تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بخشنده ترین شما پس از من کسی است که دانشی بیاموزد آنگاه دانش خود را بپراکند. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805476676




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشکلات مورخان تئاتر در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: گفتگو با کاظم شهبازی: همه‌ی منابعی که در مورد نمایش ایرانی موجود است، تاریخ پیدایش نمایش و تئاتر را در ایران بر پایه‌ی حدس و گمان بیان می‌دارند. این کتب بعضاً اختلافات فاحشی نیز با هم دارند. همه‌ی قضایا دال بر این است که مورخ در ایران چه در قدیم و چه در حال، با مشکلاتی مواجه است. در گفتگویی که با آقای کاظم شهبازی داشته‌ایم این مسائل را بررسی کردیم که در زیر می‌خوانید. گفتگو از: محمد آسیابانی
کاظم شهبازی در دانشکده‌های سینما و تئاتر دانشگاه هنر و همینطور هنر و معماری دانشگاه آزاد به تدریس دروس تخصصی: "تاریخ تئاتر"، "نمایش در ایران" و "شیوه‌های نمایش در ایران" اشتغال دارد. از وی کتابی نیز در همین راستا با عنوان "تئاتر ایران در گذر زمان" به بازار کتاب آمده است.

به نظر شما نمایش در ایران از چه تاریخی آغاز شده‌است؟
مناقشه در این مورد زیاد ‌است و جواب مشخصی برای این سوال نداریم. نكته‌ی مسلم این است كه مردم ایران نیز مانند دیگر جوامع که کار عموم آنها كشاورزی و دامداری بوده، پس از اینکه از کار روزانه فارغ می‌شدند دور هم جمع شده و از گذشته‌های دور و نزدیكشان برای یكدیگر قصه‌هایی نقل می‌كردند و از این نقل‌ها خرده نمایش‌هایی بوجود آمده است. این قول موجود است كه شاید خیلی از نمایش‌ها ریشه در نقالی داشته باشد. نقال‌ها كه در دوره‌ی اشكانیان "گوسان" نام داشتند قصه‌های خود را به صورت منظوم یا منثور بیان می‌كردند و بعضا یا خود ساز بهمراه داشتند یا نوازنده همراهی‌شان می‌كرد.

لطغا تشریح بفرمائید كه دید مورخان نسبت به این نمایش‌ها چگونه بوده است؟
اختلاف نظر بین مورخان بسیار زیاد است هر یك در زمینه‌ای صاحب نظرند. برای مثال اگر بخواهیم در مورد تاریخ تعزیه بحث کنیم: "دكتر پرویز ممنون" پافشاری زیادی دارد بر اینكه تعزیه در دوره‌‌ی صفویه وجود داشته در حالی كه این‌گونه نیست، چرا که اگر این چنین بود ما باید حداقل بتوانیم در كتابی مثل "شوالیه شاردن" یا "سفرنامه‌ی برادران شرلی" -كه در مورد به‌روز كردن ساختار ارتش ایران در زمان صفویه نگاشته شده- مشاهدات و اصطلاحاتی را در این مورد بیابیم. صفویان 400 سال تا 350 سال گذشته بودند و اگر تعزیه در زمان اینان وجود می‌داشت، قطعا در گزارشات خود نامی از آن ذكر می‌كردند. در مورد اسناد تاریخی و گزارش‌های تاریخی پیرامون تعزیه "سفرنامه‌ی كارستن نیبور" جهانگرد دانماركی آلمانی زبان موجود است، كه او در این نوشته ادعا می‌کند که در جزیره‌ی خارك تعزیه تماشا کرده است و بیان می‌دارد كه عده‌ای در یك میدانی دنبال یاران امام حسین می‌گشتند و تعدادشان خیلی زیاد بوده ‌است و ذكر می‌كند امام حسین و 72 تن از یارانش در آن جنگ هستند. "نیبور" ادامه می‌دهد كه بازیگر نقش حضرت عباس علیه‌السلام لباسی پوشیده بود كه از دو طرف آستین آن بدون دست بود و بازیگر این نقش، نقش خود را به حدی طبیعی بازی می‌كرده كه حضار را به گریه می‌انداخت. این گزارش مربوط به سال 1769میلادی است در جزیره‌ی خارك اما قبل از این به هیچ وجه گزارش تاریخی و سندی درباره‌ی تعزیه وجود ندارد. یك سند هم در سال 1641میلادی در دوره‌ی(اگر اشتباه نكنم) "شاه طهماسب صفوی" داریم كه بازرگانی فرانسوی به نام "تاورنیه" نامه‌ای از اصفهان به پاریس می‌نویسد و می‌گوید كه "محادثه" دیده ‌است، این البته قطعا تعزیه نیست و منظور نعش گردانی هم نیست.
متوجه هستید که چه تفاوتهایی در این قول‌ها وجود دارد.

البته منظور من مورخان قدیمی مثل ابوبکر جعفر نرشخی است.
این‌ها صرفاً به بیان گزارشی در کتب اکتفا می‌کنند و موضع‌گیری ندارند. ایشان گزارشی از "سوگ سیاوش" در کتاب "تاریخ بخارا" نوشته است؛ وی مردم بخارا را در سوگ سیاوش عزادار دیده و اعلام می‌كند كه قریب سه هزار سال است كه این رسم وجود دارد. به هر جهت اگر بخواهیم فرض را بر این بگیریم كه سوگ سیاوش مبدأ تعزیه است باید برای آن اسناد تاریخی بیابیم. البته بنده خودم قائل به این فرض نیستم و همانطور كه گفتم ممكن است كه اشتباه بگویم ولی ما باید برای اثبات آن اسنادی بیابیم.

کدامیک از این مورخان دارای دیدگاه درستی نسبت به نمایش هستند؟
متاسفانه سند مكتوبی موجود نیست كه از روی آن بگوییم که آیا مشاهدات تاریخ نویسان ایرانی و غربی ‌درست است یا این‌که خیر؟ اما در این میان یك مثال وجود دارد كه بی‌شك دید درست مورخ را نسبت به هنر نمایش نشان می‌دهد؛ "ملا حسین واعظ كاشفی سبزواری" كتابی دارد به نام "فتوت نامه‌ی سلطانی" كه بدون تردید بوطیقای هنر نمایش ایران است، در این كتاب انواع و اقسام بازی‌ها و شعبده‌ها و معركه‌گیری‌ها آمده است و یك بخش از این كتاب مربوط به ارباب معارک و معركه‌گیرها است. معركه‌گیرها كسانی بودند كه نمایش و شعبده‌بازی اجرا می‌كردند و حتی به نقالی می‌پرداختند و جماعتی دور این‌ها جمع می‌شده و به نمایش‌های آن‌ها نگاه می‌كردند، همه‌ی این‌ها در كتاب ملاحسین آمده است. این كتاب سند مكتوبی است از اجرای نمایش‌های سنتی ایران. باید گفت كه ملا حسین كاشفی سبزواری به گردن "نمایش‌های ایران بعد از دوره‌ی صفویه" حق دارند. كتاب‌هایی كه در این زمینه به رشته‌ی تحریر درآورده است با عنوان نمایش‌های ایرانی تطابق دارد. اما باید توجه كرد كه امثال ملا حسین كم هستند، و بیشتر تاریخ نگاران متاسفانه دید درستی نسبت به نمایش نداشته‌اند، حتی باید گفت كه نخبگان و فلاسفه نیز در این رابطه دیدگاهشان درست نبوده است و این شاید به آن دلیل باشد كه نخبگان و فلاسفه سعی در كناره‌گیری از عامه مردم را داشتند و هر عمل آنان را با دیده‌ی تحقیر می‌نگریستند.

دركتاب‌های تاریخی كه جدیداً نوشته می‌شوند عنوان می‌شود كه علمای اسلام از اول تاریخ اسلامی تا حتی زمان مشروطیت با نمایش مخالف بوده‌اند، بعضا گفته می‌شود كه علمای اسلام حتی با تعزیه هم که نمایشی کاملا ً مذهبی است مخالف بوده‌اند. نظر شما دراین باره چیست؟
نه، ما چنین مخالفتی نداشتیم. اگر هم بوده بنا به مصلحتی (خاص آن روزگار) بوده است. ما به نحوی در همه‌‌ی ادیان مخالفت با نمایش را داریم مثلا بعضی از كشیشان مسیحی یا خاخام‌های یهودی هم با نمایش مخالف بودند و حتی آنرا در حد لهو و لعب می‌دانستند و این خاص ایران نبوده، در اكثر ادیان این تعصب بوده‌است و به طبع ممكن بوده كه بعضاً با هرگونه شادی هم مخالفت كنند.

به عنوان نمونه در یكی از این كتب، عامل مذهب باعث ركود نمایش در ایران معرفی شده است و علمای دین را مخالف با نمایش دانسته‌اند، نظر شما در این خصوص چیست؟
ما سند مكتوبی نداریم كه یك مقام دینی نمایش را ممنوع كرده باشد. البته بعضاً در مواقعی این دستور به ممنوعیت وجود داشته اما خیلی زود رفع شده است، اگر خاطرتان باشد از امام خمینی(ره) راجع به شطرنج و موسیقی نظر خواستند كه ایشان با كمال بینش عمیق خود فرمود كه شطرنج یا موسیقی حرام نیست و همینطور اگر نمایش را حرام می‌دانستند مطمئن باشید كه از همان اوایل انقلاب جلوی آن را می‌گرفتند، یا دیدگاهی كه امام درباره‌ی سینما دارد را مطالعه بفرمایید، ما متاسفانه در تاریخ خود چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام یك مقام دینی یا یك مرجعیت دینی كه به مانند امام خمینی(ره) فكر كند كمتر داشته‌ایم و این شاید دلیل مورخین برای عنوان كردن این بحث باشد كه دین باعث ركود نمایش شده است. البته شاید روحانیون تندرویی هم باشند كه اینان نه تنها در مقابل موسیقی و نمایش بلكه در مقابل همه‌ی ظواهر هنری موضع‌گیری می‌كنند. ولی معمولا ما در ایران مخالفتی به شكل خاص و جدی از طرف مراجع تقلید و روحانیون ندیدیم و اگر هم بوده گزارش مكتوب یا سند آن وجود ندارد. البته در اواخر قاجار با حضور زن در نمایش مخالفت می‌كردند و این ممنوعیت تا سال 1308 ادامه داشت.

نظر مورخین غربی در مورد نمایشنامه‌های ایران چیست؟
مورخینی مثل "هرودوت"، "گزنفون" و ... در دیدارهای خود از ایران كه شامل دیدار از "معبد آناهیتا" و "كنگاور" هم می‌شد، به صورت موردی به نمایش برخورد كردند یعنی اینكه نمایشی برای مناسبتی خاص اجرا شده و این‌ها آن را دیده‌اند. معمولا گزارش‌های مكتوبی در سفرنامه‌ها در مورد چند و چون نمایش یا قوانین اجرای آن موجود نیست بلكه بیشتر به صورت اشاره‌ی مختصری آمده است. بعضی از مورخان یونانی كه همراه اسكندر به ایران آمده‌اند می‌گویند كه در كرمان نمایش‌هایی در حضور اسكندر و همسرانش ترتیب داده می‌شد، كه حتی یكی از زنان اسكندر هم در یكی از مجالس در شهر كرمان در حضور اسكندر رقصید. در هرحال این‌ها در حد گزارش است نه مكتوب. البته نمونه‌های باستان شناختی در این زمینه هنوز یافت نشده و یا تعدادشان آنقدر كم است كه قابل ذكر نیست.

در غرب از قدیم كتبی مثل بوطیقای ارسطو در مورد نمایش نوشته می‌شد. در قرن‌های متوالی كتب مختلفی به لحاظ تاریخی یا فنی نوشته شده كه به نمایش ‌پرداخته‌اند. آیا در ایران هم، چنین كتبی داریم؟
ایران به دلیل موقعیت استراتژیک خود همیشه مورد تاخت و تاز اقوام مختلف بوده ‌است و توجه کنید که نمایش زمانی شكل می‌گیرد كه مقداری آرامش و فراغت خیال باشد. مردمی که مدام تجربه جنگ را از سر می‌گذرانند و کار سنگین کشاورزی و دامداری را دارند نمی‌توانند نمایش به صورت جدی ـ یعنی آن‌گونه که در یونان بوده است ـ داشته باشند و وقتی نمایش به صورت جدی نباشد، کتبی چون بوطیقا را هم نخواهیم داشت. در این صورت ما صرفا شاهد آیین‌ها و نمایش‌هایی برای باروری محصولات كشاورزی که در بعضی از كتب به صورت كوتاه به این آیینها، مناسك و خرده نمایشهای سنتی اشاره شده است، هستیم؛ و البته این رسم جا می‌افتد؛ یعنی حتی ما در دوره صفویه که آرامش نسبی بوده است ما صرفاً خرده نمایش داریم که در اسناد، من جمله همین كتابی كه ملاحسین نوشته موجود است.

پس تا قبل از صفویه ما نمایش به صورت جدی نداشتیم؟
بله، نمایش داشتیم اما جدی نبوده است. مثلا در دوره‌ی غزنویان یک غولك رقاصی بود كه لباس‌های عجیب و غریب و رنگی می‌پوشید و چهره‌اش را نقاشی و بزك می‌كرد و ادای اشراف را در می‌آورد‌. این نکته را هم بگویم که باز هم به همان دلیل تهاجم و اینکه مردم در رنج و محنت قرار داشتند، (درست برعکس اشراف و اعیان) موضوع خرده نمایش‌هایی که موجود است هجو اشراف و قدرتمندان است، شاید مردمی که این را می‌دیدند اندکی آرام می‌گرفتند. به هر حال از دل این غولك رقاص آرام آرام "دلقك" و "تلخك" به دربار راه پیدا كردند یا نمونه‌ی دیگرش "آتش افروز" است كه بعد از چند تغییر و تحول بدل به "حاجی فیروز" می‌شود كه كارش اعلان گزارش رفتن زمستان و پیدایی بهار بود. نمایش و تقلید در دوره‌ی صفویه به اوج خودش رسید. دوران اوج "شاهنامه خوانی" و "نقالی" در قهوه‌خانه‌ها مربوط به دوره‌ی صفوی است. شاهان صفوی از قهوه‌خانه‌ها به عنوان یك نظام فرهنگی كارا استفاده كردند. قهوه‌خانه در این زمان رواج چشمگیری پیدا كرد حتی می‌گفتند شاه عباس نقال‌های درجه یک را از اقصی نقاط ایران به اصفهان كه پایتخت كشور بود دعوت می‌كرد، تا اینان با اجراهای خود حس میهن پرستی را در دل مردم رواج دهند. این تقلیدها در اصفهان، و شهرهای بزرگ به عنوان یك ژانر نمایش "یونیت" و منحصر به فرد در صحنه‌های نمایشی ایران شكل گرفت و این جریان ادامه پیدا کرد تا سال 1312 كه "رضاشاه" به طور كل با نمایش‌ها و خرده نمایش‌های سنتی ایران بخصوص تعزیه مخالفت کرد، چرا كه می‌خواست تمام نمادهای اسلامی را حذف کند و تعزیه نیز یکی از این نمادها است. به هر جهت رضا شاه دستور به توقیف خرده نمایش‌های سنتی داد. در سال 1320رضاشاه از كشور می‌رود و دوباره دسته‌های تقلید و سیاه بازی از طریق بنگاه‌های شادمانی رواج می‌یابد و وارد عروسی‌ها و مجالس بزم می‌شود و تا سال 42 این اتفاق ادامه دارد. سال 42 با نهضت 15خرداد از مراكزی كه مورد حمله تظاهرات كنندگان قرار می‌گیرند بنگاه‌ها و دسته‌های شادمانی بود كه با این کار ضربه‌ی محكمی به پیكره‌ی این نمایش‌ها وارد می‌آید.

خصوصیات یك مورخ تئاتر در حال حاضر چیست و این مورخ چه ابزارهایی برای نوشتن تاریخ تئاتر دارد؟
متاسفانه اطلاعات تئاتری ما پراكنده است، ما کتابخانه‌های مجهز نداریم. با کمال تاسف باید بگویم که مدیران فرهنگی ما هم دانش و کارایی كافی ندارند و مرکزی هم نداریم تا اسنادی که در کل ایران پراکنده است را به طور تخصصی جمع‌آوری کند. در قسمت پژوهش ما با کمبود منابع مالی و انسانی روبرو هستیم و این باز برمی‌گردد به نبودن مراکز تخصصی جمع‌آوری و تحقیق و پژوهش اطلاعات. یک مورخ یا پژوهشگر باید چند سال وقتش را بر سرکاری بگذارد و در این چند سال هزینه‌ی خود و خانواده‌اش را تامین کند و سپس بعد از این که کار پژوهشش تمام شد و به صورت کتابی درآمد آن وقت باید منتظر فروش کتابش بشود تا درآمد اندکی داشته باشد، خب در این صورت محقق دنبال این کار نمی‌رود و اگر هم برود، چند شغل مختلف را در کنارش خواهد داشت تا بتواند گذران زندگی کند و این یعنی فاجعه در دنیای پژوهش و تحقیق ما. این مشکل از قدیم بوده است، شما هیچ فکر کرده‌اید که چرا دیگران باید منابع و متون ما را از نابودی نجات دهند؟ چرا مثلا ً "اسفار" ملاصدرا را باید یک "هانری کربن" نامی از فرانسه بیاید و آن را به ما معرفی کند؟
مشکل دیگر ما عدم توجه به پیشکسوتان است. ما منتظریم تا این‌ها از دنیا بروند و بعد برایشان مجالس ترحیم بگیریم و بر سر مزارشان مجسمه نصب کنیم. همین مراکز تخصصی اگر در کشور نهادینه بشود یکی از کارهایش می‌تواند این باشد که خاطرات این‌ها را از زبان خودشان بشنود و بعد چاپ کند، کلی اطلاعات از دل همین خاطرات بیرون می‌آید. مسئله‌ی دیگر این است که بین استادان بزرگ تاریخ تئاتر كشور اصلا تشریك مساعی و تعامل وجود ندارد. یك بی‌اعتمادی خاصی باعث شده كه ما در تئاتر هسته‌ی مركزی نداشته باشیم اگر این‌ها با هم جمع شوند و با سعه‌ی صدر در كنار هم باشند كمك بزرگی به تاریخ تئاتر می‌شود.
از همین مشکلاتی که در بالا صحبت کردم می‌توان خصوصیات یک مورخ را دریافت. همه‌ی کار دانش و علاقه که نیست.

با وجود این نکاتی که در بالا عنوان کردید، توصیه‌های شما به مسئولین فرهنگی چیست؟
ببینید مورخ و پژوهشگر با مشکلات چندگانه‌ای روبه‌رو است و حل کردن این مشکلات کار زیادی می‌طلبد. اگر مسئولان فرهنگی دلسوزانه و مشتاقانه زمینه‌ای را فراهم كنند تا پژوهشگران بدانند كه چه دارند و چه پیش زمینه‌هایی وجود دارد برای کار کردن، تا حدودی کار راحت‌تر خواهد شد. البته این سعه صدر مسئولین را می‌طلبد. متاسفانه همه‌ی کارهای مملکت ما دارد به سمت سیاسی شدن پیش می‌رود. هر مدیر فرهنگی که می‌آید مطابق با بینش سیاسی که حزب خود دارد عمل می‌کند و این اتفاق نامبارکی است. وقتی که ما خیلی راحت می‌توانیم با اختصاص بودجه به یک تیم تخصصی، مشکلاتی چون تاسیس پژوهشگاه و کتابخانه تخصصی را حل کنیم، چرا اهمال می‌کنیم؟ البته این را هم بگویم که تمام کار ما صرفا ً ایراد گرفتن شده است و فقط مدام بلدیم بگوییم که مثلا فلان کس بد عمل می‌کند، یا فلان چیز را نداریم و... درست است که خیلی مشکلات وجود دارد، اما به هر حال کارهایی توسط مسئولین انجام شده است، حرف من این است که این کارها کافی نیست.

چرا كافی نبوده است؟
بیشتر به خاطر سیاسی شدن کار فرهنگی است. فضای فرهنگی کشور ما بخصوص در این ده سال گذشته مدام سیاسی بوده و شعار دادن در کار فرهنگی متاسفانه به صورت یک مسئله‌ی عادی و روزمره درآمده است. باید دانست که مسائل ما با شعار حل نخواهد شد بلكه شعار بر مشكلات اضافه خواهد كرد. شعار دادن انرژی برای کار تخصصی را از مسئولین خواهد گرفت. باید یک برنامه‌ریزی چندین و چند ساله از قبل توسط متخصصین ارائه شود و سپس بر اساس همان برنامه عمل کرد و نه اینکه با روی کار آمدن هر دولتی ما شاهد سیاست‌های تازه و بعضا ً متناقض با همدیگر باشیم.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن