محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846355389
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز ريخت شناسي منتقدين دولت
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز ريخت شناسي منتقدين دولت
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «پايان المپيك 29 و آغاز راهي تازه»،«مشكلات ناتو در افغانستان»،«ريخت شناسي منتقدين دولت»،«اصالت فرد يا نظام ؟» و ... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
جام جم
«پايان المپيك 29 و آغاز راهي تازه» عنوان سرمقالهي روزنامهي امروز جام جم به قلم حجتالله اكبرآبادي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛
المپيك بيست و نهم نيز با تمام فراز و نشيبها و غمها و شاديهايش به پايان رسيد، البته پاياني بظاهر؛ چرا كه براي خيلي از كشورها در فرداي المپيك، پرونده المپيك بعدي مفتوح ميشود تا در دورهاي 4 ساله كه زمان كمي هم نيست تلاشي جمعي در راه موفقيت در اين بازيها صورت گيرد.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛بديهي است نتيجه به دست آمده (مقام پنجاه و يكم با يك طلا و يك برنز) به عنوان بدترين نتيجه به دست آمده در طول تاريخ حضور ورزش ايران در اين دوره از بازيها، هيچكس را راضي نكرده است، حتي مسوولان ورزش را كه هيچ فكر نميكردند سرمايهگذاري كلان دولت در ورزش اينگونه در ميدان المپيك به سرانجامي نيكو ختم نشود.
نويسنده مقاله معتقد است؛برخورداري از استراتژي درست و برنامهريزي مدون 4 ساله جهت حضوري خوب در بازيهاي المپيك، ميتواند ورزش ما را به رشد متوازن برساند تا دستكم اگر رو به جلو حركت نميكنيم از موقعيت قبلي نيز عقبنشيني نكنيم.
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛در نظر بگيريد در المپيك 2004 آتن، ورزش ايران با 38 ورزشكار شركتكننده با دو طلا،دو نقره و دو برنز عنوان بيست و نهم را از آن خود كرد، اما در پكن 2008 و با وجود كميت بيشترحضور (55 ورزشكار) و سرمايهگذاريهاي فراوان كه به گفته محمد عليآبادي رئيس سازمان تربيت بدني رقمي 30 تا 40 ميليارد تومان است نه تنها در كسب مدال دست به عقبنشيني فاحش ميزنيم، بلكه به يكباره از رتبه 29 قبلي تا رتبه 51 بازيها پايين ميآييم تا فاصله حرف تا عمل ديگر بار رخ نشان دهد.
در ادامه ميخوانيد؛ايران در شرايطي پنجاه و يكم شد كه بالاتر از خود كشورهاي قزاقستان (29)، مغولستان (31)، تايلند (31)، كرهشمالي (33)، ازبكستان (40)، اندونزي (42) و هندوستان (50) را به عنوان ديگر نمايندگان قاره آسيا ميبيند.
توجه به جدول المپيك بخوبي نمايان ميسازد كه ورزش ايران در كجا قرار دارد و نقاط قوت و ضعفش چيست، آن هم در شرايطي كه استراتژي بلندمدت ورزش ما، بر كسب عنوان چهارم بازيهاي آسيايي 2010 گوانجوي چين قرار گرفته است.
در پايان آمده است؛كوتاه سخن آن كه وقتي در نگاه رئيسجمهور، فتح قلههاي جهاني ورزش جاي دارد، فرصتسوزي خواهد بود اگر از عامل زماني 4 ساله غافل شويم و حضور در عرصه المپيك را تنها در سال آخر ختم شده به اين بازيها مورد توجه قرار دهيم.
جمهوري اسلامي
جمهوري اسلامي سرمقالهي امروز خود را با عنوان «مشكلات ناتو در افغانستان» آغاز ميكند و مينويسد؛7 سال قبل هنگامي كه ارتش آمريكا به بهانه مبارزه با تروريسم و ايجاد امنيت و عمران و آبادي در افغانستان به اين كشور حمله كرد و دولت مورد نظر خود را در كابل مستقر نمود يك استاد افغاني كه در يكي از دانشگاه هاي تهران تدريس مي كرد و به عنوان وزير در دولت افغانستان منصوب شده بود هنگام خداحافظي از دوستان ايراني خود با خوشحالي و افتخار گفت : تا 5 سال ديگر افغانستان از حيث عمران و آباداني به جائي خواهد رسيد كه ايران را پشت سر خواهد گذاشت و به يك كشور نمونه در منطقه تبديل خواهد شد. وي اين ادعا را با اتكا به وعده هاي آمريكا مطرح مي كرد و البته كاملا به آنچه ميگفت معتقد بود و آنرا تخلف ناپذير مي دانست .
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛قتل 10 نظامي فرانسوي و 10 نظامي ديگر از نيروهاي ناتو توسط طالبان در هفته گذشته تحولات افغانستان را وارد مرحله جديدي كرد. قبل و بعد از واقعه سفرهاي پياپي سران كشورهاي اروپائي و آمريكا به افغانستان و همزمان با اين سفرها كشتار مردم غيرنظامي استان هرات توسط بمب افكن هاي آمريكائي كه موجب تظاهرات مردم عليه حضور ناتو و آمريكا در اين كشور شد از اهميت و حساسيت اين تحولات براي ناتو و كشورهاي غربي حكايت دارد.
در ادامه آمده است؛ساركوزي رئيس جمهور فرانسه نيز در افغانستان با روحيه درهم شكسته نظاميان فرانسوي مواجه شد و هنگامي كه در كابل به مناسبت هلاكت 10 نظامي هموطن خود سخنراني مي كرد همكاران كابينه او گريه مي كردند . قبل از رئيس جمهور فرانسه مقامات آمريكائي نيز در سفر به كابل با وضعيت دشواري كه ناتو در افغانستان مواجه است آشنا شدند و با كوله باري از تاثر و تاسف به واشنگتن برگشتند. كاندوليزا رايس در سفر به كابل نتوانست عصبانيت خود را پنهان كند و « اوباما » كانديداي حزب دموكرات براي رياست جمهوري آينده آمريكا نيز اوضاع را تاسف بارتر از آنچه مي شد توصيف كرد. اين واقعيت ها كه براي سران ناتو و قدرت هاي غربي اشغالگر بسيار دردناك است نه تنها دروغ هاي آمريكا را در زمينه مبارزه با تروريسم در افغانستان و تلاش براي ايجاد امنيت و دموكراسي و توسعه و عمران و آباداني اين كشور برملا مي سازد بلكه اين نكته را گوشزد مي كند كه اكنون راه براي بازگشت طالبان و گروه هاي هرج و مرج طلب و تروريست به حاكميت در اين كشور درحال هموار شدن است .
قاچاق مواد مخدر از افغانستان كه ناشي از چند برابر شدن توليد ترياك در 7 سال اخير است هر روز افزايش مي يابد و همين واقعيت تلخ موجب رشد روزافزون گروه هاي تروريست و افزايش ناامني و نارضايتي عمومي در اين كشور شده است . ناتو كه اكنون با نارضايتي شديد مردم افغانستان و اعتراضات شديد آنها مواجه است خود را بر سر دو راهي مي بيند. يك راه ترك افغانستان است و راه ديگر نشان دادن شدت عمل و سركوب مردم . سران ناتو در بررسي عوارض اين دو اقدام براي رسيدن به تصميم نهائي با مشكلات زيادي مواجهند. از طرفي ترك افغانستان شكست سختي را در پرونده ناتو به ثبت مي رساند و از طرف ديگر ماندن و شدت عمل نشان دادن علاوه بر آنكه نتيجه اي در برنخواهد داشت آينده دشوارتري را پيش روي سران ناتو قرار خواهد داد.
اينها نكاتي هستند كه احتمال خروج تعدادي از اعضاي ناتو و تنها ماندن آمريكا در افغانستان را افزايش مي دهند. به نظر مي رسد اين ساده ترين راه براي نجات كشورهائي مانند انگليس و فرانسه از تنگناي افغانستان است
رسالت
«ريخت شناسي منتقدين دولت» عنوان سرمقاله روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛ مقام معظم رهبري در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت مطالب مهمي در مورد خصوصيات و ويژگيهاي دولت نهم، خدمات و دستاوردهاي آن، طرح مطالبات واقعي مردم از دولت و نيز ريخت شناسي منتقدين دولت بيان فرمودند.
به نظر ميرسد دولت نهم و بويژه رئيس جمهور محترم در پيشبرد گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت در سال آخر دوره اول خدمت خود بايستي درك درستي از نوع برخورد با منتقدين و تعامل با آنان را در دستور كار خود قرار دهد.
بازخواني، شناخت، طبقهبندي و نيز تفكيك منتقدين برحسب آنچه مقام معظم رهبري در اين ديدار مطرح فرمودند اهميت فوقالعادهاي دارد كه در زير به آن اشاره ميكنيم.
-1 اولين دسته از منتقدين- يا بهتر بگوييم مخالفين دولت- عناصر لائيك و سكولار هستند كه مستظهر به پشتيباني يك فرهنگ جهاني ميباشند و از آن سوي آبها مرتب تغذيه مالي، رواني و تئوريك ميشوند. اين دسته از اول انقلاب به طور طبيعي با هر دولت پس از انقلاب بنابر دستوري كه از واشنگتن، مسكو، لندن و ... ميرسيده مخالفت ميكردند. اوايل انقلاب دست به سلاح بردند و چون رمق جنگيدن در برابر مردم را نداشتند به مبارزه سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اخلال در نوع مناسبات اجتماعي دولت و مردم روي آوردند. دولت نهم همانند دولتهاي پيشين و پسين بايد به فتواي خواجه شيراز تا دست به شرارت نزدند با آنها مدارا كند. همان طور كه مقام معظم رهبري فرمودند، “دولت نهم به اين علت هدف حملات بيوقفه قرار دارد كه گفتمان آن، گفتمان امام و انقلاب است” بيشترين تخريب عليه دولت از سوي همين تيمي است كه در پي سكولاريزاسيون نظام و دولت است و با مردم و انقلاب سر جنگ دارند.
-2 دومين دسته از منتقدين دولت به تعبير مقام معظم رهبري “كساني هستند كه يا از اول امام را قبول نداشتند و يا در وسط راه با انقلاب دچار مشكل شدهاند و به همين علت با غرضهاي عمقي و كينه امام به تخريب دولت مشغولند”
اين جماعت با گروه اول فرق ميكنند اينها در يك پروسه فكري دچار دگرديسي و استحاله فكري شدهاند و در وادي تجديدنظر طلبي سير ميكنند. آنها مايل نيستند يك تصوير مثبت و كارآمد از دولت را مشاهده كنند. سياه نويسي و سياه بيني در دستور كار آنهاست. با آنكه دم از مردم ميزنند اما اعتنايي به داوري مردم در خصوص عملكرد دولت و مشروعيت مردمي دولت ندارند. آنها با بهانه و بيبهانه دولت را ميكوبند. اگر دولت هوشمندي به خرج دهد حداقل بايد بهانه تخريب از آنها را بگيرد
-3 دسته سوم كساني هستند كه مغرض نيستند بلكه كم اطلاع و يا بياطلاع هستند و البته برخي هم غرضهاي شخصي و سطحي دارند. اينها جزء جديترين منتقدين رئيس جمهور هستند. اگر بخواهيم شفافتر سخن بگوييم آقاي احمدينژاد از دل يك رقابت فشرده در سوم تير سال 84 به عنوان برگزيده ملت آن هم در دو مرحله نفسگير برگزيده شد. طبيعي است رقباي وي پس از انتخاب او كركره رقابت را پايين نكشيدند و از همان فرداي آن روز باب نقد و نقادي را گشوده نگه داشتند. اين نقد در قلمرو ادبيات نقادي اصلاحطلبان به سمت تخريب و تحقير و گاهي هو كردن سير كرده است و در قلمرو خانواده اصولگرايان نيز گاهي از جاده انصاف و ادب خارج شد و موجب دلخوريهايي شده است. دولت بايد در برخورد با دوم خرداديها حيثيات آنها را به عنوان مخالف رعايت كند و يا به اصطلاح حق مخالف را به رسميت بشناسد و با احترام به فضاي باز سياسي كشور و نيز اعتنا به وحدت و مصالح ملي حتي نقدهاي تلخ آنها را پذيرا باشد و آستانه تحمل خود را نشان دهد. همچنين رئيس جمهور در مقابل نقد درون گفتماني در درون جبهه اصولگرايان صبوري كند و به فكر تحكيم همگرايي و وحدت در بين اصولگرايان باشد
دولت بايد در نقد درون گفتماني به نقدهاي كارشناسي اعتنا كند و در مسير پر شتاب حركت خود آنها را به كار بندد.
-4 آخرين دسته از منتقدين دولت خود رئيس جمهور محترم است. دولت نهم دولتي است كه بيشترين تغييرات را در مديران خود با تدبير مجلس داشته است. نميخواهيم بگوييم داوري رئيس جمهور در اين حجم از تغييرات كه نزديك به نيمي از كابينه را در برميگيرد همهاش درست بوده است اما به هر حال اين حجم از تغييرات در دولتهاي قبل سابقه نداشته است در گذشته مديران گويي داراي پستهاي مادامالعمر بودند. رئيس جمهور حتي در ديدارهاي مردمي خود بخشي از سخنان خود را به نقد عملكرد دولت و قول به مردم براي رفع نواقص و كاستيها داده است.
رئيس جمهور به بسياري از نقاديهاي منتقدين اعتنا كرده و در تصحيح حركت دولت طي سه سال گذشته به چشم خريداري نگاه كرده است. طبيعي است دولتي كه به تعبير مقام معظم رهبري از خصوصيات آن خدمت به مردم، برجسته كردن گفتمان امام و انقلاب و انس با مردم و روحيه مردمي است كاستي هايي دارد و انشاءالله عزم جدي دارد كاستيها را به سرعت برطرف كند. استعداد دولت را در نقد خود بايد به فال نيك گرفت و آن را عاملي براي پيشبرد گفتمان خدمت، پيشرفت و عدالت دانست. رئيس دولت در عهدي كه با مردم بسته با كسي عقد اخوت نبسته است؛ اگر كسي خارج از گفتمان انقلاب و امام باشد نبايد توقع داشته باشد در دولت كنوني جايي براي خود در نظر گيرد.
كارگزاران
«اصالت فرد يا نظام ؟» عنوان سرمقالهي روزنامهي كراگزاران به قلم سيد حسين مرعشي است. در ابتداي اين سرمقاله آمده است؛در بهمن ماه سال جاري انقلاب اسلامي 30 ساله خواهد شد و خواه و ناخواه نظام جمهوري اسلامي بايد در پيشگاه ملت، افكار عمومي جهان و تاريخ از كاركرد خود دفاع كند. دفاع از كاركرد جمهوري اسلامي به دو سبك و سياق متفاوت ممكن است. در روش اول كه اتفاقا اين روزها به مناسبت هفته دولت بارها و بارها مورد استفاده قرار ميگيرد بدون ارائه شاخص مقايسه نقطه به نقطه شرايط كشور است.
در ادامه سرمقاله مي خوانيد؛در سال 57 چند روستا داراي برق بوده و اكنون چند روستاي كشور داراي برق است؟ به ياد دارم روزي وزير وقت پست و تلگراف و تلفن در يك سخنراني عمومي به سبك و سياق جناب آقاي احمدينژاد از مردم سوال ميكرد ميدانيد در رژيم گذشته چند فاكس در كشور وجود داشته و امروز چند فاكس وجود دارد؟ در اين نوع دفاع حتما كاركرد جمهوري اسلامي در همه ابعاد قابل دفاع خواهد بود و اما در روش دوم كه روش معمول و قابل قبول عقلاي عالم است شاخصهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور با شاخصهاي مشابه كشورهاي منطقه و كشورهاي جهان مقايسه خواهد شد. به عبارتي جايگاه و موقعيت و توسعهيافتگي ايران با توسعهيافتگي كشورهاي منطقه، آسيا و جهان مقايسه خواهد شد. اين مقايسه بيانگر كاركرد واقعي نظام سياسي و اقتصادي ايران پس از انقلاب اسلامي خواهد بود. به نظر من دقيقا نگاه كارشناسانه رهبران جمهوري اسلامي به واقعيتهاي ايران و جهان از همين منظر و زاويه باعث شده است تا آنان اقدام به تنظيم و تصوير سند چشمانداز 20 ساله كشور نمايند. براساس اين سند مواصلاتي و مهم كشور ايران 20 سال زمان نياز خواهد داشت تا بتواند در جايگاه برتر كشورهاي منطقه قرار گيرد.
در ادامه ميخوانيد؛سوال اساسي كه پس از ابلاغ سياستهاي كلان هم در دولت هشتم و هم در دولت نهم، هم براي مجلس ششم و هم براي مجلس هفتم و هشتم مطرح بوده و هست اين است كه آيا روساي جمهور، نمايندگان منتخب مردم و دولتهايي كه در طول اين 30 سال در جايگاه مسوولان اجرايي و يا قانونگذاري مستقر شده يا خواهند شد آيا حق دارند خارج از اين سياستها حركت كنند يا مكلف به تبعيت از اين سياستها هستند؟پاسخ به اين سوال هم به حكم عقل و منطق و هم به حكم قانون و هم به حكم شرع مقدس مثبت است و معنا و مفهوم آن اين است كه در جمهوري اسلامي اصالت با نظام و سياستهاي راهبردي آن است و نه به اشخاص. شخص رئيسجمهور در مقام مقايسه با اهداف عاليه نظام و سياستهاي كلان داراي اصالت نيست. روساي جمهور نبايد انتظار داشته باشند كه نظام جمهوري اسلامي در طول اين 30 سال سياستهاي راهبردي و كليدي خود را فداي برنامهها و نظرات آنان كنند.
نويسنده سرمقاله كارگزاران معتقد است؛دولتي كه به لحاظ ضعفهاي متعدد مديريتي و كارشناسي و خلاء پشتيبانيهاي سياسي داخلي هر روز بيشتر از روز گذشته محتاج حمايتهاي سخاوتمندانه رهبري است آيا انتظار دارد كه رهبري و نهادهاي وابسته به آن اهداف و سياستهاي نظام را به فراموشي سپرده و خود را تسليم سلايق و برنامههاي غيركارشناسي دولت كنند؟ آيا دولت و شخص رئيسجمهور به شكرانه نعمت بزرگ حمايت رهبري نبايد به سياستهاي كلان و اهداف و برنامههاي مصوب رهبري سر تسليم فرود آورند. آيا دستاندركاران دولت نبايد حمايتها و نصايح رهبري را با هم توامان مورد توجه قرار دهند؟ اگر مجمع تشخيص مصلحت نظام به حكم رهبري مكلف به نظارت بر اجراي سياستهاي كلان است آيا سخنگو و اعضاي دولت به جاي توجه به نصايح دلسوزانه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد در مقام تخريب و توهين برآيند و آيا اين توهينها توهين به نظام تلقي نميشود.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛جناب رئيسجمهور هرچند تقويت دولت هم به حكم عقل و هم به حكم رهبري بر همه فرض است، ولي بدانيد مهمتر از دولت و شخص شما نظام و اهداف عاليه آن است. دولت زماني نزد ملت عزيز و بينياز از اين همه هزينههاي رهبري براي سرپا ماندن آن خواهد بود كه بتواند با اجراي سياستهاي كلان كشور طعم خوش مديريت و خدمت را در ذائقه مردم پديدار كند. بياييد براي سپاس به درگاه باريتعالي به دليل نعمت قدرت و مكنت چند روزهاي كه به شما داده است به جاي فرافكني و تخريب رقبا به آينده درخشان اين كشور و مشكلات مردم بينديشيد و همه افكار، انديشهها و شخصيتهاي دلسوز كشور را نه رقيب خود كه مكمل خود بدانيد. اگر دولت به سياستهاي كلان مصوب رهبري تن دهد و نقش كارشناسانه مجمع تشخيص را بپذيرد كشور در مسير تحقق چشمانداز گامي به جلو برداشته و پيشرفت كشور و بهبود اوضاع از جمله كنترل تورم و آسان شدن شرايط زندگي، دولت را بينياز از حمايتهاي پيدرپي رهبري خواهد كرد.
جوان
روزنامهي جوان در يادداشت امروز خود با عنوان «دوم خردادى ها و ابهام هاى انتخاباتى» به قلم محراب ايرانى نوشته است؛انتخابات آتى رياست جمهورى بر ابهام هاى سياسى در اردوگاه اصلاح طلبان افزوده است. آخرين اخبار حاكى از تلاش هاى فراوان سازمان مجاهدين و مشاركت به علاوه گروه هاى اقمارى براى توافق روى آقاى خاتمى و تلاش براى راضى كردن وى براى حضور در انتخابات است به همين خاطر مى كوشند تا كانديداى حزب اعتماد ملى و بخش متعادل اصلاح طلبان يعنى جناب آقاى كروبى وارد عرصه نشود.
در بخش ديگر يادداشت با اشاره به اين كه ابهام انتخاباتى در اردوگاه اصلاح طلبان موجب شده تا آنها وارد فازهاى شايعه و تخريب عليه يكديگر شوند؛ آمده است؛در جلسات گوناگون طيف هاى دوم خردادى شخصيت هاى مشاركتى از اينكه همه تخريب ها توسط خودى ها بالا رفته است انتقاد مى كنند و دايم گوشزد مى كنند به هر طريق كه شده نبايد افراد كم مايه، ميدان دارى سياسى ما را به عهده گيرند و حتى تاكيد شده مديريت دوم خردادى ها تا مقطع انتخابات از هر كارى واجب تر مى باشد.
در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛تكثر گروه هاى دوم خردادى و به بازى نگرفتن بخش اعظمى از گروه هاى اقمارى در مقطع ميداندارى طيف مشاركت- سازمان مجاهدين در قدرت موجب بى اعتمادى گروه هاى ديگر دوم خردادى به اين طيف شده است و حاضر نيستند با تحليل هاى مشاركتى ها وارد فضاى انتخابات شوند.
در پايان ميخوانيد؛در جلسه اى كه طيف هاى كارگزاران دوم خردادى برگزار كرده اند پيشنهادى به صورت كم رنگ مطرح شد كه در صورت عدم اجماع در دوم خرداد به صورت تبليغاتى عنوان كنيم ممكن است از كانديداى راست معتدل حمايت كنيم. با توجه به اين كه اظهارات فوق براى فشار روى گروه هايى كه اجماع پذير نيستند مى باشد اظهارات فوق فاقد پشتوانه مى باشد و از صحت برخوردار نيست و در صورت يك درصد صحت نيز نشان از آشفتگى بسيار بالا در جناح دوم خرداد مى باشد به طورى كه ابهامات انتخاباتى دوم خرداد روز به روز بالا مى گيرد.
كيهان
يادداشت روز كيهان نيز «فرمول گره گشا» نام دارد كه آن را حسين شريعتمداري نوشته است. در ابتداي آن ميخوانيد؛
1- درباره شهيد محراب، حضرت آيت الله دستغيب شيرازي گفته اند كه روزي همراه يكي از دوستان روحاني خويش به محفلي وارد شده بود و دوست همراه در معرفي آن شهيد بزرگوار گفته بود؛ ايشان حضرت آيت الله دستغيب هستند، همان كه «گناهان كبيره» او مشهور است! و شهيد دستغيب به او گفته بود؛ مي توانستي در معرفي من بگويي ايشان آيت الله دستغيب هستند، همان كه «قلب سليم» او معروف است. توضيح آن كه «قلب سليم» و «گناهان كبيره» نام دو كتاب معروف از آثار مكتوب شهيد دستغيب است و گفتني است در كتاب گناهان كبيره از موانع رسيدن به «قلب سليم» سخن رفته است.
2- صبح روز شنبه، رهبر معظم انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت، به گونه اي كم نظير- و در مواردي بي نظير- از عملكرد 3ساله دولت و مواضع اسلامي، انقلابي و مردمي آن تقدير كردند تا آنجا كه گفتمان دولت نهم را «گفتمان امام و انقلاب» ناميدند و با نگاهي برخاسته از شواهد غيرقابل ترديد بر مردم دوستي، پاكدستي، شجاعت و خاكي بودن رئيس جمهور و كابينه تأكيد ورزيدند. ايشان با اشاره به روند بسيار خطرناك غربزدگي و گرايش هاي سكولاريستي كه متأسفانه در حال نفوذ به بدنه مديريتي كشور بود، از روي كار آمدن دولت نهم با عنوان سدي در برابر اين جريان خطرناك ياد كردند و... در كنار اين همه نكات مثبت و امتيازات برجسته به نمونه هايي از كاستي ها و نبايدها نيز اشاره فرموده و خواستار تلاش رئيس جمهور و اعضاي كابينه براي اصلاح آن شدند. نكته درخور توجه اين كه اكثر تذكرات رهبر معظم انقلاب به دولت با امتيازات برجسته اي كه از آن ياد كرده بودند در تقابل نبود، بلكه راهكارها و توصيه هايي براي شتاب بخشيدن و تقويت بيشتر آنها بود. اگرچه برخي از انتقادات نيز اينگونه نبود و به قول ايشان «حمايت از دولت به معناي چشم بستن بر ضعف هاي آن نيست».
3- دولت هرچند در تعريف سياسي آن به مفهوم «نظام» نيست و از همين روي دولت هاي ضعيف، ناكارآمد و يا خداي نخواسته منحرف شده از مباني نظام مي توانند جا به جا شوند بي آن كه ساختار نظام تغيير پيدا كند و نمونه اي از اين دست داشته ايم ولي بديهي است دولتي با ويژگي هاي دولت نهم كه گفتمان آن، همان «گفتمان امام و انقلاب» است، پيوندي جدانشدني با تماميت نظام دارد و تخريب آن به قول حكيمانه رهبر معظم انقلاب «خيانت به نظام و كشور» تلقي مي شود، چرا كه در اين حالت، به دليل همخواني و هم پوشاني دولت و نظام، تيرهاي تخريب به سوي موجوديت نظام پرتاب مي شود و اگرچه ظاهراً بر پيكر دولت مي نشيند ولي پيكره نظام را مي خراشد، ضمن آن كه نقد دلسوزانه و منصفانه، به مثابه نشان دادن كاستي هاست و نتيجه آن- در صورت پذيرش- برطرف شدن موانع و شتاب بيشتر در كسب موفقيت ها خواهد بود.
4- رهبر معظم انقلاب در بيانات خويش فرمول كارگشا و راه حلي روشن و قابل اطمينان براي تفكيك «انتقاد» از «تخريب» ارائه كردند؛
«انتقاد، ارزشيابي منصفانه و كارشناسانه است كه با نظر خيرخواهي انجام مي شود و در آن نقاط مثبت و منفي در كنار هم مورد توجه قرار مي گيرد» و درباره «تخريب» اشاره داشتند كه؛
«انكار امتيازات و نقاط مثبت، برجسته كردن ضعف ها و بدگويي مستمر، تخريب است، نه انتقاد» و برپايه اين تعريف منطقي و مستدل نتيجه گرفتند «انتقاد، خدمت و تخريب، خيانت به نظام و كشور است».
با نگاهي از اين زاويه به آساني مي توان «انتقاد منصفانه» را از «تخريب» بازشناخت و سره را از ناسره تشخيص داد.
5- تأكيد نظري و عملي دولت نهم بر گفتمان امام و انقلاب، از نخستين روزهاي تشكيل دولت و دقيق تر آن كه ماه ها قبل از انتخابات رياست جمهوري و مخصوصاً در فاصله ميان مرحله اول و دوم انتخابات با حجم انبوه و گسترده اي از تخريب احمدي نژاد همراه بود. در اين تخريب گسترده و كم سابقه، قدرت هاي استكباري و جريانات ضد انقلاب داخلي به گونه اي كاملاً هماهنگ كه از پيوند پشت صحنه آنها خبر مي داد- و برخي از اين زد و بندها برملا شده است- وارد صحنه شده بودند و از سوي ديگر، يك جريان داخلي استحاله شده كه بنا به هر علت، از آموزه هاي امام و انقلاب فاصله گرفته بود ضلع سوم اين مثلث شوم را تشكيل مي داد. براي اين مجموعه كه هنوز هم بي وقفه- و در مواردي شديدتر از قبل- به تخريب دولت نهم مشغولند، احمدي نژاد بهانه بود و در حمله به او و كابينه اش، خط اصيل اسلام و انقلاب را نشانه رفته بودند و هنوز هم مي روند. شناسايي اين مثلث و اهداف آن نه فقط دشوار نيست، بلكه به آساني امكان پذير است. از نگاه آنها دولت نهم، هيچ نقطه مثبتي ندارد! كه قابليت كمترين اشاره اي داشته و يا درخور يك كلمه تقدير و تحسين خشك و خالي باشد!
اين مجموعه سه ضلعي، ادامه همان حركتي است كه دشمنان بيروني و دروني از نخستين روزهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عليه آموزه هاي اسلامي و انقلابي آن آغاز كرده و تاكنون بي وقفه ادامه داده اند. بازي همان است، اگرچه برخي از بازيگران تغيير كرده و جا به جا شده اند.
6- بديهي است ملت هوشيارتر از آن است كه به افسون تخريبي مجموعه ياد شده در بند پيشين فريفته شود و آبشخور اصلي آن را نشناسند. اما اين روزها شاهد حضور تخريبي جريان ديگري موسوم به جبهه اصلاحات نيز هستيم كه تماميت آن در مجموعه مورد اشاره قابل تعريف نيست ولي در تخريب دولت نهم با مجموعه ياد شده همخواني دارد. برخي از افراد و يا گروه هاي اين جبهه، اگرچه ماهيتي مشابه جريانات ضد انقلاب بيروني دارند و اسناد فراواني از وابستگي آنها به بيگانگان حكايت مي كند و تخريب دولت اصولگرا و عدالتخواه از سوي آنان دور از انتظار نبوده و نيست ولي بسياري از شخصيت ها و افرادي كه بدنه اين جبهه را تشكيل مي دهند با آموزه هاي اسلامي و انقلابي سر ناسازگاري ندارند بلكه برخي از آنها سوابق درخشاني در خدمت به اسلام و انقلاب نيز دارند ولي متاسفانه چنان در تار و پود تنگ گروهي اسيرند كه در رقابت هاي سياسي اندازه نگاه نمي دارند و گاه در پي دستمال قدرت حزبي و يا شخصي، بي آن كه بدانند و يا بخواهند با آنان كه براي آتش زدن قيصريه آمده اند، همراه و همخوان مي شوند و صد البته نقش نفوذي هاي دشمن در اين جبهه را نمي توان و نبايد ناديده گرفت.
به عنوان مثال، بعد از بيانات روز شنبه رهبر معظم انقلاب در حمايت از دولت نهم و برشمردن امتيازات و برجستگي هاي غيرقابل انكار آن، انتظار- به لحاظ حرفه اي و منطقي- اين بود كه، بخشي از سخنان رهبري در حمايت از دولت كه حمايت از تماميت نظام بود به عنوان تيتر اول- و يا حداقل، تيتر خبر مربوطه- بر صفحه روزنامه هاي وابسته به جبهه مدعي اصلاحات بنشيند. ولي روزنامه هاي اين طيف در حركتي هماهنگ، از ميان آنهمه نقاط مثبت و برجسته اي كه رهبر معظم انقلاب براي دولت نهم برشمردند، تيتر اول خود را از تذكرات ايشان به دولت- كه قابل مقايسه با امتيازات نبود- برگزيدند.
«پرهيز از شتابزدگي در اجراي طرح تحول اقتصادي»، «اجراي شتابزده طرح تحول اقتصادي خطرها و ضررهايي به دنبال دارد»، «بايد از شتابزدگي در اجراي طرح تحول اقتصادي پرهيز كرد»، «دولت با سعه صدر از انتقاد استقبال كند»، «دولت بايد با سعه صدر از انتقادهاي صحيح استقبال كند»، «دولت انتقاد كارشناسانه را بررسي كند» و... البته كه اين نكات در بيانات رهبري بود ولي آيا بيانات ايشان فقط همين بود؟! تيترهاي فوق به گونه اي انتخاب شده بود كه انگار رهبر معظم انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي كابينه با ايشان، نه فقط كمترين حمايتي از دولت نكرده اند، و نه تنها از تخريب گسترده عليه دولت نهم گلايه نداشته اند، بلكه فقط و فقط از ضرورت انتقاد به دولت سخن گفته و بر پذيرش انتقادها از سوي رئيس جمهور تأكيد ورزيده اند! و...
7- و بالاخره، دولت نيز بايد حمايت گسترده رهبر معظم انقلاب را قدر بداند و ضمن ادامه راهي كه با استقبال مردم روبروست، تذكرات آن بزرگوار را نيز در كانون توجه خود بر صدر نشاند و مخصوصاً از موضع اتهام دوري گزيند و صد البته، انتقادهاي منصفانه را به گوش جان بپذيرد و... كه اين خود مقوله اي ديگر است و پرداختن به آن در كنار امتيازات دولت، بيرون از ضرورت نيست.
اعتماد
«احترام، بي احترام» عنوان يادداشت روزنامهي اعتماد است كه در آن ميخوانيد؛در مناسبات اجتماعي كمتر ملتي در حد ما ايرانيان به يكديگر احترام مي گذارند. اين احترام را در واژگاني مانند جناب، جناب آقا، حضرت اشرف، حضرت آقا، حاج آقا و... از يك سو و در گفت وگوهاي روزانه مردم با ابراز واژه هاي نوكرم و چاكرم و... به خوبي مي توان شاهد بود.اين ادبيات احترام آميز در سال هاي اخير حتي به جايي رسيده است كه مردم به يكديگر القاب علمي نيز مي دهند كه دكتر و مهندس از جمله آنها است. به گونه يي كه اگر غريبه يي از كشوري ديگر به سرزمين ما بيايد تعجب خواهد كرد چقدر دكتر و مهندس داريم و البته در جاي خود حاجي حج رفته با لقب حاجي آقا و حاجي خانم.
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛گرچه نفس بي احترامي در فرهنگ ما بسيار زشت است، ولي اكنون كه ما اهالي رسانه ها و به ويژه مطبوعات نمي توانيم از كاربرد آنها در جامعه جلوگيري كنيم، حداقل از تكرار آنها مي توانيم خودداري كنيم.
در اين يادداشت كوتاه نگارنده هيچ نظري در ماهيت نيروهاي چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا ندارم و اين پرسش را مطرح مي كنم كه ميلياردها تومان و حتي دلار هزينه شده است تا شخصيت هاي بخش دولتي و تكنوكرات هاي كشور كم و بيش به توانايي امروز برسند. از وزيران پيشين گرفته تا مديران مياني به عنوان نيروهاي آموزش ديده و باتجربه بزرگ ترين و مهم ترين ثروت ملي كشور ما محسوب مي شوند. چه رسد به روشنفكران و استادان و اهالي علم، چگونه به خودمان اجازه مي دهيم براي پيشبرد اهداف سياسي خود، مستقيم و غيرمستقيم آنان را زير رگبار توهين بگيريم و از آن بدتر در رسانه ها منعكس كنيم.البته فراموش نكنيد نگارنده ساختار انتقاد را مي شناسد و منظور من به هيچ وجه سخنان و نوشتارهاي انتقادي نيست كه آن را واجب مي دانم.
مردم سالاري
الهام نظام جو نويسنده يادداشت روزنامهي مردم سالاري نام يادداشت خود را «ادعاي تاريخي موهوم»گذاشته و نوشته است؛يهوديان افراطي ادعا دارند كه مسجدالا قصي بر خرابه هاي مسجد سليمان ساخته شده است.
از نظر آنان براي تسريع در عملي شدن ظهور مسيح حوادثي بايد به وقوع بپيوندد؛
1- يهوديان بايد دو مسجد (الا قصي و الصخره) را در بيت المقدس منهدم كنند و به جاي اين دو مسجد، معبد سليمان را بنا كنند.
2- روزي كه يهوديان، اين دو مسجد را در بيت المقدس نابود كنند، جنگ نهايي مقدس (آرماگدون) آغاز مي شود.
سال هاست كه دولت غاصب فلسطين در حال آماده سازي مقدمات لا زم جهت ساختن سومين معبد سليمان در اورشليم است و تمام مقدمات ساخت معبد توسط خاخام هاي يهود مهيا شده است از جمله پرورش گوساله سرخ موكه يهوديان معتقدند وجود اين گوساله براي تطهير معبد لا زم است.
اقدامات صورت گرفته براي بناي معبد جديد؛
1- جمع آوري اعانات: گروه هاي ديني يهود كه بازسازي معبد را بر عهده گرفتند از تمام يهوديان در سرتاسر جهان براي اين كار تقاضاي كمك كردند تا چند سال پيش نيز مبلغ يك ميليارد دلا ر براي ساختن قسمتي از معبد (هيكل سوم) گردآوري كردند.
از طرفي ديگر مسيحيان صهيونيست مبالغ هنگفتي را به سازمان هاي افراطي صهيونيستي همچون (اتريت كوماتين) مي پردازند كه يهودي كردن قدس و تخريب مسجدالا قصي هدف اعلا م شده آنهاست.
از سويي ديگر شخصي به نام (تري زن هور) ستاد خيريه اي تاسيس كرد و اين بازرگان در سال هاي اوليه فعاليتش ده ميليون دلا ر جمع نمود تا معبد سليمان را بازسازي كنند.
اسامي سازمان هاي فعال صهيونيستي در زمينه تخريب مسجدالا قصي و احداث معبد سليمان به اين سازمان ها در اسرائيل و آمريكا قرار دارند و از تمامي رسانه ها و فعاليت هاي سياسي و ديني براي تخريب اين مسجد بهره مي گيرند. اسامي برخي از اين سازمان ها عبارت است از:
امناي هيكل: مقر اصلي اين سازمان در شهر قدس قراردارد و يك شاخه آن در آمريكاست كه مسيحيان افراطي كاليفرنيا كمك هاي مالي خود را در اختيار آنان قرار مي دهند.
گوش ايمونيوم: اين سازمان كه نام ديگر آن جنبش مدرن رژيم صهيونيستي است در راستاي توسعه شهرك هاي اشغالي و برپايي معبد بر روي آوارهاي مسجدالا قصي تلا ش كرده است. گوش ايمونيوم به معناي (انجمن ايمان) است.
حي فاكيام: اغلب اعضاي اين سازمان افسر يگان هاي برگزيده رژيم صهيونيستي هستند. اين سازمان بارها براي تخريب معراج گاه پيامبر تلا ش كرده است.
هتحيا: اين سازمان يكي از نژاد پرستانه ترين و افراطي ترين اين سازمان ها در اسرائيل است و ماموريتش سيطره به منطقه اطراف مسجد الاقصي به عنوان نقطه قوت رژيم صهيونيستي است.
كاخ: اين سازمان افراطي در سال 1962 توسط مائير كاهانا تاسيس شد، گودمان از پيروان كاهانا در سال 1983 ميلادي به مسجد الاقصي يورش برد. در اين حمله شماري از مسلمانان شهيد و مجروح شدند.
حشونائيم: اين سازمان در ژوئيه 1982 اقدام به تخريب قبه الضخره كرد اما اين اقوام هنگام لو رفتن قضيه كاميون هاي حامل بمب با شكست مواجه شد.
تعداد گروه هاي فعال در زمينه تخريب مسجد الاقصي بيش از 75 مورد است.
بيش از نيم قرن است كه پروژه اكتشاف بقاياي معبد سليمان در طبقه زيرين مسجد الاقصي در حال انجام است و تونل هاي متعدد كنده شده در زير اين مسجد پي را به صورت كامل سست كرده تا در اولين زلزله خفيفي كه رخ مي دهد مسجد الاقصي فرو ريزد. آنها با استفاده از مواد شيميايي سنگ بنيادين مسجد الاقصي رابه گلي سست تبديل كرده اند.
در سال 1969 يك يهودي مسجد الا قصي رابه آتش كشيد اما اين ماجرا را به بهانه ديوانگي وي مختومه اعلام كردند.
از سال 1967 تا 1998 بيش از 112 عمليات خرابكارانه براي ويران سازي مسجد الاقصي صورت گرفته همچنين از سال 2004 نيز بيشترين تعداد حملات به اين منطقه صورت گرفته است.
در 13 آوريل 1982 شليك فاجعه آميز گلوله موجب كشتار شماري از نمازگزاران و تخريب قسمت هايي از حرم شريف در مسجد شد.
بار ديگر در سال 1983 حرم قدس از طرف عده اي از افراطيون مذهبي يهودي مورد هجوم قرار گرفت و حجم گسترده اي از نفايس تاريخي قدس ربوده شد.
1379/7/7 هجري شمسي يعني ماه مي سال 2000 ميلادي شارون به همراه 2000 سرباز ارتش رژيم صهيونيستي وارد مسجدالا قصي شد. اين امر موجب جريحه دار شدن احساسات مسلمانان شد چرا كه بنا بر گفته يكي از فلسطينيان شارون از مسجد الاقصي ديدار نكرد بلكه با ورود خود به اين مكان مقدس آنجا را نجس كرد. اعتراض شديد مسلمانان به اين اقدام تحريك آميز شارون به درگيري هاي خونين انجاميد، به دنبال كشتار مسلمانان در مسجد الاقصي دور جديد انتفاضه آغاز شد.
علت نهايي آغاز انتفاضه كه منجر به زدن جرقه آتش انتفاضه الاقصي شد ديدار شارون از مسجد الاقصي بود.
حال آيا اساسا معبدي وجود دارد؟
سخنان منكرين وجود معبد (باستان شناساني كه وجود معبد را انكار مي كنند)
مائيربن دوف: ايشان در هفته اول سپتامبر 2004 پس از انجام تحقيقات علمي و بازديدهاي دوره اي از مسجد الا قصي اعلا م كرد كه معبد سليمان در زير مسجد الاقصي قرار ندارد. او با تاكيد مي گويد كه اين ادعاها كه بقاياي معبد در بخش پايين حرم شريف قدس قرار دارد صحت ندارد وي مي گويد: در دوره پيامبري سليمان(ع) در اين منطقه معبد امپراطور روم قرار داشت كه رومي ها آن را ويران كردند.
بن دوف مي افزايد: هنگامي كه حفاري ها در بخش پايين آن منطقه انجام داديم چاه هاي آب منشعب شده را پيدا كرديم در خلا ل مسير پژوهش هايي هم كه در طول 25 سال گذشته انجام داديم صرفا قنات هاي آب را ديديم و به چيز ديگري برنخورديم و اين يعني كه معبدي در آن جا وجود ندارد.
اسرائيل فينكنشتاين (استاد دانشگاه تلآويو) مي گويد: باستان شناسان يهودي هيچ شواهد باستاني نيافته اند كه ثابت كند معبد سليمان واقعا وجود خارجي داشته است، بلكه صرفا نويسندگان تورات در قرن سوم داستان هايي ساختند و به تورات اضافه كردند.
او معبد خيالي سليمان را خرافات كامل خوانده است.
همچنين گريس هال سل در كتاب خود به نام (تدارك جنگ) عنوان مي كند كه باستان شناسان اسرائيل هيچ اثري، نشانه اي چيزي از معبد اول و دوم را به دست نياورده اند. كاملا واضح است كه ادعاي صهيونيست مبني بر حق تاريخي بر فلسطين بر قضاياي تاريخي كاذبي بنا شده كه هيچ اساس حقوقي ندارد. اين ادعا براي اين كه به نقشه صهيونيزم براي غصب سرزمين فلسطين رنگ قانوني بزند جعل شده بود اكنون اين مفهوم كاملا بي اعتبار است.
دنياي اقتصاد
«ده توصيه سياستي براي جراحان اقتصادي» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دكتر احمد يزدانپناه است كه در آن ميخوانيد؛
اگر جايي خوانديد يا شنيديد كه «اجماع واشنگتن» درباره بهبود شرايط نابسامان كشورهاي در حال توسعه چنين و چنان گفته است، مراقب قضاوت شتابزده خود باشيد. منظور، محصول اتفاقنظر بانك جهاني، صندوق بينالمللي و چند «اتاق فكر» (نه به معني فارسي آن) است كه اعتبار جهاني دارند و در آن شهر مستقر هستند. اين بسته سياستي با محوريت ده توصيه براي دولتهاي كشورهاي در حال توسعهاي كه ميخواهند در اقتصاد خود اصلاحات واقعي انجام دهند، تدوين شده است.
اقتصادداني به نام ويليامسون در 1989 عنوان فوق را براي آن برگزيد. همين ابتداي بحث بگويم كه خود او ميگويد هر كشور، بايد بر حسب شرايط خود اين توصيهها را اولويتبندي، بستهسازي و اجرا كند. يعني ناسازگاري اهداف و ابزارهاي سياستي آن را كشف و حذف كند تا نسخه شفابخشي براي مشكلاتشان فراهم شود. پس از رفع دو شبهه فوق بايد گفت كه «سياستنامه» مزبور براي كوتاهمدت طراحي شده و لذا اگر در محيط سياسي و اقتصادي بينالمللي يا واقعيتهاي داخلي كشوري تغيير اساسي پيدا شد، بر سر راه دستيابي اين سياستها به هدفي مثل سرعت بخشيدن به رشد درآمد سرانه واقعي مردم (رشد اقتصادي) مشكل و مانع ايجاد شده است و بايد به كمك پزشكان حاذق مشكلات بيمار بازشناسي و نسخه او بازبيني شود و مجريان و اطرافيان مريض از خود درماني او پرهيز كنند.
قبل از فهرست ده توصيه شفابخش مزبور بايد يادآوري كرد كه برخي عناصر آن شايد در كشوري به طور ناقص طرح و اجرا شده باشد و جواب نداده باشد؛ چراكه وجود يك نگرش سيستمي مبنيبر ارتباطات چندگانه، تعاملي و هدفمند بين آنها بايد مدنظر باشد.
اين ده توصيه عبارتند از:1- انضباط مالي، 2- تغيير سمت و سوي مخارج عمومي، 3- اصلاح مالياتي، 4- آزادسازي مالي، 5- تكنرخي كردن ارز و رقابتي نمودن آن، 6- آزادسازي تجاري، 7- حذف موانع بر سر راه سرمايهگذاري مستقيم خارجي، 8- خصوصيسازي واقعي بنگاههاي دولتي، 9- مقرراتزدايي براي سهولت ورود بنگاههاي جديد و رقابتيتر شدن بازارها، 10- احترام و رعايت كامل حقوق مالكيت.
چون اين ده توصيه و محور اصلاحات اقتصادي در معرض افكار عمومي و كارشناسان و اساتيد مستقل و آگاه قرار گرفت، بحثهاي علمي خوبي براي اجراي خوب آن مطرح شد. براي مثال گروهي تحتنام «ابهام واشنگتن» طرح مزبور را محتاج رفع ابهام دانستند. گروهي از زاويه ديگر اصلاحات نهادي را مقدمبر اجراي سريع آنها مطرح كردند و ابعاد بستر اجراي مناسب آنها را شفافتر كردند. برخي ابعاد اجتماعي آن نسخه را از زاويه مهم ديگري يعني از زاويه پيشرفت همراه با عدالت مطرح ساختند. آنها موضوع توزيع مجدد ثروت و درآمد را كه از اهداف مياني طرح بود، زير سوال بردند و توجه به «تعديلات با چهره انساني» را كه يونيسف آن را پيگيري ميكند، براي اجراي طرح تحولات، حياتي دانستند.
چرا اين حواشي را فقط اشاره ميكنم؟! ميخواهم نشان دهم كه طرحهاي اصولي و اساسي شكننده «دور شيطاني فقر» در اين كشورها در مرحله تدوين و طراحي صبوري ميخواهد و نقدپذيري! وگرنه سياست اصلاحات و تحولات در عمل خود هر روز اصلاح لازم دارد.
در اين مرز پرگهر ميتوان گفت بين اقتصاددانان در بسياري از حوزهها اجماع وجود دارد: از جمله در مورد سلطه مالي و پولي و سهم سياستهاي مالي بر تورم كشور و همگان بر انضباط مالي به عنوان يكي از شفابخشترين داروهاي تلخ كه ثمره شيرين در بر خواهد داشت، اقرار دارند. بنابراين هفته دولت فرصتي است تا تشريح اهداف و سياستهاي تحولات اقتصادي از جنبههاي گوناگون در رسانهها به بحث درآيد.در شرح ده توصيه بالا در بند اول آن آمده بود كه كم و كيف تامين مالي كسريهاي مالي دولتها بايد بدون توسل به منبع «ماليات تورمي» صورت گيرد؛ چراكه اين ابزار بهخصوص بر رشد اقتصادي آن كشورها و ثبات اقتصاد كلان آنها اثر منفي مضاعف دارد.در بند تغيير جهت مخارج دولت آمده بود كه دولتها از سرمايهگذاريهاي «پرستيژي كاذب» دست بردارند و به بخشهايي بپردازند كه بالقوه توزيع درآمد بين مردم را بهبود ميبخشد، مثل آموزش و پرورش دوره ابتدايي، بهداشت و سلامت و زيربناها و خدماتي چون آب، برق و تلفن. در يك كلمه سرمايههاي محدود كشور را با اولويتبندي عقلايي تخصيص بهينه نمايند! چراكه هنوز هم در بسياري از آن كشورها استراتژي توسعه بر پايه «نيازهاي اساسي» نتوانسته است نيازهاي اساسي مردم را برطرف و در هرم نيازمنديهاي مردم تحول (نه تغيير) ايجاد كند.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]
-
گوناگون
پربازدیدترینها