محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846115361
هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - هادی مرزبان معتقد است که پس از یک ربع قرن کار کردن با رادی دیگر میداند که چه جوری متنهای این نویسنده را روی صحنه ببرد. فروغ سجادی: سالهاست که هادی مرزبان نویسنده تئاترهایش را پیدا کرده است ومایل است فقط نمایشنامه های اورا به صحنه ببرد. سالهای متمادی ازنخستین همکاری مشترک او و اکبررادی(پلکان)،تاآخرین همکاریشان(خانمچه و مهتابی)میگذرد ،اجرای بیش ازهشت متن این نویسنده از سوی مرزبان ودوستی نزدیک این دو باهم، کم کم آنها را به دو زوج جدایی ناپذیر در تئاتر تبدیل کرد، به گونهای که با رفتن اکبر رادی از صحنه دنیا، مرزبان همچنان برادامه این همکاری مصر است.اومعتقد است متنهای رادی به اندازهای محکم و قوی هستند که حتی نمیشود یک دیالوگ آن را حذف کرد. او این بار هم به سراغ یکی از بهترین و آخرین آثار رادی یعنی نمایشنامه «خانمچه و مهتابی» رفته است. در این نمایش بازیگرانی چون ایرج راد، گلاب آدینه، فرزانه کابلی،سیما تیرانداز، یارتا یاران، صبا کمالی وسیروس همتی بازی می کنند. این نمایش در مجموعه آزادی به روی صحنه میرود و قرار است در بخش مهمان جشنواره تئاتر فجر هم حضور داشته باشد. این نمایش بر خلاف کارهای قبلی مرزبان ساختار اجرایی کلاسیک و رئالیستی ندارد وبه گفته خودش خیلی خوب از پس اجرایش بر آمدهاست. به بهانه این نمایش و استقابل خوبی که ازان به عمل آمده در کافه خبر میزبان هادی مرزبان ، ایرج راد، یارتا یاران وفرزانه کابلی شدیم تا در مورد این نمایش گفت و گو کنیم. قبل از اجرای «خانمچه و مهتابی» قرار بود متن دیگری را روی صحنه ببرید،چطور که تصمیمتان تغییر کرد و به اجرای «خانمچه مهتابی» رسیدید؟من برای اجرای «خانمچه و مهتابی»، نیازمند زمان ومکان مناسب بودم . در واقع داشتم میرفتم سفرخارجی و احتمال داشت دیگر برنگردم، شب قبل از سفر آقای رادی در اتاق ایزوله بیمارستان بستری بود ومن حدود یک ساعت درباره «خانمچه و مهتابی» تلفنی با ایشان صحبت کردم. همان شب به ایشان گفتم هروقت برگردم اولین کارمن اجرای این نمایشنامه است. من رفتم سفر و شرایط بهگونه ای شد که نماندم و باز گشتم. پس از بازگشت به ایران در سال گذشته تصمیم گرفتم این نمایشنامه را در سالن اصلی یا چهارسوی تئاتر شهر کارکنم، اما پس از 3 سال انتظار برای اجرا دراین مجموعه به من سالن نداند و گفتند برنامههای آن پراست. پیشنهاد شد نمایش را در تالار سنگلج اجرا کنم، اما من دیدم این نمایش مناسب اجرا در سالن سنگلج نیست، بنابراین تصمیم گرفتم «هملت با سالاد فصل » را در برای اجرا در سنگلج کار کنم. امسال هم تصمیم داشتم به دلیل نبود سالن مناسب ،نمایشنامه دیگری کار کنم که آن هم به دلایلی میسرنشد. بعد تصمیم گرفتم برای اجرای «خانمچه و مهتابی» در تالار وحدت اقدام کنم که آقای پارسایی مدیرعامل بنیاد رودکی به جای تالاروحدت، پیشنهاد اجرا درسالن آزادی را دادند و من هم پذیرفتم؛ چون سالن را مناسب دیدم. «خانمچه و مهتابی» یک اجرای متفاوتی به نسبت دیگراجراهای شما از نمایشنامه های اکبر رادی است ،در این اجرا ما با یک اجرای مدرن تری از دیگر کارهایتان مواجه ایم ،این تغییر شکل کارگردانی و اجرا برایمان تازگی داشت و عجیب بود؟قبل از هر چیز خود متن نمایشنامه بود که این شکل متفاوت اجرایی را میطلبید،من معتقدم رادی درنمایشنامه «خانمچه و مهتابی» کاری را که ازچند سال قبل شروع کرده بود، به اتمام رساند. درنمایشنامه «هاملت با سالاد فصل» رادی توجهی به سبک مدرن و حتی پست مدرن کرده بود، در«باغ شب نما» هم دراین زمینه پیشرفت قابل توجهی داشت. در این نمایشنامه زمان و مکان سیال است، مثلا ما ناگهان از باغ به دربارو از دربار به شکارگاه می رویم ودیالوگهای متفاوتی -البته با همان زبان فاخر قجری -در آن گذاشته بود. در«خانمچه و مهتابی » اما رادی سنگ تمام گذاشت و یک نمایشنامه کاملا مدرن نوشت. البته لایههای رئالیستی خودش را هم حفظ کرد. به نظر من یکی از شاهکارهای رادی در این نمایشنامه این است که چیزی به کارگردان نمیدهد و خود کارگردان باید برای چگونگی اجرایش تصمیم بگیرد. به هرحال من هم پس از یک ربع قرن کارکردن با رادی دیگر میدانم چه جوری متن ایشان را کارکنم . بنابراین متن را با این شکل کار کردیم و فکر میکنم کار موفقی هم شد. به نظر شما چرا رادی این بار دراین نمایشنامه با زبان و قالبی آوانگارد به طرح موضوع می پردازد؟رادی با وجود قدمتها و اصالتی که داشت خیلی هم به روز بود، همیشه میگفت عصر عصر اینترنت وموشک است و ماباید به روز باشیم . درباره این کار خودش هم همین عقیده را داشت ودر مورد «باغ شب نما»هم همیشه یک اصطلاحی داشت و میگفت :« کسی که بخواد درباره این کارها حرف بزنه، دهنش می چاد.» چیزی که برای من در«خانمچه و مهتابی» اهمیت دارد این است که تمام اثر در باره دردهایی است که در دل خانمچه به عنوان یک زن هست و حس می شود. خانم جون باری روی دل دارد وهیچ کجا این وضع حمل صورت نمی گیرد. او این درد را با خودش به دنیا آورده و متأسفانه با خودش هم از دنیا می برد، دردی که روی دل همه زنان هست. نکته جالب اینجاست که در طول نمایش از خود میپرسی خانم جون آینده کدام یک از این زنهاست و در پایان میبینی همه آنهاست، در حالی که خودش یک شخصیت مستقل در نمایشنامه دارد؟بله همه آنهاست و این دریافت در واکنش برخی ازتماشاگران هم دیدهام و گاهی تماشاگران عادی از من می پرسند، این زن 3 بار شوهر میکند؟ درواقع اصل موضوع را فهمیده اند،حالاموضوع شوهر کردنش را اشتباه گرفته اند. شما در این اجرا می توانستید به جای 4 بازیگر زن با یک بازیگرهم همه نقشها را اجرا کنید.نظر خودتان چیست؟سالها قبل من و رادی در این مورد با هم صحبت کردیم، او قبل از هرچیز این موضوع را از من پرسید و گفت:« تو چطور میبینی به نظرت همه این نقشها را یک نفر میتواند بازی کند ؟» گفتم:« من ترجیح می دهم چند بازیگر باشد.» یعنی من این طوری بیشتر دوست داشتم. انتخاب بازیگر با خودتان بود؟بله و باید بگویم یکی از زیرکیهای من در این اجرا انتخاب بازیگران بود . من در همه اجراهایم وقتی شروع به کار میکنم، قبل از هر چیزی به سراغ شخصیت اصلی متن میروم و بعد براساس آن شخصیت است که باقی بازیگران را میچینیم . ابتدا به ایرج راد فکر کردم و بعد نقش خانم جون و باقی را هم بر اساس این دو چیدم. در این کاربا تنها کسی که کمی به مشکل خوردم فرزانه کابلی بود. وقتی درباره نقشش برای او توضحیح دادم، کمی تعجب کرد و دلخور شد. خیلی اما و اگر آورد و گفت این نقش را دوست ندارد. خانم آدینه هم پس از 48 ساعت به من پاسخ زیبایی داد و گفت کدام بازیگری است که پبشنهاد بازی در این نقش را بتواند رد کند. سیروس همتی هم یکی از اولین انتخابهای من برای بازی در نقش آموتی بود. چطورشد به خانم آدینه برای نقش خانم جون رسیدید؟من برای این نقش علاوه بر خانم آدینه به خانم گوهر خیراندیش هم فکر کردم . اما اگر خانم خیراندیش می آمد ترکیب بازیگران فرق می کرد وبازیگران دیگری را می طلبید . در نهایت حضورخانم آدینه موجب شد تا کلاس کار این گونه شود و این بازیگران درکنار هم جمع شوند و کار با این کلاس شکل گرفت، همین جا مایلم بگویم «خانمچه ومهتابی» را بالاخره کار کردم و خوب هم کار کردم. ما در اجرای«خانمچه و مهتابی » نه تنها شاهد رویکرد تازه ای در طراحی صحنه هم هستیم وخلاف اجراهای قبلیتان دیگر از دکورهای رئالیستی یا فاخر و کلاسیک آقای مجید میر فخرایی خبری نیست ؟ البته باید دوباره بگویم که خود این متن این شکل اجرا را طلب میکرد وعلاوه بر نیاز متن سالن اجرا هم این شکل طراحی صحنه را میطلبید. امکانات سالن آزادی اجازه این شکل از طراحی صحنه را به ما میداد. گفتید این نمایشنامه باید در سالن مناسب و برای تماشاگران مناسب خود اجرا شود، شاید دلیل موفقیت این اجرا در سالن آزادی از نظر جلب تماشاگر و رونق این سالن همین بوده است؟اتفاقا دوستان از ابتدا تأکید داشتند تا ما این اجرا را برای احیا و رونق تالارآزادی دراین سالن اجرا کنیم واتفاق خوبی هم افتاد اما واقعیت این است که اتفاقاتی دراین اواخر رخ داد که کمی ما را آزرده خاطر کرد. پس از10 اجرا دریکی از پنجشنبهها آن قدرنمایش مورد توجه تماشاگران قرار گرفت که کار به 110 و درگیری تماشاگران پشت در مانده کشیده شد و از آن پس به ما دستور دادند دیگر تبلیغات نکنیم و بلیت نیم بها نفروشیم .بع از این اتفاق تعداد تماشاگرانمان کم شد. به نظر من این درست نیست که نیروهای انتظامات سالن نتوانند نظم بر قرار کنند وما مجبور شویم پاسخگو باشیم؟ در شرایط کنونی از این که پذیرفتم در این سالن اجرا بروم پشیمانم . بههرحال هر کدام از بازیگران نمایش ما خود وزنهای در هنر کشور هستند و برای خودشان اسم و رسمی دارند. این درست نیست که چون یک شب تماشاگران پشت در ماندند ، کاری کنند که شب بعد چند ردیف خالی بماند. فقط قرار نیست ما هنرمندان کار خود را بلد باشیم، باید مسوولان هم به وظایف و کار خود آگاه باشند. به من چه ارتباطی دارد که انتظامات مجموعه آزادی نمیتواند نظم برقرار کند؟ به من ربطی ندارد تماشاگر پشت در مانده و ناراضی شده ، مسوول تالارباید با تماشاگر صحبت کند و او را راضی کند. مسوول باید کارخود را بلد باشد، همین کم لطفیها موجب شده که اکنون پس از دو هفته اجرا ، از رفتن به سالن آزادی پشیمان باشم. به نظر شما چقدراجرای متن رادی با این سبک و ساختار در کنارتیم جدید بازیگران درموفقیت این نمایش و جذب مخاطب به تالار آزادی موثربوده است؟اگرهمه اعضای گروه دراین نمایش -از ایرج راد به عنوان پیشکسوت گرفته تا آن دخترکوچکی که در یک لحظه نقش مرده را بازی می کند- باهم کوک نبودند «خانمچه و مهتابی» کنونی شکل نمیگرفت و این که دیدید، نمیشد. در این 3 ماه تمرین همه باهم همکاری کردند و بدون هیچ حب و بغضی نظر دادند و من هم در این اجرا از نظرات بچهها استفاده کردم.به هر حال فکر میکنم انتخابهای خوبی داشتم و دوستان صادقانه کار کردند و از این نظر به خودم تبریک میگویم. در واقع ما بیش از3 ماه است که با «خانمچه و مهتابی» محشوریم بدون این که مرکز هنرهای نمایشی یک ریال به ما پولی داده باشد. جا دارد در اینجا از آقای پارسایی مدیرعامل بنیاد رودکی تشکر کنم که اگر ایشان به ما پولی نمیدادند، دکور و لباسمان آماده نمیشد. خانم آدینه هم بسیار وقت می گذارد وعلاقمند است و کارگردانهای تنبل را به کار وا میدارد، مدام سؤال میپرسد و بعد از هراجرا درباره کارش میپرسد و بحث میکند وتمام خواستههای من را در نمایش نعل به نعل انجام میدهد. باقی بچهها هم همین طور، واقعا برای این کار دل دادند، امیدوارم مسوولان هم به مادل بدهند. در نقدها و اظهار نظرها یک نظر مشترک مبنی براین دیده میشد که ای کاش آقای مرزبان این اجرا را کمی خلاصهتر و جمع و جور تر کرده بود ، به نظر شما امکان خلاصه تر کردن برخی از صحنه بدون این که به متن آسیبی برسد وجود داشت؟من به همه کسانی که چنین اظهار نظری کردند، اگر بتوانند، چنین کاری را با متن رادی انجام بدهند،جایزه می دهم.آن هم بدون این که به اصل نمایشنامه و متن آسیبی برسد. واقعا امکان چنین چیزی وجود ندارد. دوستانی که در آثار رادی کمی ظاهر بینی میکنند، واقعا قلم رادی را نمیشناسند، رادی چندین وجه در نویسندگی دارد که تازه وقتی گلوله آتش را کنار میزنی، میبینی چه چیزهایی پشت خاکسترها وجود دارد. این که کارگردان نتواند از متن نویسنده چیزی بکاهد یا درآن تغییری بدهد از ویژگی کاراست یا از ضعف آن؟ اجرای «پلکان» اولین تجربه کاری من و رادی بود ، او خود در کتاب «بشنو از نی» مینویسد که مرزبان برافروخته آمد و گفت:« من نگران تماشاگران این اجرا هستم ،نمایشنامه طولانی است و تماشاگر خسته میشود.» به او گفتم برو از هر جای متن که میخواهی بزن ، مرزبان رفت و پس از یک هفته بازگشت، بازهم ناراحت بود،گفتم دوباره چه اتفاقی افتاده؟ گفت:« من هر جای این نمایش را خواستم بزنم دیدم در جا و صفحه دیگر گریبانم رامی گیرد.» گفتم درام صحیح یعنی همین ، این که شما به راحتی نتوانید از آن بزنید. همان طور که میدانید،مرحوم رادی در مورد اجرای متنهایش یکی از سخت گیرترین نمایشنامه نویسان بود و به راحتی قبول نمیکرد، متنهایش به روی صحنه برود. الان هم همسرشان بسیار سختگیرانه در این باره تصمیم میگیرند و مجوز اجرا میدهند. چطور شما توانستهاید در سالهای متمادی برای اجرای متنهای آقای رادی با ایشان به تعامل برسید؟ هیچگاه در این مورد با مشکلی مواجه شدید؟خیر. با وجود حساسیتهایی که ایشان در مورد اجرای متنهایشان داشتند ، ما هیچگاه با هم مشکلی نداشتیم . مکتوب در کتاب بشنو از نی یا مکالماتشان می گوید من همین جا بگویم من و مرزبان هیچ مشکل و اختلافی باهم نداریم ،اختلاف سلیقه جای خود دارد، اما بزرگترین مشکلات میان من و مرزبان در کمتر از 5 دقیقه حل میشد .در واقع ما باهم مشکل خاصی نداشتیم و اختلاف نظرهایمان هم حل میشد. جمله قشنگی داشت که همیشه میگفت ودر سر اجرای «لبخند باشکوه آقای گیل» هم آن را روی صحنه گفت : «مرزبان خودش را پای نمایشنامه های من پیر کرد و اجر کافی نبرد.» اما در حاشیه زیاد میشنیدیم که اختلاف نظرهایی هست و گاهی مرحوم رادی از برخی اجراهای شما راضی نبود؟ ما فقط یک بار، آن هم سالها پیش در یک مورد اختلاف نظر جدی پیدا کردیم و دیگرهیچ مشکلی نبود. من پای رادی خیلی نشستم . من از سال 69 تا 76 به دلیل این که به رادی اجازه کار نمیدادند ، کار نکردم، سال 72 به اصرار خود رادی که گفت:«مایلم تو یک تجربه دیگر داشته باشی.» نمایشنامه «تنبور نواز» رحمانیان را کار کردم. حدود هفت سال به شکل جدی تئاتر کار نکردم و این برای رادی اهمیت داشت .البته باید بگویم در ابتدا رادی سختگیری بیشتری میکرد ، مثلا یادم میآید بر سر اجرای دومین متنی که از او کارکردم ،«آهسته باگل سرخ» درباره تغییریک کلمه کوتاه نیامد، اما بعد در اجرای «آمیز قلمدون» ما یک صحنه 20 دقیقهای را حذف کردیم و پذیرفت چون دیگر به کار ما اطمینان پیدا کرده بود. در این اواخر هم دیگر هرکارگردانی از شهرستان یا هر جای دیگری برای مجوز اجرای متنهایش با او تماس میگرفت، میگفت با مرزبان صحبت کنید. متأسفانه الان هم همسرش خیلی سخت گیری میکند که این اصلا به صلاح رادی نیست و کم کم به سایه میرود، در حالی این روزها باید بیشتر به او پرداخته شود. مایلم درباره ریتم این اجرا هم صحبت کنید به نظر می آید با وجود این که اجرا دوساعت طول میکشد اما از ریتم خوبی برخوردار است، چیزی که در اجرای قبلیتان ضعیف بود؟من درهمه کارهایم به موضوع ریتم توجه ویژهای دارم در این نمایش هم ماسعی کردیم مثل یک ارکستر سمفونیک از ابتدا تا انتهای نمایش ریتم مناسبی داشته باشیم، در حالی که میبینیم در برخی جاها ریتم نمایش آرام پیش میرود و در جای دیگری ناگهان تند میشود اما سعی کردیم یک دست باشدو نیفتد. اولین بار است که ما میبینیم شما دراین کار خلاف دیگر کارهایتان از حرکت چندان استفاده نمیکنید؟چون خود کار این موضوع را نمی طلبید. این حرکتهای نمایشی اندکی را هم که در صحنه خواب می بینید، از اتودهایمان در تمرینات آمده است. ایده نشان دادن مارواقعی در صحنه که ازمتن رادی نیامدهاست؟خیر در نمایشنامه تنها اشاره میکند که خانم جون ماری میزاید و ایده آوردن مار،متعلق به ما بود که آقای رهبری(رام کننده حیوانات وحشی) برای اجرای این ایده به ما بسیار کمک کرد، ما روزهای زیادی به خانه ایشان رفتیم تا خانم آدینه که اصلا نسبت به مار حس خوبی نداشت، این حس را برطرف کند و کم کم با کمک آقای رهبری این مشکل حل شد. مطمئنم کارگردان دیگری این کار را نخواهد کرد و مار زنده به صحنه نمیآورد. همان طور که میدانید آقای دلخواه هم همزمان با اجرای شما مشغول تمرین این متن برای اجرا در جشنواره فجر است.خیلی خوشحالم و خوب است که کس دیگری این متن را دارد اجرا میکند ،چون باید اجراهای متفاوتی از این متن شکل بگیرد، بی صبرانه منتظرم تا بروم و اجرای ایشان را در جشنواره ببینم، مطمئنم اجرای متفاوتی خواهد بود. گاهی وقتها در برخی صحنهها مخصوصا صحنهای ازبازی آقای راد با خودم فکر میکنم، آقای دلخواه این صحنه را چطوردرآوردهاند و دوست دارم ببینم آن دوست جوان بازیگر چگونه این قسمت را بازی می کند؟ نه از نظر سنجیدن خوب و بد بودن بازی، بلکه برایم جذاب است، ببینم این صحنه را چطور اجرا کردهاند؟ 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 550]
صفحات پیشنهادی
هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند
هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند. فرهنگ > تئاتر - هادی مرزبان معتقد است که پس از یک ربع قرن کار کردن با رادی دیگر میداند که چه جوری متنهای این ...
هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند. فرهنگ > تئاتر - هادی مرزبان معتقد است که پس از یک ربع قرن کار کردن با رادی دیگر میداند که چه جوری متنهای این ...
تایلند اعلام کرد به مقابله با دزدی دریایی کمک می کند
دایی: کمک کنید مردم به ورزشگاه بیایند تایلند اعلام کرد به مقابله با دزدی دریایی کمک می کند · هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند · مصرف امگا 3 مانع از خشکی ...
دایی: کمک کنید مردم به ورزشگاه بیایند تایلند اعلام کرد به مقابله با دزدی دریایی کمک می کند · هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند · مصرف امگا 3 مانع از خشکی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها