محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828694896
گفتگوي مهر با فريدون جنيدي/شعر را به خاطرفردوسي كنار گذاشتم /نهيب يك ناشناس انگيزه ويرايش شاهنامه
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتگوي مهر با فريدون جنيدي/شعر را به خاطرفردوسي كنار گذاشتم /نهيب يك ناشناس انگيزه ويرايش شاهنامه
فريدون جنيدي عضو هيئت امناي بنياد فردوسي اواخر سال 84 و بعد از 30 سال تصحيح و ويراستاري شاهنامه را به پايان برد. قرار است اين كتاب 6جلدي در آينده نزديك منتشر شود.در آستانه انتشار اين اثر خبرگزاري مهر با اين محقق پيرامون چگونگي كار به گفتگو نشسته است كه در ذيل از نظر مي گذرد.
* خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : انديشه تصحيح شاهنامه از چه سالي در ذهن شما شكل گرفت؟
- فريدون جنيدي : من از سال 1354 به عنوان يك فرد متعهد با خودم مي انديشيدم كه براي نجات جوانان ايراني از آن بن بست انديشه اي كه گرفتارش بودند چه بايد كرد تا پس از انديشه و درنگ بسيار به اينجا رسيدم كه راه چاره ايرانيان براي نجات از اين بن بست از اين تيرگي و تاريكي شب كه جان و روان آنها را گرفته تنها و تنها خواندن شاهنامه فردوسي است. در اين بنياد من فكر مي كردم كه چه بايد بكنم كه بچه ها هم بتوانند شاهنامه را بخوانند چون تنها شاهنامه اي كه در آن زمان منتشر مي شد يك شاهنامه بود و آن هم شاهنامه اميركبير بود و چگونه مي شد كه يك دختر شانزده ساله يك كتاب سه كيلوي را به دست بگيرد! پس بايد فكر بكنم و من بسيار انديشيدم و به اين نتيجه رسيدم كه خواندن داستانهاي رستم پهلوان براي بچه ها كافي است چون در اين داستانها همه چيز هست، خداشناسي، راستگويي و پيمان و جانفشاني در راه ميهن، گذشت، سرفرازي، شهرت و افتخارات ايران همه در داستانهاي رستم هست و كافي است كه يك فرزند ايراني داستانهاي رستم را بخواند و ره به همه اين گوشه هاي اين جهان نژاد پاك فرهنگ ايراني ببرد.
* آن زمان چند سال داشتيد؟
- آن موقع 36 سال داشتم و منِ 36 ساله خودم را در مورد فرهنگ ايراني متعهد مي دانستم. بعد از آن باز انديشيدم كه داستانهاي رستم نيمي از شاهنامه را در برمي گيرد و اگر ما بخواهيم اينها را بدهيم دست دختران 15 ساله آنها باز نمي توانند اين كتاب را بلند كنند پس ما باز بايد مي انديشيديم كه چه كار كنيم؟ من با خود انديشيدم كه ما مي توانيم داستانهاي شاهنامه را داستان داستان جدا كنيم و به اين شكل يك كتاب 80 يا 100 صفحه اي خواهيم داشت كه فرزند ايران مي تواند آن را به دست بگيرد و بخواند. با اين فكر داستانها را جدا جداكردم و شد 11 داستان و نخستين داستان زال و رودابه بود.
* فقط داستانها را مجزا كرديد؟
- خير. در بين اينكه اين داستانها را مي نوشتم نظم فردوسي را نيز شرح مي دادم و در اين شرح 1264 صفحه اي حتي يك واژه غير ايراني نيست. بعضيها هستند كه فارسي نويسي مي كنند و هر جا كه گير كردند يك واژه از خودشان مي سازند و اين براي آن است كه ريشه هاي زبان را نمي دانند. كسي مي تواند فارسي نويسي كند كه پهلوي بداند اوستايي و فارسي باستاني را بداند و از زبانهاي گونه گون ايراني مثل كردي، بلوچي، يغنابي و بدخشاني آگاهي داشته باشد.
* شما تسلط كامل داريد؟
- من استاد اين مرحله هستم و يك واژه هم از خودم نساختم. اين 1264 صفحه مثل يك غلغله عاشقانه شد. مثل آواز بلبل كه هر كس كه آن را خوانده است شيفته اين نثر شده است. اما اين نثر من نيست نثر نياكان ماست كه من مي توانم به خوبي آن را به كار ببرم.
* كار تصحيح شاهنامه را از چه سالي شروع كرديدو از چه سالي اين انديشه در شما شكل گرفت كه دست به اين اقدام بزنيد؟
- در ميان كار (شرح قصه هاي رستم) وقتي من يك بيت شعر را از فردوسي به نثر فارسي شرح مي دادم ديدم كه گفتار من از گفتار فردوسي زيباتر شد. در چنين جاهايي شرح همه جانم را فرا مي گرفت و واقعا شرمگين مي شدم كه نبايد گفتار من از گفتار فردوسي زيباتر باشد. كم كم به اين جا رسيدم كه در بعضي از موارد (آن شعر) نمي تواند از فردوسي باشد و اگر (آن را) بسنجيم با ديگر گفتارهاي فردوسي اين شعر ويژه خيلي سبك است. من كنار شاهنامه خودم اين نكات را يادداشت مي كردم كه اين شعر از فردوسي نيست و وقتي كه به اين جاها مي رسيدم و 1، 2 يا 5 بيت را دورش خط مي كشيدم كه اينها از فردوسي نيست مي ديدم كه مثلا بيت ششم پيوندش با بيت اول بهتر برقرار مي شود و ديگر مطمئن مي شدم اين ابيات از فردوسي نيست. آن زمان فكرم اين نبود كه شاهنامه را براي ديگر ايرانيان ويرايش كنم. تا اينكه يك شب در خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران كه شاهنامه مي خوانديم (چون مرتب شاهنامه خواني در مكان هاي مختلف مي گذاشتم) و من روي اين ابيات افزوده مرتباً انگشت مي گذاشتم تا اينكه مردي كه در انتهاي سالن نشسته بود و معلوم بود دانشجو نيست از انتهاي سالن بلند شد و گفت استاد شما چرا شاهنامه را ويرايش نمي كنيد؟
* چه سالي بود؟
- فكر كنم سال 69 يا 70 بود. آن زمان عبدالعظيم قريب و جلال خالقي مطلق مشغول ويرايش شاهنامه بودند. گفتم من به كار مفهوم شاهنامه مي پردازم، از ظاهر واژه ها و تركيب سخن كسان ديگر مي پردازند و خوب نيست كه وارد كار آنها بشوم. آن مرد دوباره بلند شد و گفت شما كه به مفهوم شاهنامه مي پردازيد آيا بهتر نيست شاهنامه خوبي را ويرايش كنيد؟ گفتم من خودم اين ابيات را براي خودم در نظر مي آورم. آن مرد براي بار سوم بلند شد و گفت آيا بهتر نيست اين چيزهايي كه شما در نظر مي گيريد به نظر همه ملت ايران برسانيد. باز من تن زدم گفتم الان عده اي روي شاهنامه كار مي كنند و درست نيست كه من وارد كار آنها بشوم. اين مرد بلند شد و گفت استاد اگر نكنيد خيانت كرده ايد! و اين سخن ضربه كاري شد. شب با خودم انديشيدم براي اينكه اين كار عظيم انجام بگيرد چه كساني را لازم داريم تا از آنها دعوت كنيم و اين كار را انجام بدهيم به اينجا رسيدم كه يك نفر بايد باشد كه اوستا را كاملا بداند. يك نفر كه زبان پهلوي را بداند و يك نفر كه از خم و پيچ سروده هاي شعر فارسي آگاه باشد و در سرودن شعر به نيرو باشد. يك نفر بايد باشد از دينهاي ايران باستان آگاهي داشته باشد چون بالاخره شاهنامه در ايران باستان رخ داده و نمي تواند چيزي مخالف دين باشد. يك نفر كه از فرهنگ ايران باستان كاملا آگاهي داشته باشد چون نمي شود در شاهنامه چيزي بيايد كه رو در روي فرهنگ ايران باشد. يك نفر بايد باشد كه آيين نبرد و ميدان و جنگ و در كنار آن جنگ افزارها و كاربرد جنگ افزارها را خوب بشناسد كسي كه آيين سپه كشي و راندن سپاهيان را بداند. يك نفر بايد باشد از پزشكي و دانشهاي آن زمان، از نجوم و اخترماري كه در شاهنامه از آنها ياد مي شود آگاهي داشته باشد، چون در شاهنامه از اين موضوع بسيار سخن رفته است. كسي كه از كشاورزي و دامداري و تجارت و خريد فروش وارتباطات مردمي ايران باستان آگاهي داشته باشد چون در شاهنامه اين مسائل عنوان شده است. همانطور كه يكي يكي اين موارد را مي شماردم (از ساعت 9 شب آغاز كرده بودم) به جايي رسيدم كه گردآوري چنين گروهي زمان و هزينه زيادي مي برد و من چنين بودجه اي ندارم. با خودم انديشيدم كه همه اين ويژگيها در تو جمع شده است. سپاس تو از خدا اين است كه خودت اين كار را آغاز كني و وقتي من به اين نتيجه رسيدم ساعت 2 شب بودم و من پيمان بستم كه از فردا كار را آغاز كنم و از فرداي آن روز يعني 23 تير 1355 آغاز كردم و اين كار در 23 تير 1385 تمام شد.
* چند ملاك داشتيد؟
- 28 ملاك
* در كار ويرايش از چند نسخه استفاده كرديد؟
من در ويرايش شاهنامه از 20 ،25 نمونه نسخه استفاده كرده ام. از شاهنامه خالقي مطلق، مسكو، شاهنامه بنداري كه متعلق به سال 620 هجري است و من از اين شاهنامه بسيار استفاده كرده ام و البته شاهنامه ديگري كه به نظر مي رسد از خراسان باشد اما چون من آن را از دوستي در اصفهان گرفته ام نام نسخه سپاهان را بر آن گذاشتم. شيوه خط اين شاهنامه نشان مي دهد از نسخه هاي ديگر كهن تر باشد و شاهنامه ديگري كه شاهنامه شناسان آن را در شمار شاهنامه هاي ديگر به شمار نمي آورند و آن شاهنامه امير بهادري است شاهنامه اي كه من بسياري از نكته ها را از آن استفاده كرده ام.
* بيت صحيح را چگونه انتخاب مي كرديد؟
- قديميها مي گفتند "اقدم النسخ اصح النسخ" يعني هر نسخه اي كهن تر است درست تر است. بعد تمام اين چيزهاي قديمي را مي آوردند و اين دليل نمي شود كه چون نسخه اي صد سال قبل نوشته شده باشد، درست باشد و يا نسخه اي كه تازه نوشته شده است درست باشد حتي ممكن است نسخه اي كه امسال نوشته مي شود از روي نسخه سيصد ساله نوشته شده باشد يعني در حقيقت باز هم مي شود اقدم. منتها اساتيد به اين مسائل توجه نمي كردند و به هيچ وجه زير بار نمي رفتند. اروپاييها مي گويند بيشترين نمونه ها درست است. در مثالي كه من مي آورم مي بينيم كه بيشترين نمونه ها درست نيست. بايد بگرديم و ببينيم كه كدام نمونه ها درست است افزون بر اين شايد هزار بار در شاهنامه كه مي بينم تمام نمونه ها در هم است و من مي گويم به اين دلايل اين بيت نادرست مي نمايد و به نظر من گفتار درست فردوسي اين است و درست آن چيزي كه به نظرم مي آيد در حاشيه مي آورم. مثلا بيتي كه در همه شاهنامه ها وجود دارد: "فريدون كه بودش پدر آبتين / شده تنگ بر آبتين بر زمين". اين بيت از ديدگاه سخن فارسي درست نيست براي اينكه وقتي نام فريدون اول مي آيد يعني فاعل اوست ولي مي بينيم كه بلافاصله فاعل آبتين مي شود و اين نادرست است.
از شاهنامه هايي كه خالقي مطلق در دست داشته به نظرم مي آيد 11 يا 13 مورد اين بيت آورده شده است، او هم اين بيت را به عنوان بيت درست مي آورد. اما بيت تقريبا درست در شاهنامه فلورانس است كه در دست خالقي مطلق هم بوده است. هنگامي كه روزبانان و جلادان ضحاك به دنبال آبتين هستند تا او را بكشند اين بيت مي آيد : "وز آسيب او پر هنر آبتين / چو شماب لغزان بر زمين". خالقي مطلق شماب را در پرانتز "سيماب" مي آورد و سيماب يعني جيوه چرا كه جيوه را اگر روي زمين بريزيم مي لغزد و به جاهاي دورتر مي رود و مرتباً جاي خودش را عوض مي كند و اين بيت درست است. من هم اين بيت را در شاهنامه خودم با اينكه هيچكس آن را بالا نياورده بالا آورده ام و اينگونه داستان هم پيوسته مي شود. هر چند اين نسخه در دست خالقي مطلق بوده است اما او اين بيت را اصل نياورده است و اين بيت در همه شاهنامه ها نادرست است غير از نسخه فلورانس. يا در نبرد سهراب و گردآفريد وقتي گرد آفريد با سهراب هم نبرد مي شود و گيسوانش افشان مي شود به سهراب مي گويد به من نزديك نشو بگذار من بروم هم من و هم دژ در اختيار توست و در حقيقت با فريب سهراب وارد دژ مي شود. پس سهراب با خودش مي گويد بيتي كه در همه شاهنامه ها اينگونه آمده است: "شگفت آمدش گفت از ايران سپاه / چنين دختر آيد به آوردگاه / سواران جنگي به روز نبرد / همانا به ابر اندر آرند گرد". بين اين دو بيت يك پيوند لازم است "چنين دختر آيد به آوردگاه {پس} چنين مي نمايد كه سوارانش به روز نبرد گرد مي آورند اما اگر اين پس را نخواهيم بگذاريم "چنين دختر آيد به آوردگاه نادرست است" بايد بگوييم اگر چنين دختري يعني اگر دخترانشان چنين هستند پس سواران جنگي شان چگونه خواهند بود. اما اين سخن بايد اين طور باشد و فردوسي هم همينطور سروه اما هيچكس توجه نكرده براي اينكه از راز و رمزهاي سروده هاي فارسي آنگونه كه من گفتم هيچكدام از اين مصححان آگاهي نداشته اند و سروده فردوسي اينگونه است : "شگفت آمدش گفت از ايران سپاه / چنين دخت، ار آيد به آوردگاه". اما همه اشتباه نوشته اند.
* اين بيت از كدام نسخه استفاده شده است؟
- از هيچكدام. اين از فكر خودم بوده است منتها زيرنويس داده ام و اقلاً هزار مورد اينگونه هست كه من اينها را چون خودم مدت زيادي شعر سروده ام، تشخيص داده ام. اما وقتي ديدم رسالت ام كار شاهنامه است از سرودن شعر دست برداشتم و در جامعه فرهنگي ايران ديگر كسي من را به عنوان سرآينده و شاعر نمي شناسد اما من از اين راز و رمزها آگاه هستم و اين آگاهي در راه ويرايش شاهنامه به كار بردم.
* تصحيح خالقي مطلق را چگونه مي بينيد؟
- تصحيح خالقي مطلق يك كار بسيار با ارزش است كه با همتي بسيار بلند در طول 36 سال به ثمر رسيده است و بزرگترين و بهترين مرجع من بوده است..
* پس شما چرا شاهنامه را تصحيح كرديد؟
- كار بزرگ خالقي مطلق گردآوري شاهنامه است يعني از اين 28 معياري كه من در اينجا نام بردم در آنجا خبري نيست اما به نظر من اين شيوه گردآوري در ايران تنها به كار من آمده است.
* چرا؟
- براي اينكه من توانستم اينها را بسنجم و سنگين و سبك كنم و ابيات درست را از آن انتخاب كنم. من به خود خالقي مطلق هم گفته ام او نردبان بسيار استواري ساخت كه من از اين نردبان رفتم بالاي پشت بام.
* خالقي مطلق در جريان بود كه شما اين كار را مي كنيد؟
- حدود دو سال پيش يكي از شاگردان من درباره ابيات شاهنامه به او گفت فريدون جنيدي گفته است شاهنامه 14000 بيت است. خالقي پاسخ داده چطور 14000 بيت؟! 14000 بيت فقط جنگهاي ايران و توران است .اما بعد مدت زيادي ساكت نشست و چيزي نگفت. گو اينكه من از او خيلي تجليل كردم هم در گفتار و هم در اين كتاب نام او را هم در زير نويسها آورده ام.
* نسخه سعيد حميدي را هم ديده ايد؟
- حميدي كاري نكرده است. او نسخه انتشارات مسكو را دوباره چاپ كرده است.
* از هزينه مالي كار بگوييد؟
- چون بنياد نيشاپور بنيادي ملي است و همه كارها به صورت افتخاري انجام مي گيرد طبيعتا براي چاپ اين كتاب ما پولي نداشتيم در ضمن نمي خواستم اين كار را به موسسات و انتشاراتي هاي ديگر بدهم چون موسسات انتشاراتي از آن يك منبع عايدي براي خودشان مي ساختند و به كار فقط از ديدگاه مادي مي نگريستند تا از آن استفاده سرشار ببرند. اما همانطور كه طبعاً فردوسي مرا بيدار كرد تا به اين كار بپردازم روان فردوسي گروهي را همراه من برانگيخت تا نرم نرم مرا در انجام اين كار ياري برسانند.
* اين گروه چه كساني هستند؟
- بيشتر فرزندان بنياد نيشابور بودند و شاهنامه را با بيست درصد تخفيف پيش از چاپ خريدند و بعد گروهي ديگر از ياران نيشابور هر كدام به اندازه توان خودشان بنياد را ياري كردند تا شاهنامه به چاپ برسد. اگر چه هنوز آن هزينه كه لازم است به دست نيامده اما من نااميد نيستم و مي دانم كه ياران آگاه خود را بر خواهد انگيخت تا اين كار با ياري ايرانيان به پايان رسد.
* تصحيح شما از شاهنامه كي وارد بازار كتاب مي شود؟
- من خيلي آرزو داشتم كه در نوروز 87 منتشر شود اما كارهاي عظيم تايپ و ويرايش جلوي كار را مي گرفت. اميد به اين دارم به عنوان هديه مهرگاني در مهر ماه يا حداكثر در پاييز امسال به دست ايرانيان برسد.
* چند جلد است؟
- 5 جلد. يك جلد هم پيشگفتار مي شود 6 جلد.
* شاهنامه شما چند بيت است؟
- چه ابيات فردوسي چه ابيات افزوده 49861 بيت. منتها ابياتي كه من از شاهنامه مي دانم هنوز كامپيوتر جواب نداده است.
* فكر مي كنيد بازخورد اين كتاب چگونه خواهد بود؟
- بعد از چاپ عده اي مانند حميدي شروع مي كنند به داد و بيداد ولي بعد كم كم به قول آقاي دكتر سليم - اولين دكتراي تاريخ ايران -هفت هشت سال مي گذرد تا جهان بفهمد من چه كار كرده ام.
* آيا وقفه اي در كار ايجاد شد؟
- پس از اينكه پسرم جان خودش را در راه ايرانيان داد چند ماهي خيلي پريشان بودم اگر چه بزرگترين آرزوي او ويرايش شاهنامه و به پايان رسيدن داستان ايران بود درد فراواني كه از رفتن او بر دل و جان من نشسته بود جلوي كار مرا مي گرفت تا اينكه يك شب يكي از نزديكان من خواب پسر مرا ديد كه با انبوهي از كتابهاي بزرگ دست در گريبان است و چون او گفته بود "چرا آنقدر خودت را با اين كتابها ناراحت مي كني؟" پاسخ شنيده بود كه كار مهمي با بابا دارم كه بايد به او بگويم. پس از آن يك كتاب كهن را باز كرد و گفت پيدا كردم و كتاب را روبروي او گشود و ديد كه شاهنامه است. پسرم به او گفت كه شماره 236 را به ياد بسپار و به بابا بگو "من صفحه 236 را خوب نگاه كردم و ديدم كه دو بيت افزوده در شاهنامه بوده كه از نظر من فرو افتاده از اينجا فهميدم كه افشين (پسرم) به من پيام مي دهد و پيامش اين است كه به آن چيزي كه تا به حال ويرايش كردي دل نبند.
* كار ديگري هم هست بخواهيد به اين شكل ويرايش كنيد و انجام دهيد؟
- من يك كتابي نوشتم به نام زندگي و مهاجرت آرياييها. اين كتاب نخستين كتابي است تفسير بر شاهنامه و اوستا و متون باستاني اين كتاب را در طي اين 29 سال من يادداشتهاي فراوان بر آن نوشتم كه اين كتاب را در سال 1358 نوشتم و در اين مدت در حدود 15000 مرجع تازه به آن اضافه شده و من تصميم دارم اين را با عنوان داستان ايران بر بنياد گفتارهاي ايراني به چاپ برسانم. جلد نخستين اين كتاب نوشته شده است. جلد دومش را بعد از پايان خود شاهنامه به دست مي گيرم و اميد دارم كه تا نوروز سال 88 به پايان برسم و در اين سال هر دو جلد به دست ايرانيان برسد. اما اگر فكر مي كنيد كتاب ديگري غير از شاهنامه را من حاضرم ويرايش كنم، نه! چون اين بزرگترين افتخار و رهاورد زندگي ام بوده است.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]
-
گوناگون
پربازدیدترینها