تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):گويا مؤمنان همان فقيهان (فرزانگان دين فهم) و اهل انديشيدن وپند گرفتن هستند. شنيد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831349447




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمدمهدي عبدخدايي در گفتگو با آفتاب تشريح كرد: از 30 تير 31 تا 28 مرداد 32 چه گذشت؟


واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: محمدمهدي عبدخدايي در گفتگو با آفتاب تشريح كرد: از 30 تير 31 تا 28 مرداد 32 چه گذشت؟
محمد مهدي عبدخدايي ارديبهشت ماه سال 1315 در مشهد متولد شد. 10 سال بيشتر نداشت كه پس از اعدام انقلابي كسروي، در منزل پدري‌اش با نواب صفوي آشنا شد. او در همان زمان در جلساتي كه نواب با پدرش داشت، شركت مي‌نمود. محمد مهدي در دوران نوجواني به تهران رفت و در بازار تهران مشغول به كار شد، در همان زمان به عضويت فدائيان اسلام درآمد، زماني كه نواب صفوي رهبر فدائيان اسلام به دستور مصدق در زندان به سر مي‌برد، عبدخدايي به فرمان سيد عبدالحسين واحدي مأموريت يافت تا دكتر فاطمي مشاور و رابط مصدق با دربار پهلوي را اعدام نمايد. عبدخدايي پس از اعدام انقلابي فاطمي كه تنها به مجروح شدن او منجر گرديد به علت سن كم به 20 ماه زندان محكوم شد. او پس از آزادي به تحصيل علوم ديني پرداخت و در تمام فعاليت‌هاي فدائيان اسلام شركت نمود. پس از شهادت سيد مجتبي نواب صفوي، تحت تعقيب مأموران رژيم شاه قرار گرفت و پس از دستگيري به 8 سال زندان محكوم گرديد، كه 4 سال آن را در زندان برازجان گذراند. وي پس از آزادي ازدواج كرد و در زمان اوج مبارزات مردم عليه رژيم پهلوي به خيل مبارزان پيوست. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، عليرغم سابقه طولاني مبارزاتي از پذيرفتن مسؤوليت‌هاي دولتي خودداري كرد. او كه هم‌اكنون دبيركل «جمعيت فداييان اسلام» اسلام است، در مصاحبه‌اي اختصاصي با آفتاب، به تشريح رويداد‌هاي رخ داده در فاصله 30 تير 1330 تا 28 مرداد 1332 پرداخته‌است. محمد مهدي عبدخدايي معتقد است «تاريخ هميشه گنگ بوده و تحريف مي‌شده، و بدبختانه هر شخصيتي براي نقل تاريخ با نگاه و ايدئولوژي خودش و با حُبّ و علاقه‌هايي كه داشته اين كار را كرده است. لذا آدمها در تاريخ محو مي شوند و حركت‌ها گاهي در تاريخ مسخ مي‌شود».
آفتاب- سرويس سياسي: يكي از مهمترين فرازهاي حكومت 37 ساله محمد‌رضا پهلوي كه نقش مهمي در تحكيم پايه‌هاي رژيم وي داشت كودتاي 28 مرداد 1332 بود. اين كودتا كه در دوازدهمين سال حكومت پهلوي به وقوع پيوست، سبب تثبيت حاكميت او تا ربع قرن ديگر شد.

قيام مردم در 30 تير 1331 كه با رهبري آيت‌الله كاشاني صورت گرفت،‌ زمينه‌هاي لازم براي نخست‌وزيري دكتر محمد مصدق را فراهم ساخت. اين دومين دوره حكومت مصدق بود. چرا كه وي قبل از قيام 30 تير نيز از ارديبهشت 1330 تا 25 تيرماه 1331، عهده‌دار كابينه بود. گرچه وي در ‌آن 15 ماه توانسته بود حقانيت ايران را در مجامع بين‌المللي در خصوص ملي شدن صنعت نفت اثبات نمايد،‌ اما در همان مقطع با توطئه‌هاي بزرگي از جانب دولتهائي كه دستشان از منابع نفتي و سرمايه‌هاي مردم ايران كوتاه شده بود مواجه گرديد و دولتش در 25 تير 1331 زماني كه شاه درخواست او را براي واگذاري وزارت جنگ به كابينه وي رد كرد، سقوط نمود.

اما دور دوم فعاليت دولت مصدق در شرائطي آغاز شد كه وي قيام 30 تير به رهبري آيت‌الله كاشاني و تأثير رهبري روحانيت بر نهضت اسلامي و ملي مردم را به عينه مشاهده كرده بود. هر چند كه نتوانست يا نخواست كه از اين نقطه قوت در جهت تحكيم اقتدار دولت براي فائق آمدن بر توطئه‌ها استفاده كند.

او در دوره يك ساله كابينه دوم خود تلاش فراواني كرد تا به بهانه ضرورت آزادي عمل در اعمال اصلاحات در كشور، اختيارات خود را در برابر مجلس شوراي ملي كه مركز قانونگذاري و قدرت كشور بود، افزايش دهد، از نفوذ روحانيت بر دولت بكاهد و حتي‌المقدور از آيت‌الله كاشاني فاصله بگيرد. وي در اين راه به هشدارهاي گاه و بيگاه آيت‌الله كاشاني نيز كه او را از ايجاد شكاف و اختلاف در جامعه برحذر مي‌داشت بي‌اعتنائي كرد و مسلماً نقش اطرافيان و خط‌دهي‌هاي «سيا» و «اينتليجنت سرويس» را نمي‌توان در اين جدائي‌ها ناديده گرفت.

فاصله زماني قيام 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332 در حقيقت مقطع شكل‌گيري و تعميق اختلافات مصدق با آيت‌الله كاشاني و طبعاً زمان فراهم آمدن مقدمات كودتا بود.

ابتدا در 25 مرداد كودتائي صورت گرفت كه ناكام ماند و شاه به خارج از كشور فرار كرد. با اين رويداد مصدق و اطرافيانش تصور كردند خطر برطرف شده است. به همين دليل حتي به هشدارها و تذكرات بعدي شخصيتهاي سياسي بي‌طرف و مستقل نيز اعتنائي نكردند. در چنين شرائطي يك روز قبل از وقوع كودتا يعني در 27 مرداد 1332 آيت‌الله كاشاني در صريح‌ترين هشدار خود،‌ مصدق را از قطعي بودن كودتا باخبر كرد و حتي از فضل‌الله زاهدي به عنوان عامل كودتا ياد كرد.

اما مصدق در پاسخ به اين نامه، تنها به يك جمله «اينجانب مستظهر به پشتيباني ملت هستم» اكتفا كرد. درنتيجه كودتاي آرام عليه وي و مردم مرحله به مرحله به با سرمايه‌گذاري انگليس و آمريكا و هدايت سازمان «سيا» به اجرا گذارده شد.

كودتا در فرداي صدور نامه هشدارگونه آيت‌الله كاشاني به مصدق به اجرا درآمد. اين كودتا در شرائطي به وقوع پيوست كه از آن همبستگي و حضور توده‌هاي مسلمان در صحنه كه در 30 تير به ظهور رسيده بود، خبري نبود، رهبران و بسياري از اعضاي جنبش فدائيان اسلام نيز كه در راه تحقق ملي شدن صنعت نفت تلاش‌هاي فراواني انجام داده‌بودند، در زندان بودند. به همين دليل حكومت مصدق در عرض چند ساعت سرنگون شد و سرلشكر زاهدي به نخست‌وزيري رسيد. شاه دوباره بازگشت و آمريكائي‌ها چنان بر ايران خيمه زدند كه تا 25 سال ايران مهمترين و مطمئن‌ترين پايگاه سياسي و نظامي آنان درجهان محسوب مي‌شد. منافع نفت كه مدتي قطع شده بود،‌دوباره به جيب كنسرسيوم كمپاني‌هاي نفتي آمريكائي و انگليسي و ساير كشورهاي غربي سرازير شد.

سرويس سياسي آفتاب، جهت بررسي حوادث رخ داده در فاصله 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332، گفتگويي با محمد مهدي عبدخدايي انجام داده‌است. عبدخدايي در سال 1332، 17 ساله بوده و به سبب همكاري نزديكك با جمعيت فداييان اسلام، حوادث آن دوره را به خوبي به ياد دارد. آنچه كه در پي مي‌آيد روايت عبدخدايي است از كودتاي 28 مرداد كه بخش اول آن از نظر شما مي‌گذرد.

آقاي عبدخدايي با تشكر از وقتي كه در اختيار ما قرار داديد، براي ورود به بحث و به عنوان اولين سوال بفرماييد چرا بعد از 30 تيرماه سال 1330 و بعد از مصدق از بين گزينه‌ها قوام السلطنه به عنوان نخست‌وزير انتخاب شد؟ و اين درحالي است كه بعد از قضيه آذربايجان توده‌اي ها با قوام مشكل داشتند.

درحقيقت بعد از شهريور 1320 در ايران 4 مكتب برگرفته از سوسياليسم، در حال فعاليت بودند. اين 4 مكتب در عرض هم بودند و در مقطعي شايد تمام اين مكاتب در ايران به فعاليت مي‌پرداختند. اين 4 مكتب را مي‌توان به صورت زير دسته‌بندي كرد:

1- طرفداران سوسياليسم انقلابي يا علمي كه حزب توده و افرادي چون پيشه‌وري، مرتضي يزدي، كيانوري، جودت، دكتر بهرامي، خسرو روزبه، ايرج اسكندري، دكتر رضا رادمنش، رضا روستا رهبري اين گروه را به عهده داشتند.

2- دسته دوم، طرفداران سوسيال دموكراسي بودند. اين گروه از نظر فكري از احزاب كارگري انگليس و فرانسه و حزب سوسياليست ايتاليا و ساير كشورهاي اروپايي كه درغرب به وجود آمده بود و تفكراتشان نشأت گرفته از تفكرات راسل و ژان‌پل سارتر بود، الهام مي‌گرفتند و معتقد بودند كه انقلاب ضرورت ندارد و بايد از طريق دموكراسي و آراء مردم در راه سوسياليسم حركت كنيم.

حزب ايران به رهبري «اللهيار صالح»، و نيز افرادي چون كريم سنجابي، شاپور بختيار، مهندس حسيبي و ابوالفضل قاسمي را مي‌توان به عنوان نمايندگان اين گروه نام برد. اين افراد گروه روشنفكر فارغ‌التحصيل دانشگاهها بودند و در نتيجه آدمهاي بي‌سوادي نبودند. عده‌اي از آنها تكنوكرات و عده‌اي هم بوروكرات بودند، اما از نظر فلسفي بضاعت كمي داشتند و از مكاتب دنيا آگاهي زيادي نداشتند.

3- گروه سوم را مي‌توان طرفداران «ناسيونال سوسياليسم» ناميد. اين گروه افرادي بودند كه به نوعي ناسيونال سوسياليسم اعتقاد داشتند كه بعدها جلوه‌شان در خاورميانه و در آفريقا و در لبنان و سوريه ظهور كرد و در ايران دكتر «صدر آملي» و «محسن پزشك‌پور» و «داريوش فروهر» سردمدار آن بودند و در عين حال كه به ميراث‌هاي كهن بسيار اظهار علاقه مي‌كردند به نوعي سوسياليسم هم معتقد بودند.

4- دسته چهارم يا «سوسياليستهاي

” چرا دكتر مصدق با اينكه حقوق‌دان است و فرق بين قرارداد با يك شخص حقيقي و قرارداد با يك شخصيت حقوقي را مي‌فهميد، در مقابل تغيير قرارداد از دارسي به بريتيش پتروليوم (كه مفاد آن بايد گفت شرم‌آور است)، ساكت نشست؟ ... “

خداپرست» كه در درون حزب ايران رشد كردند و «محمد نخشب» از سردمداران اين جريان بود. شايد بتوان گفت الگوي آنها احزاب سوسيال مسيحي اروپا بود كه بر اساس انديشه‌‌هاي «ويل دورانت»، شكل گرفته بودند. مي‌توان مرحوم دكتر شريعتي را هم به نوعي در اين گروه قرار داد. دكتر شريعتي كتابي هم به نام «ابوذر سوسياليست خداپرست» دارد. مرحوم دكتر يدالله سحابي، مرحوم مهندس بازرگان، و مهندس عزت‌ا... سحابي نيز گرايشات اينگونه داشته و دارند.

متاسفانه تاريخ هميشه گنگ بوده و تحريف مي‌شده، و بدبختانه هر شخصيتي براي نقل تاريخ با نگاه و ايدئولوژي خودش و با حُبّ و علاقه‌هايي كه داشته اين كار را كرده است. لذا آدمها در تاريخ محو مي شوند و حركت‌ها گاهي در تاريخ مسخ مي‌شود.

در جريان آذربايجان ناسيوناليسم ايراني با جدايي آذربايجان مخالف بود. در آن زمان در جمهوري آذربايجان شخصي به نام باقرف رئيس‌جمهور بود. جناب باقرف كه صددرصد شيفته استالين و از سواد هم بي‌بهره‌بود و حتي از مباني فلسفي ماركس، هم با خبر نبود؛ حتي در جايي ديدم كه گفته بود: «من دفترچه‌هاي لنين را صد بار خواندم تا مقداري فهميدم». استالين به دليل خشونتي كه داشت [استالين زماني كه مرد، 4 ميليون نفر در سيبري زنداني بودند] به اين آدمهاي كوته‌فكر نياز داشت كه مطيع اوامر او باشند.

متاسفانه سوسياليستهاي انقلابي وابسته بودند و حزب توده‌، برخلاف نظريات مكتوبش از تجزيه ايران حمايت مي‌كرد. «ميرجعفر پيشه‌وري» اهل آستارا بود و سابقه او مشخص است، يك تجزيه طلب‌ بود. پيشه‌وري دوره‌هاي كمونيسم را در باكو طي كرده و در آنجا عضو حزب عدالت بود. در زمان احسان‌الله خان به همراه نيروهايي از باكو آمد و در تصرف بندرانزلي شركت كرد و زماني كه احسان‌الله‌ خان در گيلان حكومت كمونيستي اعلام كرد، او سمت وزير داخله را عهده‌دار شد.

بعد از آن به تهران آمد و در سال 1310 دستگير شد؛ در حالي كه اعضاي حزب كمونيست و نقي اراني و رضا روستا و دوستانش در سال 1316 دستگير شدند. پيشه‌وري با اينكه اهل گيلان بود ولي دوره چهارم از تبريز انتخاب شد. نكته جالب در مورد او اين است كه وقتي اعتبارنامه او به مجلس آمد آقاي مصدق به اعتبارنامه وي راي مثبت داد اما با اين حال اعتبارنامه‌اش رد شد‌؛ اينها ظرايفي است در تاريخ كه هيچ‌وقت بازگو نمي‌شود. بعد از رد شدن اعتبارنامه‌اش به تبريز رفت و با حمايت نيروهاي اشغالگر -و به حساب خودش نيروهاي تلاش‌گر- فرقه دموكرات را راه‌اندازي كرد و تلاش كرد كه در تبريز حكومت كمونيستي به وجود بياورد. روسها معتقد بودند كه حكومت باكو با آذربايجان ايران ادغام شود و مركز آن هم تبريز باشد.

به نظر شما اقدام مصدق در حمايت از تأييد اعتبارنامه پيشه‌وري صحيح بود؟

در آن مقطع معلوم بود كه اعتبارنامه پيشه‌وري رد مي‌شود؛ مصدق براي اينكه دوباره متهم نشود به اعتبارنامه پيشه‌وري رأي مثبت داد چون قبلش مصدق متهم شده بود به اينكه چرا در جريان قرارداد 1933 ساكت نشسته‌است.

قرارداد 1933 (كه در جريان آن قرارداد نفت از شركت دارسي يه شركت بريتيش پتروليوم واگذار شد)، در زماني منعقد شد كه گاهي از آقاي مصدق در مورد مسائل حكومت مشورت گرفته مي‌شد. در حكومت سردار سپه وقتي كه قوام‌السلطنه نخست‌وزير شد، مصدق وزيردادگستري‌اش شد و اين در اوايل دهه 1300 بود. البته مصدق در حدود سال 1316 يا 1318 مغضوب واقع شد.

آنچه كه قابل سوال است و از تاريخ بايد بپرسيد اين است كه چرا دكتر مصدق با اينكه حقوق‌دان است و فرق بين قرارداد با يك شخص حقيقي و قرارداد با يك شخصيت حقوقي را مي‌فهميد، در مقابل تغيير قرارداد از دارسي به بريتيش پتروليوم

” وقتي قوام السلطنه نخست‌وزير ايران شد به مسكو رفت تا جريان پيشه‌وري را حل كند (و پيشه‌وري هم يكبار به تهران آمد و بانخست‌وزير ملاقات كرد) با استالين كنار آمد و قراردادي بست كه امتياز نفت شمال را به روسها بدهد مشروط بر اينكه نيروهاي روسي آذربايجان را ترك كنند.... “

(كه مفاد آن بايد گفت شرم‌آور است)، ساكت نشست؟ بر اساس اين قرارداد نه تنها به منافع ايران افزوده نشد، بلكه پايه‌هاي شركت نفت ايران و انگليس از نظر حقوق بين‌الملل بيش از گذشته محكم‌ شد.

روايت ديگري هم وجود دارد و آن اين‌كه تجديد قرارداد نكات مثبتي هم دارد و اين‌گونه نيست كه تنها نكات منفي داشته باشد. به عنوان مثال 400 هكتاري كه قرار بود دست شركت نفت انگليس باشد شد 100 هكتار. طبق قرارداد دارسي قرار بود همه منافع نفتي را آنها استخراج كنند ولي در قرارداد جديد محدوده آن نيز مشخص شد درست است كه شان ايراني نبود ولي وقتي نسبي مقايسه كنيم منافعي در آن مي‌بينيم.

ببينيد ما نتيجه را مي‌بينيم. چگونه است دكتر مصدق با اينكه مي‌فهميد ولي هيچ اعتراضي در آن مقطع نكرد. تقي‌زاده كه در آن زمان وزير دارايي بوده رسماً در مجلس گفته كه [علت عدم اعتراض من اين بود كه] چون دوره ديكتاوري بوده، من ترسيدم.

دكتر مصدق در اوايل عليه كاپيتالسيون بود و به خواست رضاشاه جزوه‌هايي عليه كاپيتولاسيون منتشر كرد. چون رضاشاه كاپيتالسيون روس‌ها را به وسيله انگليس‌ها و روس‌هاي سرخ و بعد از پيروزي بلشويك‌ها در سال 1917 و در دوره لنين لغو كرد.

بعد از شهريور 1320 و در دوره چهاردهم آقاي رحيميان نماينده چپ‌گراي قوچان ماده واحده‌اي را تقديم مجلس مي‌كند كه بر اساس آن قرارداد 1312 (1933) كه در زمان ديكتاتوري امضا شده و ملت در انعقاد آن نقشي نداشتند لغو مي‌شود. جالب اينجاست كه اولين كسي كه با آن ماده واحده مخالفت كرده دكتر مصدق بوده و اتفاقاً در اين جا استدلال حقوقي آورده كه مجلس ايران نمي‌تواند قراردادهاي منعقد شده بين شركتهايي كه شخصيت حقوقي دارند را لغو كند.
اينجا دكتر مصدق مورد اتهام قرار مي‌گيرد و براي اينكه از اين اتهام بيرون بيايد يك ماده واحده‌اي تقديم مجلس كرد كه آن ماده واحده در جريان بيرون كردن پيشه‌وري از ايران به نفع ايران تمام شد. بر اساس آن ماده واحده آن دولت ايران نمي‌توانست بدون تصويب مجلس هيچ قرارداد خارجي امضا كند كه همين ماده واحده هنوز هم به قوت خودش باقي است.

از طرف ديگر قوام‌السلطنه حزب دموكرات را تأسيس كرد كه در درون آن آدمهايي مثل دكتر حسين مكي، دكتر مظفر بقائي و بسياري از شخصيتهاي جنجالي آن زمان حضور داشتند.

پس چرا اين افراد مخالف قوام شدند؟

وقتي قوام السلطنه نخست‌وزير ايران شد به مسكو رفت تا جريان پيشه‌وري را حل كند (و پيشه‌وري هم يكبار به تهران آمد و بانخست‌وزير ملاقات كرد) با استالين كنار آمد و قراردادي بست كه امتياز نفت شمال را به روسها بدهد مشروط بر اينكه نيروهاي روسي آذربايجان را ترك كنند. حزب توده هم بدون اينكه رهبرانش بفهمند كه در درون ايران تشيع پايگاه وسيعي دارد و شيعه، كمونيسم را نوعي الحاد مي‌داند و بدون توجه به هماهنگي بين تشيع و ناسيوناليسم ايراني كه بعد از مشروطه ايجاد شده‌بود در ميدان بهارستان جمع شدند و به نفع واگذاري نفت شمال به روس‌ها شعار دادند. شايد اين ناشي از سياست موازنه مثبتي بود كه حزب توده اتخاذ كرده بود و منظور از آن اين بود كه يك قرارداد را به يك كشور خارجي مي‌دهيم و يك قرارداد را به كشور مقابل او.

قبل از آن دولت ايران نيروهايي را به آذربايجان فرستاده بود كه اين نيروها در قزوين با نيروهاي روسي مواجه شده بودند و چون توان مقابله با نيروهاي روسي را نداشتند همان‌جا متوقف شده‌بود.

قوام‌السلطنه قول داد كه نفت شمال را به روسها بدهد مشروط به اينكه نيروهاي روسي از آذربايجان خارج شوند، آنها هم پذيرفتند و نيروهاي روسي خارج شدند. هم‌زمان شاه دستور حمله داد؛ ولي قبل از اينكه نيروهاي ارتش به آذربايجان برسند مردم حكومت را در دست گرفته بودند و ارتش 3 روز بعد از به دست گرفتن حكومت توسط مردم، به تبريز رسيد. فتح آذربايجان در حقيقت فتح سياسي بود و قوام‌السلطنه در آنجا از خودش تدبير نشان داد.

بعد از خروج نيروهاي روسيه، قوام‌السلطنه فكر مي‌كرد كه با توجه به ماده واحده مصدق

” من وقتي شخصيت شاه را بررسي مي‌كنم شاه يك اخلاقي داشت كه آن تقريباً اخلاق زنانه‌اي بود كه زود جا خالي مي‌كرد. حالا چرا در 15 خرداد جا خالي نكرد علتش وجود اسدالله علم بود.... “

مبني بر الزام دولت به تصويب همه قراردادهاي خارجي در مجلس، و با توجه به اينكه حزب دموكرات در مجلس اكثريت دارد و آدمهاي حزب دموكرات در مجلس هستند، قرارداد واگذاري نفت شمال به روس‌ها در مجلس تصويب نمي‌شود.

اما دكتر بقايي با قوام‌السلطنه مخالفت كرد و اولين كسي كه استيضاح قوام را امضا كرد دكتر بقايي بود. قوام به دكتر بقايي پيغام داد كه تو عضو حزب دموكرات بودي و قسم خورده بودي كه به من وفادار بماني [اين سخن را من شنيده‌ام و نمي‌توان گفت كه مستند است]. دكتر بقايي هم پيغام داده بود كه من به 2 جا قسم خورده بودم 1- وفاداري به شما 2- وفاداري به قانون اساسي. به نظر مي‌رسد وفاداري به قانون اساسي مهمتر و بالاتر از وفاداري به شما باشد و امتياز دادن به خارجي برخلاف قانون اساسي است و شما چنين قولي داديد.

به هر جهت قوام در اين جريان سقوط كرد و امتياز نفت شمال هم به روسها داده نشد. اما در زندگي قوام‌السلطنه اين كار يك امتياز بود. درست است كه ايران به سازمان ملل شكايت كرده بود؛ درست است كه از دولت قوام انگليسي‌ها و آمريكايي‌ها حمايت مي‌كردند؛ درست است كه بر اساس قرارداد تهران بين چرچيل، استالين و روزولت قرار بود كه پس از پيروزي برآلمان نيروهاي خارجي ايران را ترك كنند( در آن زمان نيروهاي امريكايي و انگليسي ايران را ترك كرده بودند اما روس‌ها هنوز حضور داشتند) اما اين يك بازي سياسي بود كه قوام آن را به درستي انجام داد و نشان مي‌دهد كه او قاعده بازي را بلد بود.

حال به جواب سوال شما مي‌رسيم كه چرا شاه بعد از بركناري مصدق، قوام را نخست‌وزير كرد. من فكر مي‌كنم كه شاه تصور مي‌كرد كه قوام‌السلطنه در اينجا هم بتواند از خود تدبير نشان دهد. لذا قرعه فال به نام قوام زدند.

منتها به نظر من 30 تير بسيار كم‌رنگتر از 15 خرداد بود. گاهي اوقات وقتي برخي وقايع تاريخي را مطرح مي‌كنيم فرم شكل‌گيري شخصيتهاي بازيگر در وقايع بسيار مهم است و خود اين شخصيتها در اين بازي چه نقشي دارند بسيار مهم است من وقتي شخصيت شاه را بررسي مي‌كنم شاه يك اخلاقي داشت كه آن تقريباً اخلاق زنانه‌اي بود كه زود جا خالي مي‌كرد. حالا چرا در 15 خرداد جا خالي نكرد علتش وجود اسدالله علم بود. علم خان‌زاده بود، نخست‌وزير بود پسر شوكت‌الدوله علم بود خودش آمد در شهرباني نشست و دستور سركوب داد.

در جريان قوام و درجريان 30 تير اولاً شخصيتي روحاني در مقابل قوام ايستاده بود مثل آيت‌الله كاشاني كه آيت‌الله صدر و آيت‌الله خوانساري از او حمايت مي‌كردند.

آيت‌الله كاشاني در صحنه ايستاد. توده‌هاي مردم به نوعي رشد مذهبي رسيده بودند و هيات‌هاي تهران در دست آيت‌الله كاشاني بود.

حزب توده هم به خاطر رفت و آمد آدم‌هايي مثل طيب، مثل «حسين حامدي» و مثل «مصطفي ديونه» به منزل آيت‌الله كاشاني مرتب به او طعنه مي‌زد. البته رفت و آمد اينها در ارتباط با هيات‌هاي مذهبي بود.

راه‌اندازي اغلب هيات‌هاي مذهبي‌اي كه بعد از شهريور 1320 پيدا شدند و رشد كردند و تقريباً نوعي بازگشت به مذهب حسيني داشتند، با يكه بزنها بود.

من باباشمل‌ها و يكه‌بزن‌هاي آن دوره را به سه دسته تقسيم كرده‌ام. در «باغ فردوس» يا «صابون‌پز‌خانه» «طيب» و «قدم»را مي‌بينيم كه هيأت هم داشتند. در سه راه سيروس كه الان چهارراه سيروس است «حسين حامدي»، «مهدي قصاب»، «مصطفي طوسي» را مي‌بينيم.

” مردم سيد را كه روي در بود ول كردند و به روي زمين افتاد. اين سيد بيچاره هم خواست فرار كند تير خورد وكشته شد.‌ اين اولين خون 30 تير است. مردم وقتي خون را ديدند برگشتند شاه هم چون ضعيف النفس بود واخلاق زنانه داشت نتوانست تا ظهر مقاومت كند. ... “

در «تكيه دباغ‌ها»، «مصطفي ديوونه» و حتي «شعبان بي‌مخ» را مي‌بينيد. در لاله‌زار «محمد ريزه» يا «محمدكريم ارباب» و «حسن ابليس» و «رضا سياه» و «حسن ريزه» هستند و محله بدنام در اختيار «صادق تركه»، «سليم تركه» و «زكي‌تركه» است.

اينها هر كدام براي خودشان يك فرهنگي داشتند. فرهنگ بچه‌هاي «صابون‌پز‌خانه»، «خيابان مولوي» و «تكيه دباغ‌ها» و «سه راه سيروس» اين بود كه سه ماه (محرم- صفر- رمضان) را محترم مي‌شمردند؛ مشروب نمي‌خوردند و يك نوع لوطي‌گري خاصي داشتند. به دخترهاي محله بدنگاه نمي‌كردند. ماه رمضان را گاهي روزه مي‌گرفتند و تلاش مي‌كردند كه خلاف نكنند. لذا هيات راه انداختند. دسته حسين حامدي كه مي‌آمد، مي‌گفتند چه دسته‌اي است. دسته طيب كه مي‌گفتند چه دسته‌اي است. (در 15 خرداد هم همينها نقش داشتند).

بچه‌هاي لاله‌زار مثل «محمدكريم ارباب»، كه شوهر خان «جميله رقاصه» بود، و بعداً سينمادار شدند سالي 3 روز خلاف نمي‌كردند (عاشورا- 28 صفر- و 21 رمضان).

اما بچه‌هاي دروازه‌ قزوين هيچ چيز برايشان مهم نبود.

اگر كتاب «آنسوي چهره‌ها»ي مرحوم «دكتر ناصرالدين صاحب الزماني» را مطالعه كنيم مي‌گويد «در 21 ماه رمضان سال 1338 يك پرونده تخلف در كلانترهاي تهران بسته نشد مثل اينكه حضرت علي(ع) از 1400 سال پيش اين روز را آتش‌بس اعلام كرده‌اند به تمام كساني كه خلاف مي‌كنند».

خود اين در 30 تير ظهور خوبي داشت. به نظر من اين كه امام مي‌گويد اسلام از ملي‌گرايي سيلي خورده تلاش بعد از 30 تير براي مورد طعن قراردادن روحانيت و همكاري با حزب توده، پايگاه مردمي دكتر مصدق را از بين برد. با اينكه دكتر مصدق استعفا داد و به احمدآباد رفت اما آيت‌الله كاشاني و دكتر بقايي در صحنه ماندند. روزنامه «شاهد» بقايي هم موجود است و اين موضوع رانشان مي‌دهد.

تظاهرات روز 30 تير هم از منزل آيت‌الله كاشاني شروع شد. داريوش فروهر براي من در زندان تعريف كرد كه روز 30 تيرماه منزل آيت‌ا... كاشاني آمديم و خواستيم از منزل ايشان حركت كنيم. قديم در مغازه‌ها چوبي بود. فروهر گفت كه يك در چوبي را پيدا كرديم و يك آقا سيد فقيري بود كه 10 تومان به او داديم كه جنازه بشود و روي در بخوابد و مقداي هم رنگ قرمز هم روي سيد ريخته بوديم. به هر حال آن در را در حالي كه آن سيد بيچاره روي آن جنازه شده‌بود، بلند كرديم و از منزل آيت‌الله كاشاني كه كه پامنار بود تا جلوي مجلس راهي نبود حركت كرديم.

يك طرف فرياد مي‌زديم «درود بر آيت‌الله كاشاني» و يك طرف هم داد مي‌زديم كه «بيهوده مزن داد مصدق پدر ماست، اين فرد مبارز پدر و تاج سرماست» و شعارهاي ديگري را به نفع دكتر مصدق مي‌داديم. تا جلوي بهارستان كه رسيديم، تيراندازي شروع شد. (اينها مطالبي است كه جايي نوشته نشده و والله خود آقاي فروهر سال 1332 و بعد از 30 تير در زندان براي من تعريف كرده‌است) و مردم سيد را كه روي در بود ول كردند و به روي زمين افتاد. اين سيد بيچاره هم خواست فرار كند تير خورد وكشته شد.‌ اين اولين خون 30 تير است. (البته امير بيجار هم كشته شد، كه حزب توده مي‌گفت مال ماست و حزب زحمتكشان هم مي گفت مال ماست) مردم وقتي خون را ديدند برگشتند شاه هم چون ضعيف النفس بود واخلاق زنانه داشت نتوانست تا ظهر مقاومت كند.

شاه آن موقع 33 ساله بود.

بله آن موقع 33 ساله بود و مشاوريني هم نداشت كه تحريكش كنند. مثلاً اشرف پهلوي و اسدالله علم و ارنست پرون و ساواك هنوز زياد در جريان نبودند.

گاهي هم بعضي افسانه‌ها كه باور انسان مي‌شود، اگر خدشه كوچكي به آن وارد شود، فرد دچارتزلزل مي‌شود. مثل اين باور كه شاه داشت كه موهبت بزرگي مثل سلطنت و تخت پادشاهي مخصوص او است. لذا در 30 تير زود جا خالي كرد.

در حقيقت 30 تير 1331 روز پيروزي آيت‌الله كاشاني است و اين موضوع را مي‌توان بعد از گذشت 56 سال از اين قضيه از روزنامه‌ها، از گفته‌ها، از اعلاميه‌هاي كاشاني از اينكه آيت‌الله كاشاني گفت اگر لازم باشد من با كفن بيرون مي‌آيم، به راحتي دريافت.

ادامه دارد...
 دوشنبه 28 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن