-شير و مورچه
شير كه تازه غذا خورده بود و خودش را براي چرت بعدازظهر آماده ميكرد، صداي نازكي را شنيد كه ميگفت:«آقا شيره!... شير عزيز!»
شير پرسيد:«كي آنجاست؟» بعد سرش را بلند كرد و اطراف را نگاه كرد، اما كسي را نديد. فقط چند تا زرافه دورتر از او مشغول چرت زدن بودند.
دهان درهاي كرد و چشمهاي خواب آلودش را بست. اما دوباره همان صداي نازك گفت: «آقا شيره!.... شير عزيز!» شير دوباره چشمانش را باز كرد و غرشي كرد و گفت:«كي بود؟» و دوباره به اطرافش نگاه كرد ولي واقعاً كسي نبود. شير عصباني شد. چه كسي جرأت كرده بود مزاحم خواب بعدازظهر او بشود؟ دوباره پرسيد:«كي آنجاست؟»
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان