واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تلخ ترين روزهاى ورزش ايران كاروانى در ميان حسرت و بى انگيزگى
امير ملكىكاروان ورزش ايران در پكن شكست تلخ و بزرگى را متحمل شد تا وعده و وعيدهاى مسئولان سازمان و كميته المپيك براى كسب افتخارات بزرگ همانند حبابى توخالى خود را نمايان كند.مطمئنا اين كاروان از زمانى شكست خورد كه تيم فوتبال اميد با آن همه سرمايه گذارى و استعداد، اسير اشتباهات متوالى مسئولان در انتخاب سرمربى و همچنين اشتباهات بگوويچ سرمربى وقت آن تيم در استفاده از تاكتيك و نفرات مطلوب برابر رقيبان شده به راحتى حذف شد.آن تيم و باخت تحقيرآميزش بيانگر برنامه سازمان ورزش و كميته ملى المپيك براى حضور در بيست و هفتمين دوره بزرگ ترين تورنمنت ورزشى جهان بود؛ مشتى نمونه خروار بى برنامگى ها و مشكلات موجود در عرصه مديريت ورزش ايران. هنوز روزهايى كه احسان حدادى، سجاد مرادى، احسان مهاجر شجاعى و سپهرزاد از نداشتن مربى و اردوى مناسب انتقاد مى كردند، يادمان مانده است.روزهايى كه ابراهيمى در اوج به اردو دعوت نشد تا پس از مدت ها، تحمل انتقادها و شكست هاى متوالى كه حاصل بى روحيه بودنش بود، پس از خداحافظى حيدرى به عنوان مرد شماره يك وزن ۹۶ كيلوگرم انتخاب شد؛ آن زمان هاى بسيار مناسبى كه اردوهاى تيم هاى مختلف به راحتى منحل مى شد و يا به تيم ها فشار وارد مى آمد كه براى حضور موفق در بازى هاى آسيايى تلاش مضاعفى انجام دهند.آخوندزاده ها، مير اسماعيلى ها و مردان ديگر جودوى ايران كه در آسيا حريفان خود را يكى پس از ديگرى شكست دادند ولى از همان حريفان در المپيك شكست خوردند، ماحصل همين تفكرات بودند.اما شايد مهم ترين دليل اين شكست ها اختلافات پشت پرده اى بود كه بين رئيس سازمان تربيت بدنى و رئيس كميته ملى المپيك وجود داشت.شايعاتى كه از بركنارى محترمانه على قراخانلو خبر مى داد و حتى كفاشيان و گزينه هاى ديگر به عنوان جانشين وى مطرح مى شدند.اين موضوع بخش عمده اى از تمركزهاى دو مجموعه را كه بايد صرف برنامه ريزى براى آماده سازى تيم ها مى شد، زير سوال برد تا اين جنگ هاى پشت پرده ضربه بزرگى به ورزش ايران بزند. دوشغله بودن مردانى چون كفاشيان دبيركل كميته المپيك كه به جاى صرف وقت خود به امور مربوط به آماده سازى تيم ها در جنگ هاى فوتبال وارد شد و همين موضوع اكثريت وقت اين مدير ورزش را به خود اختصاص داد.از سوى ديگر نگاه آمارى به كسب سهميه ها باعث شد ديگر توجه جدى به موفقيت ورزشكاران نشود و اين تفكر به وجود مى آيد كه مديران ورزش خواهان كميت هستند نه كيفيت.متاسفانه در روزهايى كه ورزشكاران ايران با بى انگيزگى و بدون روحيه جنگندگى خاص يك قهرمان برابر حريفان خود به ميدان مى رفتند تا ببازند، سكوت مسئولان و نيروهايى كه جمعيت كاروان همراهان را سه برابر جمعيت ورزشكاران كرده بود، بسيار جالب توجه بود.هنوز فراموش نمى كنم زمانى كه حق ورزشكار كشتى فرنگى روسيه خورده شد، فريادهاى مربيان، مسئولان سكونشين و حتى مدويد كه گزارشگر مسابقه بود باعث شد داوران با تماشاى مجدد فيلم، حق اين كشتى گير را داده و وى برنده مسابقه لقب بگيرد اما در شكست سوريان همه عوامل سكونشين ايران تنها نظاره گر بودند.هنوز فراموش نمى كنيم به جاى تعصب روى برنامه ريزى و آماده سازى ورزشكاران تعصبات كوركورانه روى مردان ورزشكار ايران باعث شد آنها با فشار مضاعف براى كسب مدال به ميدان هاى سخت المپيك وارد شده و بدون تمركز لازم به راحتى خود را شكست خورده ميدان هاى كوچك و بزرگ مى ديدند.تمام اين عوامل و مسائلى كه نمى توان آنها را بازگو كرد باعث شد كه كاروان ورزش تنها با دو مدال طلاى هادى ساعى و برنز مراد محمدى به كشور بازگردد و مطمئنا مديران ارشد ورزش به جاى پاسخگويى به اين شكست ها و عذرخواهى از مردم سعى مى كنند با تشكيل كميته هاى بررسى باخت ها، به نوعى نگاه ها را به سمت ديگر سوق داده تا زمان بيشترى را روى صندلى هاى رياست خود بمانند.البته آنها نبايد فراموش كنند كه مردم ايران به خوبى عوامل اين شكست ها را مى شناسند و تلاش هاى آنها مانند آب در هاون كوبيدن است.مطمئنا تاريخ خيلى از مسائل را ثابت مى كند كه در اين شرايط استعفاى مسئولان اين شكست ها مى تواند مرهمى بر زخم عواطف مردم ورزش كار و ورزش دوست ايران باشد.
جمعه 1 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]