واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دستان خالي فقرا در المپيك - داوود پنهاني
المپيك جاي بچههاي فقير نيست. اين را دستان خالي ورزشكاراني ميگويد كه نتيجه سالها زحمت و مرارتشان تنها و تنها با اتكا به توانايي بدني خودشان، بدون كسب مدال از اين رويداد جهاني بيپاسخ ماند. المپيك جاي بچههاي فقير نيست. اگر از ميان اين معدود شركتكننده فقير هم كسي توانسته مقامي كسب كند يا آن را بايد به توانايي بدني خارقالعاده او نسبت داد يا آن را نتيجه بخت و اقبال مناسب دانست. اين واقعيتي است كتمانناپذير. آوردن اين جمله در ابتداي اين يادداشت به معناي ايجاد تبعيض يا نابرابري براي حضور شركتكنندگان در اين رويداد جهاني نيست. اين حق هر انساني از هر نژادي است كه در رقابت با ديگران توانايي خود را سنجيده و در رقابتي برابر آن را به نمايش بگذارد.
اما اگر خوب به اتفاقات موجود در ورزش دنيا نگاه كنيم متوجه اين نكته ميشويم كه هيچ ورزشكاري بدون استفاده از امكانات و وضعيت مالي مناسب و دارا بودن سطحي از رفاه قادر نخواهد بود كه در چنين مسابقاتي موفق شود. آشنايي ابتدايي با سادهترين مباني ورزش قهرماني و حرفهاي كافي است تا به حقيقت تلخ نهفته در گزينه مورد نظر پي ببريم. حضور تماموقت در عرصه ورزش و حتي كسب درآمد از طريق آن در همه دنيا سبب شده ورزش حرفهاي با ورزش همگاني كاملا متمايز شود. اگر در ورزش همگاني نياز به كسب سلامت جسمي يا وجه سرگرمكننده آن است كه افراد را ترغيب به انجام برنامههاي ورزشي ميكند، در ورزش حرفهاي هدفي فراتر از سلامت جسمي و كسب لذت مطرح است. چنين است كه ورزش به يك صنعت تبديل شده كه از طريق آن پولهاي بيشماري رد و بدل ميشود. حضور پررنگ شركتهاي بزرگ صنعتي و بهرهبرداريهاي تبليغاتي آنان از طريق ورزش و نيز درآمدهاي فراواني كه از طريق حضور در اين عرصه نصيب ورزشكاران ميشود همه حكايت از تفاوت سطح ورزش حرفهاي با ورزش همگاني دارد. ورزشكاري كه قرار است به شكلي حرفهاي در رشتهاي خاص حضور داشته باشد بايد آنقدر در رفاه باشد كه نگران وضعيت مالي زندگي و امرار معاش خود و خانوادهاش نباشد. ورزشكاري كه با اين نگرانيها دست به گريبان است نميتواند حضور موفقي در رشته دلخواه خود داشته باشد. اين ورزشكار حتي اگر در يك دوره يا در يك مسابقه موفق به كسب نشان شود به هيچوجه موفقيت او را نبايد نتيجه مديريت مناسب و كليشههايي از اين دست دانست. چنين موفقيتهايي را تنها و تنها ميتوان با استفاده از واژه اتفاق تفسير كرد. نيمنگاهي به اتفاقاتي كه در المپيك افتاد ميتواند براي توضيح جملات پيشگفته مناسب باشد. تفاوت سطح ورزشكاراني كه در چنين رويدادي حضور پيدا ميكنند تنها ميتواند از منظر تلقي حرفهاي آنها به ورزش مورد بررسي قرار بگيرد. وقتي به ورزشكاران تراز اول رشتههاي مختلف نگاه ميكنيم اين تفاوت قابل مشاهده است. شناگر آمريكايي هشت مدال طلا كسب ميكند، فيزيك بدني مناسب و حتي برنامه تغذيه او در معرض ديد علاقهمندان قرار ميگيرد. معلوم است كه چنين فردي بدون داشتن هرگونه نگراني مالي و در نتيجه بدون هر گونه نگراني روحي در رشته خود فعاليت ميكند. نشانه آشكار اين حضور تماموقت در حوزه ورزش و تاثير آن نيز در تعداد مدالهايي مشخص است كه در دو دوره المپيك كسب و از دست رقيبان خارج كرده است. وضعيت اين دست از ورزشكاران را كه با استفاده از انواع و اقسام امكانات به چنين عرصهاي پاي نهادهاند، با ورزشكاران ديگري مقايسه كنيد كه يكصدم امكانات آنها را هم نداشتهاند. مددگرفتن از اراده پهلواني براي يك ورزشكار و اتكا به آن، استفاده از يك فاكتور روحي مناسب است اما اگر ورزشكاري بخواهد بدون دارا بودن از ساير امكانات تنها به اراده خود اكتفا كند ميزان موفقيت او تا اندازه بسيار زيادي پايين ميآيد. مشاهده چهره ورزشكاري كه در برابر دوربين هاي تلويزيوني اشك ميريزد و در برابر خبرنگاران از هدر رفتن تلاش چندين و چند سالهاش سخن ميگويد خيلي تلخ است. او وقتي ميگويد نهتنها در ورزش كه زندگي خود را نيز باخته است، بر واقعيتي تلخ انگشت ميگذارد. كسب مدال براي چنين ورزشكاري كه تنها و تنها با زحمات شخصي خود به چنين مرحلهاي پا نهاده است ميتواند يك اميد به شمار آيد. اميد از آن رو كه با كسب آن بتواند اندكي، مورد توجه قرار گيرد، اندكي وضعيت مالي خود را بهبود ببخشد تا حداقل با خيالي راحتتر به ادامه ورزش بپردازد. ميتوان به چنين فردي حق داد اما نميتوان مديراني كه هيچگونه حمايتي از اين ورزشكار نداشتهاند را مواخذه نكرد. برنامهريزي براي رسيدن به موفقيت امري اتفاقي نيست. اگر بوكسور شكست خورده ما از عمر سپري شده خويش سخن ميگويد بايد به او حق داد، چه آنكه براي ورزشي كه حتي تصويري از آن از تلويزيون پخش نميشود نهتنها نميتوان اسپانسر مالي مناسب پيدا كرد كه حتي نميتوان سيستم باشگاهي موفقي براي آن راهاندازي كرد. اگر از اين زاويه به وضعيت ورزشهايي از اين دست نگاه كنيم آنگاه ميتوان درك كرد كه چگونه كسب مقام پنجمي براي چنين ورزشكاري نيز يك افتخار بزرگ است. ورزش حرفهاي و حضور موفق در آن نيازمند سرمايهگذاري بوده و نيازمند آن است كه ورزشكار از هر نظر تامين باشد. فوقستاره شدن تنها به مدد عضلات درشت و توانايي بدني حاصل نميشود. بسياري از ورزشكاران موفق در المپيك همچنان كه دورههاي فشردهاي از تمرين را پشت سر نهاده از مربي، پزشك و ماساژور مناسب نيز برخوردار بودهاند. اين در حالي است كه بنا به گفتههايي تمامي ورزشكاران ايراني حاضر در المپيك تنها از يك ماساژور برخوردار بودهاند.
ورزشكار حرفهاي داشتن و اميدواري به كسب مقام در رويدادهايي چون المپيك و افتخار كردن به مدالهاي جهاني اين ورزشكاران معطوف به در نظر گرفتن همه امكانات مورد نياز براي پرورش چنين افرادي است. المپيك جاي فقرا نيست اما اگر شخصي تنها و تنها با توسل به امكانات مالي محدود خود توانست يك مقام پنجمي هم ميان همه حرفهايهاي دنيا كه با انواع و اقسام امكانات عازم چنين محيطي ميشوند كسب كند، ميتوان براي او، براي عزم و ارادهاش هورا كشيد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]