واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستای گلم سلام
به نظرم رسید که هرکس میتونه بیاد اینجا و از بقیه کمک بخواد که بتونه راه حل های مفیدی پیدا کنه که اخلاقای بد خودش رو کنار بذاره...
مرسی یکتا جون.فکر خیلی خوفیه.خوب الان باید چی کار کنیم؟
اولین مشکل رو خودم مطرح میکنم.
مهمترین مشکلی که توی خودم پیدا میکنم اینه که بعضی وقتا زود از کوره در میرم! البته خیلی وقتا هم هست که اصلا اینجوری نیستم و برعکس میشه ها! ولی بعضی وقتا احساس میکنم توی عکس العمل نشون دادن عجله میکنم. با اینکه خودم میدونم میتونم خیلی مسایل رو با آرامش و با سیاست! حل کنم، و واقعا هم تواناییش رو دارم، اما اکثر اوقات این رو یادم میره. زود میرم سر اصل مطلب و حرفم رو رک میزنم! (البته نه بی ادبانه) خودم فکر میکنم رک بودن تا یه حدی بد نیست، ولی وقتی بعدا بهش فکر میکنم میبینم اگر مثلا صبر میکردم و با آرامش قضیه رو حل میکردم یا حتی اصلا هیچی نمیگفتم شاید بهتر بود!
کمکم کنید صبرمو بیشتر کنم. چه راه حلی پیشنهاد میدین؟
mahgol نوشته است::47b20s0:
مرسی یکتا جون.فکر خیلی خوفیه.خوب الان باید چی کار کنیم؟
مرسی مهگل جون!!!
فکر کردم هرکدوم از ما میایم اینجا و از هرکدوم از اطرافیانمون بد میگیم که باعث شدن فلان مشکل توی زندگیمون بوجود بیاد و اکثر اوقات حق رو به خودمون میدیم! در صورتیکه هیچ رابطه ای یک طرفه نیست و اکثر اوقات مقصر هر دو طرف هستن. هیچ کس بی عیب نیست!
میخوام سعی کنیم عیبهای خودمون رو برطرف کنیم
دستت درد نکنه یکتا جون.منم یه اخلاق بدی جدیدا پیدا کردم همش خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و از شرایط خودم حرص میخورم.یه آشنایی دارم میخواد ازدواج کنه خیلی شوهر خوبی داره ولی این آشنام اصلا محلش نمیذاره که پررو نشه ولی شوهرش هرروز بیشتر از قبل دوسش داره و من هی حرص میخورم که چرا این اینجوری میکنه و بعد دوستم میاد از اینکه اینقدر دوسش داره تعریف میکنه ومن هم بعد من همش شوهرشو با اونی که خودم میخوام باهاش عروسی کنم مقایسه میکنم و ازش بدم میاد که چرا اون مثل شوهر دوستم نیست و گاهی میخوام بزنم لهش کنم اصلا وختی من این دوستم رو میبینم بغدش اخلاقم افتضاح میشه .به هیچکسم هیچی نمیگم فقط حرص میخورم.نمیدونم چرا اینجوری شدم چون اصولا خونسردم و حسود هم نیستم و از وقتی قرار شده منم ازدواج کنم اینجوری شدم (اون چند ماه پیش نامزد کرد و من اونموقع اصلا حساس نبودم)اینقدر از این اخلاقم بدم میاد احساس میکنم یه آدم بی ارزشم که چنین رفتاری دارم .خلاصه دستم به دامنتون کمکم کنید یا به من بگویید چه کنم
من اخلاق بد زياد دارم.....
اوليش اينه كه مثل يكتا جون زود از كوره در ميرم ، البته وقتي يه اخلاق يا حرف بدي ميبينم تا 2 بار ميتونم تحمل كنم ولي بار سوم يهو ميتركم واسه همين همه بهم ميگن چرا يهو پاچه ميگيري اخه من هميشه با همه مهربونم و خيلي تحملشون ميكنم و بعضي وقتا كه يهو از كوره در ميرم خيلي از دستم ناراحت ميشن
دوميش هم اينه كه وقتي از كسي خوشم مياد خيلي بازگوو ميكنم طوري كه احساس ميكنم واسه طرف عادي ميشه
-----------------------------------
شي شي جونم دوستت داره بهترين كار رو ميكنه......چون هر چي به طرفت بيشتر كم محلي ميكني بيشتر مجذوبت ميشه.......
شیما جون این تیکرو خوب امدی بزنم لهش کنم بنده خدا چه گناهی داره،منم اینجوری هستم وقتی جائی میرم میبینم شوهره رو حرف زنش حرف نمیزانه میام خونه تا چند روز تو خودم هستم یه جوری تلافیشو رو سر شوشو در میارم خیلی حس بدی هست بعد دلم براش میسوزه
mamani نوشته است:شیما جون این تیکرو خوب امدی بزنم لهش کنم بنده خدا چه گناهی داره،منم اینجوری هستم وقتی جائی میرم میبینم شوهره رو حرف زنش حرف نمیزانه میام خونه تا چند روز تو خودم هستم یه جوری تلافیشو رو سر شوشو در میارم خیلی حس بدی هست بعد دلم براش میسوزه
آخ گفتی آفرین،منم گاهی اوقات میگم اون چه گناهی کرده.اینم از شانس منه که ازدواجم با دوستم یکی شده راستی تو که واسه بار سوم عصبانی میشی که خیلی خوبه خواهر تازه باید جایزه خونسردترین رو هم بهت داد.با این هوای قشنگ آدم خودش رو تا سه مرتبه آروم نگه داره ایولله داره تازه اگه به هوا حرف حرص در بیار رو هم اضافه کنی دیگه ماشالله هم داری
البته من خود خوري زياد ميكنم همه فكر ميكنن كه من ناراحت نميشم ولي درونم در حال آتيش گرفتن ميشه.....
خيلي عادت بديه كه وقتي عصبانيم نميتونم حرف بزنم چون طرف فكر ميكنه كه كارش يا حرفش درسته
afarin نوشته است:البته من خود خوري زياد ميكنم همه فكر ميكنن كه من ناراحت نميشم ولي درونم در حال آتيش گرفتن ميشه.....
خيلي عادت بديه كه وقتي عصبانيم نميتونم حرف بزنم چون طرف فكر ميكنه كه كارش يا حرفش درسته
منم همینطور آفرین بعضیام خیلی سوءاستفاده میکنن.همیشه حسرت میخورم به اونایی که هیچکس جرات نداره بهشون بگه بالای چشمت ابرواه.بچه ها کسی نیست بیاد اخلاق ما رو اصلاح کنه
afarin نوشته است:البته من خود خوري زياد ميكنم همه فكر ميكنن كه من ناراحت نميشم ولي درونم در حال آتيش گرفتن ميشه.....
خيلي عادت بديه كه وقتي عصبانيم نميتونم حرف بزنم چون طرف فكر ميكنه كه كارش يا حرفش درسته
ولی من خودخوری نمیکنم. همه هم این اخلاقمو دوست دارن که حرفم و احساسم یکیه. فکر میکنم خودخوری باعث میشه کم کم بهمون فشار بیاد و جایی که اصلا لزومی به تندی نبوده، هم خودمون هم طرف مقابلمونو ناراحت کنیم.
من خودم دوست ندارم احساسمو نگم. ولی بعضی وقتا به جای اینکه آروم بگم، لحنم تند میشه و اصلا اثر حرفم هم از بین میره!!
خودم میدونم میتونم خودمو درست کنم، هربار تصمیم میگیرم این حالت رو بذارم کنار ولی بعد از مدتی یادم میره! حتی یه بار با خودم قرار گذاشتم اگر بازم اینجوری رفتار کردم یه پولی رو به عنوان جریمه خودم! به فقیر بدم. ولی دفعه بعدی اصلا یادم رفته بود همچین قراری با خودم گذاشتم
منم اخلاق بد یه عالمه دارم حالا یواش یواش رو می کنم
اولیش اینه که خیلی بی نظمم و این همیشه آزارم می ده.
به نظرتون چه کار کنم که مرتب بشم ؟
تمام ریخت و پاش های خونه ماله منه
تو رو خدا کمکم کنید مرتب بشم
وقتی که کارگر میاد خونمون شوهرم بعدش میاد با چشمانی اشکبار و دلی شکسته می گه خانم خواهشا جون هر کس دوست داری بزار این خونه 3 روز تمیز بمونه...
خیلی زشته نه؟
vesta65 نوشته است:منم اخلاق بد یه عالمه دارم حالا یواش یواش رو می کنم
اولیش اینه که خیلی بی نظمم و این همیشه آزارم می ده.
به نظرتون چه کار کنم که مرتب بشم ؟
تمام ریخت و پاش های خونه ماله منه
تو رو خدا کمکم کنید مرتب بشم
وقتی که کارگر میاد خونمون شوهرم بعدش میاد با چشمانی اشکبار و دلی شکسته می گه خانم خواهشا جون هر کس دوست داری بزار این خونه 3 روز تمیز بمونه...
خیلی زشته نه؟
کتی جون خیلی بامزه گفتی!!!
به این فکر کن که یکی سر زده بیاد خونه تون! دیگه از ترس این قضیه هم که شده خودت تند تند جمع و جور میکنی!
vesta65 نوشته است:منم اخلاق بد یه عالمه دارم حالا یواش یواش رو می کنم
اولیش اینه که خیلی بی نظمم و این همیشه آزارم می ده.
به نظرتون چه کار کنم که مرتب بشم ؟
تمام ریخت و پاش های خونه ماله منه
تو رو خدا کمکم کنید مرتب بشم
وقتی که کارگر میاد خونمون شوهرم بعدش میاد با چشمانی اشکبار و دلی شکسته می گه خانم خواهشا جون هر کس دوست داری بزار این خونه 3 روز تمیز بمونه...
خیلی زشته نه؟
متاسفم...براتون نمیشه کاری کرد...ذاتیه...
البته این یک تجربه شخصیه..منظورم خودم نیستما...
اطرافیان را میگم...وای خدا مرگم بده بازهم دروغ
نگفتم...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]