واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: >>بابا آب داد
>>بابا نان داد
>>بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد
>>بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد
>>خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند
>>دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند
>>و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.
>>مامان، زوجه
>>مامان، ضعیفه
>>مامان، عفیفه
>>مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید و رفت بیرون ...مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.
>> بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد
>>بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود.
>>مامان، کار
>>مامان، پیکار
>>مامان، تکرار. مامان، بیدار. مامان، دار، سنگ مامان،شهلا.مامان، مریم. مامان،افسانه،لیلا
>>بابا نان می دهد و فوتبال خیلی دوست دارد
>>بابا رونالدو را از مامان بیشتر دوست دارد
>>بابا می خوابد، مامان می خوابد. مامان می زاید. مامان با درد می زاید. مامان شیر می دهد، بزرگ می کند، حقیر می شود، پیر می شود
>>بابا زن گرفت. صیغه بابا برای مامان طلا گرفت. مامان بغض کرد
>>مامان رفت. صیغه یعنی رفتم، رفتی، رفت ... مامان برگشت
>>کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد. حتی اگر شب ها هم نیاید ولی مامان باید با آبرو باشد
>>آبرو یعنی مامان ساکت باشد. من ساکت باشم. زن ساکت باشد و مرد آب بدهد، نان بدهد
>>بابا "پرسپولیس" را دوست دارد
>>بابا "آنجلینا جولی" را دوست دارد
>>مامان، کار
>>مامان، پیکار
>>مامان، سرشار از پیکار
>>مامان، زندان، بیمار، تب دار
>>بابا خانه دارد، ماشین دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد
>>مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ چیز ندارد. مامان فقط حق مهریه دارد، حق نفقه دارد، حق آزادی دارد. پس باید ساکت بماند حتی اگر مهریه ،نفقه و آزادی ندارد.
>>بابا کله پاچه را از زن های زیر پل هم بیشتر دوست دارد
>>مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آیا خدا هم او را دوست دارد ؟ پس چرا مامان تب دارد؟! بابا نمی بیند
>>نمی بیند که مامان غم دارد، درد دارد
>>باباهای اینجا هیچ وقت نمی بینند
>>بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود و ما هر روز،
>> بایدخدا را شکر کنیم...روزی هزار بار
>>
>>بابا آب داد
>>بابا نان داد
>>بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد
>>بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد
>>خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند
>>دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند
>>و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.
>>مامان، زوجه
>>مامان، ضعیفه
>>مامان، عفیفه
>>مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید و رفت بیرون ...مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.
>> بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد
>>بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود.
>>مامان، کار
>>مامان، پیکار
>>مامان، تکرار. مامان، بیدار. مامان، دار، سنگ مامان،شهلا.مامان، مریم. مامان،افسانه،لیلا
>>بابا نان می دهد و فوتبال خیلی دوست دارد
>>بابا رونالدو را از مامان بیشتر دوست دارد
>>بابا می خوابد، مامان می خوابد. مامان می زاید. مامان با درد می زاید. مامان شیر می دهد، بزرگ می کند، حقیر می شود، پیر می شود
>>بابا زن گرفت. صیغه بابا برای مامان طلا گرفت. مامان بغض کرد
>>مامان رفت. صیغه یعنی رفتم، رفتی، رفت ... مامان برگشت
>>کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد. حتی اگر شب ها هم نیاید ولی مامان باید با آبرو باشد
>>آبرو یعنی مامان ساکت باشد. من ساکت باشم. زن ساکت باشد و مرد آب بدهد، نان بدهد
>>بابا "پرسپولیس" را دوست دارد
>>بابا "آنجلینا جولی" را دوست دارد
>>مامان، کار
>>مامان، پیکار
>>مامان، سرشار از پیکار
>>مامان، زندان، بیمار، تب دار
>>بابا خانه دارد، ماشین دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد
>>مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ چیز ندارد. مامان فقط حق مهریه دارد، حق نفقه دارد، حق آزادی دارد. پس باید ساکت بماند حتی اگر مهریه ،نفقه و آزادی ندارد.
>>بابا کله پاچه را از زن های زیر پل هم بیشتر دوست دارد
>>مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آیا خدا هم او را دوست دارد ؟ پس چرا مامان تب دارد؟! بابا نمی بیند
>>نمی بیند که مامان غم دارد، درد دارد
>>باباهای اینجا هیچ وقت نمی بینند
>>بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود و ما هر روز،
>> بایدخدا را شکر کنیم...روزی هزار بار
>>
چی بگم ؟؟؟؟؟؟؟
فقط ممنون
حرف حق معمولا تلخه!ولی حقه!
باباي من ماهه گله خيليييييييييي دوستش دارم همه زنگيش و دارو ندارشو گذاشته به پاي بچه هاش قربونش برم الهي
اصلا" هم اينطوري كه گفتين نيست
البته كم نيستن باباهايي كه بدتر از اين ها هستن
بابام ماهه
بابای من همه زندگیمه..بعد از بیست و هشت سال زندگی عین روزای اول عاشقونه مامانمو دوست داره..از بابام عشق و محبت رو خیلی خوب یاد گرفتم! بابام تکیه گاه و پناه همه خانوادمونه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]