واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام
مبحث امروز :
نظرتان در مورد دروغ های " مصلحتی " چیست ؟
""دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان ، بساطش را پهن کرده بود.
فریب میفروخت . مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند.
توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و خیانت، جاه طلبی و … هر کس چیزی می خرید و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تکه ای از قلبشان را میدادند و بعضی پاره ای از روحشان را. بعضیها ایمانشان را میدادند و بعضی آزادگیشان را .
شیطان میخندید و دهانش بوی گند جهنم میداد. حالم را به هم میزد. دلم میخواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم.انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم،فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا میکنم. نه قیل و قال میکنم و نه کسی را مجبور میکنم چیزی از من بخرد . میبینی! آدمها خودشان دور من جمع شده اند.جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیکتر آورد و گفت: البته تو با اینها فرق میکنی.تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات میدهد. اینها ساده اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب میخورند .
از شیطان بدم میآمد. حرفهایش اما شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.
ساعتها کنار بساطش نشستم تا این که چشمم به جعبه ای عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.
باخودم گفتم: بگذار یک بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد .
به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام !
تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. میخواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود . آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشکهایم که تمام شد،بلند شدم. بلند شدم تا بیدلی ام را با خود ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را و همانجا بی اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود."
منبع:اینترنت
[b]شما چه راههای را میشناسید که شیطان میتونه نفس ما را اسیر خود کنه .
با ما باشید و ما را راهنمایی کنید؟؟.
متن زيبائي بود.ممنون
ممنون زیبا بود
شیطان همیشه درون انسانهاست به نظر من
که فریبشون بده
ممنون زیبا بود
شیطان همیشه درون انسانهاست به نظر من
که فریبشون بده
شما چه راههای را میشناسید که شیطان میتونه نفس ما را اسیر خود کنه .
ممنون خیلی زیبا بود
الهام جون چرا آشپزآنلاین خودمونو نمیگی من 3 روزه آشپزی نکردم
حسادت که از پیش پا افتاده ترین راههای شیطان برای کنترل آدمی است.
از حسود بپرهیز !
توجیه کردن !
من چیزی که شنیدم از ایمان ادم وارد میشه با توجه به این روایت
روزی مرد عابد و خداترسی بود که در شبانه روز دائما نماز میخواند و سر به مهر بندگی پروردگار می گذاشت.شیطان ترفند های زیادی زد و نتوانست او را از راه راست بیرون بکشد .روزی تمام شیاطین را جمع کرد و چاره از انها خواست و وعده مقام بالا داد
یکی از شیاطین گفت من میتوانم .شیطان بزرگ گفت چگونه گفت همانند خودش
و به شکل جوانی خوش سیما در امده و به مسجد رفته و شروع به عبادت و نماز و روزه کرد .ان زاهد که چنین دید که او خسته و گرسنه می شود.می خوابد ولی جوان دائم در حال عبادت است پیش رفت و گفت ای بنده صالح خدا چگونه است نیرویی به این عظمت درونت هست
شیطان گفت من را رازی است که فقط با تو بازگو میکنم .من نزد فلان زن رفتم و از همین بابت توانا شدم.
مرد اقدام کرد و جلوی درب خانه صفی بود وقتی نوبتش شد زن نگاهی به او کرد وداخل شد به او گفت نه اصلا مثل دیگران نیستی به چه قصد اینجا امدهای .مرد ماجرا را بازگو کرد
زن گفت برحذر باش که او شیطان بوده و برو وبه عبادتت مشغول شو .
خبر دادن که زن مرده و حضرت محمد فرمود به دلیل اینکه جلوی گناهی را گرفته امرزیده شد و بهشتی است
اینجا شیطان دو کس از بندش رها شدن یکی عابدی که الوده به گناه نشد و یکی ان زن که مانع گناه شد
روایت زیبایی بود
ممنون هلیا جان
از طریق غرایض و نیازهای ابتدایی
از طریق ریا در عبادت
از طریق .....
بگو .......
شیطان؟!
از راه حب مال
از راه عشق
از راه محبت
شیطان لحظه به لحظه دل مشغول ماست و ما ......
خوب بگو دیگه در تو از چه راهی نفوذ میکنه؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2169]