تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833408379
با حساسیتم نسبت به شوهرم چه کار کنم ؟ : روانشناسی و مشاوره
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام خانوما
من تازه با این سایت و تالار گفتگو اشنا شدم
خیلی دوست دارم با شما ها گفتگو کنم و مشکلاتم و بازگو کنم چون با هیچ کس نمی تونم دردودل کنم زود گریم می گیره
مشکل بزرگی که دارم اینه که خیلی نسبت به شوهرم حساسم با این که اون هیچ کاره بدی نمی کنه
نمی تونم بزارم بره مثلا نیم ساعت دوستشو ببینه یا بره با دوستاش استخر دیوونه می شم داغ می شم تپش قلب می گیرم می خوام فقط مال خودم باشه دست خودم نیست پیش مشاورم رفتم ولی وقتی داغ می کنم هیچی حالیم نیست
الان 3 سال عقدم و هنوز یه خوردم تغییر نکردم اونم بعضی موقعها به حرفم گوش میده بعضی موقعها نه کار خودشو میکنه منم گریه می کنم
یه چیزی بچه ها اون بهم قول داده بود که چه تو دوران دوستیمون و چه الان که ازدواج کردیم هیچ وقت لب به سیگار نزنه
ولی من همیشه میومد می دیدمش بوش می کردم اخه یه بار تو دوران دوستیمون رفتم سر کارش وقتی دیدم داره سیگار میکشه با دوستش دیوونه شدم قهر کردم و... و اونم قسم خورد که دیگه نمی کشه و دوباره .... الان که شوهرمه من همش بهش شک داشتم به خاطره همین بهش اجازه دادم که جلوی من فقط تنها سیگار بکشه به خاطره اینکه یه وقت یواشکی نکشه منم باهاش می کشم دیوونه شدم من تحصیل کردم مهندسم سرکار میرم ولی هیچ وقت نمی تونم کودک درونم و کنترل کنم
خواهش می کنم اگه می تونید کمکم کنید
عزیزم اینجوری زندگی خودتونو خراب میکنی؟مگه چه اشکالی داره شوهرت با دوستاش بره استخر؟یا حرف باهاشون بزنه؟مردها به هم جنس های خودشون هم نیاز دارن برای صحبت.همون طور که خودت با دوستات حرف میزنی درد دل میکنی یا مثلا خرید میری یه حس خوبی پیدا میکن پس چرا نمیذاری شوهرت هم از این حس برخوردار شه؟این رفتاری که داری باعث میشه شوهرت احساس تنهایی یا زندانی شدن بکنه در نتیجه ازت زده میشه
سعی کن اعتمادتو نسبت بهش بالا ببری
عزیزم شما این مقاله رو بخون نکته های خوبی توش هست که کمکت میکنه. همه اول زندگیشون این مشکلو دارن اما درمورد سیگار به نظر من این راهش نیست.
حسادت جنسی در زندگی زناشویی
آسیب شناسی حساسیت بیش از حد در زندگی زناشویی
شاید
به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک
هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان
بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در
کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص
ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها
خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً
طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث
حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر
یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را
در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد
شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان
اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد
بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در
مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی
حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
در
اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند
«حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این
رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان
کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به
آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی
گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث
می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و
سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده
مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه
مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح"حسادت جنسی" کلمه ای است که
در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح "شکاک بودن" شده است ولی
در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام
افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و
پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
حسادت جنسی چیست؟
همه ی
ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک
تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل
این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی،
حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از
دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به
این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) - رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟
در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می
گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط
اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این
حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی
باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می
تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این
احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان
کاملاً متفاوت می شود.
چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟
گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل
شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال
هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند
و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد.
حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و
حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی
بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت
موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار
سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری
و... را وضع میکند.
البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار
اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین
همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه
حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه
دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
نکته
قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده
می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان
آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و
واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و
تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید...
اگر شما جز
آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که
حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که
اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز
آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید
بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟
با واقعیت مواجه شوید
بهتر
است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده
ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به
این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود
خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی
همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید
زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
ایرانی
و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد.
با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن
به این افکار ندارید.
از همسر خود کسب اطمینان کنید
یکی از
بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است
که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب
جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت
برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است
زندگی
کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند
تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و...)
محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این
دسته از افراد ارائه می گردد:
این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید
به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به
شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات
ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید
سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
مراقب رفتارهای خود باشید
اگر
مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با
مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون
رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و...حساسیتهای ویژه ای دارد،
قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
به همسرتان اطمینان دهید
در
هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست
دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این
روش و اطمینان دهی
دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی
مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
کمکهای تخصصی بیشتر
به
طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و
باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما
زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به
ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن
را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات
بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید.
مریم عطاریان – بخش خانواده و زندگی
http://www.tebyan.net
چه جوری اعتمادمو ببرم بالا بهش به هیچ کدوم دوستاش اعتماد ندارم ؟
با دردونه موافقم. کلا آدمها نیاز دارن با دوستای خودشون در ارتباط باشن. مرد و زن هم نداره.چرا به دوستاش اعتماد نداری؟ چقدر میشناسیشون؟؟ چیز بدی ازشون دیدی؟؟
به خاطره اینکه همسرت جای دیگه سیگار نکشه سیگاری شدی؟؟اونم قبول کرد؟ به نظرت این راه حل درستیه؟؟ سیگار!!! اگه یه روز معتاد بشه هم باهاش مواد میکشی که جای دیگه اینکارو نکنه؟؟ سیاست جلب اعتماد خوب ولی نه اینجوری.
سلام یلداجان. به نظر من مشکل تو عدم اطمینان به همسرت نیست بلکه حسادته. تو با سیگار کشیدن همسرت مساله نداری بلکه با این که با دوستش سیگار بکشه مساله داری. برا همین میری خودتم سیگاری میشی تا بیاد با تو سیگار بکشه. آخه این دیگه چه کاریه دختر خوب؟
Selahshoor نوشته است:
سلام یلداجان. به نظر من مشکل تو عدم اطمینان به همسرت نیست بلکه حسادته. تو با سیگار کشیدن همسرت مساله نداری بلکه با این که با دوستش سیگار بکشه مساله داری. برا همین میری خودتم سیگاری میشی تا بیاد با تو سیگار بکشه. آخه این دیگه چه کاریه دختر خوب؟
خوب حسودیم که میشه گفتم که دوست دارم فقط مال خودم باشه همونجور که غصه هاش مال منه شادیهاش و عشقو حالشم با من باشه ولی اون ازین که من باهاش میکشم ناراحت و باهام بد رفتار میکنه منم میگم که اگه بفهمم جای دیگه کشیدی منم دیگه جلوی همه میکشم البته من خیلی کم می کشم مثلا اون یه دونه میکشه 3 تا پک من
از رفتار خودم ناراحتم من واقعا نمی تونم مثل زنای دیگه رفتار کنم مثلا وقتی میریم بیرون اصلا خوشم نمیاد که با زنای دوستاش حرفای خاله زنکی ارایشگاه و ... غیبت و.. حرف بزنم و همش دوست دارم بچسبم به شوهرم تا جایی که میگه چرا مثل زنای دیگه نیستی چرا خاله زنک نیستی چرا ....
همشم دلیلش اینه که میخوام بدونم اون چه کار میکنه کجا میره
تمام دوستام و ول کردم به خاطره اینکه اون زیاد نره سمت دوستاش
عزیزم شما به خاطر کمبود اعتماد به نفس فکر نمیکنی ممکنه شوهرتو از دست بدی ؟ منظورم انیه که اعتماد به نفست و حس اینکه شوهرت دوستت داره کم نیست که حساس شدی روش ؟ دوستان حرفا رو گفتن ولی مطمئن باش با این کارا اونو دیر یا زود متوسل به دورغ و پنهان کاری میکنی وهر بلایی که همش فکر میکنی به خاطر قانون جذب سرت میاد مهم ترین چیز اینه که به مردت اعتماد به نفس بدی نه اینکه کنترلش کنی چون مردا به شدت بیزارن الان شاید یکم رعایت کنه ولی یا کم میاره و سبکت میکنه یا همون طور که گفتم رو به پنهان کای میاره به خودت مرتب تلقین مثبت کن تا تو دنیای واقعیت و ذهنت اثر مثبت بذاره
چرا با هم در این مورد کاملا منطقی صحبت نمیکنید؟ تو دلایل نگرانیتو براش توضیح بده و اون هم مرزهای رفتاریشو برات مشخص کنه. مثلا برات بگه رفتاری که از نظر تو توجه اون به دیگرانه برای اون یک رفتار کاملا عادی و از روی آدابدانیه. شاید این خیلی ایدهآل به نظر برسه ولی من و شوهرم راجع به این مسائل ساعتها با هم صحبت میکنیم. یک صحبت کاملا منطقی و دوستانه، و در نهایت هم به یک تصمیم توافقی میرسیم که با فلان شخص یا در فلان جمع چه رفتاری داشته باشیم.
کاش می تونستم انقد مثل شما ها منطقی رفتار کنم خیلی دوست دارم
راستشو بخوای برای ما هم اوایلش اصلا آسون نبود. آخه هر آدمی هر چقدر هم که خوب باشه باز یه سری تعصبات شخصی، عقده های روانی و غرور بیجا داره که موقع بحث و تبادل نظر خوشونو نشون میدن و فضا رو متشنج می کنن. ما وقتی اینجوری میشد ده دقیقه سکوت می کردیم و راجع به حرفامون فکر می کردیم بعد اونی که باعث این فضای ناراحت کننده شده بود خودش اعتراف می کرد اون یکی هم راحت می بخشید و دوباره از اول شروع می کردیم. اما این که چرا می تونستیم اینجوری با هم حرف بزنیم این بود که از اول با هم قرار گذاشته بودیم که آقا ما می خوایم راجع به یه موضوع ناراحت کننده با هم حرف بزنیم ممکنه هر کدوممون از اون یکی ناراحت بشه ولی تحت هیچ شرایطی حق نداریم صدامونو بلند کنیم به همدیگه توهین کنیم تهمت بزنیم یا قهر کنیم. اوایلش خیلی سخت بود چون هی یکیمون ناراحت میشد ولی اون ده دقیقه سکوت هم اجازه نمی داد که پرده حرمت پاره بشه و هم به ما فرصتی میداد که حرفمون و عملمون رو تصحیح کنیم.
Selahshoor نوشته است:
راستشو بخوای برای ما هم اوایلش اصلا آسون نبود. آخه هر آدمی هر چقدر هم که خوب باشه باز یه سری تعصبات شخصی، عقده های روانی و غرور بیجا داره که موقع بحث و تبادل نظر خوشونو نشون میدن و فضا رو متشنج می کنن. ما وقتی اینجوری میشد ده دقیقه سکوت می کردیم و راجع به حرفامون فکر می کردیم بعد اونی که باعث این فضای ناراحت کننده شده بود خودش اعتراف می کرد اون یکی هم راحت می بخشید و دوباره از اول شروع می کردیم. اما این که چرا می تونستیم اینجوری با هم حرف بزنیم این بود که از اول با هم قرار گذاشته بودیم که آقا ما می خوایم راجع به یه موضوع ناراحت کننده با هم حرف بزنیم ممکنه هر کدوممون از اون یکی ناراحت بشه ولی تحت هیچ شرایطی حق نداریم صدامونو بلند کنیم به همدیگه توهین کنیم تهمت بزنیم یا قهر کنیم. اوایلش خیلی سخت بود چون هی یکیمون ناراحت میشد ولی اون ده دقیقه سکوت هم اجازه نمی داد که پرده حرمت پاره بشه و هم به ما فرصتی میداد که حرفمون و عملمون رو تصحیح کنیم.
مرسی عزیزم سعی می کنم رعایت کنم آخه گناه داره خودم بعضی موقعها فکر می کنم خیلی بدجنسم آخه هر کاری دلم بخواد می کنم ولی اونو محدود می کنم الان اروم ترم
ای نامرد. خودت هر کاری دوست داری می کنی اونو محدود می کنی؟ دختر بد. من فکر کردم خودتم روابط زیادی نداری که از اونم همین توقع رو داری؟ حالا بیخیال ولی گفت و گو رو جدی بگیر خانمی راستی سیگار هم نکش پک هم نزن ناراحت میشم فعلا بای بای موفق باشی
ببخشید خوب
آخه هرسم در میاد هر چی تفریح و عشق وحاله همیشه واسه مرداست ما زنا همیشه میشینیم حرفای خاله زنکی میزنیم همش تو آشپزخونه ایم و مردا دنبال تفریح و استخر و مسافرت و ....
دوست دارم این رویه رو عوض کنم
چرا ماها این کار هارو انجام ندیم
Selahshoor نوشته است:
ای نامرد. خودت هر کاری دوست داری می کنی اونو محدود می کنی؟ دختر بد. من فکر کردم خودتم روابط زیادی نداری که از اونم همین توقع رو داری؟ حالا بیخیال ولی گفت و گو رو جدی بگیر خانمی راستی سیگار هم نکش پک هم نزن ناراحت میشم فعلا بای بای موفق باشی
بیشتر با دوستاش مشکل دارم از کاراشون اعصابم خورد میشه سر اون خالی میکنم میترسم اونم مثلشون بشه
از زنای بیخیالشون حالم بهم میخوره
انگار اصلن شوهرشون رو دوست ندارن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7842]
-
گوناگون
پربازدیدترینها