تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818883433




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گرجستان قرباني بازي غرب


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: گرجستان قرباني بازي غرب


همگان سياست هاي آمريكا را عامل حمله روسيه به گرجستان مي دانند اما عامل اصلي چنين رويدادي، گسترش پي درپي ناتو است. در عين حال اين نكته نيز نبايد ناديده گرفته شود كه روسيه در واكنشي قابل درك نسبت به بي احترامي هاي آمريكا به دفاع از خود پرداخته و رئيس جمهوري بعدي آمريكا بايد از اين حادثه درس عبرتي بگيرد و بفهمد كه روسيه را نيز تا حد مشخصي مي توان تحت فشار قرار داد. در اين روايت كه آمريكا مقصر بوده به فهرستي طولاني از شكايات اشاره مي شود ولي عامل اصلي و اوليه اين تحولات گسترش سازمان ناتو بوده است.

پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991 آمريكا ملت هاي تازه آزاد شده آسياي مركزي و شرقي را به پيوستن به ائتلاف نظامي ناتو دعوت كرد كه اهداف بنيادين آن مهار شوروي بود. روسيه هم از ابتدا از اين ايده متنفر بود و آمريكا بايد مي دانست كه مسكو پس از آنكه قدرت خود را مجدداً به دست آورد دست به اقدامات تلافي جويانه اي خواهد زد.
ولي آيا واقعاً اين كاري بود كه نسبت به روسيه يا عليه آن صورت گرفت؟ در دوران رياست جمهوري بيل كلينتون و جورج بوش، هر دو رهبر آمريكايي با اين
چشم انداز كه به اروپايي آزاد و كامل دست يابند خواستار گسترش سازمان ناتو بودند. كشورهايي كه قصد عضويت در سازمان ناتو را داشتند بايد قول مي دادند رهبري ارتش هاي آنان به دست افراد غيرنظامي باشد، با اقليت هاي قومي خود رفتاري عادلانه داشته باشند و به مرزهاي بين المللي احترام بگذارند.
با توجه به اتفاقات ناگواري كه مي توانست با فروپاشي شوروي همراه باشد، معاهده ورشو و چكسلواكي، اين سياست به صورت تعجب برانگيزي موفقيت آميز بوده است. البته كشورهايي كه قصد عضويت در ناتو را داشتند يك انگيزه ديگر هم داشتند. آنها خواستار يك تضمين سياسي بودند تا در صورتي كه روسيه مجدداً بخواهد شكل قبلي خود را به دست آورد و برتري خود را به آنان تحميل كند قادر به انجام آن نباشد. آمريكا هم با آنان ابراز همدردي كرد ولي حتي اميدوار بود روسيه با درك مزاياي بالقوه از زندگي كردن در كنار بخشي از ملت هاي كامياب و دموكراتيك هم با آنان همكاري كند و روزي حتي به ناتو بپيوندد.
ولي ولاديمير پوتين كه در سال 2000 به قدرت رسيد داراي ديدگاه متفاوتي نسبت به جايگاه روسيه در جهان بود. يكي از نشريات روسي به نام Talbott Strobe هفته گذشته نوشته بود روسيه تمايل دارد زماني كاملاً احساس امنيت كند كه همه خصوصاً كشورهاي همسايه آن كاملاً احساس ناامني كنند و پوتين هم دقيقاً در همين مفهوم جاي مي گيرد. پوتين در داخل كشور مخالفان سياسي و رسانه هاي مستقل را سركوب كرد. او منابع معدني روسيه را مجدد تحت كنترل دولت درآورد و سپس از آنها براي به دست آوردن احترام در خارج از كشور استفاده كرد. پوتين گسترش ناتو را به اين علت توهيني آشكار به روسيه مي دانست كه گسترش آن باعث پيچيدگي تلاش هاي روسيه براي دستيابي به برتري مي شود نه اينكه تصور مي كرد استوني يا گرجستان يا حتي خود سازمان ناتو زماني به روسيه حمله خواهند كرد.
پوتين كه جهان را رقابتي بين دايره هاي نفوذ تلقي مي كرد، نمي توانست تصور كند كه رهبران سازمان ناتو داراي تصوري متفاوت باشند. به اين ترتيب گسترش ناتو تنها به نوعي از كشور روسيه توهين تلقي مي شود كه از نظر غرب به هر شكلي غيرقابل قبول باشد.
ولي حتي اگر آمريكا هم به دنبال محاصره يا خفه كردن روسيه نبود آيا نبايد نسبت به غرور زخمي شده روسيه حساس مي بود؟ آيا ممكن بود اگر واشنگتن محترمانه تر برخورد مي كرد روسيه به صورت دموكراتيك تري نمو مي كرد؟ ممكن است ولي مدارك زيادي براي حمايت از آن تئوري وجود ندارد.
غرب بخش زيادي از 17سال گذشته را براي نگراني نسبت به هويت روسيه سپري كرده است و مشخص نيست كه چنين وضعيتي موثر بوده باشد. به عنوان مثال آنها گروه هفت كشور صنعتي جهان را با دعوت از روسيه به گروه هشت تبديل كردند. اين در حالي است كه پوتين از دلايلي براي خاموش كردن دموكراسي برخوردار بوده است و بار ديگر با استناد به نوشته آن نشريه روسي، روسيه هر اندازه استبدادي تر و ظالم تر شود، منافع خارجي خود را به صورت تجاوزكارانه تري دنبال مي كند.
به همين علت است مردم روسيه كه امروزه در شبكه هاي تلويزيوني تحت كنترل دولت خود تنها از قتل عام و تهاجم به نيروهاي گرجستاني مي شنوند، نمي توانند انتقادات غرب از اقدامات روسيه را درك كنند و اين خود مدركي ديگر دال بر بي عدالتي است كه ممكن است براي توجيه رفتاري خصمانه تر مورد استفاده قرار گيرد. پس تمامي اين مسائل براي رئيس جمهوري بعدي آمريكا چه معني دارد؟ رئيس جمهوري بعدي بايد در هر زماني كه ممكن باشد با روسيه همكاري كند و از اين ايده كه ممكن است روسيه روزي به سازمان ناتو و ساير معاهدات بين المللي براساس احترام متقابل بپيوندد استقبال كند ولي اگر هدف از آن اين باشد كه درك بيشتر ميان دو كشور، جاه طلبي هاي عالي روسيه را كاهش دهد، نمونه هاي تاريخي نشان مي دهند كه اين مساله چندان دلگرم كننده نيست.
-
لس آنجلس تايمز:سيلي محكم بر سياست خارجي بوش
در هفته اخير رويكرد دولت جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا در زمينه سياست خارجي با شكست مواجه شد و نتيجه هشت سال تلاش و كاري را كه در اين زمينه صورت گرفته بود، با خطر روبه رو كرد.
اين شكست براي دولت بوش باعث شد دستگاه ديپلماسي دولت آمريكا در هفته هاي باقيمانده از زمان زمامداري خود به دنبال راهبرد تازه اي باشد. بوش از همان اولين روزهاي دوران زمامداري خود اعلام كرده بود گسترش مردمسالاري هسته اصلي سياست خارجي دولت وي را تشكيل مي دهد. وي در عين حال بر اين امر تاكيد داشت كه بتواند روابط سازنده اي را با روسيه پي ريزي كند و همواره درصدد به دست آوردن همكاري مسكو در مقوله هايي چون مبارزه با تروريسم، برنامه هسته اي ايران و گسترش عرضه جهاني انرژي بود.
به هر حال بوش مي كوشيد در جهت دستيابي به اين دو هدف مهم خود به آنچه وي به عنوان گسترش روابط دوستانه و شخصي با رهبران جهان در نظر داشت موفق عمل كند.
تلاش هاي دولت بوش درباره تشكيل دولت هايي متشكل از تمامي تيره هاي قومي و در عين حال دموكراتيك در كشورهايي چون عراق و افغانستان بارها و بارها با مشكل مواجه شده بود و از طرف ديگر تلاش آنان براي برگزاري انتخابات فلسطين در كرانه باختري و نوار غزه در نهايت به پيروزي حماس منجر شد و اين امر دسترسي به توافق صلح خاورميانه را كه در ابتدا ايده اي بسيار مطلوب و مطبوع به نظر مي رسيد بسيار پيچيده و بغرنج كرد.
با شروع و آغاز بحران گرجستان، بوش بارها و بارها به اين نكته اشاره كرده بود كه حركت گرجي ها به سوي مردمسالاري حركتي در حال توسعه بوده و آمريكا نيز همواره بر حمايت خود از اين روند متعهد است و مردم گرجستان را كه به سوي دنياي آزاد حركت مي كنند، تنها نخواهد گذاشت و در كنار آنان خواهد بود. اما چندي بعد با اعزام نيروهاي نظامي روس به منطقه كه در مقياس بسيار گسترده اي صورت گرفته بود، واكنش و همياري آمريكا فقط در همين حد محدود شد كه اقدام مسكو را محكوم كرده و علاوه بر اينكه كارواني از كمك هاي بشردوستانه خود را عازم گرجستان كرد در عين حال گرجستان را تحت فشار قرار داد تا قرارداد آتش بس را كه به وساطت فرانسه در جريان بود بپذيرد كه اين امر هم در نهايت به چيزي منتهي نشد مگر اينكه نيروهاي روسي در دو منطقه مورد مناقشه باقي بمانند.
بسياري از تحليلگران بر اين باورند كه آمريكا در نظر داشت تلاش هاي خود را براي گسترش قلمرو پيمان آتلانتيك شمالي ناتو از سرگيرد و ترتيبي اتخاذ كند تا گرجستان و اوكراين نيز به آن بپيوندند ولي اين درحالي بود كه روسيه با اقدام نظامي خود مخالفت اساسي خود را با هرگونه گسترش قلمرو ناتو مطرح كرد.
در سال هاي 1956و 1968ميلادي به ترتيب در كشورهاي مجارستان و چكسلواكي ارتش روس براي سركوب شورش به اين دو كشور حمله كرد. به عقيده تحليلگران هرچند هر رئيس جمهوري بايد درصدد اعتلاي مردمسالاري باشد ولي مردمسالاري تحميلي در جوامع يك اشتباه بزرگ است كه در اكثر موارد بهاي گزافي را نيز بايد براي آن پرداخت كرد. بوش هرگز به اين نكته توجه نكرد و همواره اميدوار بود دولت هاي دموكراتيكي را كه تا پيش از آن وجود نداشتند، تنها بر پايه فرد (رهبران موردنظر) كه از وجهه مردمي برخوردار باشند و اهداف عالي را نيز در سر دارند، به روي كار آورند.
بسياري از اين افراد و رهبران مورد نظر بوش دوران پرتنش و پرفراز و نشيبي را تجربه كردند كه از آن جمله مي توان به اياد علاوي نخست وزير سابق عراق و نيز محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين كه از حمايت هاي مردمي كمي هم برخوردار بودند، اشاره كرد. افراد ديگر نظير حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان هم كه تاكنون موفق نشده اند يك دولت موثر را تشكيل دهند يا پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان هم كه با يك كودتا به قدرت رسيد، نه تنها موفق نشد در جهت برقراري مردمسالاري موفق عمل كند بلكه ريشه آن را در كشورش خشكاند و در نهايت مجبور به كناره گيري از قدرت شد.
ساكاشويلي را نيز مي توان در زمره افراد نامبرده قرار داد كه در سنجش ميزان شكيبايي و تحمل روسيه دچار اشتباه محاسباتي شده است.
-
نيويورك تايمز : جاه طلبي اكاشويلي كشورش را ويران كرد
ميخائيل ساكاشويلي رئيس جمهوري گرجستان بايد جاه طلبي هاي خود را براي به دست آوردن كنترل مجدد بر آبخازيا و اوستياي جنوبي كنار بگذارد زيرا به خاطر اين محاسبه نادرست، ارتش او تار و مار و كشورش ويران شد. ساكاشويلي در اين بازي خطرناك كه به جنگي مرگبار در منطقه قفقاز تبديل شد، بي تقصير نيست.
ساكاشويلي هنگامي كه ارتش خود را هفته گذشته به منطقه تحت محاصره اوستياي جنوبي فرستاد به صورتي احمقانه و تاسف بار به روس ها بهانه داد يا از آن احمقانه تر اينكه در دام مسكو افتاد. دولت بوش هم در حالي كه كرملين همسايگان و مردم كشور خود را مورد تهديد قرار داده، به صورت متناوب ساكاشويلي را براي اين كار تشويق كرده است.
هرچند مسكو مدعي است از حقوق اقليت هاي قومي در اوستياي جنوبي و آبخازيا دفاع مي كند كه از اوايل دهه 1990 به دنبال استقلال از گرجستان هستند ولي انگيزه هاي روسيه بسيار فراتر از اين مساله است. به نظر مي رسد ولاديمير پوتين نخست وزير روسيه كه در حقيقت براي اداره جنگ رئيس جمهوري اين كشور را كنار گذاشته، متعهد شده است تا آنجا كه مي تواند بار ديگر دايره نفوذي اتحاد جماهير شوروي را با زور و تهديد گسترش دهد.
رئيس جمهوري گرجستان هم كه داراي انگيزه هايي غربي است و مايل است به سازمان ناتو بپيوندد شخصاً باعث خشم پوتين شده است.
در همين حال كاملاً مشخص است كه هدف از حمله به گرجستان، ترساندن اوكراين است تا ديگر به دنبال عضويت در سازمان ناتو نباشد و ساير همسايگان يا جمهوري هاي سابق شوروي را نيز بترساند تا به فكر مخالفت با سياست هاي مسكو نيفتند.
دولت بوش هم با تلاش بي وقفه خود براي استقرار سيستم دفاع موشكي در اروپاي شرقي كار پوتين را ساده تر كرده و باعث تشديد احساسات ملي گرايانه روس ها شده است. اروپايي ها كه بيش از اندازه به گاز روسيه وابسته هستند خود را اينگونه فريب داده اند كه آنها از قلدري هاي مسكو در امان خواهند بود. غرب به روسيه به عنوان شريكي كاملاً مسوول نياز دارد و به همين علت روسيه هم بايد رفتار مسوولانه اي داشته باشد و آمريكا و اروپا هم در اين ميان بايد روشن كنند كه هيچ چيزي كمتر از ايفاي نقش مسوولانه مسكو قابل قبول نخواهد بود.
-
رويترز : ساكاشويلي به خيال حمايت آمريكا جلو رفت اما اشتباه كرده بود
به عقيده تحليلگران، آمريكا براي جلوگيري از پيشروي ارتش روسيه در گرجستان گزينه هاي اندكي پيش رو دارد و تا حدي در ترغيب دولت طرفدار غرب گرجستان به اينكه پا را از گليم خود فراتر نهد، مقصر است.
بنا به گفته اين تحليلگران با وجود هشدارهاي جورج بوش رئيس جمهور آمريكا به روسيه درباره خروج نيروهاي خود براي جلوگيري از تشديد چشمگير خشونت، مداخله ارتش آمريكا در گرجستان تقربياً غير ممكن است. به گفته كارشناسان سياست خارجي، واشنگتن نمي تواند براي جلوگيري از اقدام نظامي روسيه، از لحاظ ديپلماتيك نيز اقدام زيادي انجام دهد.
ديميتري سيمز رئيس موسسه نيكسون در واشنگتن با اشاره به اين مطلب مي گويد: «بايد بگويم در اين مرحله هيچ راه حل مناسبي وجود ندارد. يا بايد روس ها را با توسل به زور از منطقه خارج كنيم يا شكست تحقيرآميز را بپذيريم. ما مجبور نبوديم در چنين موقعيتي قرار بگيريم. به عقيده من دولت بوش تا حد زيادي مسوول اين وضع است. احتمال مي رود اقدام آمريكا در تشويق ميخائيل ساكاشويلي رئيس جمهور گرجستان كه از متحدان وفادار آن است، وي را به اين باور رساند كه مي تواند از پيامدهاي اقدام نظامي براي بازپس گيري كنترل اوستياي جنوبي در امان بماند. ساكاشويلي از حمله به نظاميان روسيه در اوستياي جنوبي منع شد اما هرگز به طور شفاف به وي گفته نشد كه اگر دست به چنين اقدامي بزند، مسووليت آن با خود او خواهد بود.
چارلز كوپچان از شوراي روابط خارجي آمريكا نيز معتقد است: «ممكن است تشويق و حمايت هاي آمريكا باعث شده باشد ساكاشويلي در محاسباتش دچار اشتباه شود و شماري از نيروهاي خود را به اوستياي جنوبي اعزام كند. آمريكا ساكاشويلي را تحريك به تجاوز از حد خود كرد و باعث شد او احساس كند كه در صورت گرفتار شدن، غرب به ياري او مي آيد.»
تحليلگران با اشاره به هشدار اخير بوش به روسيه درباره به خطر افتادن مناسبات مسكو -واشنگتن در صورت خودداري روسيه از خروج نيروهايش از گرجستان اعلام كردند پس از سال ها روابط تيره اين دوكشور بر سر موضوعات مختلفي از موضوع عراق گرفته تا پافشاري آمريكا بر استقرار سامانه دفاع موشكي در اروپا، نفوذ واشنگتن در روسيه محدود شده است.
به گفته استون پيفر سفير سابق آمريكا در اوكراين مسائل زيادي در همكاري روسيه و آمريكا وجود ندارد كه بتوان روسيه را به توقف اين روابط تهديد كرد و اين كشور نگران آن باشد.
يك مقام آمريكايي هم معتقد است: «كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا به منظور يافتن راه هايي براي پايان بخشيدن به مناقشه در گرجستان، ظرف چند روز بيش از 90 تماس تلفني داشته و با سرگئي لاوروف همتاي روسي خود نيز گفت وگو كرده است.»
جانوس بوگاجسكي از مركز مطالعات راهبردي و بين المللي نيز معتقد است: «هنوز فضا براي ديپلماسي به منظور پايان دادن به بحران و حمايت از تماميت ارضي و دولت گرجستان وجود دارد. با توجه به خطر درگيري گسترده تر در منطقه قفقاز لازم است مقامات بلندپايه تري از آمريكا وارد تفليس شوند تا حمايت اين كشور را از دولت گرجستان به روسيه ثابت كنند.»
آمريكا به رغم خشم روسيه و ترديد كشورهاي اروپايي براي پيوستن گرجستان به ناتو فشار زيادي آورده است.
-
روزنامه كلارين چاپ بوئنوس آيرس: مدودوف تصميم گيرنده اصلي نبود
در روسيه دو فرماندهي وجود ندارد و تنها ولاديمير پوتين فرمان مي دهد. مناقشه اخير در اوستياي جنوبي آنچه را كه همواره محرمانه باقي مانده بود آشكار ساخت.
با وجود رياست جمهوري ديميتري مدودوف در روسيه، قدرت در اين كشور همچنان در اختيار ولاديمير پوتين رئيس جمهوري سابق و نخست وزير كنوني اين كشور قرار دارد. پوتين اين موضوع را در همان اوايل آغاز مناقشه نشان داد؛ هنگامي كه پكن، محل بازي هاي المپيك را ترك كرد و عازم اوستياي شمالي شد تا بدين ترتيب درگيري ها در همسايگي جنوبي روسيه را از نزديك پيگيري كند.
پوتين زمام امور سياسي را در روسيه در دست دارد و اين موضوع براي خود روس ها نيز جاي شگفتي ندارد. نظرسنجي اي كه در چند هفته گذشته به همت خبرگزاري روسي نووستي انجام گرفت، حاكي از آن است كه تنها كمتر از 10 درصد از مردم روسيه بر اين باورند كه مدودوف مردي صاحب قدرت در اين كشور است.
بيش از 90 درصد روس ها همچنان پوتين را رهبر عمده خود مي دانند؛ فردي كه به عقيده روس ها، آنها را پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، از تحقيرهاي غرب و بحران اقتصادي در دوران يلتسين نجات داد.
ديپلماتي از اتحاديه اروپا كه سال ها در مسكو به سر مي برد، مي گويد: «هنگامي كه درگيري هاي گرجستان شروع شد، روسيه انتظار آن را نداشت و درخصوص چگونگي مواجهه با اين موضوع نيز اطلاع مشخصي در دست نبود. در دولت روسيه افرادي بودند كه خواهان اتخاذ واكنشي حقوقي درخصوص اين مناقشه بودند اما برخي ديگر نيز اين حمله را ضربه اي به روسيه در منطقه اي مي دانستند كه از منافع ژئواستراتژيك بسيار مهمي برخوردار است و به اين ترتيب بود كه نقش پوتين در چنين شرايطي اهميت پيدا كرد.»
ديميتري مدودوف چند ماه قبل از انتخابات و حتي با آغاز دولت وي به گونه اي ظاهر شد كه عامل اميدواري بسياري از سياستمداران و صاحبان شركت ها و ديپلمات هاي غربي است. اين سياستمداران پس از سال هايي كه پوتين با اظهارات ملي گرايانه و گاه تهاجمي اش در برابر اروپا و آمريكا به ايراد سخنراني مي پرداخت، خواهان آن بودند كه رئيس جمهوري جديد روسيه را فردي سازش پذير كه مي توانند با وي وارد گفت وگو شوند، ببينند.
 چهارشنبه 30 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن