-تابستاني كه خلاقيت را مي كشد
* الهام فتاحي
يادش بخير، عجب روزهاي خوب و با نشاطي داشتيم. هر تابستان كه مي شد با بچه هاي محل جمع مي شديم و هر كسي كاري
انجام مي داد يكي تخم مرغ شانسي مي فروخت، ديگري فرفره درست مي كرد و يكي هم تخم مرغ آبپز و تخمه مي فروخت. خلاصه هر كسي هر چيزي كه به فكرش مي رسيد انجام مي داد.
آخر سر هم، همه جمع مي شديم و بازي مي كرديم. از هفت سنگ گرفته تا گرگم به هوا و بالا بلندي و... واقعاً يادش بخير؛ عجب روزهاي خوبي بود. آن قدر سرحال و قبراق بوديم كه گرماي تابستان برايمان لذت بخش بود، چون باعث مي شد چند ساعتي را با هم باشيم و با هم بازي كني
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان