واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
سازمان کشوری و دارائی
چنانکه گذشت داریوش بزرگ پس از برگردانیدن نظم و آرامش در کشور و پس از وحدت کامل کشور و پس از وحدت کامل کشور، ممالک تابعه را با ملاحظات سیاسی و ملی و موقعیت جغرافیائی به سی بخش قسمت کرد و از میان سرداران و بزرگان ایران، مردان کاردان و شایستهیی را بفرمانفرمائی هر بخش بر میگماشت اینگونه فرمانروایان را ((خشتن پاون )) یا شهربان میگفتند. پدر داریوش بزرگ، ویشتاسب هخامنشی، خود یکی از آن شهربانان و فرمانروای سرزمین پارت (خراسان) بود. برای آنکه شهربانان از حدود اختیارات خود بیشی نجویند و به ستمکاری و آزار مردم نپردازند، با هر کدام از آنها ماموری فرستاده میشد که در ظاهر دبیر مخصوص شهربان بود، ولی در معنی کارهای او را بازرسی میکرد و اخبار وقایع حوزه فرمانفرمائی شهربان را بمرکز گزارش میداد. این مقام حتی در ایران پس از اسلام هم برجای بود داریوش در هر سال دوبار دوتن را از پایتخت برای بازرسی به هریک از شهرها میفرستاد که این دو نفر بنام چشم و گوش شاه شناخته شده بودند.
روش پرداخت مالیات
پیش از داریوش بزرگ پرداخت مالیات در ایران روش درستی نداشت و ملتهای تابعه هر سال هدایائی بدر بار شاهنشاه ایران میفرستادند. اما داریوش برای هر یک از ملتها با ملاحظات ثروت و وسعت مملکت مالیات بوجه نقد معین کرد. او آنقدر نسبت به پرداخت مالیات تخفیف قائل شده بود که در این باره پلوتارک مینویسد: ((داریوش چون مقدار مالیات هر شهری را معین میکرد، در پی تحقیق بر میآمد که آیا مردم میتوانند این مبلغ معین شده را بپردازندیا خیر؟ چون از هر کجا پاسخ موافق میرسید، باز هم پادشاه دستور میداد مالیات تعیین شده را نصف کنند – چون سبب را پرسیدند – پادشاه جواب داد که شهربانان هم برای مصارف خود چیزی از مردم خواهند گرفت و باید از مالیات اخذ شده کاسته شود تا بر مردم تحمیلی نشده باشد)).
پست و چاپار
در هر ایالتی، ساتراپها، مالیات را را جمعآوری میکردند و سربازان پیاده و سوار را نگهداری مینودند، تشکیلات وسیعی برای این عمل لازم بود. مرکز این تشکیلات شهر شوش بود که تقریبا در قلب کشور قرار داشت. از شوش به تمام کشورهای تابعه دستور صادر میشد و از تمام نقاط اطلاعات به شوش میرسید. برای این که شاهنشاه بتواند با تمام ادارات و ممالک تابعه به سهولت رابطه داشته باشد و اطلاعات را زود دریافت نماید، پیکهای سریعی ایجاد کرده بود که مورد تحسین یونانیها واقع شد. در نقاط معینی، در تمام جادهای بزرگ وسایل بخصوصی فراهم کرده بودند تا پیک شاهنشاهی یا چاپار بتواند بدون توقف به مقصد برسد. پیکها از میان اشخاص محترم برگزیده میشدند، چنانکه در تاریخ آمده است که داریوش سوم پیش از رسیدن به پادشاهی چندی چاپار مخصوص بود. در حقیقت هخامنشیها مخترع پست و چاپار بودند. این طریقه را ابتدا مصریها و بعد رومیها از ایران اقتباس کردند – سپس در تمام مغرب زمین در طول قرنهای متمادی معمول گردید.
ایجاد راهها
برای اینکه اخبار کشور زودتر بمرکز برسد و هم چنین روابط بازرگانی و اداری و سیاسی و لشکری میان مراکز و نواحی دوردست باقی بماند، داریوش به ساختن راههای مختلف پرداخت. از آن جمله راه شاهی بود که از تمام کشورهای تابعه میگذشت. هرودوت مینویسد که طول این راه 2900 کیلومتر بوده و تمام وسایل آسایش و راحتی در طول راه برای مسافران آماده بوده است و حتی مینویسد که در هر چهار فرسنگ مهمانخانهأی ساخته شده بود و همه جا خوراک و اسب و لوازم سحر مهیا بوده و این راه دراز را با وسایل آن زمان کاروانها در یکصد و یازده روز و مسافران پیاده، در مدت نود روز میپیمودند. داریوش بساختن راههای دریائی نیز همت گماشت چنانکه برای متصل کردن دریای مدیترانه به دریای احمر دستور به حفرکانال سوئز داد و این واقعه بر روی کتیبه بدست آمده و چنین نوشته شده است: ((منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، پادشاه کشورهائی که مسکن همه نژادهاست، شاه این سرزمین بزرگ، تا کشورهای دوردست، پسر ویشتاسب هخامنشی، داریوش شاه گوید: من پارسیام، از مصر را گرفتم، امر کردم این کانال را بکنند، این کانال کنده شده چنانکه فرمان دادم، کشتیها روانه شدند، چنانکه اراده من بود)) یک مورخ اروپائی در این خصوص میگوید: ((واقعا باید نظر بلند استقامت داریوش را در اجرای منویاتش تقدیر کرد ))
دادگستری
داریوش بر همه دادرسان کشور خویش سمت ریاست داشت و احکام نهائی از جانب شخص شاهنشاه صادر میشد. مجازات نسبت به گناه مجرم تغییر میکرد و شاهنشاه هخامنشی در برابر هیچ گناهی و در هیچگونه مجازاتی برای دفعه اول حکم اعداد گناهکاری را صادر نمیکرد.
چنانکه وقتی یکی از گناهکاران که سمت دولتی نیز داشت در دادگاهی محکوم به اعدام شده بود ولی شاهنشاه حکم نهائی را لغو کرد و دستور داد از کشتن او صرفنظر شود و گفت این شخص پیش از این خدماتی هم انجام داده است. شاهنشاه ایران از گرفتن رشوه (پارک) سخت بیزار بود، چنانکه کمبوجیه نیز از این کار بسیار نفرت داشت و داستان قاضی که رشوه گرفته بود و کمبوجیه امر کرد پوستش را کنده و بر روی تخت دادرسی انداختند و پسر همان قاضی را بر تخت نشاندند مشهور است کمبوجیه به پسر قاضی که جانشین پدر شده بود خطاب کرد و گفت: هرگاه میخواهی بیداد کنی و از مردم رشوه بستانی بر پوست پدرت نگاه کن و عاقبت شوم این کار زشت را در نظر گیرید.
در خصوص دادگستری و رعایت کامل حقوق ضعیف و قوی و پاداش نیکوکاران و کیفر بدکاران، شاهنشاه داریوش خود چنین گوید (نه من و نه دودمانم درغگو و بیانصاف و بدقول نبودیم، من برابر حق و عدالت رفتار کردم نه ناتوان و نه توانا را نیازردم، نیکوکار را نیک نواختم و بدکار را سخت کیفر دادم ) داریوش نخستین شاهنشاهی است که یک قانون کامل مدنی تدوین کرد و برای ملتهای تابعه به تناسب احوال و اوضاع کشور وضع نمود. معتقدات مذهبی کشورهای تابعه را با دیده احترام مینگریست، چنانکه داستان رفتن او به معابد مصریها و جایزهأی که برای یافتن (گاو آپیس) تعیین نمود در تاریخ مشهور است.
سازمان لشکری
در زمان داریوش بزرگ سازمان لشکری نیز به صورت بهتر و آبرومندی در آمد و به آن نظم و ترتیب صحیح داده شد. دستههای سپاهی از ده هزار سرباز زبده و اصیل ایرانی درست کرد که از عهده آنها هیچوقت کاسته نمیشد و آنان را سپاه جاویدان میگفتند این سپاه همیشه آماده به خدمت بود و افراد آن همگی جنگ آزموده و دلیر و در تیراندازی و سواری سرآمد دیگران بودند. همچنین در پایتخت هر یک از کشورهای تابع پادگانهایی برای حفظ امنیت گذاشته بود.
بازرگانی و کشاورزی
با ساختن راهها، در زمان شاهنشاهی داریوش بزرگ، بازرگانی نیز تغییر فوقالعادهای کرد هر شهربان و یا ساتراپی که هر شهر را آبادتر نگهداری مینمود، داریوش بر وسعت فرمانروایی او میافزود. و به عکس اگر مشاهده مینمود که استانی کم جمعیت و بیحاصل است معلوم میشد که این وضع از ستمکاری و سهل انگاری شهربان پدید آمده است و معلوم است که آن شهربان را به سختی مجازات میکرد یکی از کارهای شایان توجه شاهان ایران که در امر تجارت بسیار موثر بود، رواج سکه است. پیش از داریوش بزرگ در ایران باستان معامله با جنس انجام میگرفت حتی حقالزحمه پزشکان نیز با جنس پرداخت میشد. داریوش برای آنکه کار معامله و داد و ستد تسهیل تر کرده باشد با اهمیت مسکوک پی برده بود و دستور داد از طلا و نقره سکههایی ساختند و پول را در کشورهای تابعه رواج داد. تنها پیش از داریوش بزرگ لیدیها بودند که به اهمیت مسکوک واقف بودند و در حدود قرن هفتم پیش از میلاد سکه زده بودند اما سکه آنها در تمام ممالک رایج نبود.
دانش و فرهنگ
گرچه از ادبیات و علوم روزگار داریوش بزرگ اثر گویایی نمانده است، اما همین مقدار کتیبهها و قرائنی که در دست است میرساند که داریوش به فرهنگ و دانش و هنر توجهی خاص داشته است. چنانکه برروی مجسمه یکی از حکمرانان دست نشانده داریوش بزرگ این طور خوانده میشود: (پادشاه مصر و دیگر کشورها داریوش بزرگ، به من امر کرد که به مصر روم مقصود این بود که معابد مصر که ویران شده بود بسازم … به مؤسسات کتاب بدهم …… و جوانان را برای تعلیم و تربیت به اشخاص کار آزموده سپردند و برای آنان چیزهای مفید و آلات و ادوات موافق کتابهای ایشان فراهم ساختند. چنین بود اقدام اعلی حضرت چو او فایده علم پزشکی میدانست که میخواست جان بیماران را از بیماریها رهایی بخشد).
پر واضح است شاهنشاهی که برای کشور تحت الحمایه چنین او امری صادر فرماید بی شک برای کشور خودش بیشتر و بهتر کرده است در زمان داریوش علمای یونانی در خدمت شاهنشاه ایران در شوش به سر میبردند یکی از این دانشمندان سیکیلاکس Skylax جغرافیدان معروف بوده که در تاریخ 519 قمری میلادی داریوش او را معمور کرد تا جریان سفلای رود سند را با کشتی بپیماید.
حضور اطبای خارجی چه در زمان داریوش بزرگ و چه بعد از آن در دربار پادشاهان هخامنشی برای ما مسلم است.
اولین و معروفترین آنها جراح قابلی از اهل کروتون دموسدس نام دارد که بدربار داریوش دعوت شد. در آن هنگام اطبای رسمی داریوش مصری بودند و چون روزی یکی از او سخنهای شاهنشاه ایران در رفتگی پیدا کرد و اطبای مصری از معالجه عاجز ماندند مورد غضب قرار گرفتند در این هنگام دموسدس که در دربار بود به آسانی پادشاه را معالجه کرد، از آن پس داریوش آنی او را از خود جدا نکرد. هر چند او اندیشهای جز بازگشت به وطن نداشت و حتی موفقیتش در معالجه شاهنشاه سبب اسارت بیسرانجام او گردید، ولی موفقیت دیگری آنرا او را به وطن بازگردانید. بدین شرح که روزی ملکه آتوسا به مرض سختی دچار شد و طبیب یونانی او را معالجه نمود و در مقابل از او تقاضا کرد که از شاهنشاه خواهش کند تا اجازه دهد به کشور خود برگردد. داریوش این تقاضا را پذیرفت و دموسدس در ضمن مسافرت همراهانش را اغفال کرد و خود را به کروتن رسانیده و علم طب را در آن شهر رواج داد.
این اطلاعات را طبیب دیگر یونانی کتزیاس Ctesias که در دربار هخامنشی طبابت میکرد برای ما نقل کرده و کتابی که وی راجع به اوضاع ایران نوشته بسیار قابل توجه بوده است اما حیف که قسمت مهم آن مفقود شده و به دست ما نرسیده است.
اگر چه، به علت نبودن مدارک، ما نمیتوانیم سهم ایرانیان را در علوم زمان هخامنشی معین کنیم، ولی لااقل میتوانیم بگوییم که ایران در تاریخ علوم است سهم بسیار مهمی در پیشرفت علوم در دنیای قدیم داشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]