تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834899435




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شير و مورچه


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: شير و مورچه
شير كه تازه غذا خورده بود و خودش را براي چرت بعدازظهر آماده مي‌كرد، صداي نازكي را شنيد كه مي‌گفت:«آقا شيره!... شير عزيز!»

شير پرسيد:«كي آنجاست؟» بعد سرش را بلند كرد و اطراف را نگاه كرد، اما كسي را نديد. فقط چند تا زرافه دورتر از او مشغول چرت زدن بودند.

دهان دره‌اي كرد و چشم‌هاي خواب آلودش را بست. اما دوباره همان صداي نازك گفت: «آقا شيره!.... شير عزيز!» شير دوباره چشمانش را باز كرد و غرشي كرد و گفت:«كي بود؟» و دوباره به اطرافش نگاه كرد ولي واقعاً كسي نبود. شير عصباني شد. چه كسي جرأت كرده بود مزاحم خواب بعدازظهر او بشود؟ دوباره پرسيد:«كي آنجاست؟»

صدا جواب داد:«من، يك مورچه.»

شير با تعجب گفت:«يك مورچه؟ كجايي؟ نمي‌توانم ببينمت!»

مورچه گفت:«در گوش چپت هستم!»

«چي؟ گوشم؟ تو آنجا چه كار مي‌كني؟»

ـ «آمدم اينجا تا صدايم را بهتر بشنوي!»

«چه مي‌خواهي؟»

«آه، شير عزيز، يك خواهش داشتم.»

«چه خواهشي؟»

ـ «مي‌تواني به اندازه نيم‌متر جابجا شوي؟»

«براي چه؟ من اينجا راحتم.»

ـ «آخر روي برادر من نشسته‌اي و مي‌ترسم كه تا الان او را له كرده باشي. البته مي‌دانم كه منظوري نداشته‌اي. ولي مي‌داني، من و برادرم داشتيم سعي مي‌كرديم دانه‌اي را كه پيدا كرده بوديم بكشيم و به لانه ببريم كه تو يك دفعه آمدي و اينجا نشستي و ما مأيوسانه تلاش كرديم تا فرار كنيم ولي ديگر دير شده بود. برادرم آن زير گير افتاد و من كه توانستم نجات پيدا كنم، راه افتادم تا به گوش تو برسم. در راه چند بار لابلاي موهاي بلندت گم شدم اما بالاخره رسيدم. شير عزيز، خواهش مي‌كنم، يك لطفي بكن و نيم‌متر جابجا شو، هر طرف كه خواستي فرقي نمي‌كند، راست يا چپ، بايد فوراً برادرم را پيدا كنم.»

شير دهان دره‌كنان گفت:«اصلاً حرفش را هم نزن!»

مورچه پرسيد:«آخر چرا؟»

«چون من جايم راحت است.»

ـ «ولي برادرم چه؟»

«براي من مهم نيست كه سر برادرت چه آمده است!»

ـ «اما براي من كه مهم است، خواهش مي‌كنم، يك كم جابجا شو!»

«من از جايم تكان نمي‌خورم.»

«لطفاً، آقاي شير عزيز، خواهش مي‌كنم!»

شير غرش‌كنان گفت:«مي‌تواني تا فردا صبح التماس كني، اما من به خاطر يك مورچه احمق جاي راحت خودم را عوض نمي‌كنم.»

بعد دهان دره‌اي كرد و گفت:«حالا هم راه بيفت و برو، مي‌خواهم بخوابم.»

مورچه با صداي نازكش اين بار تهديدكنان گفت:«براي آخرين بار خواهش مي‌كنم، كمي جابجا شو!»

شير جوابي نداد و چشمانش را بست و خوابيد، اما هنوز يك ثانيه نگذشته بود كه انگار رتيل نيشش زده باشد، يك متر به هوا پريد. مورچه او را گاز گرفته بود.

شير با عصبانيت تمام غرشي كرد و با چنگال نيرومند خود ضربه‌اي به گوش چپش زد و گفت:«تو، مورچه نادان، جرأت كردي كه يك شير را گاز بگيري؟ خودت را مرده حساب كن! فوراً بيا بيرون!»

ـ «نمي‌آيم!»

«فوراًٌ بيا بيرون، تو ديگر مرده‌اي!»

ـ «نمي‌آيم!»

«به تو دستور مي‌دهم كه فوراً بيرون بيايي!»

ولي مورچه بيرون نيامد، او مدام شير را گاز مي‌گرفت و هر بار شير به هوا مي‌پريد. حالا ديگر وقت خواب بعدازظهرش هم گذشته بود و خيلي عصباني بود.

«مي‌دانم چطور تو را بكشم!»

بعد نعره‌اي زد و گفت:«غرقت مي‌كنم! غرقت مي‌كنم!» و به سرعت به سمت رودخانه دويد.

حيوانات ديگر ترسان و لرزان راه را برايش باز مي‌كردند.

مورچه بار ديگر با صداي نازكش در گوش شير گفت:«خواهش مي‌كنم، صبر كن تا برادرم را پيدا كنم!»

شير گفت:«حرفش را هم نزن، تو ديگر مرده‌اي!»

ـ «من كه با تو دعوا ندارم!»

«ولي من دارم!... من دارم!»

مورچه گفت:«معذرت مي‌خواهم كه گازت گرفتم، با اين كار مي‌خواستم فقط كمي جابجا شوي.»

«ديگر خيلي دير شده است، مي‌خواهم غرقت مي‌كنم.»

و بعد گوش چپش را در آب فرو برد. اما مورچه كه سريع‌تر بود، فرار كرد و گوش راست او را گاز گرفت. شير فوراً گوش راستش را در آب فرو برد. ولي مورچه با سرعت تمام دويد و بالاي سرش را گاز گرفت. شير سرش را در آب فرو برد، ولي مورچه دويد و پشتش را گاز گرفت. شير بيچاره از آب بيرون پريد و ضربه‌هاي محكمي به خودش زد، به هر جاي بدنش كه فكر مي‌كرد مورچه آنجاست.

حيوانات ديگر كه او را مي‌ديدند، با خود مي‌گفتند:«شير ديوانه شده است، نگاه كنيد! او خودش را مي‌زند!»

بعد از يك ساعت شير خسته و ناتوان با لكه‌هاي كبودي كه به خاطر گازهاي مورچه و كتك‌هايي كه خودش زده بود، به وجود آمده بودند، روي زمين افتاد. و بعد صداي مورچه را شنيد كه مي‌گفت:«حالا تسليم شدي؟»

شير نعره زنان گفت:«خنده‌دار است! من، سلطان جنگل، تسليم يك مورچه بشوم؟! نه! هرگز!»

مورچه گفت:«پس متأسفانه مجبورم تو را بخورم! از گوش راستت شروع مي‌كنم و اگر از دوستانم كمك بخواهم، آن وقت هزاران مورچه از راه مي‌رسند و همگي مرا كمك خواهند كرد!»

اسكلت شير بيچاره هنوز در همان جا كنار رودخانه افتاده است.

*ترجمه: فاطمه اتراكي




 پنجشنبه 31 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن