واضح آرشیو وب فارسی:قدس: تابستاني كه خلاقيت را مي كشد
* الهام فتاحي
يادش بخير، عجب روزهاي خوب و با نشاطي داشتيم. هر تابستان كه مي شد با بچه هاي محل جمع مي شديم و هر كسي كاري
انجام مي داد يكي تخم مرغ شانسي مي فروخت، ديگري فرفره درست مي كرد و يكي هم تخم مرغ آبپز و تخمه مي فروخت. خلاصه هر كسي هر چيزي كه به فكرش مي رسيد انجام مي داد.
آخر سر هم، همه جمع مي شديم و بازي مي كرديم. از هفت سنگ گرفته تا گرگم به هوا و بالا بلندي و... واقعاً يادش بخير؛ عجب روزهاي خوبي بود. آن قدر سرحال و قبراق بوديم كه گرماي تابستان برايمان لذت بخش بود، چون باعث مي شد چند ساعتي را با هم باشيم و با هم بازي كنيم، اما حالا چي؟
در يك عصر تابستان كه براي رفع دلتنگي و مرور خاطرات خوب كودكي ام تصميم گرفتم به خيابانها و كوچه محله هاي آن دوران باز گردم، با كمال تأسف نه تنها دلتنگي ام بر طرف نشد، بلكه غمي به وسعت تمام دوران كودكي بر دلم نشست. انگار شهر مرده و چيزي براي مرور خاطرات سبز دوران كودكي باقي نمانده بود و هيچ اثري از كودكي نبود. با اينكه خنكاي عصر بود، اما از سكوت تلخ كوچه ها اين طور به نظر مي رسيد كه هيچ كس جرأت بيرون آمدن نداشت.انگار همين ديروز بود كه با دوستانم ميان همين كوچه ها چه جست و خيزهايي كه نمي كرديم. در افكار خودم غوطه ور بودم و داشتم به خانه باز مي گشتم كه همهمه و سر و صداي زيادي از يك مغازه به گوشم رسيد.داخل كه رفتم تعداد زيادي از نوجواناني را ديدم كه در گيم نت مشغول بازيهاي رايانه اي هستند. آن قدر مشغول بازي بودند كه به جز صاحب مغازه تقريباً هيچ كس ديگري متوجه ورودم نشد. هر كسي بشدت فقط سرگرم خودش بود.
بازيهاي دوران كودكي حالا رنگ و بوي ديگري داشت. شايد هم طبيعي بود و بايد اين اتفاق مي افتاد، چون از آن زمان سالهاي زيادي مي گذشت. شايد اين طبيعي بود كه كودكان امروز ديگر حواسشان به جايي غير از بازيشان نباشد و ديگر حوصله بيرون آمدن را نداشته باشند.اگر من هم از صبح تا شب پشت رايانه مي نشستم، ديگر دل و دماغ بيرون آمدن نداشتم.
داشتم اين تغييرات را در نظرم طبيعي جلوه مي دادم كه يك روز به طور اتفاقي از راديو تاكسي شنيدم كه تفكر خلاق اكتسابي است و پژوهشگران عقيده دارند كه «بازيهاي رايانه اي مخل پرورش استعدادها و قدرت خلاقيت كودك و نوجوانان امروز است. آنها عقيده داشتند استفاده طولاني مدت از اين بازيها باعث از بين رفتن نيروي نبوغ و كشف قدرت خلاقيت در كودكان مي شود و علاوه بر اين به جسم و چشم آنها نيز بشدت آسيب مي رساند.» آنجا بود كه تمام بافته هايم درباره طبيعي بودن تغييرات كودكان امروز از هم گسست. آن خبر باعث شد تا بيشتر و موشكافانه تر به دنبال عوامل از بين رفتن قدرت خلاقيت در كودكان و نوجوانان امروز باشم.
از هفت سنگ تا گيم نت
تصور مي كنم فراموش شدن بازيهاي دوران كودكي خود مي تواند يكي از علتهاي مهم در كاهش و از بين رفتن خلاقيت كودكان و نوجوانان باشد، زيرا در اين بازيها بود كه كودكان مي آموختند با هم باشند و با هم يك هدف مشترك را دنبال مي كردند، در اين بازيهاي گروهي بود كه آنها ياد مي گرفتند چگونه با يكديگر مشورت كنند و يا با هم همذات پنداري داشته باشند.
يكي ديگر از نتايج مثبت اين بازيهاي گروهي ايده يابي و قدرت تشخيص و تصميم گيري در آنها بود. حتي اگر گريزي به گذشته و دوران كودكي انسانهاي برجسته و موفق داشته باشيم به خوبي در خواهيم يافت كه بيشتر آن انسانهاي موفق، رؤيايي داشتند كه در دوران كودكي آن را پايه ريزي و تجسم كرده اند و دوران كودكي را يكي از طلايي ترين دوران زندگي و عامل اصلي موفقيت خود دانسته اند. به عنوان مثال يك نمونه بسيار جالب و ملموس آن زندگي و دوران كودكي يكي از هنرمندان عرصه تئاتر و سينماي امروز است. او اشاره مي كرد از همان دوران كودكي به بازي و تئاتر و نمايش علاقه زيادي داشته است و در همان دوران كودكي اين گونه صحنه نمايش را براي خود به تجسم عيني مي رساند كه با يك جعبه و چند عدد تكه مربعهاي كوچك جاي بازيگران را در روي صحنه چيدمان مي كرد و خود از بالا شاهد صحنه بود.
اما آنچه در دنياي امروز به چشم مي خورد پيروي بي چون و چرا از برخي فرمولهايي است كه اتفاقاً براي همه يكسان است.
يك نمونه آن گذراندن اوقات فراغت نوجوانان و كودكان است. تا اسم تابستان مي آيد اين يكي از دغدغه هاي بزرگ والدين مي شود كه حالا فرزندمان را كجا بنويسيم، كدام كلاس از همه بهتر است، چگونه تمام اوقاتش را پر كنيم، چكار كنيم تا فرزندمان در اين 3 ماه تابستان از همكلاسي ها و همسالان خود عقب نيفتد و بعد از اين قدم اول، نوبت به قدمهاي اجرايي مي رسد.
از فرداي تعطيلات زنگ كلاسها به گوش مي رسد، اما اين بار با بوي ديگري و آن هم گذراندن اوقات فراغت در تابستاني گرم و سوزان. آخرش هم به خوبي پيداست. وقتي به انشاي «تابستان خود را چگونه گذرانده ايد؟» مي رسيم با كلماتي كج و معوج و دستهاي خسته و چشمان خواب آلوده اي مواجه مي شويم كه از گذراندن دوران تابستان چيزي ندارند، جز خستگي، كسالت، بي حوصلگي، بي رمقي ... بي آنكه يكي از آنها بپرسد «راستي بچه ها دوست داشتيد تابستانتان را چگونه مي گذرانديد؟»
از تابستان تا با هم تجربه كردن
تابستان فصل سرسبزي و زيبايي است، فصلي كه مملو از انرژي و زندگي است. حتي پرندگان و حيوانات هم در اين فصل به اوج سرزندگي و تلاش و پويايي مي رسند. (شايد هم براي اين باشد كه حيوانات به واسطه بكر بودن و پا برجا بودن نيروي خدادادي و غريزه و به واسطه هماهنگي با قانون طبيعت به اوج اين شادابي مي رسند). اما آيا مي توان گفت كه «خداوند رحمان» كه انسان را عزيزترين مخلوقات خود دانسته اين شادابي را از مخلوق محبوبش دريغ داشته است؟!
شايد يكي از دلايل اين كسالت در كودكان و نوجوانان ما اين باشد كه اكثر آنها خود را همه كاره و هيچ كاره مي دانند. با شروع تابستان و تعطيلات انگار كه بيشتر پدر و مادرها مي خواهند فرزندشان همه هنرها را بياموزد از شنا و ورزشهاي رزمي گرفته تا انواع و اقسام كلاسهاي هنري و آموزشي و نكته اينجاست كه در اغلب اين برنامه ريزيها آنچه ديده مي شود بيشتر از اين شاخه به آن شاخه پريدن است و گذراندن اوقات فراغت تا يادگيري يك مهارت و استمرار در آن.
اگر چه با پيشرفت فناوري و انواع بازيهاي رايانه اي كودكان و نوجوانان ما از با هم بودن، با هم تجربه كردن و بازيهاي گروهي و فكري فاصله چشمگيري گرفته اند، اما مي توان با برنامه ريزيها و اجراي راهكارهاي هوشمندانه قدرت خلاقيت و نبوغ را در فرزندان دلبندمان رشد دهيم و آن ايجاد يك فضاي سالم براي بازيهاي گروهي و دسته جمعي است.
حتماً هم لازم نيست امكانات و شرايط ويژه اي براي اين كار داشته باشيم، زيرا مي توانيم به راحتي با الگوبرداري از بازيهاي دوران كودكي خودمان به اين هدف برسيم و يا اينكه اصلاً از آنها بپرسيم كه به راستي آنها دوست دارند كه تابستان خود را چگونه بگذرانند و آنها را در رسيدن به ميل مطلوبشان ياري كنيم. در اين صورت است كه در انشاهاي آنان هم شاهد انرژي، شور، حرارت، سرزندگي و حتي ايده هاي بكر و دست يافتني خواهيم بود.
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]