واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: تاثير خلا قيت و نوآوري در پيشرفت جامعه
اطلس ديبورن براي آنكه اين سوالا ت به خاطر بماند از اتپه اي آنها واژه Scamper (فرار كردن) را ساخته است.
1- جانشين ساختن يا ساده كردن simplify or Sudstitute
2- تركيب Comhine
3- تطبيق و سازگاري Abapt
4- تغيير و تعديل Mobify
5- كاربردهاي ديگر uses other to Put
6- حذف و كاهش Elimiate
7-معكوس ساختن Reverse
در فارسي نيز اگر اين هفت سوال را به ترتيب زير بنويسيم عبارت «محك تجربه» ساخته مي شود كه براي يادآوري و به خاطر سپردن مناسب است.
1- معكوس ساختن 2- حذف كردن 3- كاربردهاي ديگر 4- تغيير
5-جانشين كردن 6- رفاه و سازگاري 7- بهم پيوستن و تركيب
تكنيك 5-3-6 گروه اسمي group Nominal
روش گروه اسمي از زمره شيوه هاي ايده يابي خلا ق است. در اين روش برخلا ف شيوه تحرك مغزي افراد جداي از هم ولي در كنار هم كار مي كنند.
در جلسه گروه اسمي، اعضاي جلسه نظرات خود را در صفحات كاغذ يادداشت كرده و بدون آنكه مشخص شود چه كسي طراحي ديده و تفكر نوشته شده مي باشد، ايده ها بين اعضا مبادله شده و تكميل و تعديل مي گردد.
يكي از انواع روش هاي گروه اسمي تكنيك 5-3-6 است. در اين تكنيك 6 نفر به عنوان اعفا» جلسه هر كدام سه ايده يا نظر جديد را درباره مساله موردنظر بر روي سركارت مي نويسد. اين كارت ها بين افراد جلسه مبادله مي شود (به طوري كه هر فرد 5 بار سه ايده افراد ديگر را ملاحظه مي كنيد و در ذيل آن ايده و نظر خود را اقامه مي نمايد. ايده هاي اظهار شده موجب برانگيختن ايده هاي جديد تر به وسيله اعضاي جلسه شده و زنجيره اي از افكار به وجود مي آورد.
روش ديگري كه مشابه تكنيك 5-3-6 مي باشد پاسخ هاي اعفا» جلسه كتبا جمع آوري شده و نسبت به آنها راي گيري مخفي به عمل مي آيد و براساس راي اعفا» پاسخ ها درجه بندي مي شوند و بر روي راه حل هاي ممتاز دو مرتبه تفكر و كنكاش جمعي به عمل مي آيد. در تمام اين گروه ها از روش ها چون اعفا» به هنگام ارائه نظرات شان شناخته نمي شوند نوعي آرامش بر آنها حاكم بوده و بدون هراس از واكنش هاي ديگران نسبت به خود ديده هايشان را ابراز مي نمايند. همچنين در اين روش ضايعه گروه انديشي به حداقل ممكن كاهش مي يابد و نظرات با استقلال بيشتري ابراز مي شود.
الگوبرداري از طبيعت
يكي از تكنيك هاي خلاقيت و نوآوري كه در ابداعات فني كاربرد گسترده موفقي داشته تكنيك تقليد و الگوبرداري از طبيعت است. ابداعات كه در زمينه علم ارتباطات و كنترل و دهه هاي اخير شكل گرفته اند. برنامه ريزي كامپيوتر و موضوع هوش مصنوعي همه با الگوبرداري و تقليد از فعاليت هاي مغز آدمي انجام شده اند و روند فعاليت ها به گونه اي است كه در آينده با ادامه اين كار فنون و ابزارهاي بديع و جديدي ساخته خواهند شد.
كار ابداع و نوآوري با توجه به رفتارهاي جانوران نيز متداول و معمول است.
بسياري از روش هاي مبارزه با آفات با الهام از نحوه رفتار حشرات ابداع شده است و دانشمندان بسياري از واكنش هاي طبيعي گياهان و نحوه رشد و نمو آنها به ايده هاي جديد دست يافته اند. انديشمندي در اين زمينه عقيده دارد كه ذهن با قدرت انتخابگرش جريان هاي طبيعت را در قالب قوانيني مي ريزد و مي نگرد كه عمدتا موافق با انگار انتخاب خود اوست و مي توان گفت ذهن در كشف اين نظام قوانين، همان چيزي را از طبيعت باز پس مي گيرد كه در طبيعت نهاده يا به طبيعت نسبت داده است.
به اين ترتيب باز اين ذهن خلاق آدمي است كه عرصه هاي جديدي را پيش روي بشر مي گشايد و ابداعات و اختراعات تازه اي را به او ارزاني مي دارد.
تفكر موازي
خلاقيت گريختن و پرهيز از موانعي است كه ذهن را شكل داده است و آدمي را به روش ها و رويه هايي خوگر ساخته. در مانع شكني فرد به شكستن اين موانع ترغيب مي شود تا به نظرات و مفاهيم نو دست يابد و بصيرت هاي تازه را حاصل كند. براي شكستن ذهنيت هاي پيشين و ورود به عرصه هاي نوين تكنيك هاي چندي ابداع گرديده است كه متداول ترين آنها «تفكر موازي» thinking Lateral است.
واضع اين شيوه «ادوارد ويونو» روش معمول تفكر را همانند حفر گودالي توصيف مي كند كه با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق تر مي سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر كردن باز مي ماند در حالي كه تفكر موازي نگاه فرد را به نقاط جديد معطوف مي سازد و اطلاعات و تجربه هاي جديد صرفا به انديشه هاي قبلي افزوده نمي شود، بلكه آنها را تغيير داده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي كند.
يكي از راه هاي تحقق تفكر موازي، ايجاد يك انديشه واسطه غيرممكن intermebiate impossidle است اين انديشه موجب طيران فكر و ذهن شد و با تعديل آن مي توان به انديشه نو و عملي دست يافت. به عنوان مثال افسانه هاي تخيلي در مورد سفر به اعماق زمين تا به كرات ديگر اگرچه انديشه هاي غيرممكن است ولي به عنوان واسطه اي مي تواند موجب دست يافتن به راه هاي جديد سفر به آن مكان ها گردد.
يا فرضا شما به عنوان مدير مراجعاني داريد كه بايد در مذاكره با آنها از افكار و مقاصدشان آگاه باشيد چه خوب بود اگر مغز اين افراد در محفظه اي شفاف قرار داشت و شما مي توانستيد افكار آنها را بخوانيد. اين واسطه اي غيرممكن است و با تعديل آن شايد بتوانيد به روشي دست پيدا كنيد كه شما را از انديشه هاي طرف مقابل آگاه سازد.
راه ديگر در تفكر موازي پيوند تصادفي است. فرض كنيد ديوان خواجه حافظ را به قصد تفال مي گشاييد و مطلع غزلي را مي خوانيد و مي كوشيد تا مفاد آن را با موضوع مورد نظر خود پيوند داده و به نتيجه اي برسيد. در اين كار شما از روش پيوند تصادفي استفاده كرده ايد. در قسمت هاي قبل راجع به ارتباط اجباري نكاتي عنوان گرديد كه شباهت بسيار با اين روش دارد. منتهي تصادفي بودن روش اخير وجه تمايز اين دو روش است. فرضا شما مي خواهيد براي سيستم توزيع كالاهاي خود به شيوه اي نو دست پيدا كنيد يك صفحه از فرهنگ لغت را به طور تصادفي باز مي كنيد و چند لغت آن صفحه را بازنويسي كرده و سعي مي كنيد در مقابل هر يك از آنها موضوعي در رابطه با توزيع بنويسيد.
به عبارت ديگر سعي مي كنيد تا بين اين واژه هاي تصادفي و ناآشنا، با موضوع پيوندي ايجاد كنيد و در اين جريان به ايده هاي جديد برسيد.
يكي ديگر از طرقي كه تفكر موازي را امكان پذير مي سازد معكوس سازي است. مسائل و مشكلات با ضعف ها و نارسائي معالجه، مي توانند به صورت امكانات نقاط قوت و توانايي ها ديده شده و مورد استفاده قرار گيرند، تنها اگر ما نحوه نگرش و برخورد خود را عوض كنيم و پديده هاي امرار ضمان را با ديدي ديگر نگاه كنيم. مثلا مديران به موضوع مقاومت كاركنان در مقابل تغييرات به عنوان يك مساله نگاه مي كنند و براي از ميان بردن آن به راه حل هاي مختلف متوسل مي گردند در حالي كه اگر از جنبه مثبت به آن بنگريم بازخورد سازنده اي براي تكميل و اصلاح مورد تغيير يافته، به شمار مي آيد. مثال ديگر عبارت قديمي يك شركت است كه به علت قدمت و كهنه شدن ممكن است مساله اي براي مديريت باشد. در حالي كه مي توان از همين مساله به عنوان يك نكته مثبت بهره گرفت و شركت را در اين محيط با تزئينات خاصي سازمان داد كه نشان دهنده تجارت فراوان آن بوده و جذابيت بيشتري ايجاد كند.
چگونه مي توان خلاقيت و نوآوري را در سازمان تسهيل كرد؟
شايد يكي از مهمترين عوامل تسهيل و تقويت توان خلاقيت و نوآوري در سازمان ساختار مناسب و تشكيلات مناسب اهداف موردنظر مي باشد.
اگر ساختارهاي سازماني را به دو نوع ماشيني و زيستي تقسيم كنيم، ساختار زيستي يا ارگانيك، ساختار مناسب خلاقيت و نوآوري در سازمان است.
شنبه 2 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]