 50 ميليارد دلاري نظامي و نفتي [هنگامي كه جزيره فاو فتح شده و راه مواصلاتي دريايي عراق قطع شده بود.]
2- عرضه نفت مضاعف به دليل عدم توانايي ايران در صادرات 6 ميليون شبكه نفت در هر روز و افزايش صادرات نفت به منظور از بين بردن پشتوانه مالي ايران در جنگ كه از نفت تهيه ميشد.
3- اقدام به كشتار حاجيان در مراسم حج سال 1366 و فشار بر ايران براي عدم مقابله با عربستان با توجه به اينكه آزاد گذاشتن مراسم برائت از مشركين ميتوانست انقلاب اسلامي را رواج داده و اركان قدرت عربستان و بسياري از دولتهاي ديگر را تهديد نمايد.
مفتي اعظم عربستان (بن باز) مراسم برائت از مشركين را تحريم كرد. وي ميگفت راهپيمايي و تظاهرات در موسم حج در مكه مكرمه و غير آن براي اعلام برائت از مشركين بدعتي است كه هيچ اصالتي ندارد و نتيجه آن هم انواع فساد و شر و اذيت حاجيان و غير آنهاست لذا بر دولت واجب است كه از آن جلوگيري نمايد. او اين اعمال در موسم حج را بدعت گذاري در دين ميداند و ميگويد پيامبر (ص) از آن نهي ميفرموده است.
بالاخره در تابستان 1366 اين حركت به خط قرمز رسيد و حكومت آلسعود در مراسم حج اين سال راهپيمايي برائت از مشركين را در ماه حرام و در حرم امن الهي مورد هجوم قرار داد كه طي آن 400 نفر زائر به شهادت رسيدند. عربستان براي جلوگيري از واكنش جمهوري اسلامي ايران با پوشش استراتژي حفظ سهم بازار نفت، يكباره عرضه نفت را افزايش داد و قيمتهاي نفت از بشكهاي 28 دلار به حدود بشكهاي 8 دلار سقوط كرد. در عين حال مبادي توليد و صادرات نفت ايران از سوي عراق و با همكاري شوراي همكاري خليج فارس (كه رياست آن بر عهده عربستان بود) به شدت بمباران شده و توان صادرات ايران ضعيف ميشود بنابراين ايران بر خلاف سالهاي اوليه جنگ در سال 1366 نميتوانست اقدام عربستان در كشتار حجاج را به صورت نظامي تلافي كرده و جبهه جنگ را از عراق به عربستان بكشاند.
* اقدامات تبليغي ضد شيعي عربستان
عربستان براي مقابله با نفوذ شيعه در منطقه در سال 1381 پنج هزار كتاب در نقد شيعه منتشر كرده است و در موسم حج همان سال بيش از يك ميليون نسخه كتاب بر ضد شيعه در بين حجاج توزيع كرد.
تاسيس اداره ويژهاي تحت عنوان "دائره المكافحه التبشير الشيعي"، (اداره مبارزه با گسترش تبليغات شيعه) كه بودجه هنگفتي جهت مبارزه با گسترش انقلاب اسلامي ايران به آن اختصاص يافته است، كمك به گسترش تفكر سلفي در منطقه بويژه در افغانستان و پاكستان كه در افغانستان منجر به تشكيل حكومت سلفي طالبان شد كه توسط اعراب افغاني كه در حوزههاي علميه پاكستان با حمايت مالي عربستان رشد يافته بودند ايجاد شد و اولين كشوري نيز كه آنرا به رسميت شناخت عربستان بود از جمله اقدامات ديگر عربستان در اين راستا است.
اين كشور كوشيد كه با روزآمد كردن وهابيت به عنوان رقيب ايدئولوژيك انقلاب اسلامي به صدور اسلام بنيادگرا بپردازد تا بدين ترتيب هم از خود محافظت كند و هم به جاي دفاع به تهاجم فرهنگي دست بزند و رهبري خود ر ابر جهان اسلام تضمني كند.
* نتيجه گيري
امروزه بهبود روابط ايران و عربستان به نفع شيعيان در عربستان است به طوري كه هر وقت روابط ايران و عربستان رو به بهبودي رفته است، آزاديهاي شيعيان عربستان بيشتر شده است و هرگاه اين روابط متشنج شده به نفع شيعه نبوده و بازتاب منفي داشته و هرگاه روابط دوستانه ميشود اثر مستقيم بر اوضاع شيعيان آنجا دارد.
همچنين در مناصب رسمي و سياسي هيچ شيعهاي وجود ندارد و هيچ وزير، سفير، نماينده مجلس و استانداري در عربستان از شيعيان نميباشد اگر چه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي شيعيان در ساختار دولت وجود داشت اما در امر تدريس، رياست بيمارستان، دبيري و مديريت خيريه مسئولان شيعه وجود دارند، در شركتها و موسسات اقتصادي مثل مدير بانك - چون بانكها غير دولتي هستند - هم مديران ارشد شيعه وجود دارند. وضع شيعيان در مناطق شرق عربستان به دليل اينكه منطقه پول ساز عربستان است و نفت آنجاست، بهتر است. شيعيان اين ناحيه نسبت به شيعيان مدينه در سطح مطلوبي از حيث فرهنگي قرار دارند و به دليل ارتباط فرهنگي خود با ساير نواحي در موقعيت بهتري بسر ميبرند و استقلال شيعيان منطقه شرقي و اصرار آنها بر اعتقاداتشان سبب شده است تا آنها از تقيه خودداري كنند و حتي در كنار بقيع نيز به طور مكرر و به صورت دسته جمعي به خواندن دعا مشغول شوند اما روابط سياسي بين شيعيان و رژيم سعودي مرتبط با اوضاع منطقهاي و سياسي است لذا دستهاي از رهبران اين اقليت از كشور گريخته و گروههاي مخالف را در كشورهاي ديگر بويژه در انگلستان تشكيل دادهاند.
در مورد وضعيت آزادي شيعيان در امور اجتماعي و مذهبي برخورد دولت سعودي 2 گونه است: در مناطقي كه اكثريت جمعيت با شيعيان است آزاديها و فعاليتها زياد است و امور ديني و مذهبي مثل نماز جماعت و جمعه، فعاليتهاي ماه مبارك رمضان، جلسات قرآن و ... مشمول اين آزاديها هستند هر چند كه اگر احساس كنند كه اين فعاليتها در حال گسترش است از آنها جلوگيري مينمايند. مثلا اگر شهرك جديدي در همان مناطق شيعه نشين ايجاد شود و شيعيان بخواهند حسينيهاي احداث نمايند، دولت سعودي اجازه نميدهد اما در مناطقي كه شيعيان در اقليت هستند، محدوديتها زياد است و اجازه برپايي عزاداري حضرت سيد الشهدا (ع) به اين بهانه كه اين شهرشيعه نشين نيست و براي اهل سنت است داده نميشود، مانند منطقه دمام.
در نهايت در سالهاي اخير نحوه برخورد دولت عربستان بسته به اوضاع منطقه و جهان است و چنانچه اوضاع منطقهاي به نفع شيعيان بخصوص در بحرين، لبنان و عراق تمام شود دولت به دليل تحريك اقليت شيعي احتمالا همانند تحولات انقلاب اسلامي دست به برخوردهاي خشونت آميزي خواهد زد اما بعد از وقايع سپتامبر و حضور نيروهاي چند مليتي به رهبري آمريكا در منطقه و افغانستان و عراق، اوضاع سياسي منطقه تغيير كرد. عكس العمل منطقي عربستان هم اين بود كه همگام با اين تحولات، يكسري آزادي سياسي در داخل كشور اعطا نمايد و طبعا شيعيان نيز از آزاديهاي سياسي برخوردار شدند. لذا نحوه تعامل دولت عربستان با شيعيان بازخورد اوضاع و احوال جهاني و منطقهاي است و به اشخاص مربوط نميشود.
انتهاي پيام/ي
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]
-
گوناگون
پربازدیدترینها