تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806646806




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در احوال و آثار شيخ الرئيس


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: در احوال و آثار شيخ الرئيس


سير تطور فلسفه و حكمت اسلامي، شرح راه پرفراز و نشيب انديشه‌ورزي مردماني است كه براي گذر از فطرت اول و رسيدن به فطرت ثاني، خود را مسئول دانسته و در حاشيه طرح عظيم هستي به پردازش مفاهيم بنيادين آن پرداخته‌اند. مردماني كه به آنچه به دست‌شان رسيده، اكتفا ننموده و در بسط و گسترش دانايي، تلاش فراوان كرده اند. اين سير مهم تاريخي را كندي آغاز نمود. او نخستين فيلسوف عرب است كه به زبان عربي فلسفه نوشته است. مورخان و شارحان موقعيت كندي را در زبان عربي مانند موقعيت دكارت در زبان فرانسه دانسته‌اند.

مسائل مورد بحث و كاوش كندي همان مهمترين مفاهيم فلسفي است كه حكماي پيش از او نيز بدان پرداخته‌اند. اما او تنها به نقل اقوال ارسطو و افلاطون و ديگر حكماي يونان اكتفا نكرد و استقلال فكري خود را از دست نداد بلكه به بيان نظريات جديدي پرداخت كه آنها را با طرح كلي فلسفه و معتقدات ديني‌اش موافق مي دانست. اما چنانكه شارحان و مفسران فلسفه‌ اسلامي معتقدند نمي‌توان كندي را صاحب يك مكتب مشخص فلسفي دانست بلكه بايد او را پيشواي فلسفه اسلامي برشمرد كه موسس حقيقي آن فارابي و شارح‌ برجسته آن ابن‌سينا است.

ابن‌سينا به دليل موقعيت برجسته و ممتازش توانست مسائل اساسي فلسفه‌ اسلامي را گسترش دهد. پس از عصر ترجمه، كار مترجمان و شارحان و تعليقات آنها رونق گرفت و موضوعات اساسي فلسفه از طرف كندي و فارابي چندان طرح شد كه راه را براي ابن‌سينا هموار كرد و او نيز در اين مسير پرتلاطم انديشه گام‌هايي بزرگ جهت تعالي فكر اسلامي برداشت ابن‌سينا كه معروف‌ترين و با نفوذترين فيلسوف اسلام در قرون وسطي بود توانست ادامه دهنده شايسته راه فارابي باشد و بر خلاف فارابي كه آراء فلسفي‌اش را در رساله‌هاي كوتاه منعكس مي‌كرد، ابن سينا انديشه‌هاي فلسفي خود را در كتابهايي مفصل به نگارش در‌آورد.

زندگي

خوشبختانه براي بررسي زندگي ابن‌سينا ما دو منبع موثق در دست داريم كه اولي را خود ابن‌سينا نگاشته است و ديگري نوشته جوزجاني شاگرد اوست كه آنچه استاد نوشته را تكميل كرده و آنچه به اختصار آمده را مفصلاً شرح داده است.

ابوعلي حسين‌بن عبدالله ملقب به شيخ‌الرئيس به سال 370 هـ / 980 م در عهد دولت نوح‌بن منصوربن ساماني در روستاي «افشنه» متولد شد. پدرش از مردم بلخ و از عمال دولتي به حساب مي‌آمد. مدتي پس از تولد بوعلي، پدرش عبدالله به بخارا نقل مكان كرد. در بخارا بود كه بوعلي پس از فرا گرفتن قرآن به يادگيري علوم ديني و نجوم پرداخت. در اين زمان كه به سن ده سالگي رسيده بود، گروهي از داعيان اسماعيليه به بخارا آمدند و مردمان زيادي از آن ديار از جمله عبدالله پدر بوعلي به اسماعيليه گرويدند اما بوعلي هرچند آثار آنها را مطالعه كرد ولي آنها را از نظر فلسفي ضعيف به‌شمار مي‌آورد و بيشتر علاقمند به مطالعه و تحصيل رياضيات و طبيعيات و علوم مابعدالطبيعه بود. وي نزد شخصي به نام عبدالله ناتلي از اهالي طبرستان با منطق، هندسه، هيئت آشنا شد و نزد او كتاب كليات خمس را خواند.

علم طب را نزد مردي مسيحي به نام عيسي بن يحيي آموخت و تا قبل از شانزده سالگي به حدي شهرت يافت كه پزشكان سالخورده و جوان براي بهره‌مندي از دانش بي‌نظير وي به نزد او مي‌شتافتند. ويژگي‌ برجسته ابن‌سينا در پزشكي اين بود كه تنها به مطالب نظري كه آموخته بود اكتفا نمي‌كرد بلكه با روبرو شدن با بيماران و عيادت از آنها سعي بر اعمال تجارب شخصي‌اش در آنها مي‌كرد. پس از آن كه شيخ به فلسفه روي آورد چنان مشتاق مابعدالطبيعه شد كه مدت دو سال از عمرش را بي‌وقفه صرف فلسفه نمود. در اين ميان هرگاه به مسئله‌ غامضي برمي‌خورد كه دريافت آن برايش مشكل مي نمود به مسجد جامع شهر مي‌رفت و به درگاه الهي پناه مي‌جست و به تضرع از خداوند مي‌خواست كه راه را بر او بگشايد. در وصف تلاش شيخ در راه مطالعه و تحقيق گفته‌اند او روز و شب هرگز از كوشش باز نمي‌ايستاد و چه بسا اگر خواب بر او غلبه مي‌يافت در عالم رويا به حل مسائل علمي و فلسفي نائل مي‌آمد.

در اين زمان بيشتر اوقات شيخ صرف تامل در علوم مابعدالطبيعه مي‌شد. كتاب مابعدالطبيعه ارسطو را به دست‌ آورد ولي پيچيدگي كتاب به حدي بود كه به گفته خودش حتي پس از اينكه چهل بار كتاب را خواند و آن را از بر شد ولي باز هم مشكلات كتاب برايش باقي ماند تا روزي به هنگام عصر به دكان كتاب فروشي رفت، مردي كتابي به او داد و شيخ با آن كه مايل به خريد كتاب نبود آن را به سه درهم خريد. اين كتاب همان اثر مهم فارابي موسوم به «اغراض مابعدالطبيعه ارسطو» بود. پس از آن كه شيخ اين كتاب را خواند راه‌حل همه مشكلات خود را در آن يافت و بسيار شادمان شد.

بوعلي هفده ساله بود كه نوح بن منصور ساماني به بيماري سختي دچار شد كه حتي پزشكان حاذق آن زمان از مداواي او فرو ماندند. ولي از آن جا كه پزشك جوان، بوعلي سينا، توانست امير خراسان را مداوا كند، امير نيز وقتي سلامت خود را بازيافت او را مقرب درگاه خود ساخت و كتابخانه بزرگش را در اختيار او گذاشت و بوعلي با كتابهاي نادري كه تا آن زمان نديده بود مواجه گشت. اما از بد حادثه كتابخانه‌اش آتش گرفت و حسودان شيخ را متهم به آتش‌سوزي كردند.

بيست و يك ساله بود كه به تاليف پرداخت. ولي در بيست و دو سالگي پدرش وفات يافت و بوعلي ديگر نتوانست در بخارا بماند. پس عازم خوارزم شد و از آن به جرجان (گرگان) رفت. در آن‌جا با ابوعبيد جوزجاني آشنا شد كه از آن پس همواره همراه بوعلي بود. شخص توانگري به نام ابومحمد شيرازي براي او خانه‌اي خريد تا شيخ در آن مشغول تاليف و تدريس شود. در همين زمان بود كه تاليف كتاب قانون را آغاز نمود. اما در اين ميان اوضاع سياسي گرگان نيز تغيير كرد و خانه به دوشي را براي شيخ به همراه آورد به گونه‌اي كه از شهري به شهر ديگر مي‌رفت، تا به همدان رسيد و در آن جا شمس‌الدوله حاكم شهر را از بيماري سختي كه به آن مبتلا شده بود نجات داد و حاكم نيز به او وزارت بخشيد. اما پس از چندي بحران سياسي همدان را نيز فراگرفت و سپاهيان خانه شيخ را غارت كرده و به زندانش افكندند و از شمس‌الدوله خواستند تا او را اعدام كند كه البته حاكم همدان او را آزاد كرد و شيخ متواري شد. مدتي بعد شمس‌الدوله باز هم به مرض قولنج دچار شد و از شيخ خواست تا او را معالجه كند و باز هم به سمت وزارت شمس‌الدوله منصوب شد. در همين ايام بود كه شاگردش جوزجاني از او خواست تا كتابي مفصل درباره فلسفه ارسطو بنويسد و او پذيرفت و قسمت طبيعيات شفا را نگاشت و به تاليف كتاب قانون پرداخت. پس از مرگ شمس‌الدوله، پسرش تاج‌الملك به شيخ منصب وزارت را پيشنهاد داد ولي او نپذيرفت و شروع به مكاتبه با علاءالدوله حاكم اصفهان نمود. اين مسئله اسباب خشم تاج‌الملك را فراهم آورد و نتيجه‌اش زنداني شدن شيخ به مدت 4 ماه در قلعه فردجان بود. پس از اتمام اين دوره شيخ به‌طور ناشناس از همدان گريخت و به اصفهان رفت. علاء‌الدوله امير اصفهان مقدم او را گرامي داشت به گونه‌اي كه در سفرها و حتي جنگها هم‌نشين شيخ بود. زندگي پرفراز و نشيب ابن‌سينا به حدي او را ناتوان كرد كه وقتي در سن پنجاه و هشت سالگي 428 هـ / 1037 م به مرض قولنج دچار شد نتوانست خودرا معالجه كند و درهمدان وفات يافت و همان جا نيز به خاك سپرده شد.

تاليفات

زندگي پرتلاطم شيخ و همچنين اشتغالات سياسي از قبيل وزارت، زمان زيادي را از او مي‌گرفت. ولي از آن جا كه وي حافظه بسيار قوي داشت به گونه‌اي كه بيشتر كتب را از بر بود توانست آثار گرانبهايي به رشته تحرير در آورد كه مهمترين آنها عبارتند از:

1ـ كتاب الشفاء: اين كتاب را مهمترين اثر شيخ در حكمت معرفي كرده‌اند كه چهار بخش دارد: منطق، طبيعيات، رياضيات، الهيات. اين كتاب كه يك دايرة‌المعارف فلسفي‌است، هجده جزء دارد.

2ـ كتاب النجاة: اين كتاب تلخيص كتاب شفا است. شيخ اين كتاب را «براي كسي كه مي‌خواهد از طبقه عامه پا فراتر نهد و به طبقه خاصه بپيوندد و از اصول فلسفه اطلاع يابد» تأليف كرده است.

3ـ كتاب الاشارات و التنبيهات:كتابي است با حجم بسيار كم و مطالب بسيار دشوار. بخش منطق اين كتاب در ده مَنَهج و بخش حكمت آن در ده نمط آمده است.

4ـ كتاب القانون في‌الطب: كتابي مفصل است كه در پنج جلد حاوي بسياري از فنون و رموز پزشكي است. در قرون گذشته به زبان لاتيني ترجمه شده و تا اواخر قرن هفدهم از منابع مهم درسي دانشگاه‌هاي اروپا بوده است. روش كار شيخ در كتاب قانون اين‌گونه است كه ابتدا اصول كلي طب را بر وفق مباني مابعدالطبيعه بيان مي‌دارد و سپس به مشاهده و استقراء مي‌پردازد. عده‌اي مي‌گويند روش تجربي او به علوم جديد شباهت دارد.

5ـ كتاب حكمت مشرقيه: متاسفانه فقط بخش منطق اين كتاب به جامانده است و مضمون نامش متفاوت از ديگر آثار شيخ است اين اثر بسيار مناقشه برانگيز است. برخي مي‌گويند كه كتابي بوده است در تصوف و آن را حكمة‌المشرقيين خوانده‌اند و برخي ديگر مي‌گويندكتابي بوده است خاص فلسفه‌ي شرق در مقابل فلسفه‌ي غرب. اما ظاهراً ابن‌سينا قصد داشته حكمت مشرقيه را براي خواص بنگارد.

6ـ دانشنامه‌ي علايي: كتابي است كه شيخ به زبان فارسي نوشته و به علاءالدوله اهدا نموده است.

7ـ قصايد و رسائل مختلف شيخ در حكمت، اخلاق، منطق، علم‌النفس و به خصوص عرفان مثل قصيده‌ي عينيه و رساله‌هاي تك نگاشت چون حي‌بن يقظان، سلامان و ابسال، رسالة الطير كه همه، جنبه‌ي مشرقي دارند و مي‌توانيم آنها را از نوع حكمت مشرقي بناميم كه به زبان شعر و آراسته به تصاوير خيالي و آكنده از مجاز و تشبيه است.

فلسفه سينوي

ابن‌سينا يك نظام فلسفي جامع بنا نهاد كه در اين مهم تا حد زيادي وامدار ارسطو است هرچند كاملاً ارسطويي نيست. البته در حوزه معرفت‌شناسي و متافيزيك نظرياتي نيز از مكتب نوافلاطوني اخذ كرده، اما آنها را به روش مخصوص خود باب‌بندي نمود. افلاطون بر فلسفه‌ي سياسي او تاثير آشكاري گذاشت و رواقيون هم بر منطق و كلام او تاثير گذاشتند.

تقسيم‌بندي فلسفه

شيخ‌الرئيس مي‌گويد: «دانشها بسيار است و علاقه به آنها گوناگون. ولي در نظر اول مي‌توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد: يكي دانش‌هايي كه احكام آنها براي هميشه ثابت نيست، بلكه در زمان‌هاي معيني درست است و بعد ارزش خود را از دست مي‌دهد، و ديگر علومي كه همه‌ي اجزاء زمان را فرا مي‌گيرد و براي هميشه باقي است و اينگونه دانش‌هاست كه بايد آنها را «حكمت» ناميد. و اين دانشها را نيز اصول و فروعي است. و مقصود ما در اينجا اصول است و توابع و فروع عبارتند از طب و فلاحت و علوم جزئي چون تبخيم و صناعت‌هاي ديگري كه در اينجا نيازي به ذكر آنها نيست». سپس ابن‌سينا به بحث در اصول مي‌پردازد و آن را به دو قسمت مي‌كند: الف) يك گروه از آنها آلت يا ابزار است مثل منطق ب) گروه ديگر خود دو شاخه دارد: 1) دسته اي كه هدف آن تزكيه‌ي نفس به وسيله‌ي معرفت است و هدفش شناخت حق است و شامل علم‌ طبيعي، علم رياضي، علم الهي و علم كلي است. 2) ديگر آنكه عمل بدان بر طبق معرفتي است كه شخص آموخته است كه هدف اين علم شناخت خير است شامل علم اخلاق، تدبير مدن و تدبير مدينه مي‌باشد.

منطق

منطق نسبت به علوم ديگر به منزله‌ي آلت است؛ زيرا ما را از اصولي آگاه مي‌كند كه براي پي بردن از معلوم به مجهول به آنها نياز داريم. ابن‌سينا بوسيله‌ي شروح فارابي و منطقيون مدرسه بغداد با سنت منطقي رواقي و ارسطويي آشنا شد و در منطق بسيار تعمق كرد و چيزهاي تازه‌اي نيز برآن افزود. از ابداعات مهم او مي‌توان به تقسيم قياسات به اقتراني و استثنايي اشاره كرد زيرا شيخ‌الرئيس طبقه‌بندي مشهور قياسات به حملي و شرطي را نارسا مي‌يافت. تاثير منطق او به گونه‌اي بود كه متكلمين اشاعره كه فلسفه‌اش را محكوم كردند، منطق او را اتخاذ نمودند.

علم طبيعي

شيخ علم طبيعي را به صناعتي نظري كه موضوع آن اجسام موجودات است از آن حيث كه دستخوش تغيير باشند و موصوف به حركت و سكون شوند، تعريف مي‌كند. علم طبيعي مبادي دارد كه عبارتند از ماده و صورت و عدم كه قبل از ورود به اين علم بايد مبادي آن را شناخت اما در نظر شاهزاده‌ي اطبا وظيفه‌ي علم طبيعي اين نيست كه آن مبادي را توجيه و تفسير كند بلكه اين امر به عهده‌ي علم الهي گذارده شده است.

متافيزيك ابن‌سينا

متافيزيك برخلاف فيزيك كه اشيا را از جهت حركتشان در نظر مي‌گيرد موجودات را از جهت وجودشان بررسي مي‌كند.

ابن‌سينا موجودات را به سه نوع تقسيم مي‌كند: 1)واجب‌الوجود 2) ممكن‌الوجود 3) ممتنع‌الوجود. زماني كه رابطه‌ي وجود با موضوع رابطه‌اي وجودي است كه موضوع‌ الزاماً وجود دارد در اين صورت ما آن را واجب الوجود مي‌ناميم كه تنها خداوند است. زماني كه موضوع نسبت به وجود و عدم حالت تساوي دارد و نيازمند عاملي ديگر و بيرون از خودش است تا او را از حالت تساوي خارج كند ممكن‌الوجود است مانند همه‌ي واقعيت‌هاي اين عام. و حالت سوم هنگامي است كه محال و غيرممكن است وجود بر موضوع عارض شود مثل شريك خداوند.ساختار فلسفه‌ي سينايي مبتني بر ديدگاه او درباره‌ي واجب‌الوجود [خدا] است كه او پس از بررسي‌هاي متعدد از اوصاف موجودات به واجب‌الوجود مي‌رسد. شيخ با تمايز ميان انواع كلي كه البته تمايز اساسي بين وجود و ماهيت نيز از آن ناشي مي‌شود مي‌خواهد به واجب‌الوجود برسد.

ابن‌سينا زنجيره‌اي از موجودات را كه با هم رابطه‌ي علت و معلولي دارند ترسيم مي‌كند و سپس براساس اين فرض كه موجودات اين زنجيره معيت وجودي دارند اين زنجيره را محدود معرفي مي‌كند زيرا در غير اين صورت يك عدم تناهي بالفعل تشكيل مي‌شود. پس اين زنجيره غيرممكن و محال مي‌شود، اما از آن جا كه اين سلسله بايد از ذات موجودي كه وجودش را از خارج نگرفته باشد ناشي و شروع شود يعني همان واجب‌الوجود، پس ابن‌سينا مي‌كوشد تا بيان كند اين همان موجود قديم، يكتا، بسيط و عاري از هرگونه كثرت است و از آن جا كه او علت وجود دهنده همه موجودات و قديم است معلول او ـ يعني جهان نيز ـ بالضروره قديم است. عالم از خدا به عنوان نتيجه‌اي از علم ذاتي او صادر مي‌شود.

نفس انساني

فلاسفه از قديم‌ترين اعصار به نفس توجه داشته‌اند و مسائل آن را بررسي كرده‌اند. حكماي مادي نفس را همان جسم بدون هيچ تمايز و اختصاصي شمرده‌اند. اما گروه ديگر از حكما نفس را مجرد از ماده مي‌دانند و آن را قوه‌اي الهي برمي‌شمارند كه از عالم علوي بر بدن فاني هبوط كرده است. گروهي نيز حد متوسط ميان اين دو نظر را گرفته‌اند. فلاسفه‌ي اسلامي نيز به نفس توجه كرده‌اند اما ابن‌سينا مفصل‌تر از ديگران به موضوع نفس پرداخته و تاليفات زيادي به جا گذاشته است. از جمله رساله‌هاي مستقل او درباب نفس مي‌توان «رساله في‌معرفه النفس الناطقه و احوالها»، «اختلاف الناس في‌امرالنفس»، «بقاءالنفس الناطقه»، «تعلق النفس بالبدن»، «رساله في علم‌النفس» و «قصيده عينيه» را نام برد.

شيخ الرئيس نفس را هم از جنبه‌ي متافيزيكي و هم از جنبه‌ي فيزيولوژيكي مورد بحث قرار داده است. وي با چهار برهان طبيعي، پسيكولوژي، استمرار و برهان انسان معلق در فضا به اثبات نفس مي‌پردازد.

به نظر شيخ هم نفس ناطقه‌ي انساني و هم معرفت عقلاني كه نفس حاصل مي‌كند، هر دو مستقيماً از عقل فعال افاضه مي‌شود به گونه‌اي كه بدن نفس را و نفس معرفت عقلاني را دريافت مي‌كند. تركيبات ويژه‌اي كه از ماده شكل گرفته است دريافت نفس نباتي را از عقل فعال موجب مي‌شود و همين تركيبات ديگر نفس حيواني و سپس دريافت نفس ناطقه كه داراي جنبه‌هاي عملي و نظري است را از عقل فعال سبب مي‌شود.

نفس ناطقه انساني فردي، بسيط و جوهري مجرد است. از طرفي نفس همراه با بدن خلق مي‌شود ـ نظريه‌ي حدوث نفس ـ نه اين كه در آن حلول كند. بدن چيزي بيشتر از ابزار و وسيله براي نفس نيست كه نفس بايد آن را براي كامل كردن خويش از طريق كسب معرفت نظري به كار برد كه البته اين عمل مستلزم كنترل خواسته‌هاي حيواني است. شيخ نظريه‌ي تناسخ را رد مي‌كند و معتقد است با فساد بدن ـ مرگ ـ نفس از بدن مفارقت مي‌كند تا به زندگي ابدي و فردي خود ادامه دهد. ـ نظريه‌ي خلود و بقاي نفس ـ زيرا او معتقد است موجود غيرمادي يا مجرد غيرقابل فساد است.

شيخ بر اين نظر است كه معرفت نظري با دريافت معقولات از عقل فعال حاصل مي‌شود. معقولات نخستين، حقايق منطقي بديهي، مستقيماً به واسطه افراد دريافت مي‌شوند بي‌آنكه نفس به فعاليت‌هاي احساسي محتاج باشد؛ اما دريافت معقولات ثاني، يعني مفاهيم و استنتاجات منطقي كه دريافت آنها محدود به افرادي است كه معرفت استدلالي و برهاني را مي‌شناسند، به مقدماتي نياز دارد كه شامل حواس بيروني و دروني مي‌شود: احساس، حافظه، تخيل، حدس، تعقل، توهم. كه البته از نظر شيخ هر كدام از اينها قواي مخصوص به خود را دارند.

عقل انساني در كسب معقولات بايد مراحل خاصي را طي كند و در ابتدا يك عقل هيولاني يعني قوه محض است كه در پذيرش صورت‌هاي مختلف مشابه ماده‌ي اوليه است اما با دريافت اولين معقولات عقل بالملكه مي‌شود و زماني كه عقل در حالت دريافت معقولات ثانيه باشد «عقل مستفاد» مي‌شود و همين عقل وقتي كه بالفعل مشغول دريافت معقولات نباشد عقل بالفعل ناميده مي‌شود. به طور كلي ابن‌سينا عقل را اين گونه تعريف مي‌كند: «عقل در انسان جوهري است لايتجزي، مفارق و باقي، اگر چه در زمان مقدري به وجود آمده و در هر فرد امري مشخص است».

ابن‌سينا در قصيده معروف عينيه سعي بر توصيف سرگذشت انسان دارد. او نفس محبوس در جسد را به پرنده‌اي كه در قفس محبوس باشد تشبيه مي‌كند پرنده‌اي كه مي‌خواهد آزاد شود و در فضاي گشاده پرواز كند و اگر نفس هم كه به دام جهان ماده افتاده، خواهان آزادي از آن و پيوستن به عالم روحاني باشد از طبيعت اوست.

نظريه‌ي معرفت ابن‌سينا

نظر ابن‌سينا در باره وجود مانند نظريات فيلسوفان مسلمان قبل از وي، جنبه ‌صدوري يا فيضي دارد. به اين معنا كه از خداي واجب الوجود به واسطه فيض تنها عقل اول صادر مي‌شود زيرا از وجود واحد و مطلقاً بسيط تنها يك موجود صادر مي‌گردد ولي چون عقل اول بسيط نيست و ممكن‌الوجود است عقل اول دو موجود را بوجود مي‌آورد: الف‌) عقل دوم ب‌‌) فلك اعلي . اين صدور تا پائين‌ترين مراتب در همين عقل كه دنياي خاكي را اراده مي‌كند و بيشتر فيلسوفان مسلمان آن را جبرئيل مي‌نامند ادامه پيدا مي‌كند.

دين و نبوت

ابن‌سينا معتقد است دين وحياني همان حقيقتي را عرضه مي‌كند كه فلسفه قصد بيانش را دارد اما در يك روش نمادين و زبان مثالي، براي اينكه توده مردم بتوانند آن را بفهمند. طبق نظر ابن‌سينا بعضي پيامبران معرفت نمادين خاص خود را به صورت مستقيم از نفوس آسماني دريافت مي‌كنند. در يك شكل عالي از نبوت كه عقلاني است پيامبر نه تنها معقولات اوليه بلكه معقولات ثانويه را نيز بدون فعاليت‌هاي نفساني دريافت مي‌كند. البته اين دريافت با دريافت فلسفي در روش و مقدار متفاوت است. به زعم ابن‌سينا پيامبر بيشتر معقولات خود را از عقل فعال به يكباره، و نه به صورت تدريجي و كسبي، دريافت مي‌كند. وحي عقلاني به زبان تمثيلي ترجمه مي‌شود و به عموم ابلاغ مي‌گردد و شامل فرامين اساسي و قانون وحياني به زبان تمثيلي است كه انسان به عنوان يك موجود اجتماعي به آنها نياز دارد. بنابراين نبوت يك ضرورت است زيرا شرط لازم بقا جامعة متمدن است.

اخلاق و سياست

ابن‌سينا به پيروي از معلم خود فارابي در مسائل سعادت و شقاوت غور و تامل كرده و مطالب مهمي را نگاشته است. وي در سياست رساله‌اي خاص تأليف كرده است. موضوع اين رساله بيان تفاوت انسانها در صفات و مراتب اهل سياست و دخل و خرج و اهل و اولاد و خدم ايشان است. در اين رساله ابن‌سينا از معرفت نفس و سياست آغاز مي‌كند و ابتدا بيان مي كند كه اصلاح اجتماع وابسته به اصلاح تك‌تك افراد است، و هركس بايد ابتدا خود را اصلاح كند و سپس روي به اصلاح ديگران بياورد. شيخ‌الرئيس مي‌گويد: «هركس كه مي‌خواهد خود را اصلاح كند بايد در اخلاق مردم تفحص كند و آنچه را نيكوست برگزيند و بدان اقتدا كند و آنچه را ناپسند است به دور افكند و از آن دوري گزيند». ابن سينا معتقد است ابتدا بايد رؤساي حكومت اصلاح شوند زيرا آنها به خاطر غفلتشان از خود و به دليل تملق‌گويي مردم و امتناع مردم از بيان بديها و عيوب آنها و پندناپذيري، از صالحان فاصله‌ي زيادي دارند.

شيخ‌الرئيس به بيان سياست مرد در مورد دخل و خرجش در زندگي پرداخته است و مرد را به اكتفا به غذا خوردن به ميزان لازم توصيه مي‌كند. براي مرد صناعت را بر تجارت براي كسب درآمد برتر مي‌داند. شيخ مرد را به انفاق توصيه مي‌كند اما مي‌گويد: «در انفاق مال در راههاي نيكو چند شرط لازم است تعجيل در انجام آن، كتمان آن، كوچك شمردن آن، ادامه آن و به جا بودن آن. كه اگر انفاق به جاي خود نباشد مانند دانه‌اي است كه در شوره‌زار روييده است». شيخ‌الرئيس براي اداره زندگي و سياست مرد در خانه به مسئله زن در كتاب «اشارات» و رساله «سلامان و ابسال» توجه مي‌كند. همچنين مسئله زوجه را در رساله «السياسة المدينه» بررسي مي‌كند. زن در نظر ابن‌سينا به منزله خادمه‌ي مرد است. كسي كه وظيفه مرتب كردن خانه مرد را برعهده دارد و هدف اول و انگيزه اساسي مرد براي انتخاب همسر همين است و هرچه غير از اين باشد در مراتب بعدي قرار مي‌گيرد و به همين دليل بايد داراي صفاتي باشد كه وظيفه‌اش را به بهترين وجه انجام دهد از جمله اينكه بايد عاقل و ديندار، باحيا و زيرك و مهربان، زايا، كوتاه زبان، فرمانبردار شوي و عفيف باشد. حيثيت مرد را صيانت كند و با حرمت با او زندگي كند.

شيخ در مورد مرد نيز توصيه‌هايي دارد و مي‌گويد: «مرد نيز بايد به زن خود متعهد باشد، او را گرامي بدارد و به او دروغ نگويد تا هيبتش از دل زن نرود. مرد همچنين بايد نسبت به زن اخلاص ورزد و آنچنانكه شايسته اوست قدر او را بداند تا تعلق و اخلاص زن به او بيشتر شود. مرد بايد از دامنه علايق زن با مردم بكاهد و به كارهاي خانه و فرزندان زن را مشغول دارد تا او از پس هواي نفس نرود و همه همت خود را صرف زينت و آرايش خود براي مردان ديگر نسازد».

ابن‌سينا به سياست اولاد و وظايف پدر و مادر نيز مي‌پردازد و قوانين تربيتي خود را از آغاز تولد كودك تا آن گاه كه مرد عمل مي گردد به تفصيل بيان مي‌كند.

شيخ معتقد است كه پدر ومادر بايد براي فرزندان خود نام نيكو انتخاب كنند زيرا به عقيده وي نام نيكو سبب مي‌شود كه آدمي بكوشد تا اسم خود را سيمايي واقعي بخشد. به زعم وي پدر و مادر بايد از هنگام از شير بازگرفتن، يعني زماني كه استعدادهاي كودك بالقوه است و آمادگي پذيرش هرگونه تربيتي را دارد، براي تعليم او اقدام كنند. سپس بايد معلمي ديندار و خردمند كه آراسته به فضايل نيكوي اخلاقي است براي او انتخاب كنند و معلم نيز بايد خوش‌رو و پاكيزه باشد. شيخ توصيه مي‌كند اولين آموزه‌هاي يك معلم نيكو به فرزند بايد امور ديني و اشعار مبتني بر مكارم اخلاقي باشد. فرزند پس از آموختن درس، بايد صناعتي را بياموزد كه البته براساس ميل و استعداد طبيعي او باشد. پس از اينكه فرزند صناعت را آموخت بر پدر و مادر واجب است براي او زن بگيرند و او رها كنند تا او نيز عهده‌دار خانواده جديدي باشد.

ابن‌سينا مانند استادش فارابي معتقد است سعادت فقط با اجتماع به دست مي‌آيد. زيرا انسان مدني‌الطبع است و مي‌گويد: «آدمي اگر به تنهايي زندگي كند و بخواهد خود بدون معاونت ديگري آن را راه برد، صلاح نپذيرد. بايد كه انساني ديگر به رفع پاره‌اي از نيازهاي او برخيزد او نيز به رفع پاره‌اي از نيازهاي ديگري... و بدين طريق به تشكيل اجتماعات و شهرها ملزم شود». به زعم ابن‌سينا لذت بر چهار قسم: عقلي، حسي، عالي، خسيس است. و سعادت در لذتهاي عقلاني است زيرا لذت عقلي كمال عقل براي به دست آوردن معقولات است به اين معني كه نفس ناطقه بالفعل عالمي عقلي شود. لذت حسي نيز كمال حس توسط محسوسات ملايم است و لذت خسيس عبارت است از افعال پست بدن.

معلوم است كه به نظر ابن‌سينا لذت به طور عموم وابسته به ادراك كمال است و اگر ادراك كمال نباشد لذتي نخواهد بود. براين اساس كه لذت بر دو قسم عقلي و حسي است شيخ‌الرئيس سعادت را نيز به دو گونة دائم و زودگذر تقسيم مي‌كند. سعادت زودگذر همان لذت حسي و خسيس است و سعادت دائم لذت عالي است. شيخ نسبت مردم با سعادت را نيز دو گونه مي‌بيند: گروهي مانند حيوانات طالب سعادت خسيسند و گروهي از مردم جوياي سعادت عالي هستند. به نظر وي آدمي در اين زندگي مي‌تواند به سعادت عالي برسد البته در صورتي كه به ميزان زيادي از علوم نظري و عملي تحصيل كرده باشد و به فضايل گوناگون آراسته شود. شيخ مانند فارابي بر اين عقيده است كه سعادت عالي، سعادت نفس پس از مرگ است و نفوسي به اين درجه از سعادت مي‌رسند كه كمال براي ايشان به ملكه تبديل شده باشد و كمال براي نفوسي ملكه مي‌گردد كه به مرحله عرفان رسيده باشند و يا به تعبير فارابي اهل مدينه فاضله شده باشند. همانا سعادت عالي قرين اين نفوس است.




 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن