تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده‏اش در هر روز نصيحتى عرضه مى‏كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802986288




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هادی مرزبان: ما دل دادیم، مسوولان هم به ما دل دهند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر  - هادی مرزبان معتقد است که پس از یک ربع قرن کار کردن با رادی دیگر می​داند که چه جوری متن​های این نویسنده را روی صحنه ببرد.  فروغ سجادی: سال​هاست که هادی مرزبان نویسنده تئاترهایش را پیدا کرده است ومایل است فقط نمایشنامه های اورا به صحنه ببرد. سال​های متمادی ازنخستین همکاری مشترک او و اکبررادی(پلکان)،تاآخرین همکاریشان(خانمچه و مهتابی)می​گذرد ،اجرای بیش ازهشت متن این نویسنده از سوی مرزبان  ودوستی نزدیک این دو باهم، کم کم آن​ها را به دو زوج جدایی ناپذیر در تئاتر تبدیل کرد، به گونه​ای که با رفتن اکبر رادی از صحنه  دنیا، مرزبان همچنان برادامه این همکاری مصر است.اومعتقد است متن​های رادی به اندازه​ای محکم و قوی هستند که حتی نمی​شود یک دیالوگ آن را حذف کرد. او این بار هم به سراغ یکی از بهترین و آخرین آثار رادی یعنی نمایشنامه «خانمچه و مهتابی» رفته است. در این نمایش بازیگرانی چون ایرج راد، گلاب آدینه، فرزانه کابلی،سیما تیرانداز، یارتا یاران، صبا کمالی وسیروس همتی بازی می کنند. این نمایش  در مجموعه آزادی به روی صحنه می​رود و قرار است در بخش مهمان جشنواره تئاتر فجر هم حضور داشته باشد.  این نمایش بر خلاف کارهای قبلی مرزبان ساختار اجرایی کلاسیک و رئالیستی ندارد وبه گفته خودش خیلی خوب از پس اجرایش بر آمده​است. به بهانه این نمایش و استقابل خوبی که از​​ان به عمل آمده در کافه خبر میزبان هادی مرزبان ، ایرج راد، یارتا یاران وفرزانه کابلی شدیم تا در مورد این نمایش گفت و گو کنیم.     قبل  از اجرای «خانمچه و مهتابی» قرار بود متن دیگری را روی صحنه ببرید،چطور که تصمیمتان تغییر کرد و به اجرای «خانمچه مهتابی» رسیدید؟من برای اجرای «خانمچه و مهتابی»، نیازمند زمان  ومکان مناسب بودم . در واقع  داشتم می​رفتم سفرخارجی و  احتمال داشت دیگر برنگردم، شب قبل از سفر آقای رادی در اتاق ایزوله بیمارستان بستری بود ومن حدود یک ساعت درباره «خانمچه و مهتابی» تلفنی با ایشان صحبت کردم. همان شب به ایشان گفتم هروقت برگردم اولین کارمن اجرای این نمایشنامه است. من رفتم سفر و شرایط به​گونه ای شد که نماندم و باز گشتم.  پس از بازگشت به ایران در سال گذشته تصمیم گرفتم این نمایشنامه را در سالن اصلی یا چهارسوی تئاتر شهر کارکنم، اما پس از 3 سال انتظار برای اجرا دراین مجموعه به من سالن نداند و گفتند برنامه​های آن پراست.  پیشنهاد شد نمایش را در تالار سنگلج اجرا کنم، اما من دیدم این نمایش مناسب اجرا در سالن سنگلج نیست، بنابراین تصمیم گرفتم «هملت با سالاد فصل » را در برای اجرا در سنگلج کار کنم.  امسال هم تصمیم داشتم به دلیل نبود سالن مناسب ،نمایشنامه دیگری کار کنم که آن هم به دلایلی میسرنشد. بعد تصمیم گرفتم برای اجرای «خانمچه و مهتابی» در تالار وحدت اقدام کنم که آقای پارسایی مدیرعامل بنیاد رودکی به جای تالاروحدت، پیشنهاد اجرا درسالن آزادی را دادند و من هم پذیرفتم؛ چون سالن را مناسب دیدم.  «خانمچه و مهتابی» یک اجرای متفاوتی به نسبت دیگراجراهای شما  از نمایشنامه های اکبر رادی است ،در این اجرا ما با یک اجرای مدرن تری از دیگر کارهایتان مواجه ایم ،این تغییر شکل کارگردانی و اجرا برایمان تازگی داشت و عجیب بود؟قبل از هر چیز خود متن نمایشنامه بود که این شکل متفاوت اجرایی را می​طلبید،من معتقدم رادی درنمایشنامه «خانمچه و مهتابی» کاری را که ازچند سال قبل شروع کرده بود، به اتمام رساند. درنمایشنامه «هاملت با سالاد فصل» رادی توجهی به سبک مدرن و حتی پست مدرن کرده بود، در«باغ شب نما» هم دراین زمینه پیشرفت قابل توجهی داشت.   در این نمایشنامه زمان و مکان سیال است، مثلا ما ناگهان از باغ به دربارو از دربار به شکارگاه می رویم ودیالوگ​های متفاوتی -البته با همان زبان فاخر قجری -در آن  گذاشته بود. در«خانمچه و مهتابی » اما رادی سنگ تمام گذاشت و یک نمایشنامه کاملا مدرن نوشت. البته لایه​های رئالیستی خودش را هم حفظ  کرد. به نظر من یکی از شاهکارهای رادی در این نمایشنامه این است که چیزی به کارگردان نمی​دهد و خود کارگردان باید برای چگونگی اجرایش تصمیم بگیرد. به​ هرحال من هم پس از یک ربع قرن کارکردن با رادی دیگر می​دانم چه جوری متن ایشان را کارکنم . بنابراین متن را با این شکل کار کردیم و فکر می​کنم کار موفقی هم شد. به نظر شما چرا رادی این بار دراین نمایشنامه با زبان و قالبی آوانگارد به طرح موضوع می پردازد؟رادی با وجود قدمت​ها و اصالتی که داشت خیلی هم به روز بود، همیشه می​گفت عصر عصر اینترنت وموشک است و ماباید به روز باشیم . درباره این کار خودش هم همین عقیده را داشت ودر مورد «باغ شب نما»هم همیشه یک اصطلاحی داشت و می​گفت :« کسی که بخواد درباره این کارها حرف بزنه، دهنش می چاد.» چیزی که برای من در«خانمچه و مهتابی» اهمیت دارد این است که تمام اثر در باره دردهایی است که در دل خانمچه به عنوان یک زن هست و حس می شود. خانم جون باری روی دل دارد وهیچ کجا این وضع حمل صورت نمی گیرد. او این درد را با خودش به دنیا آورده و متأسفانه با خودش هم از دنیا می برد، دردی که روی دل همه زنان هست.  نکته جالب این​جاست که در طول نمایش از خود می​پرسی خانم جون آینده کدام یک از این زن​هاست و در پایان می​بینی همه آن​هاست، در حالی که خودش یک شخصیت مستقل در نمایشنامه دارد؟بله همه آن​هاست و این دریافت در واکنش برخی ازتماشاگران هم دیده​ام و گاهی تماشاگران عادی از من می پرسند، این زن 3 بار شوهر می​کند؟ درواقع اصل موضوع را فهمیده اند،حالاموضوع شوهر کردنش را اشتباه گرفته اند. شما در این اجرا می توانستید به جای 4 بازیگر زن با یک بازیگرهم همه نقش​ها را اجرا کنید.نظر خودتان چیست؟سال​ها قبل من و رادی در این مورد با هم صحبت کردیم، او قبل از هرچیز این موضوع را از من پرسید و گفت:« تو چطور می​بینی به نظرت همه این نقش​ها را یک نفر می​تواند بازی کند ؟» گفتم:« من ترجیح می دهم چند بازیگر باشد.» یعنی  من این طوری بیشتر دوست داشتم.  انتخاب بازیگر با خودتان بود؟بله و باید بگویم یکی از زیرکی​های من در این اجرا انتخاب بازیگران بود . من در همه اجراهایم وقتی شروع به کار می​کنم، قبل از هر چیزی به سراغ شخصیت اصلی متن می​روم و بعد براساس آن شخصیت است که باقی بازیگران را می​چینیم .  ابتدا به ایرج راد فکر کردم و بعد نقش خانم جون و باقی را هم بر اساس این دو چیدم. در این کاربا تنها کسی که کمی به مشکل خوردم فرزانه کابلی بود. وقتی درباره نقشش برای او توضحیح دادم، کمی تعجب کرد و دلخور شد. خیلی اما و اگر آورد و گفت این نقش را دوست ندارد.  خانم آدینه هم پس از 48 ساعت به من پاسخ زیبایی داد و گفت کدام بازیگری است که پبشنهاد بازی در این نقش را بتواند رد کند. سیروس همتی هم یکی از اولین انتخابهای من برای بازی در نقش آموتی بود. چطورشد به خانم آدینه برای نقش خانم جون رسیدید؟من برای این نقش علاوه بر خانم آدینه به خانم گوهر خیراندیش هم فکر کردم . اما اگر خانم خیراندیش می آمد ترکیب بازیگران فرق می کرد وبازیگران دیگری را می طلبید . در نهایت حضورخانم آدینه موجب شد تا کلاس کار این گونه شود و این بازیگران درکنار هم جمع شوند و کار با این کلاس شکل گرفت، همین جا مایلم بگویم «خانمچه ومهتابی» را بالاخره کار کردم و خوب هم کار کردم. ما در اجرای«خانمچه و مهتابی » نه تنها شاهد رویکرد تازه ای در طراحی صحنه هم هستیم وخلاف اجراهای قبلیتان دیگر از دکورهای رئالیستی یا فاخر و کلاسیک آقای مجید میر فخرایی خبری نیست ؟ البته باید دوباره بگویم که خود این متن این شکل اجرا را طلب می​کرد وعلاوه بر نیاز متن سالن اجرا هم این شکل طراحی صحنه را می​طلبید. امکانات سالن  آزادی  اجازه این شکل از طراحی صحنه را به ما می​داد.  گفتید این نمایشنامه باید در سالن مناسب و برای تماشاگران مناسب خود اجرا شود، شاید دلیل موفقیت این اجرا در سالن آزادی از نظر جلب تماشاگر و رونق این سالن همین بوده است؟اتفاقا دوستان از ابتدا تأکید داشتند تا ما این اجرا را برای احیا و رونق تالارآزادی دراین سالن اجرا کنیم واتفاق خوبی هم افتاد اما واقعیت این است که اتفاقاتی دراین اواخر رخ داد که کمی ما را آزرده خاطر کرد.  پس از10 اجرا دریکی از پنجشنبه​ها آن قدرنمایش مورد توجه تماشاگران قرار گرفت که کار به 110 و درگیری تماشاگران پشت در مانده کشیده شد و از آن پس به ما دستور دادند دیگر تبلیغات نکنیم و بلیت نیم بها نفروشیم .بع از این اتفاق تعداد تماشاگرانمان کم شد. به نظر من این درست نیست که نیروهای انتظامات سالن نتوانند نظم بر قرار کنند وما مجبور شویم پاسخگو باشیم؟ در شرایط کنونی از این که پذیرفتم در این سالن اجرا بروم پشیمانم . به​هرحال هر کدام از بازیگران نمایش ما خود وزنه​ای در هنر کشور هستند و برای خودشان اسم و رسمی دارند. این درست نیست که چون یک شب تماشاگران پشت در ماندند ، کاری کنند که شب بعد چند ردیف خالی بماند. فقط قرار نیست ما هنرمندان کار خود را بلد باشیم، باید مسوولان هم به وظایف و کار خود آگاه باشند. به من چه ارتباطی دارد که انتظامات مجموعه آزادی نمی​تواند نظم برقرار کند؟ به من ربطی ندارد تماشاگر پشت در مانده و ناراضی شده ، مسوول تالارباید با تماشاگر صحبت کند و او را راضی کند. مسوول باید کارخود را بلد باشد، همین کم لطفی​ها موجب شده که اکنون پس از دو هفته اجرا ، از رفتن به سالن آزادی پشیمان باشم.  به نظر شما چقدراجرای متن رادی با این سبک و ساختار در کنارتیم جدید بازیگران درموفقیت این نمایش و جذب مخاطب به تالار آزادی موثربوده است؟اگرهمه اعضای گروه دراین نمایش -از ایرج راد به عنوان پیشکسوت گرفته تا آن دخترکوچکی که در یک لحظه نقش مرده را بازی می کند- باهم کوک نبودند «خانمچه و مهتابی» کنونی شکل نمی​گرفت و این که دیدید، نمی​شد. در این 3 ماه تمرین همه باهم همکاری کردند و بدون هیچ حب و بغضی نظر دادند و من هم در این اجرا از نظرات بچه​ها استفاده کردم.به ​هر حال فکر می​کنم انتخاب​های خوبی داشتم و دوستان صادقانه کار کردند و از این نظر به خودم تبریک می​گویم. در واقع ما بیش از3 ماه است که با «خانمچه و مهتابی» محشوریم بدون این که مرکز هنرهای نمایشی یک ریال به ما پولی داده باشد. جا دارد در این​جا از آقای پارسایی مدیرعامل بنیاد رودکی تشکر کنم که اگر ایشان به ما پولی نمی​دادند، دکور و لباس​مان آماده نمی​شد.  خانم آدینه هم بسیار وقت می گذارد وعلاقمند است و کارگردان​های تنبل را به کار وا می​دارد، مدام سؤال می​پرسد و بعد از هراجرا درباره کارش می​پرسد و بحث می​کند وتمام خواسته​های من را در نمایش نعل به نعل انجام می​دهد. باقی بچه​ها هم همین طور، واقعا برای این کار دل دادند، امیدوارم مسوولان هم  به مادل بدهند.  در نقدها و اظهار نظرها یک نظر مشترک مبنی براین دیده می​شد که ای کاش آقای مرزبان این اجرا را کمی خلاصه​تر و جمع و جور تر کرده بود ، به نظر شما امکان خلاصه تر کردن برخی از صحنه بدون این که به متن آسیبی برسد وجود داشت؟من به همه کسانی که چنین اظهار نظری کردند، اگر بتوانند، چنین کاری را با متن رادی انجام بدهند،جایزه می دهم.آن هم بدون این که به اصل نمایشنامه و متن  آسیبی برسد. واقعا امکان چنین چیزی وجود ندارد. دوستانی که در آثار رادی کمی ظاهر بینی می​کنند، واقعا قلم رادی را نمی​شناسند، رادی چندین وجه در نویسندگی دارد که تازه وقتی گلوله آتش را کنار می​زنی، می​بینی چه چیزهایی پشت خاکسترها وجود دارد. این که کارگردان نتواند از متن نویسنده چیزی بکاهد یا درآن تغییری بدهد از ویژگی کاراست یا از ضعف آن؟ اجرای «پلکان» اولین  تجربه کاری من و رادی بود ، او خود در کتاب «بشنو از نی» می​نویسد که مرزبان برافروخته آمد و گفت:« من نگران تماشاگران این اجرا هستم ،نمایشنامه طولانی است و تماشاگر خسته می​شود.»  به او گفتم  برو از هر جای متن که می​خواهی بزن ، مرزبان رفت و پس از یک هفته بازگشت، بازهم ناراحت بود،گفتم دوباره چه اتفاقی افتاده؟ گفت:« من هر جای این نمایش را خواستم بزنم دیدم در جا و صفحه دیگر گریبانم رامی گیرد.» گفتم درام صحیح یعنی همین ، این که شما به راحتی نتوانید از آن بزنید. همان طور که می​دانید،مرحوم رادی در مورد اجرای متن​هایش  یکی از سخت گیرترین نمایشنامه نویسان بود و به راحتی قبول نمی​کرد، متن​هایش به روی صحنه برود. الان هم همسرشان بسیار سختگیرانه در این باره تصمیم می​گیرند و مجوز اجرا می​دهند.   چطور شما توانسته​اید در سال​های متمادی  برای اجرای متن​های آقای رادی با ایشان به تعامل برسید؟ هیچگاه در این مورد با مشکلی مواجه شدید؟خیر. با وجود حساسیت​هایی که ایشان در مورد اجرای متن​هایشان داشتند ، ما هیچگاه با هم مشکلی نداشتیم . مکتوب در کتاب بشنو از نی یا مکالماتشان می گوید من همین جا بگویم من و مرزبان هیچ مشکل و اختلافی باهم نداریم ،اختلاف سلیقه جای خود دارد، اما بزرگترین مشکلات میان من و مرزبان در کمتر از 5 دقیقه حل می​شد .در واقع ما باهم مشکل خاصی نداشتیم و اختلاف نظرهای​مان هم حل می​شد. جمله قشنگی داشت که همیشه می​گفت ودر سر اجرای «لبخند باشکوه آقای گیل» هم آن را روی صحنه گفت : «مرزبان خودش را پای نمایشنامه های من پیر کرد و اجر کافی نبرد.»   اما در حاشیه زیاد می​شنیدیم که اختلاف نظرهایی هست و گاهی مرحوم رادی از برخی اجراهای شما راضی نبود؟ ما فقط یک بار​​، آن هم سال​ها پیش در یک مورد اختلاف نظر جدی پیدا کردیم و دیگرهیچ مشکلی نبود. من پای رادی خیلی نشستم . من از سال 69 تا 76 به دلیل این که به رادی اجازه کار نمی​دادند ، کار نکردم، سال 72 به اصرار خود رادی که گفت:«مایلم تو یک تجربه دیگر داشته باشی.» نمایشنامه «تنبور نواز» رحمانیان را کار کردم.  حدود هفت سال به شکل جدی تئاتر کار نکردم و این برای رادی اهمیت داشت .البته باید بگویم در ابتدا رادی سختگیری بیشتری می​کرد ، مثلا یادم می​آید بر سر اجرای دومین متنی که از او کارکردم ،«آهسته باگل سرخ» درباره تغییریک کلمه کوتاه نیامد، اما بعد در اجرای «آمیز قلمدون» ما یک صحنه 20 دقیقه​ای را حذف کردیم و پذیرفت چون دیگر به کار ما اطمینان پیدا کرده بود. در این اواخر هم دیگر هرکارگردانی از شهرستان یا هر جای دیگری برای مجوز اجرای متن​هایش با او تماس می​گرفت، می​گفت با مرزبان صحبت کنید. متأسفانه الان هم همسرش خیلی سخت گیری می​کند که این اصلا به صلاح رادی نیست و کم کم به سایه می​رود، در حالی این روزها باید بیشتر به او پرداخته شود.  مایلم درباره ریتم این اجرا هم صحبت کنید به نظر می آید با وجود این که اجرا دوساعت طول می​کشد اما از ریتم خوبی برخوردار است، چیزی که در اجرای قبلی​تان ضعیف بود؟من درهمه کارهایم به موضوع ریتم توجه ویژه​ای دارم در این نمایش هم ماسعی کردیم مثل یک ارکستر سمفونیک از ابتدا تا انتهای نمایش ریتم مناسبی داشته باشیم،  در حالی که می​بینیم در برخی جاها ریتم نمایش آرام پیش می​رود و در جای دیگری ناگهان تند می​شود اما سعی کردیم یک دست باشدو نیفتد.  اولین بار است که ما می​بینیم شما دراین کار خلاف دیگر کارهای​تان از حرکت چندان استفاده نمی​کنید؟چون خود کار این موضوع را نمی طلبید. این حرکت​های نمایشی اندکی را هم که در صحنه خواب می بینید، از اتودهای​مان در تمرینات آمده است.  ایده نشان دادن مارواقعی در صحنه که ازمتن رادی نیامده​است؟خیر در نمایشنامه تنها اشاره می​کند که خانم جون ماری می​زاید و ایده آوردن مار،متعلق به ما بود که آقای رهبری(رام کننده حیوانات وحشی) برای اجرای این ایده به ما بسیار کمک کرد، ما روزهای زیادی به خانه ایشان رفتیم تا خانم آدینه که اصلا نسبت به مار حس خوبی نداشت، این حس را برطرف کند و کم کم با کمک آقای رهبری این مشکل حل شد. مطمئنم کارگردان دیگری این کار را نخواهد کرد و مار زنده به صحنه نمی​آورد.  همان طور که می​دانید آقای دلخواه هم همزمان با اجرای شما مشغول تمرین این متن برای اجرا در جشنواره فجر است.خیلی خوشحالم و خوب است که کس دیگری این متن را دارد اجرا می​کند ،چون باید اجراهای متفاوتی از این متن شکل بگیرد، بی صبرانه منتظرم تا بروم و اجرای ایشان را در جشنواره ببینم، مطمئنم اجرای متفاوتی خواهد بود. گاهی وقت​ها در برخی صحنه​ها مخصوصا صحنه​ای ازبازی آقای راد با خودم فکر می​کنم، آقای دلخواه این صحنه را چطوردرآورده​اند و دوست دارم ببینم آن دوست جوان بازیگر چگونه این قسمت را بازی می کند؟ نه از نظر سنجیدن خوب و بد بودن بازی، بلکه برایم جذاب است، ببینم این صحنه را چطور اجرا کرده​اند؟ 52




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 542]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن