واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: چه اتفاقی بیشترین تاثیر رو بر روی زندگیتون گذاشته ؟
آشنايي با همسرم و ازدواج كل نگرش منو به زندگي تغيير داد و خيلي ازين بابت خوشحالم. تغييري كه تو زندگيم بوجود اومد منو ازين رو به اون رو كرد.
بیشترین تأثیر رو خونه خریدنمون تو زندگیم گذاشت به این دلیل که بعد از اون تا یک مدت یکی دو سالی خیلی بی پولی کشیدم و اولین بار بود تو زندگیم که اینو تجربه می کردم خیلی به نظرم سخت بود الان اوضاع بهتر شده ولی من از این ماجرا خیلی درس گرفتم قناعت کردن رو یاد گرفتم و از اون موقع به بعد خیلی آدمها رو بیشتر درک می کنم و سعی می کنم به نیازمندان کمک کنم با توجه به اینکه یک اتفاق خوب افتاده بود و ما خونه خریدیم ولی سختیهاش خیلی بود
البته من فکر می کنم هر مرحله از زندگی شرایط خودش رو داره و باعث تغییر آدمها می شه و جالبه برام که الان یک هفته هست که دارم حس مادری رو تجربه می کنم و حضور یک کوچولو رو تو وجودم حس می کنم به نظرم خیلی خیلی خیلی جالبه
maryami58 نوشته است:
بیشترین تأثیر رو خونه خریدنمون تو زندگیم گذاشت به این دلیل که بعد از اون تا یک مدت یکی دو سالی خیلی بی پولی کشیدم و اولین بار بود تو زندگیم که اینو تجربه می کردم خیلی به نظرم سخت بود الان اوضاع بهتر شده ولی من از این ماجرا خیلی درس گرفتم قناعت کردن رو یاد گرفتم و از اون موقع به بعد خیلی آدمها رو بیشتر درک می کنم و سعی می کنم به نیازمندان کمک کنم با توجه به اینکه یک اتفاق خوب افتاده بود و ما خونه خریدیم ولی سختیهاش خیلی بود
البته من فکر می کنم هر مرحله از زندگی شرایط خودش رو داره و باعث تغییر آدمها می شه و جالبه برام که الان یک هفته هست که دارم حس مادری رو تجربه می کنم و حضور یک کوچولو رو تو وجودم حس می کنم به نظرم خیلی خیلی خیلی جالبه
مبارک باشه به سلامتی
برای منم ازدواج هم زندگی مشترک هم اومدنم از کرج به تهران هم شاغل شدنم با هم این همههههههههه تغییر برام پیش اومد
اولش دوستی با یه دختر تو دوران دبیرستان که بعدها باهم تو یه رشته دانشگاه قبول شدیم.تنها بود ولی تابلو بود تو دانشگاه خیلی هم بیخیال.بیخیالی اون رو من هم تاثیر گذاشت و 3ترم اول گند زدم.تو همین دوران برادرم مریض شد و وضعیت روحی خونوادم که تا اون موقع خیلی آروم بود بهم ریخت.وای انگار خدا یهو تکونم داد"برادر مریض"."خونواده بهم ریخته"."تو دانشگاه هم که تابلو شده بودم"ولی خودمو جمع کردم.اون دوستو گذاشتم کنار.وقت بیشتری واسه خانوادم گذاشتم.و در اخر ازدواج کردم.
رايحه جون خدا انشاءالله شفاي عاجل به برادرت بده. براش هفتادتا سوره حمد بخون. معجزه ميكنه.
مریمی جون بهت تبریک میگم .خوشحالم که خونه دار شدین ،دوران سختی رو پشت سر گذاشتین و خدا یه میوه بهشتی بهتون عطا کرده
رایحه جون خدا رو شکر که تونستی اون دوره رو پشت سر بذاری .از ته دل برای برادر عزیزت ارزوی سلامتی می کنم و براش دعا می کنم
ازدواج با همسرم و زندگی مشترک با همه مشکلاتش و مهم تز از همه تجربه مادر بودن
مهاجرت و ازدواج
ازدواج کردنم ومنو خیلی خوشحال کرد ولی زمونه بد اتیشش زد این خوشبختی رو
هميشه دعا ميكردم بتونم عاشق شم. (چون خيلي ايده آليست بودم ) و بالاخره عاشق شدم.........اين مهمترين اتفاق زندگيم بود
از دست دادن مامانم.
مهمترين اتفاق زندگيم اين بود كه فهميدم شوهرم كه فاميلمون بود دوسم داشت وبا هم ازدواج كرديم ولي ديگران دارن ريشه بهتيشمون ميزنن ومن الان خيلي ناراضيم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]