تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تقواى الهى داشته باشيد و اصلاح كنيد ميان خودتان را زيرا خداوند در روز قيامت ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816605500




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمد عطريانفر در گفت وگو با اعتماد مواضع انتخاباتي كارگزاران را تشريح كرد- بخش پاياني نظريه يا خاتمي يا هيچ كس مشكل ايجاد مي كند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محمد عطريانفر در گفت وگو با اعتماد مواضع انتخاباتي كارگزاران را تشريح كرد- بخش پاياني نظريه يا خاتمي يا هيچ كس مشكل ايجاد مي كند
ايرج جمشيدي، حامد طبيبي

روز گذشته بخش اول گفت وگو با محمد عطريانفر عضو شوراي مركزي كارگزاران سازندگي را خوانديد.امروز بخش پاياني آن منتشر مي شود.

---

-ورود اصلاح طلبان به رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري سال آينده در بين طيف هايي از هواداران و برخي احزاب سياسي اصلاح طلب داراي منتقداني است. آنها مي گويند در دو انتخابات گذشته يعني شوراهاي سوم و مجلس هشتم پيام هاي روشني فرستاده شد كه ورود دوباره اصلاح طلبان قابل تحمل نيست. اصلاح طلبان چه ضرورت يا ضرورت هايي براي ورود به انتخابات دارند؟

به قول آقاي توماس هابز هيچ كس نمي تواند اين ادعا را داشته باشد كه آينده را مي توان در زمان حال تصور كرد. پيام ديگر اين سخن اين است كه انسان با ظرفيت هاي سياسي و اجتماعي روزگار خود است كه آينده را مي سازد. در واقع اين نظريه نقش كنشگري انسان را در همه زمينه ها به رسميت مي شناسد. اگر اين مبحث تئوريك را به عنوان مبناي مباحثه سياسي كه در اين گفت وگو با هم داريم قرار دهيم، ما اصلاح طلبان بايد براي اثرگذاري بر فضاي سياسي جامعه به آنچه با فكر و دستان نيرومند خود مي توانيم براي آينده رقم بزنيم، ايمان بياوريم. به بيان ديگر نمي توان پاسخ قطعي را به پرسش شما داد كه از ظرفيت انتخاباتي شوراهاي سوم يا مجلس هشتم بايد استفاده مي كرديم يا نمي كرديم. از سوي ديگر اگر بخواهيم در عمق مفاهيم مورد بحث نوعي مرزبندي ايجاد كنيم بايد به اين مهم توجه كرد كه اگر اصلاح طلبان در يك پروژه سياسي توفيقي كسب نكنند يا به هر دليلي شكست را پذيرا شوند قبل از آنكه قرار به استفاده از اين تجربه براي فعاليت هاي سياسي آينده باشد، بايد در مقام ارزيابي به آسيب شناسي روش هاي به كار گرفته شده در آن پروژه سياسي پرداخته شود. بايد به اين سوال پاسخ داده شود كه ريشه هاي عوامل ناكامي چيست و در كجا بايد به دنبال آنها گشت؟ آيا نوعي آسيب دروني است يا يك مانع و آسيب برون زا؟ بنابراين تا اين اتفاق رخ ندهد، اساساً هر گونه اظهارنظر، ساده سازي مساله به شمار رفته و مي توان از آن به عنوان نوعي فرار از موقعيت ياد كرد. يعني تا زماني كه يك جناح يا حزب سياسي در يك چارچوب مورد قبول خود، نخبگان و مردم يعني قانون اساسي فعاليت كرده و مي خواهد در جامعه نقش آفرين باشد لاجرم بايد به سياست ورزي پرداخت. بر اين اساس زماني كه به نقطه يي از بحران سياسي در كشور رسيديم كه امكان ايجاد هيچ گونه تغييري مبتني بر رفتار و كنش سياسي ما امكان پذير نبود يا پايان تحرك سياسي در برخي احزاب قابل لمس بود، معنايي جز پايان فعاليت و مسير حركتي در ظرف سياسي نظام حاكم ندارد و به تبع آن يك جريان سياسي از موقعيت پوزيسيون به اپوزيسيون تغيير فاز خواهد داد.

-اين تغيير فاز نشانه ضعف سياست ورزي است يا پايبندي به پرنسيب ها و خط قرمزها؟

نه به معناي ارتقا است و نه به مفهوم تنزل. نمي توان گفت كه هميشه قرار گرفتن در موقعيت «دفاع از وضع موجود» مثبت است.

-يعني يك موقعيت ناگزير؟

بله وضعيتي است كه براساس هدف گذاري يك جريان سياسي معنا پيدا مي كند؛ اينكه اين تغيير فاز حركت به سمت يك موقعيت برتر سياسي- اجتماعي است يا سبب خواهد شد دوراني از توقف، ركود و تعطيلي آغاز شود و تا مدت نامعلومي ادامه پيدا كند. اين نوعي تبديل وضعيت بر مبناي برخوردي است كه با يك حزب يا جريان سياسي صورت مي پذيرد.

-شرايط اصلاح طلبان در حال حاضر به كدام يك از مدل هاي ارائه شده توسط شما شباهت بيشتري دارد؛ بهتر است به تداوم وضع موجود انديشيده شود يا تغيير فاز حركتي؟

به نظر مي رسيد با نگاهي به ظرفيت سياسي سه دهه پس از انقلاب در تحليل كلان يا ظرفيت پس از دوم خرداد در تحليل كوتاه مدت تر- كه به عنوان نوعي انقلاب و جنبش اجتماعي از آن نام برده مي شود- اصلاح طلبان در نقطه يي قرار نگرفته اند كه خود را ناچار به تغيير وضعيت ببينند؛ اينكه شرايط موجود را غيرقابل اصلاح دانسته و بخواهند جايگاه كنشگري اجتماعي - سياسي خود را تغيير دهند. هنوز به مرحله يي نرسيده ايم كه از يك عنصر يا جريان رفرميست - كه تغييرات را بر پايه يك نظام قانونمند و غيرخشن به رسميت شناخته - به يك كنشگر انقلابي، فراتر از قانون حاكم، ساختار شكن و آوانگارد تبديل شويم. من در مجموع چنين شرايطي را احساس نكرده و تصور نمي كنم اصلاح طلبان به اين مرحله رسيده باشند. بنابراين اگر اين بيان من از سوي شما به رسميت شناخته شود به اين نقطه مي رسيم كه به هيچ عنوان سياست ورزي از جنس رفرم و ايجاد تغييرات تدريجي، آرام و غيرخشن موضوع پايان يافته يي براي اصلاح طلبان به شمار نمي رود. اصلاح طلبان در شرايط فعلي همچنان در تغييرات اصلاح گونه پافشاري كرده و براساس آن هرگونه تحرك سياسي را جزء رفتار اجتماعي اجتناب ناپذير خود تلقي مي كنند. ما براي رفتار اصلاح طلبانه پاياني را اعلام نمي كنيم.

-اما پالس ها و علائمي كه خصوصاً پس از انتخابات مجلس هفتم از اسفند 82 به بعد مخابره مي شود به اين مفهوم است كه اصلاح طلبان نه حق اعتراض به حذف غيرسياسي از صحنه را دارند و نه حق ترك فضاي سياسي را.

به اين نقطه هم مي رسيم. در ادامه بحث خود بايد تاكيد كنم كه به لحاظ استراتژي هنوز فرصت قانوني براي اصلاح طلبان فراهم است و از همه مهم تر، اقبال ملي و توان سياسي هم براي ما وجود دارد. اما اگر بنابر دلايلي قرار شد تا در خصوص يك موضوع خاص، موضعي متفاوت از سوي نيروهاي اصلاح طلب اتخاذ شود، حتماً بايد واجد استدلال بوده و غيرمنفعل باشد. دليل آن نيز اين است كه اصلاح طلبان بايد اين مساله را بپذيرند كه حتي در يك رزم تمام عيار ميان نبرد كه همه قوانين جنگ مدون بوده و تدابير فرماندهي نيز روشن است و مرزبندي ها هم تفكيك شده، اگر تصميم به عقب نشيني برنامه ريزي شده گرفته شود، بايد كاملاً حساب شده باشد؛ بايد تفاوت قائل شد ميان هزيمت و عقب نشيني. هزيمت يعني فروپاشي، بريدگي، خلع سلاح، تسليم در برابر دشمن و جان خود را به دست گرفتن و از صحنه فرار كردن آن هم بدون هيچ گونه برنامه يي. اما چنانچه قرار بر عقب نشيني تاكتيكي باشد همان گونه كه فرمانده در موقع حمله حكم مي دهد چنانچه به جمع بندي رسيد بايد حكم به عقب نشيني كند؛ عقب نشيني كه بايد مبنا و ساختار داشته و هدفمند هم باشد. در نبرد سياسي هم اگر بنابر نوعي عقب نشيني تاكتيكي بود، حتماً بايد با برنامه كاملاً روشن اين اتفاق رخ دهد. برخي اتفاقات كه برخي دوستان جبهه اصلاحات دچار آن مي شوند بعضاً هزيمت است نه عقب نشيني سياسي.

- موضوع بحث را عوض مي كنيم و به محدوديت هاي انتخاباتي اصلاح طلبان برمي گرديم.اينكه برخي كانديداهاي بالقوه اصلاح طلبان براي ورود به انتخابات با موانعي مواجه هستند اما گفته مي شود در صورت اجماع روي آنها، حاشيه امنيت اين چهره هاي اصلاح طلب بيشتر مي شود. در اين باره چه پاسخي داريد؟

اينكه مي گويند به هيچ عنوان اجازه ورود فلان چهره اصلاح طلب به انتخابات را نمي دهند معمولاً اظهارات شخصي يا نهادي طرف مقابل است اما در مقام عمل اگر فردي مورد تفاهم و اجماع ميان اصلاح طلبان قرار گرفت شرايط متفاوت است. همان گونه كه لشگرياني براي مخالفت با او به صف مي شوند، لشگرياني هم براي حمايت و دفاع از اين كانديدا به صف خواهند شد. اما شرايط سخت تر از اين را هم گذرانده ايم، در انتخابات رياست جمهوري نهم، صف آرايي به صورت كاملاً رو در رو انجام گرفته و تمامي هيبت اصلاح طلبي در برابر تمامي حاميان راديكاليسم ايستاد. مرحله دوم انتخابات سال 84، سبب شد دو جريان فكري جامعه به طور تمام قد در مقابل يكديگر بايستند. احزاب اصلاح طلب تا فعالان ملي- مذهبي و حتي برخي روشنفكران و نويسندگان منتقد به عنوان مدافعان تعادل، اصلاح طلبي و منتقدان راديكاليسم به حمايت از آقاي هاشمي پرداختند و در طرف مقابل از سنتي ترين احزاب اصولگرا تا گروه هاي تندرو پشت سر رئيس جمهور فعلي قرار گرفتند.

- تا چه اندازه از اين تحليل مي توان دفاع كرد كه اگر اجماع روي يك كانديداي اصلاح طلب صورت گيرد، برخورد با وي سخت خواهد شد؟ نهادهاي مقابل اصلاح طلبان نشان داده اند چندان به اين مسائل توجهي ندارند.

وقتي روي دادن برنامه از سوي اصلاح طلبان تاكيد مي شود اين بدين معناست كه هدف اين نيست كه تنها خودي نشان دهيم و شكست بخوريم. قصد اصلاح طلبان اين است كه در انتخابات رياست جمهوري آتي، سرفصل هاي متنوع و مختلفي را از توان ملي و سياسي خود به كار گرفته و روي يك كانديداي واحد منطبق كنيم تا اين اتفاق ما را به پيروزي نزديك سازد. زماني كه بناي ما اين است به تبع آن بايد اول اينكه فردي كه به جامعه معرفي مي شود واجد كفايت باشد دوم اينكه ايجاد اجماع در حوزه نخبگان روي وي امكان پذير باشد. سوم به لحاظ انديشه سياسي، احزاب و همه گروه هاي كوچك و بزرگ اصلاح طلب نوعي همراهي و همگرايي با وي به وجود بياورند. چهارم اينكه قدرت سازماندهي، تبليغات درست و طرح توانايي ها و تخصص هاي كانديداي واحد اصلاح طلبان و تيم همراه او را ايجاد كنيم.

- چهره يي كاريزما؟

نام آن را كاريزما نمي گذارم چون متاسفانه در طول سه سال گذشته، اين عنوان به شدت تقليل يافته است. پنجم اينكه به دليل فقدان وجود فرصت كافي براي شناختن چهره هايي كه از معروفيت لازم برخوردار نيستند بايد به سراغ چهره هايي برويم كه از گذشته و تبار سياسي آنها، تصوير جامع الاطرافي نزد جامعه ايراني وجود داشته باشد تا بتوان آن وجهه را براي آوردن مردم به صحنه «وديعه» گرفت. ششم اينكه احتمال ردصلاحيت اين كانديدا يا نامزدهاي ابتدايي را ضعيف بدانيم و هفتم اينكه آنها به لحاظ اخذ راي و توانايي كسب نظر موافق مردم افرادي موفق باشند. وقتي اين محورها مبنا قرار گيرند به طور منطقي، اولين گزينه ما آقاي خاتمي خواهد بود. بي ترديد آقاي سيدمحمد خاتمي در اكثر اين محورها نمره بالايي كسب مي كند. - چه استدلالي براي اين تحليل خود داريد؟

اين را هم براساس احساساتي كه در ميان جامعه و خود اصلاح طلبان وجود دارد مي توان دريافت و هم با آمار و مستندات به اثبات آن پرداخت. مهم تر از نظرسنجي، پيام هايي است كه جامعه در كوي و برزن، شهر و روستا به ما منتقل مي كند و براساس باور تجربي مردم است؛ اينكه به دليل مصائب و سختي هاي سه سال گذشته مي گويند صد رحمت به دولت آقاي خاتمي. امروز حتي در محافل ديني و حوزه هاي علميه سراسر كشور و حتي شهر مقدس قم نيز چنين ديدگاهي در حال شكل گيري است. مگر آن روحاني بزرگوار نگفت كه اگرچه دولت نهم با شعار دين بر سر كار آمده اما ما بي حرمتي ها و تحقيرهاي زيادي در برخورد مسوولان اجرايي با دين ديده ايم و دولت آقاي خاتمي بسيار بهتر عمل مي كرد، بنابراين بي ترديد آقاي خاتمي در همه محورهاي مورد سنجش نمره بالايي كسب كرده است. ممكن است برخي از خود ما اصلاح طلبان يا جامعه نسبت به كفايت مورد انتظار از دولت اصلاحات، انتقاداتي داشته باشيم اما درخصوص كفايت شخصي آقاي خاتمي هيچ كس ادعايي ندارد. حتي برخي فعالان اصلاح طلب اعتقاد دارند كه براي برطرف ساختن اين ترديد، مي توان آقاي خاتمي را به اضافه كابينه و وزراي مورد نظر ايشان به جامعه معرفي كرد تا اين مشكل هم مرتفع شود.

- شواهد نشان داده اين مساله چندان امكان پذير نيست اما چون فرض محال، محال نيست اين كابينه بايد از چه نقاط افتراقي با كابينه اول و دوم آقاي خاتمي برخوردار باشد تا كفايت مورد نظر جامعه تامين شود؟

اين كابينه بايد همه انديشه هاي حوزه اصلاحات را نمايندگي كند. مشخص شود كه معاون اول رئيس جمهور كيست و چهار تا شش وزارتخانه كليدي به چه كساني سپرده مي شود؟ بنابراين برخلاف فرض شما من اعتقاد دارم امكان معرفي وزرا وجود دارد. نتيجه آن اين است كه جامعه راي دهنده، هواداران اصلاحات و هم نخبگان سياسي و روشنفكران اين پديده را ديده و به شعارهاي اصلاح طلبان اعتماد كنند كه چگونه راي دهند. پس اولين گزينه ما آقاي خاتمي است.

- و اگر آقاي خاتمي نيامد يا امكان ورود وي - حتي با وجود ميل ايشان - فراهم نشد، شما هم همانند برخي گروه ها و احزاب، يا خاتمي يا هيچ كس را پيشنهاد مي كنيد؟

خير، بايد به سراغ نفر دوم رفت. اما قبل از آن بهتر است به سطح بندي محورها و ويژگي هايي كه به آن اشاره شد پرداخته و آن را به دو دسته اصلي و فرعي تقسيم كرد. بايد مشخص شود در مولفه هايي كه تشكيل دهنده شخصيت و ويژگي هاي كانديداي اجماعي مورد نظر ما است، آن فرد چه نمره هايي مي گيرد؟ پس از آن مي توان مجموع نمرات را بررسي كرد تا نفر دوم مشخص شود.

- يعني شما هم قصد داريد يك مكانيسم ارائه دهيد؟

يكي از اين مكانيسم ها، همان بود كه جناب دكتر نجفي ارائه كردند. يعني از لايه هاي استاني و شهرستاني اصلاح طلبان دعوت شود تا پس از رايزني و توجيه، راي خود را به كانديداي مدنظرشان ارائه دهند و در عين حال با نظرسنجي هاي اجتماعي و گفت وگو با همه اقشار و هواداران اصلاحات در جامعه، كانديدا برگزيده شود. در عين حال در موضوع مناسبات با نهادهاي مرجع، قدرت و حاكميت سياسي ايران نيز بايد با هوشمندي و تدبير به پيش رفت.

-اين مديران نسل دوم بالاخره چه زماني مورد اعتماد مجموع اصلاح طلبان قرار خواهند گرفت؟ چرا تا اين حد نسبت به حضور آنها با احتياط برخورد مي شود؟

ما تا زماني ناگزير به استفاده از معدود چهره هاي نسل اول اصلاح طلبان هستيم كه مديران نسل دوم مورد اشاره، از خود ظرفيت و كفايتي را نشان دهند كه كار را از مديران و سران اصلاحات بگيرند و مشكل ما همين جا است. بايد به اندازه يي توانايي هاي خود را نشان دهند كه امواج لياقت و كفايت آ نها در جامعه جريان پيدا كرده تا مورد اقبال نسبي مردم قرار بگيرند. مي توان به يك مثال زنده در اين باره اشاره كرد. من با همه احترامي كه براي روزنامه نگاران مياني كشور كه خود ما و از نسل ما هستيم قائل هستم اما وقتي قابليت هاي غيرقابل انكار روزنامه نگاران نسل جديد را مي بينم متوجه مي شوم ناگزير به رها كردن اين عرصه و واگذاري آن به اين چهره هاي جوان هستيم. اگر بر سر ماندن سماجت كنم اساساً توجهي به من نوعي نخواهد شد چرا كه نسل جديد توانسته اقبال جامعه را به سمت خود و رسانه هايي كه مديريت يا تحريريه آن را در اختيار دارند جلب كنند. در عرصه سياست هم به همين گونه است و من تصور مي كنم مديران نسل دوم اصلاحات كه چشم اميد به آنها بسته ايم تا در فرصت هاي آتي بتوانند محوريت را بر عهده بگيرند، فرصت آ موزش و تجربه را نداشته اند. البته به طور موردي ديده شده كه برخي چهره هاي اصلاح طلب در برخي سطوح اصطلاحاً خودي نشان داده اند اما هنوز به اين مرحله نرسيده ايم كه نسل اول اصلاحات را خلع يد كرده و زمام امور را به طور تام به نسل دوم بدهيم.

-چه كسي مقصر مطرح نشدن مديران نسل دوم اصلاحات در جامعه است؟ آيا اين امكان وجود نداشت كه همانند كشورهاي غربي، حزب يا ائتلاف اصلاح طلبان يك يا چند مدير برجسته را در سمت هاي بالادستي دولت آقاي خاتمي قرار مي داد تا بيشتر به مردم معرفي كرده و براي انتخابات بعد مهيا كنند؟

ابتدا بگويم كه نسل اول اصلاحات هنوز ظرفيت هاي استفاده نشده زيادي دارند. اين ايراد شما وارد است. در دولت دوم آقاي خاتمي روي اين مساله بسيار تاكيد كرديم كه فردي به عنوان معاون اول انتخاب شود كه در انتخابات رياست جمهوري نهم، كانديداي اصلاح طلبان باشد. چهره يي مانند دكتر نجفي يا ديگراني هم مطرح شدند كه پتانسيل هاي لازم را دارا بودند. اما متاسفانه برخي تنگ نظري ها در درون خود اصلاح طلبان و هم موانع بيروني از سوي برخي نهادها سبب شد اين اتفاق رخ ندهد. آسيب هاي اين مساله اكنون به راحتي قابل رويت است. در عين حال بهتر است نكته يي را يادآور شوم. حزب كارگزاران به دليل قدمت سياست ورزي، واقع گرايي بيشتري دارد. البته ما گروه هايي را داريم كه قدمت سياسي بيشتري نسبت به كارگزاران دارند اما نگاه آرماني و انقلابي به وقايع داشتند. هنوز هم از تز يا فلان كانديدا يا عدم شركت در انتخابات سخن مي گويند. واقع بيني كارگزاران اما اين مساله را به ما مي آموزد كه هنگام فعاليت در يك ظرفيت جبهه يي، تصميم سازي ها بر مبناي تعقل و سياست ورزي اتخاذ شود. به دليل فقدان وجود تصميم بلندمدت و اينكه گفته مي شود فعلاً اين راه را برويم و براي آينده «خدا كريم است» اصلاح طلبان هيچ گاه نتوانسته اند برنامه يي راهبردي را تدوين كنند. هنگامي كه مي گويند يا خاتمي يا هيچ كس پس بايد به آنها گفته شود در همين ابتدا بهتر است مرز ميان ما و شما مشخص شود. اين گونه سخنان سبب خواهد شد تا فلان حزب يا احزاب اصلاح طلب هم بگويند يا دبيركل ما يا هيچ كس. اصلاح طلبان بايد در متن واقع بيني به اين باور برسند كه براي سياست ورزي خود يك برنامه ارائه كنند، حتي ممكن است اين برنامه و راهبرد به همان تز يا خاتمي يا هيچ كس دوستان ختم شود اما مي گوييم اجازه دهيد اين گونه مباحث از سوي آن افراد با موضع آمرانه به ساير اصلاح طلبان تحميل نشود.

-شبهه يي كه در مقابل اين نظريه برخي گروه هاي اصلاح طلب مطرح شده اين است كه واقعاً جبهه يي با اين ميزان هوادار و پتانسيل در صورت استنكاف آقاي خاتمي از حضور در انتخابات، امكان معرفي يك چهره جديد و تبليغات هفت ماهه براي وي را نخواهد داشت.

آنهايي كه نظريه حضور در انتخابات فقط با آقاي خاتمي را مطرح مي كنند بهتر است از اين ديدگاه آمرانه خود چشم پوشيده و آن را با ساير احزاب اصلاح طلب به بحث و گفت وگو بگذارند. مشكلي كه دوستان اصلاح طلب دارند اين است كه نام خود را جبهه گذاشته اند اما مانند جزاير دور از هم و جدا افتاده عمل مي كنند. من در گفت وگو با يكي از منسوبان و نزديكان آقاي كروبي استدلال كردم كه اگر ايشان به عنوان كانديدا علاقه مند به حضور در انتخابات بوده و قصد پيروزي هم دارند تنها مسير آن از معبر ائتلاف و اتحاد با ساير اصلاح طلبان مي گذرد و در غير اين صورت اتفاقات انتخابات رياست جمهوري نهم تكرار مي شود. آقاي كروبي به عنوان باطل السحر بهتر است اعلام كنند كه اقتضائات زمان فرصتي براي پرداختن به كدورت ها باقي نگذاشته و اصلاح طلبان ديگر توان ندارند شكسته شدن يكديگر را ببينند. اينكه اصلاح طلبان نمي توانند با جهت گيري ها و مرزبندي كردن ميان خود، خودشان را با دست خود مضمحل كنند. ايشان اعلام كنند از برخي گلايه هاي تاريخي گذشته و از يك چهره واحد براي كانديداتوري حمايت مي كنند، در اين صورت است كه حتي ممكن است «بروندادي» مانند آقاي كروبي به عنوان حاصل جلسات رايزني اصلاح طلبان معرفي شود.

-در جلسات دروني اصلاح طلبان تا چه حد براي اتفاقات «لحظات آخر» برنامه ريزي شده و از نظر شما تا چه زماني كانديداي واحد بايد به مردم معرفي شود؟

فردي كه از سوي حزب كارگزاران در جلسات دروني اصلاح طلبان حاضر مي شود يكي ديگر از اعضاي حزب است و من از جزئيات آن بي اطلاع هستم اما يكي از اشكالاتي كه بايد با توجه اصلاح طلبان رفع شود غيرساختارمند بودن مباحث است. بايد تلاش شود اين گفت وگوها به صورت فرآيند و مداوم انجام شده و از اين جلسه تا آن جلسه، موضوعات رها نشود.در خصوص زمان معرفي كانديدا نيز دو ديدگاه وجود دارد. عده يي معتقدند معرفي كانديدا در يكي دو ماه آينده زودهنگام است و برخي نيز بر معرفي هر چه زودتر آن تاكيد دارند. مي خواهم پاسخي به هر دو گروه بدهم. مگر فضاي انتخابات به طور تمام عيار و صد درصد در اختيار اصلاح طلبان است كه درباره معرفي امروز يا فرداي كانديدا دچار ترديد باشيد؟

در اين ميدان مشاع و مشترك رقبا هم حضور دارند. اگر امروز اصلاح طلبان به عنوان يك جناح سياسي زمان حضور فعال خود را با معرفي كانديدا اعلام نكنند، ديگران اين زمان را تعيين و اصلاح طلبان را منفعلانه به صحنه خواهند كشاند. بناي من به رخ كشيدن مدل زماني انتخاباتي امريكا نيست اما وقتي آقاي مك كين در صحنه است مگر سران حزب دموكرات و آقاي اوباما مي توانند سكوت كنند؟ اين ماجرا شبيه ميدان هاي گاز مشترك ايران با قطر است؛ مگر ايران مي تواند بگويد ذخاير خود را در اين ميدان هاي مشترك براي روز مبادا نگه داشته و برداشت نخواهد كرد؟ جناح رقيب اكنون سوت حركت را به صدا درآورده و كانون هاي تخريب هم فعال شده اند. مگر اصلاح طلبان مي توانند همچنان متوقف بمانند؟ متاسفم از اينكه مي گويم در صورت عدم ساماندهي و معرفي كانديداي واحد اصلاح طلبان- هر فردي كه باشد- تا يك يا حداكثر دو ماه آينده نتيجه انتخابات را به رقيب واگذار كرده ايم. اينكه در گذشته گاه در دقيقه 90 بر اثر يك اتفاق يا يك حادثه به پيروزي دست پيدا كرده ايم قابل اتكا نيست. تمام هنر اصلاح طلبي اين است كه قصد داريم به مردم جامعه خود ثابت كنيم كه مي خواهيم از دوران بيان اظهاراتي مانند پيش بيني ناپذير بودن مردم ايران فاصله بگيريم. دنيا امروز بر پايه پيش بيني پذيري حركت كرده و به قول آقاي كيسينجر عرصه، عرصه بازي شطرنج است. او معتقد است در دوران جنگ سرد رقابت ها از جنس «پوكر» بود. آنها سعي در نفوذ در جبهه رقيب داشتند تا شبيخون بزنند. اكنون اما پديده يي به نام «شبيخون سياسي» ديگر وجود خارجي نداشته و عرصه كاملاً آشكار است. مهره هاي ما براي همه مشخص است. تدابير سياسي و حركت هاي ما كاملاً شفاف است و اين قدرت مديريت اصلاح طلبان است كه بايد در زمين مسابقه به اجرا گذاشته شود.6
 يکشنبه 3 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن