واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نقد نمايش «جاثليق» به نويسندگي سيروس همتي و كارگرداني رسول نقوي آزمون عقل و عشق
جام جم آنلاين: اغلب چنين تصور ميشود كه اگر نمايش زياد طولاني باشد، خستهكننده خواهد بود و بعكس، اگر خيلي كوتاه باشد در آن صورت اجرايي، گذرا و غيرجدي تلقي ميشود. اين گمان غلط كه توجهي به رابطه مستقيم و الزامي شكل محتواي اثر ندارد و ممكن است پيش از ورود به سالن و تماشاي نمايش، معيار ارزيابيهاي شتابزدهتري قرار بگيرد.
در دنياي تئاتر بارها مشاهده شده كه يك نمايش كوتاه به علت داشتن ارزشهاي محتوايي و نيز برخورداري از جنبههاي دراماتيك بر يك نمايش طولاني كه مضمون و محتوا و شاكله بصرياش پاسخگو اطاله متن و مدت زمان اجراي آن نبوده، برتري پيدا كرده است بنابراين بايد همان قانون ظرف و مظروف يا شكل و محتوا را معيار ارزيابي نمايش قرار داد و پذيرفت كه كوتاه يا طولاني بودن يك نمايش به خودي خود تعيينكننده نيست و نگاه ما به «جاثليق» از همين دست است.
نمايش جاثليق به نويسندگي سيروس همتي و كارگرداني رسول نقوي كه هماكنون در تالار محراب اجرا ميشود، نمونه قابل ذكري براي بررسي ارزشها و ضدارزشهاي يك نمايش كوتاه است.
اين نمايش كوتاه با صحنه تصميم جاثليق براي سوزاندن آثارش شروع ميشود و اين از همان آغاز، كنجكاوري تماشاگر را برميانگيزد، در نتيجه يك گرهافكني نمايشي در متن به شمار ميرود.
با ادامه نمايش بتدريج از اين گرهافكني گرهگشايي ميشود و مخاطب در مييابد كه همه نگراني و درماندگي جاثليق مسيحي حاصل احساس شكست در مناظره با امام رضاع است.
او داناييهايش را در برابر حكمت و فرزانگي امام رضاع ناچيز و حقير ميشمارد و به شكست خود اذعان دارد؛ اما مادرش (حكيمه) او را تشويق و تشجيع ميكند كه دوباره اين مناظره و ديدار براي بار دوم تكرار شود و اصرار ميورزد جاثليق حتما در اين آزمون دوم پيروز شود.
حادثه دروني
اگرچه جاثليق مسيحي در اين برتريجويي هيچ اميدي به موفقيت خود ندارد، اما به خاطر مهر و علاقه زيادي كه به مادرش دارد به ديدار امام رضاع ميرود. امام رضاع به دليل آن كه بايد در آن وقت شخص ديگري را ملاقات كند، بيخبر از قصد و نيت جاثليق با پوزش پيغامي مكتوب براي جاثليق ميفرستد كه محتواي آن، مهر و احترام فراوان و بيش از پيش او را نسبت به جاثليق مسيحي به اثبات ميرساند.
اين پيغام مادر جاثليق را به اين اشتباه مياندازد كه گويا امام رضاع از مناظره طفره رفته و پسرش در كل پيروز شده است. در حالي كه يك حادثه دروني واقعي در احوالات جاثليق رخ ميدهد. او در برابر بزرگواري و محبت خاص امام رضاع، خود را شكست خوردهتر از قبل احساس كرده، به والايي و مرتبت او اقرار ميكند.
اين اتفاق ساده كه در نهايت نوعي آزمون عقل و عشق است، دستمايه اجراي يك نمايش كوتاه قرار گرفته و همزمان حقيقتي را هم آشكار ميسازد: براي يك نمايش هميشه نياز به يك متن طولاني و پرحادثه نيست، بلكه يك گرهافكني ساده و در پي، گرهگشايي از آن ميتواند داراي ما بهازاءهاي دراماتيك درخوري باشد.
اين را هم فراموش نكنيم كه در نمايش گرهگشايي پاياني به شكل پارادوكسوار و زيبايي با گرهافكني ديگري محقق ميشود.
سيروس همتي، نويسنده متن موفق شده اين روايت نمايشي موجز را با نثر و كلامي مناسب پردازش كند، طوري كه مقبوليت مضموني آن، شاكله بياني و نوع نثر متن متناسب باشد.
اين تناسب و همخواني در ديالوگها پيداست: «سالهاست كه براي ديگران نسخه ميپيچم، اما مدتي است كه يكي از آل احمد نسخه ما را ميپيچد»، «به ظاهر شير بودم، در باطن خون، خونم را ميخورد»، «از روي حساب جواب ميخواهي يا از روي كتاب؟»، «اينجا كسي به غيرخود در نميآيد»، «جاثليق، تو باب مدينه علم خواهي شد» و... .
گفتاري ضمني نيز نمايش را همراهي ميكند كه در ارتباط با توانمنديهاي جاثليق مسيحي نوعي تشويق و تلقين به نظر ميآيد؛ اما متاسفانه مشخص نيست كه اين گفتار، مونولوگهاي دروني پرسوناژ جاثليق است يا تلقينهاي مادرش. اگر مشخص بود كه مورد دوم است، در آن صورت ميشد آن را به صورت ديالوگهايي از زبان خود مادر بيان كرد، البته اين نقص در كل، ارزشهاي متن را ضايع نميكند.
اجرا و كارگرداني
نمايش از لحاظ اجرا داراي ويژگيها و كاستيهايي است. ضعفهاي اجرايي در وهله اول به طراحي صحنه مربوط ميشود كه بسيار سخت است و هيچ نشاني از زمان و مكان نمايش در آن نيست، شايد ميشد به كمك چند پنجره، يك گليم و نيز چند ظرف و وسيله عمومي و آويزهايي ديواري، نمايي كلي از نوع معماري خانه كه تاثيرات تاريخي دوران نمايش را نشان بدهد، واقعه تاريخي موردنظر را واقعيتر به نمايش گذاشت.
وقتي پس زمينه تاريخي و اجتماعي يك نمايش نقش مهمي در كامل كردن محتواي اثر دارد و بدون آن برخي شناسههاي پرسوناژها از اجرا حذف مي شود، در آن صورت رعايتش در اجرا الزامي است. البته اين موضوع در سبك اجرايي تئاتر بيچيز يا در نمايشهاي مربوط به تئاتر ابزورد يا پوچي بنا به اقتضاي معنا گريزي و خصوصيت فلسفي اثر، ناديده گرفته ميشود.
در نتيجه، سادگي و تهي بودن صحنه يكي از الزامات اجرا تلقي ميشود، ولي در نمايش جاثليق معماريخانه و نوع ابزار و وسايل آن بايد معرف زندگي تاريخي و اجتماعي و حتي عقيدتي پرسوناژها ميبود.
رسول نقوي كه علاوه بر بازي، كارگرداني نمايش را هم به عهده دارد در مقام كارگردان كاستيهايي در كارش به چشم ميخورد؛ مثلا جاثليق مسيحي همانند مسلمانان دست نماز ميگيرد و صورت ميشويد يا در صحنهاي مادر و فرزند با هم با ناراحتي و تشنج سخن ميگويند و پس زمينه صحنه با نورآبي كه نشانگر آرامش و سكون است، روشن مي شود.
اين عارضهمندي از لحاظ مضمون و پردازش صحنه تناقضي نسنجيده و ناهمخوان را در كارگرداني به نمايش ميگذارد. حتي اگر اين پسزمينه آبي آسمان را در شب نشان بدهد باز داراي مشكل است، زيرا حداقل بايد تصوير ماه يا چند ستاره در آن ميبود.
صحنههاي زيبا
صحنههاي زيبا و قابل تامل هم در نمايش هست. جايي كه مادر جاثليق او را به برخاستن از زمين دعوت ميكند و در اصل تلقيني تلويحي براي بازيافتن توان روحي اوست، زيباست و با نور موضعي و موسيقي مناسب هم همراهي ميشود.
صحنهاي هم كه در آن جا ثليق مسيحي زير كتابهايي كه كمي بالاتر از قد و قامت او به گونهاي انتزاعي چيده شدهاند، ميايستد و نور موضعي سفيد بر سر او ميتابد، دراماتيك و معنادار است. افتادن كتاب از دست مادر وقتي سخنان ترديدآميز در مورد مسيح ميشنود، نيز نمايشي و زيباست.
ميزانسنهايي كه توسط رسول نقوي انتخاب شده در قالب صحنههاي كوتاه، محتواي متن را به صورت سرفصلهاي نمايشي درآورده است و همين سبب توجه به ديالوگها و تعميق آنها نيز ميشود و همزمان تاثير روياروييهاي جاثليق و مادرش را هم بخوبي نشان ميدهد. در ضمن رسول نقوي از فضاي داخل سالن جلوي صحنه هم براي تجسم تغيير مكان و نيز نشان دادن فاصله استفاده ميكند.
از لحاظ بازيگري بايد گفت به اقتضاي نقش ميتوان به بازي زيباي عصمت رضاپور و رسول نقوي اشاره كرد. طراحي نور كه توسط سيروس همتي انجام شده به علت استفاده بجا از نور موضعي، كاربري مناسبي پيدا كرده است. استفاده از موسيقي كليسايي و عرفاني كمك زيادي به تعميق حسي و مضموني صحنهها كرده است.
انتقال موفق محتوا
نمايش جاثليق به كارگرداني رسول نقوي در حوزههاي انتخاب متن، بازيگري، كارگرداني و كاربري نور و موسيقي نمايشي تاثيرگذار است و با آن كه اجرايي كوتاه محسوب ميشود، اما به دليل همين موجز بودن و پرهيز از گزافهگويي و حاشيهپردازي موفق ميشود محتواي خود را به طور نسبي با بياني نمايشي به مخاطب انتقال دهد.
حسن پارسايي
شنبه 2 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]