واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: كاهش هزينه ها و ديگر هيچ...
محمدتقي فلاحي*:بيشترين اخبار مربوط به آموزش و پرورش در يك ماهه گذشته مربوط به طرحي است موسوم به ساماندهي نيروي انساني كه از سوي وزير ابلاغ شده و به نظر مي رسد به طور جدي پيگير اجراي آن است. چند نكته درباره طرح ساماندهي نيروي انساني قابل توجه است:
1- تدوين كنندگان طرح ناشناخته اند و زمان صرف شده براي بررسي و تهيه اين طرح نيز نامشخص است، علاوه برآن به نظر نمي رسد هيچگونه اجراي آزمايشي براي آن در نظر گرفته شده باشد اما نحوه ابلاغ و اجرايي كردن آن يادآور سنتي مرسوم در آموزش و پرورش است. اين سنت عبارت است از تدوين، ابلاغ و احياناً اجراي يك طرح بدون كمترين مشورت و نظرخواهي از تشكل هاي صنفي معلمان يا بدنه اصلي آموزش و پرورش (معلمان، كادر اجرايي مدارس و ادارات) كه قرار است مجريان اصلي طرح هايي همانند اين باشند.
2- عنوان طرح «ساماندهي نيروي انساني در آموزش و پرورش» است. هر فرد آشنا با آموزش و پرورش ايران مي داند يكي از معضلات اصلي در اين نهاد وضعيت كمي و كيفي نيروي انساني آن است. چه آن زمان كه با بيش از 18 ميليون دانش آموز كمبود شديد نيرو درآموزش و پرورش وجود داشت چه اكنون كه با حدود 14 ميليون نفر دانش آموز به نظر مي رسد اين وزارتخانه با مازاد نيرو مواجه است. البته نمي توان توزيع به شدت نامتعادل نيروها و افزايش دو ساعت به ساعات تدريس هفتگي دبيران را نيز ناديده گرفت. بنابراين همين كه وزير با وجود مسائل حاد و پايان ناپذير روزمره در اين دستگاه عريض و طويل، تلاش خود را متوجه سرو سامان دادن به وضعيت نيروي انساني آن كرده قابل تقدير است. ولي به دليل نكاتي كه در ادامه خواهد آمد اين طرح نيز همچنان گره گشا به نظر نمي رسد.
3- مهم ترين وجه مثبت طرح تلاش براي اصلاح ساختار سازماني وزارت آموزش و پرورش و اصلاح شيوه توزيع نيروي انساني با هدف افزايش بهره وري در اين سيستم است. در اين جهت ممنوعيت هرگونه استخدام جديد و تصميم به خريد خدمات آموزشي در صورت نياز و كاهش تصدي گري دولت نكاتي البته نه جديد اما قابل توجه اند:
اول اينكه مجموعه عملكرد دولت نهم حداقل در وزارت آموزش و پرورش نه تنها به كاهش تصدي گري دولت كمك نكرده بلكه سعي شده آن اقدامات محدودي هم كه در دولت قبلي در اين جهت انجام شده به نوعي حذف شوند. به عنوان نمونه طرح انتخاب مديران مدارس از سوي معلمان هر مدرسه باوجود محدوديت هايي كه در آن وجود داشت تا حدودي نويد تعديل در سيستم يكسويه، آمرانه و از بالا به پايين موجود در نظام آموزشي را مي داد به خصوص كه قرار بود تا در ادامه مديران مناطق نيز به صورت انتخابي برگزيده شوند. در زمان وزارت فرشيدي اين طرح كنار گذاشته شد. از سوي ديگر بي اعتنايي و چه بسا ارزيابي منفي مديران منصوب دولت نهم با تشكل هاي صنفي موثر در آموزش و پرورش كه مي توانند حلقه ارتباطي بسيار خوبي براي انتقال نظرات و خواسته هاي معلمان و نيروهاي اجرايي به مديريت كلان آن باشند، امكان جلب همكاري كاركنان و كاهش تمركز گرايي در سيستم را از بين برده است. فراموش نمي كنيم كه يكي از اقدامات اوليه فرشيدي حذف پست مشاور وزير در امور تشكل ها بود.
نكته دوم اينكه از بندهاي مختلف طرح استنباط مي شود هدف اصلي كاهش هزينه هاست به هر طريق حتي اگر به كاهش كيفيت آموزش ختم شود. به نظر مي رسد اين يك توافق عمومي است كه در نظام آموزشي ما كيفيت آموزش به دلايل مختلف در سطح نازلي قرار دارد. حال چنانچه برخي از بند هاي اين بخشنامه اجرايي شود بدون ترديد كيفيت آموزش در مدارس ما از سطح فعلي نيز پايين تر خواهد رفت. به عنوان نمونه اين بخشنامه مناطق را موظف مي كند كه كلاس هاي درس خود را به طور عمده و بلكه تماماً در شيفت صبح برگزار كنند. اگر صحبت هاي يزداني رئيس محترم سازمان آموزش و پرورش تهران را ملاك قرار دهيد در پايتخت كشور حدود 37 درصد مدارس دونوبته هستند كه اگر قرار باشد اين ميزان دانش آموز به اجبار به شيفت صبح منتقل شوند بدون اينكه فضاي آموزشي جديدي ايجاد شده باشد و همزمان به دنبال حذف اضافه كاري، حق التدريس و كاهش تعداد معلمان باشيم، تعداد دانش آموزان ما در هركلاس به چند نفر خواهد رسيد؟ در دهه 70 در زمان اوج تعداد دانش آموزان كشور (بيش از 18 ميليون نفر) با كلاس هاي 40 تا 60 نفره مواجه بوديم آيا اكنون با كاهش حداقل چهار ميليون نفر از تعداد دانش آموزان كشور باز هم مي خواهيم همان شرايط را احيا كنيم صرفاً با اين هدف كه هزينه ها كاهش يابند؟ اگر وضعيت معلم و فشار جسمي و روحي كه به او در چنين كلاس هايي وارد مي شود را مثل هميشه ناديده بگيريم، چه كساني پاسخگوي نابودي استعدادهاي كودكان و نوجوانان ما در اين انبارهاي نگهداري از آنهاست؟ حتي اگر تعداد دانش آموزان در هر كلاس به بيش از 40 نفر هم نرسد. (تعداد دانش آموزان در يك كلاس استاندارد حدود 20 نفر است) اين در حالي است كه طبق همين بخشنامه پيش بيني شده كه در مدارس با نسبت دانش آموز حدود 400 نفر تعداد معاونان از سه نفر به يك نفر كاهش يابد. مديران موظف مي شوند در ساعات موظف مديريت خود 10 ساعت تدريس در هفته داشته باشند. به ازاي هر 12 دانش آموز يك ساعت مشاور در هفته آن هم فقط در مقطع متوسطه و پيش دانشگاهي به مدارس تعلق مي گيرد در نتيجه دانش آموزان مقاطع ديگر به ويژه دختران در سنين حساس دوره راهنمايي همانند سابق از خدمات مشاوره اي محرومند. نمونه ديگر اينكه درسال 1386 آموزش و پرورش با كمبود 14 هزار مربي بهداشت روبه رو بود و نسبت مربي بهداشت به دانش آموز در ايران در آن سال يك به پنج هزار نفربود در حالي كه استاندارد جهاني آن يك مربي به ازاي هر 750 نفر دانش آموز است. اين نكات از ديد عباس پورتهراني رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي نيز پوشيده نمانده است. او در گفت وگو با فارس مي گويد: «معتقديم بخشنامه ساماندهي نيروي انساني در آموزش و پرورش بيشتر با ديد صرفاً مادي و اعتباري تهيه شده است در حالي كه بايد تركيبي از نگاه كمي و كيفي باشد. از طرف ديگر بايد با يك سرعت مطلوبي انجام شود كه با توجه به شرايط كنوني و وضعيت اقتصادي كشور فرهنگيان ما لطمه نبينند و از طرف ديگر به كيفيت لطمه نخورد.» و نكته جالب تر نقل قول ايشان از وزير آموزش و پرورش در ارتباط با همين طرح است كه وزير محترم عنوان مي كند: «بالاخره ما كسري منابع داريم و براي اين بايد فكري كنيم.»
4- مجموعه اين طرح بيانگر تداوم ديدگاه كهنه مصرفي بودن نسبت به آموزش و پرورش كشور در دولت و نهادهاي مديريتي كشور است. در آموزش و پرورش نيز همچنان كساني با ديدگاه هاي غيرفرهنگي فكر مي كنند، مي توان طرح هايي را به سرعت و توسط نفراتي محدود (ولو كارشناس) تدوين و با يك بخشنامه براي ميليون ها معلم و دانش آموز با شرايط اقتصادي، اجتماعي و جغرافيايي مختلف و پراكندگي نابرابر امكانات آموزشي به اجرا درآورد و براي دانش و تجربيات آنها هيچ ارزشي قائل نشد و در پاسخ انتقادات اينگونه اعلام كرد: «اگر كسي به هر دليل موجه يا ناموجه از بودن در آموزش و پرورش نارضايتي دارد، مي تواند برود.»
* عضو هيات مديره كانون صنفي معلمان
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]