محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827830994
مطالب اموزنده در مورد رابطه خوب داشتن و از پس مشکلات برآمدن ( گردآوری ) : مطالب جالب و خواندنی
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: حتما برای همه ما اتفاق افتاده که دلمان خواسته زمان را نه یک ساعت که یک دقیقه عقب ببریم و همه چیز را جبران کنیم. اما اگر هوشیار نباشیم، یک اشتباه بهراحتی میتواند همه چیز را نابود کند و مسیر زندگی هر دوی ما را تغییر بدهد. در واقع گاهی تاوان یک خطا یك معذرتخواهی ساده است اما هستند خطاهایی که باید برای جبران آن تاوان سنگینی بپردازیم؛ تاوانی مثل جدایی. اما نكته ظریف اینجاست كه گاهی رفتار منطقی، درست همان رفتاری است كه باعث گسستن رابطه میشود؛ به انتها رسیدن یك رابطه ناقص.
بتپرستی مدرن:
وقتی از طرف مقابل بت میسازیم و او را موجودی بیعیب و نقص و مقدس تصور میکنیم، خودمان را فراموش میکنیم و فکر میکنیم در مقابل این انسان برتر هیچ هستیم! ولی او هم مثل ما آدم است؛ با همه خصوصیتهای خوب و بد یک آدم؛ مثل خود ما. بنابراین طرف مقابل را باید آنطور که هست و با همه خوبیها و بدیهایش ببینیم و بعد، هر تصمیمی که خواستیم بگیریم.
عشق تحمیلی:
اگر احساس کنیم کسی میخواهد خودش را به ما تحمیل کند، چه میکنیم؟ اولین واکنش همه ما «فرار کردن» از دست اوست؛ بنابراین بهجای «تحمیل کردن» خودمان به طرف مقابل، خیلی عادی رفتار کنیم؛ نه آنقدر بیاعتنا و نه آنقدر احساساتی که او را پشیمان کنیم و فراری بدهیم؛ خودمان باشیم و بگذاریم گذر زمان و رفتار منطقی هر دوی ما، عشق و علاقه پایدار و محکمی را بینمان ایجاد کند؛ عشق ناشی از یک حس خوب.
نه كوچك نه بزرگ:
نقطه مقابل بزرگبینی طرف مقابل، خودبزرگبینی است. اطمینان و اعتماد بیش از حد به خود، بین ما فاصله میاندازد و نمیگذارد احساسات یکدیگر را درک کنیم. از طرفی گاهی وقتی دچار خودبزرگبینی میشویم، نمیتوانیم یا بهتر بگوییم، عمدا نمیخواهیم احساساتمان را به طرف مقابل نشان بدهیم و همین «فاصله» بهتدریج باعث دوری و سپس جدایی میشود.
رؤیاپردازی ممنوع!
اگر قرار باشد از لحظه خداحافظی تا دیدار یا تلفن بعدی، چشممان را روی واقعیتها ببندیم و رؤیابافی کنیم و حرفها و رفتارهای طرف مقابل را آنطور که دوست داریم تعبیر و تفسیر کنیم، قافیه را باختهایم. با چشم و گوش باز - باز باز - حرفها و رفتارهای طرف مقابل را ببینیم و بشنویم و با چشم بسته تصمیم نگیریم. چشم بسته چاه را نمیبیند. او میفهمد دروغ گفتن و تظاهر كردن بیفایده است؛ چون طرف مقابل بهراحتی احساس ما را میفهمد. بنابراین «صداقت» اولین و مهمترین نکته برای شروع یک زندگی مشترک سالم و موفق است. حتی اگر صداقت ما باعث قطع پیوندمان در همان دوران نامزدی شود نباید بترسیم؛ چون مطمئنا رابطه معیوب بوده و دیر یا زود این رشته پاره میشده است
مقایسه نکنید:
خیلی از ما عادت کردهایم زندگی و روابط شخصیمان را با رابطه و زندگی دیگران مقایسه کنیم و به دنبال این مقایسه هم، یا از طرف مقابل توقعهای خاصی داشته باشیم یا انتقام ناکامیهای قبلیمان را از نامزدمان بگیریم! مقایسه کردن را فراموش کنیم و به خاطر بسپاریم که رابطه هر کدام از ما منحصر بهفرد است و مثل خود ما و رفتارهای ویژه خود ما هستند.
مثل یك راه بیپایان:
با کمی دقت و تیزهوشی میتوانیم طوری رفتار کنیم که همیشه برای هم، حرفی برای گفتن داشته باشیم و از هم خسته نشویم. مطالعه، آگاهی از آنچه در اطراف ما میگذرد، آگاهی از علایق و نیازهای طرف مقابل و... همگی راهکارهایی است که 2نفر را همیشه برای هم دوستداشتنی و نو نگه میدارد. در یک کلام اگر از همدیگر «عقب بمانیم»، زندگیمان نابود میشود؛ مثل ترازویی که همیشه یک کفه آن سنگینتر از دیگری است. زن و مرد باید هم پای هم حرکت کنند تا همیشه همراه هم باشند.
آزاده اما نه مثل بچهها:
بچهها را دیدهاید که چطور بیپروا و آزاد ابراز احساسات میکنند. هرچند قرار نیست ما هم مثل کودکان رفتار کنیم اما باید صداقت و آزادی در نشان دادن احساسات را از آنها یاد بگیریم. وقتی احساساتمان را صادقانه بیان میکنیم، همانطور هم جواب میگیریم. بنابراین بهجای اینکه با تکلف رفتار کنیم و از ابراز احساسات بترسیم، راحت و آزاد ابراز محبت کنیم. حتی با گفتن دلخوریهایمان، به طرف مقابل فرصت دفاع میدهیم و همین فرصت، کدورتهای بین ما را از بین میبرد؛ پس از حرفزدن نترسیم.
آنها نشانه او هستند:
اختلاف عروس و داماد با خانواده طرف مقابل آنقدر تکراری و نخنماست که بهتر است اصلا درباره آن حرف نزنیم. فقط یادمان باشد پدر و مادر او، بخش مهمی از زندگی و حتی شخصیت او هستند و آزردن آنها مساوی است با آزردن کسی که خیلی دوستش داریم. از طرفی همسر ما هر چقدر هم که باگذشت و مهربان باشد، تحمل بیاعتنایی و کماعتنایی به عزیزانش را ندارد. بنابراین اگر تلافی هم نکند، دلخور و افسرده خواهد شد و به تدریج از ما متنفر میشود
و در نهایت اینکه نامزدی میتواند شیرینترین دوران پیش از شروع زندگی مشترک باشد؛ اگر توقعها، خواستهها و محبتها خالص و دوستداشتنی و همراه با عقل و منطق باشد.
ممنون آزاده جون...
مطلب قشنگی بود!
خواهش مي كنم دوستاي گلم قابل شما رو نداشت
مرسي بسيييييييييييييييييييييييييييييييييييار مفيد بود
من می دانم که شما الان در حال فکر کردن به چه چیزی هستید. اینکه زوجهای ازدواج کرده نباید هیچ رازی را داشته باشند و باید همه چیز را با شوهرشان در میان بگذارند اما به اعتقاد من این حرف تنها مزخرفی بیش نیست!
چیزهایی وجود دارد که قطعاٌ شما نباید آن را با همسرتان در میان بگذارید.باید دهنتان را ببندید و حرف نزنید.مهم نیست که در چه شرایطی باشید و در چه وضعیتی . جمله بزرگی رو بخاطر می آورم که بحق می گفت : چیزی را که نمی داند وی را نخواهد نرنجاند!
هرگز در مورد مادر وی چیزی بر زبان نیارید .
مهم نیست که وی آدم بدی است یا آدم خوبی . این قانون طلایی را بیاد بسپارید که دهانتان را چفت کنید! این کاملا قابل پیش بینی است که شما بدلایلی از مادر شوهرتان خاطره جالبی ندارید و میبینید که همسرتان یک روز در حال حرف زدن در باره وی است.اینکه چقدر زن شریف ، با ارزش و دارای فلان خصلتهاست. روز دیگر ببینید که همسرتان مدام در حال بد و بیراه گفتن به وی می باشد و اینکه وی چقدر خود خواه و رذل است!
اینجا جایی است که ممکن است شما به اشتباه با عصبانیت وی همراهی کنید و در نتیجه پرونده خود را باطل کنید! به هوش باشید . هرچه شد فقط زبانتان را ببرید! او می تواند هرچه که می خواهد در مورد مادرش بگوید . تعریف یا بد و بیراه ! به شما مربوط نیست! سعی کنید نظراتتان را برای دوستان یا کسان دیگری که با آنها نیز ارتباط عاطفی و روانی دارید نگه دارید . اعتماد داشته باشید که کار غلطی نمی کنید!
با نزدیکترین دوست همسرتان خودمانی نشوید!
مهم نیست که وی چقدر دوست خوبی است و یا فرد قابل اعتمادی. حریم خود را حفظ کنید.گاهی بعضی از شوخی ها در حریم های خانوادگی چیز جالبی نیست اما همان شوخی در حریم دوستی کاملا هم چیز جالبی است! بگذارید همه چیز حد و مرز خود را داشته باشد.
هرگز در مورد روابط که در گذشته و قبل از ازدواج داشتید حرف نزنید!
خب ، من فکر می کنم که این رسم دخترها هست که بر خلاف پسرها که عادت دارند یک کار را صد جا تعریف کنند ، آنها صد کار را یک جا هم تعریف نمی کنند! اما به هر حال این را هم باید گفت.هرگز در مورد این مسائل سخنرانی نکنید.اگرچه که در حد اطلاع وی باید از گذشته شما با خبر باشد اما این ماکزیمم حد اطلاع وی باید باشد! نه بیشتر ! اگر شما مشروب خور حرفه ای بودید یا 10 تا پسر را تا لب برکه تشنه می بردید و بر میگردانید و یا هر کسی که بوده اید به یاد داشته باشید که : " اصلاٌ مهم نیست که بودید!
" من برای همسرم کاملا شرح خواهم داد که برایم اهمیتی ندارد که چه کرده و که بوده. از این لحظه که متعهد می شود به محض اینکه بفهمم وی کوچکترین قدم نامربوطی برداشته بلافاصله از وی جدا خواهم شد ، بچه ها را به وی خواهم سپرد ، و دیگر من را نخواهد دید! به تجربه بنظر هم میرسد که این کلام کاملا هم موثر بوده است! اما گذشته از شوخی شما باید از خود بپرسید که رابطه جدی و زناشویی با صداقت شما ، در این زمینه چه سودی خواهد برد؟ آیا اعترافات صادقانه شما نفعی هم خواهد داشت یا اینکه فقط فکر میکنید همسر شما از صداقت شما به نیت پاک شما پی میبرد؟ اصلا اینطور نیست! برای همین منظور بهتر است ساکت باشید!
هرگز به وی نگویید که فلان دوست شما زیر سرش بلند شده است!
این بحث زنانه را برای خودتان و دوستانتان نگه دارید. این مسئله را اصلا علنی نکنید. شما همانطور که در مرحله قبل دیدید باید عمل کنید و از هر چنین چیزی باید فرار کنید و نشان دهید که چنین کاری بسیار نا مناسب است. اینکه بخواهید ماجرایی را برای وی تعریف کنید تا به وی بفهمانید شما چقدر شخصیت سالمی دارید و وی باید قدر شما را بداند چیزیست که در مغز شما می گذرد. در مغز یک مرد تنها این نکته است که چه باعث شده که همسر این دوست من اختیارش را از دست بدهد؟ وی چه نداشته که دوست پسر جدیدش دارد؟ آیا من هم آن را دارم؟ نکند دوست همسرم بخواهد همسرم را هم متوجه فقدان آن در من کند؟. حالا بشینید 30 سال توضیح بدید! فایده نخواهد داشت. از طرف دیگر خدا بداد دعواهای شما و موشکهایی که وی بطرف شما پرتاب خواهد کرد برسد!
هرگز و هرگز به وی نگویید که وی به اندازه ای که قبلا در ### قدرت داشته نیست!
تاپانچه ای بروی شقیقه خود بگذارید و هر وقت خواستید این جمله را بگید ماشه آن را بچکانید! عزیز من ، واقعا باید بدانید که اگر حرف جالبی برای زدن ندارید بهتر است اصلا حرف نزنید! با این جمله وی را براحتی 10 سال پیرتر خواهید کرد . مسلما اگر می خواهید وی را بکشید و از وی انتقام بگیرید این راه خوبی است اما اگر صرفا از وی دلخورید ولی وی را دوست دارید زبانتان را گاز بگیرید ! این جمله بمانند این است که وی را در خواب آرام بعد از ظهری خود ، با بنزین به آتش بکشید!! وی برای همیشه از شما دلخور خواهد بود.
هرگز چیزی نگویید که احساس کند نسبت به جریانات شغلی وی ناراضی هستید!
" قانون هر غلطی میکنی بکن ! من بهت اطمینان دارم ! "
این یکی از اشکالاتیست که اکثر زنان میکنند. خارج ازغرغر های آنها در مورد کار همسرشان ، وی وقتی از سر کار به خانه بر میگردد بهش بدجور پیله می کنند! می خواهند بدانند که چه شده که همسرشان اینقدر خسته و عصبانی است! مدام سوال می کنند و توضیح می خواهند و سعی می کنند که ماجرا را منطقی ارزیابی کنند و مدام جواب به هر خط شکایت همسر می دهند.سعی می کنند به وی حالی کنند که طرف وی هستند اما وی باید آرام باشد! بسیار ساده در روزهای بعد موقع دعوا اعلام می کنند که تو انتظار داری که مردم بدانند تو چه هستی ولی تو خودت هنوز نمی دانی که چه هستی و چه می خواهی! من اما می دانم که تو فلان و فلان هستی.غر میزنی ، فکر می کنی خیلی می فهمی و و و و ....
وی از خود دفاع خواهد کرد و خواهد گقت که من فکر می کردم تو به من اطمینان داری! و شما هم می خواهید گندتان را درست کنید و می گویید البته که دارم اما فلان و فلان! بعد از کلمه اما دیگر توضیح شما معنی نخواهد داشت! شما کار را خراب کرده اید! کسی نیست که بشما حالی کند که شما قرار نیست منشی وی باشید بلکه قرار است همسر وی باشید.قرار نیست چون زندگی کاری وی بشما هم ربط دارد در آن دخالت کنید و مسولیتی که با وی است را بررسی کنید!
هرگز به وی نگویید از وی طلاق خواهید گرفت مگر اینکه فلان کار را انجام دهد!
مثل احمقها مدام همسر خود را تهدید به طلاق نکنید . به وی به اشتباه نخورانید که یک پای شما همیشه بیرون در است! ساک شما همیشه بسته است! خانه مادر شما همیشه هست! و بدتر اینکه بدانید دارید بلوف میزنید و یک لحظه بدون وی زنده نمی مانید! دفعه بعد که خواستید فریاد بزنید از جلوی چشم من دور شو ! دیگه نمی خواهم ببینمت!
یک لحظه خود را کنترل کنید و کلمه را در دهانتان بخشکانید. اگر این کار را نکردید البته ممکن است جواب بشنوید که وی جایی نمی رود و این دیوونه بازی هاچیست ، اما این دست رو تو دادن خاصیت همیشگی مردان نیست. بی جهت زندگی را با دری وری مشوش نکنید.مردی که بداند همیشه احتمالی وجود دارد که به خانه بیاید و شما در آن نباشید هرگز بشما واقعا لطف نمی کند!
هرگز نگویید که شما بیشتر از وی حقوق میگیرید !
چه می خواهید بکنید؟ چطور است اصلا دریل را برداریم و مغزش را سوراخ کنیم؟ ها ؟!
یادتان باشد 3 اصل مهم در مورد پول و مسائل مالی اینهاست :
پول شما و پول وی ندارد - اما پول شما و وی از هم جدا باشد!
پول " من " در کلمات بکار نبرید
نگویید "اگه پول کم داری من دارم! " " می خواهد ماشین بخرد یا فرضا خونه . بعد راه می افتید دور میزنید دور ماشین حسابش و فضولی میکنید و آخرش می گویید این مقدار بهش می دید! این غلطه! برید و وقتی میبینین که داره موهاش رو می کشه و فکر میکنه با فنجان چای خودتان ریلکس بشنین کنارش و بگید که " منم یه مقدار پس انداز دارم - نمی دونم چقدر دقیقا - ولی شماره کارتم رو بهت میدم ببین میتونه اینم کمکی کنه ؟ " اما کاری نکنین برعکس این هم! یعنی اینقدر بی خیال نشون بدید که نتیجه بدتر داشته باشه! سعی کنید لحظه را دریابید !
به عشقهای جوانی خود اعتراف نکنید!
اگر شما هم تجربه شخصي دارين اضافه كنيد
همه رو قبول دارم و مخصوصا درمورد دوستای مطلقه و خاین به شوهر
کاملا درست است .منم به این موضوع اعتقاد دارم که ادم باید در موارد ذکر شده دهانش را چفت کند هرچند بعضی مواقع خیلی سخت و بغرنج است.
خیلی جالب بود. تقریبا همش درست بود.
یه چیز دیگه هم هست که خیلی مهمه و نباید به شوهران گفت!
هیچ وقت به همسرتون نگید وای چقدر چاق شدم یا چقدر پوستم بد شده یا حرفهایی مثل اینها. اینطوری اون واقعا قبول میکنه که شما چاق شدید. مثل خود مردها همیشه از خودتون راضی باشید!
sima05 نوشته است:خیلی جالب بود. تقریبا همش درست بود.
یه چیز دیگه هم هست که خیلی مهمه و نباید به شوهران گفت!
هیچ وقت به همسرتون نگید وای چقدر چاق شدم یا چقدر پوستم بد شده یا حرفهایی مثل اینها. اینطوری اون واقعا قبول میکنه که شما چاق شدید. مثل خود مردها همیشه از خودتون راضی باشید!
ای ول من هم کاملا با همین موافقم، شکسته نفسی زیادی هم خوب نیست، وقت ازتون تعریف میکنه، هی نگین نه بابا، کی اینجوریه، تو همش الکی تحویلم میگیری و این جور حرفا!!
خیلی راحت ازش تشکر کنین و سعی نکنین اصرار داشته باشین که در اون حد که فک میکنه هم ایدهآل نیستین
با گزینه 3 موافقم زیاد
در مورد مادر شوهر نبايد حرف زد.من تجربه خوبي در اين مورد دارم.اگه ميتونيد خودتون يه كاري كنيد اگه نه پس بسازيد . من تمام كارهاي مادر شوهرم و حرفاي احمقانه و حسادتهاي خواهر شوهرم رو به شوهرم ميگفتم. كم كم بدون اينكه خودم بفهمم خيلي رو اين مساله حساس شده بودم.مرتب اسمشون رو مياوردم.يه مدت ديدم شوهرم خيلي تو فكر ميرهو هر چي ازش مي پرسيدم چيزي نميگفت. فكر ميكردم به خاطر كارش هست.تا يه شب بحثمون شد از بس من نق زدم.آخه به خاطر اين دو عنصر احمق (مادر و خواهرش) به حرص خوردن و نق زدن عادت كرده بودم. اون شب خيلي بد بود.آخه ما هيچوقت دعوا نمي كنيم و همينطور هرگز با هم قهر نكرديم.از بس من حرصش رو در آوردم عصباني شد و به خاطر اينكه به من چيزي نگه با يه سيني زد تو سر خودش!!! و گفت اين مدت كه تو فكر بوده به اين فكر ميكرده كه آخرش زندگي ما چي ميشه!!! يعني اينقدر فكر كرده بود اين قضيه داره خطرناك ميشه كه ممكن هست خداي ناكرده ما رو از هم سرد كنه.اون شب من تا صبح از ناراحتي و عذاب وجدان گريه كردم.به حدي كه پلكام از بس پف كرده بود نميتونستم چشامو باز كنم.از همون وقت به خودم اومدم.من هميشه دختر حاضر جواب و باهوشي بودم و ميتونستم خودم از پسشون بربيام و نبايد شوهرم رو توي اون موقعيت بد قرار ميدادم.حالا به هيچ وجه نميكم مادرت چيكار كرد يا چي گفت.حتي من باب تعريف.خودم با خونسردي و متانت جوابش رو ميدم.آخه مادر شوهر من واقعا موجود بي شعور و فضولي هست مثلا كليد خونه ي ما رو واسه احتياط دارن. يه بار ما واسه يه روز خونه نبوديم وقتي اومدم ديدم جايي نمونده كه نگشته باشه
منم موافقم
و یکی دیگه اینکه اگر زمانی همسرتون کاری کرد که درست نبود یا کلا کار اشتباهی کرد باهش طوری برخورد نکنید که دیگه کارهاش رو ازتون مخفی کنه
یعنی منطقی رفتار کنید
منم موافقم
مخصوصا در مورد اولی وای مادر شوهر
به نظر شما این نکاتو یه مرد نوشته یا یه زن؟اخه به نظرم خیلی طرف مردهاست.یعنی ما باید همیشه مواظب باشیم قند تو دل مردها اب نشه؟ولی مردها همین کارها رو در مورد ما می کنند ما هم نباید به رومون بیاریم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1455]
-
گوناگون
پربازدیدترینها