تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812606106




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گذري بر وضعيت جنبش هاي نو پديد باطني در جهان امروز عرفان شريعت مدار; عرفان هاي پست مدرن


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گذري بر وضعيت جنبش هاي نو پديد باطني در جهان امروز عرفان شريعت مدار; عرفان هاي پست مدرن
رامين شريف زاده ةبخش نخست
رنسانس آبستن تحولات عميقي در بينش و گرايش هاي مردم اروپا بود. نوگرايي زاده شده در مهد غرب با اصل و فرعي همچون انسان محوري و دنياگرايي تمام توجه انسان غربي را به تلاش در جهت ساختن و بهره مند شدن بيشتر از دنيا واداشت كه اين خود به رشد علوم و پيدايش صنايع گوناگون و تكنولوژي مرتبط با آنها انجاميد. لكن بذل توجه به بعد بيروني وغفلت از بعد دروني انسان او را در دراز مدت با بحران هاي سخت و خرد كننده روحي و رواني رو به رو كرد. به عبارتي غرب اگرچه در دوران مدرنيسم با توجه و اتكا به فلسفه و باورهاي اومانيستي اش به پيشرفت هاي مادي و صنعتي قابل توجهي دست يافت ولي خلاهاي حاصل از بي توجهي به معنا و باورهاي معنوي او را با معضل جديد بي هويتي و پوچ گرايي روبه رو ساخت ; معضلي كه روز به روز گسترش و عمق بيشتري يافت و باورهاي اومانيستي او را با پرسش هاي جدي رو به رو ساخت .
شدت گرفتن اين بحران ارباب فضل و صاحبان انديشه را به چاره جويي واداشت تا آن جا كه بر آن شدند پا از مجال مدرنيته بيرون گذارده و به عرصه پسامدرنيته وارد شوند. با گذر از دوره مدرنيسم و ورود به دوره پست مدرنيسم طليعه تحولي چشمگير در گرايش هاي بشر به چشم خورد كه بي شك معنويت گرايي را مي توان از جمله اين تحولات ناميد. جهان غرب پس از چند صد سال گريز از معنا و معنويت و شتاب در سير عقلانيت ابزاري در قالب مدرنيسم رو به گرايش هاي دروني و تجربيات باطني آورد و موج معناطلبي در آن سخت بالا گرفت . اينك فراخون گرايش نه فقط به مقتضاي عصر ارتباطات كه به علل گوناگون اجتماعي سياسي و حتي اقتصادي به همه اكناف دنيا و به گوش همگان رسيده است .
هم اكنون باطن گرايي جديد غرب به شكل فرقه هاي گوناگون فكري در قالب هاي مختلفي همچون فيلم تئاتر كتاب هاي رمان مجلات كلاس ها و جلسات به سراسر دنيا عرضه مي شود و جهان اسلام نيز از اين عرضه بي نصيب نمانده است . ورود اين افكار به ايران به تلاقي و درآميختگي آن با عنوان عرفان انجاميد و سرانجام از آن با نام عرفان هاي گوناگون غربي و شرقي ياد شد. شايد شباهت اين افكار با عرفان در توجه به باطن بشر بود كه موجب عاريت گرفتن نام عرفان براي آن شد وگر نه فرهيختگان اين خاك و بوم از جايگاه عرفان اسلامي در مقايسه با اين تعاليم نيك آگاه بودند.
ميز گرد « بررسي عرفان هاي دروغين » كه با حضور آقايان حجت الاسلام جلال نوري و حجت الاسلام اميرعباس عبداللهي كارشناسان امور فرهنگي رامين شريف زاده روزنامه نگار و منتقد سينما و امير دبيري مهر به عنوان دبير برنامه در « راديو گفت و گو » برگزار شد تلاش داشت تا با مروري بر خاستگاه ايجاد و گسترش عرفان هاي دروغين در غرب چگونگي ورود آن به ايران و علل گرايش برخي جوانان به آن راه كارهاي مقابله با آن را بررسي كند. مروري بر مباحث مطرح شده در اين ميز گرد آغازگر سلسله مطالبي خواهد بود كه زين پس در باب شناخت هر چه بهتر اين به اصطلاح عرفان ها به مخاطبان محترم ارائه خواهد شد.
دبيري مهر : عرفان هاي دروغين موضوعي است كه قدمت زياد و سابقه ديرينه اي در اقصي نقاط جهان دارد اما چند سالي است كه اين موضوع به عنوان يكي از مباحث مهم فرهنگي و اعتقادي در جامعه ما شكل گرفته و گاهي اوقات نتايج و اثراتي بر آن مترتب بوده كه توجه افكار عمومي و به ويژه نخبگان فرهنگي را به خود جلب كرده است . به نظر مي رسد كه براي يافتن پاسخ هاي دقيق در ابتدا بايد بدانيم كه اساسا عرفان هاي دروغين چه هستند و علت پيدايش اين مكاتب كاذب چه بوده و در كجاست همچنين پاسخ دادن به چرايي اينكه چرا اين قبيل تفكرات در نقاط مختلف دنيا از جمله ايران مشتري پيدا مي كند و پيامدهاي آن چه مي تواند باشد نيز بسيار قابل اهميت است .
عبداللهي : پيشينه تاريخي بحث عرفان در حقيقت به اولين اعتقادات بشر باز مي گردد اما در بحث اينكه ما چه چيزي را به عنوان عرفان قبول داشته و مي پذيريم بايد بگويم كه بايد بحث عرفان را به دو بخش تقسيم كنيم . نخست آن عرفاني كه سر منشا آن از وحي است كه زين پس مي توان از آن با عنوان « عرفان صادق » ياد كرد و دوم عرفان هايي كه منشا آن غير وحياني بوده و ساخته دست بشر است كه از آن با عنوان « عرفان هاي كاذب » ياد مي شود. در ادبيات ديني وقتي به تاريخچه يهوديت و حضرت موسي بن عمران رجوع مي كنيم به بحث عرفان الهي كه همان تعليمات ايشان بوده بر مي خوريم و در همان زمان نيز با انحرافاتي رو به رو مي شويم . گوساله سامري كه دست ساز بشر بوده و تنها در جهت فريب مردم ساخته و پرداخته شده بود.
دبيري مهر : در واقع جناب عبداللهي معتقد هستند كه « ساخته دست بشر بودن » عرفان هاي كاذب به نوبه خود وجه تمايزي بارز براي شناسايي و روشن كردن عرفان هاي دروغين است .
نوري : اساسا مشكل بشر در اينكه از وهم خارج شده تا به فهم برسد شكل مي گيرد. به عبارتي پيچيده ترين و پر چالش ترين موضوع جامعه بشري كه تا به حال حل نشده و بشر هنوز نتوانسته فهم درستي از آن به دست آورد همين موضوع معنويت و دين است . بشر در حوزه هاي مختلف اقتصادي سياسي و اجتماعي توانسته به شكل هاي مختلف راه كارهاي مختلفي را به دست آورد اما وقتي وارد حوزه دين مي شود مي بينيم بيش از آنكه در چهارچوب حق و حقيقت قرار گيرد مورد انحراف واقع مي شود. به عبارتي انحراف ها و گمراهي هاي بشر فراوان و كثير و صراط مستقيم كه نور مي باشد تنها يكي است . درست در همين جاست كه عرفان هاي كاذب و دروغين معناي خود را مي يابند يعني راه هاي متعدد انحرافي چرا كه هيچ يك از اين به اصطلاح عرفان ها تكيه به ديني الهي ندارند.
توجه به اين نكته نيز لازم به نظر مي رسد كه بهتر است به جاي كلمه « عرفان » از كلمه نحله يا فرق استفاده شود. « عرفان » كلمه اي زيبا و مانوس با معنويت است كه معناي حق را با خود دارد اما « دروغ » زشت ترين كلمه موجود است و در كنار هم قرار دادن اين دو كلمه پارادكسيكال است . لذا به نظر مي رسد فقر واژگاني و انحراف در پيدا كردن كلمه باعث ايجاد اصطلاح « عرفان هاي دروغين » شده است .
شريف زاده : فكر مي كنم براي دستيابي به پاسخ صحيح و صريح پرسشي كه جناب دبيري مهر در ابتداي جلسه مطرح كردند مبني بر اينكه اساسا عرفان هاي دروغين چه هستند علت پيدايش اين مكاتب كاذب چه بوده و چرا اين قبيل تفكرات در نقاط مختلف دنيا از جمله ايران مشتري پيدا مي كند بحث را بايد از آنجا آغاز كنيم كه « معرفت جويي » از چه زمان در غرب به شكل جدي مطرح شده و بالطبع به ايران نيز سرايت پيدا كرده است . ابتدا در بحث پيدايش « معرفت جويي » به شكل كنوني در غرب كه مربوط به دو دهه گذشته است بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه انسان غربي از صدها سال پيش تا كنون به دليل سلطه تفكرات اومانيستي بر جامعه از بحث معنويت فاصله گرفته و نگاهي كاملا مادي گرايانه بر مبناي « لذت جويي » بر او حاكم بوده است . اما در دو دهه اخير همين انسان كه تمامي نيازهاي خود را در مباحث مادي جستجو مي كرد با خلاهاي عميق روحي رو به رو شده كه به نوبه خود باعث شد تا يكسري نيازهاي معنويت خواهانه در جامعه گسترش بيابد.
از آنجا كه اين خاستگاه انساني و فطري بوده و در بطن خود بازگشت به معنويت را مي پروراند مشكلي وجود نداشت اما مشكل از آنجا آغاز شد كه ميان اين معنويت خواهي كه به نوعي بر پايه تفكرات و خواسته هاي غيرمادي بنا شده با دنياي غرب كه اساس فلسفه اش بر مبناي اقتصاد و انسان محوري بنيان گذاري شده است اصطكاك ايجاد شد. اين جا بود كه دنياي غرب به منظور به حداقل رساندن اين اصطكاك يك مديريت ساماندهي شده و دقيقي را در امر معنويت جويي انسان غربي اعمال كرد. به اين معنا كه از يكسو درها را براي ورود مباحث معنوي به جامعه گشود اما از ديگر سو با ايجاد فيلترهاي قوي پشت اين درها اجازه داد تا معارفي وارد جامعه شوند كه كمترين اصطكاك را با منافع دنياي غرب داشته باشند.
به همين دليل است كه جامعه غرب در دو دهه اخير با خيل كثيري از توليدات فرهنگي اعم از كتاب فيلم مجله و ... مواجه شد كه در ظاهر جهت اغناي خواست معنوي مردم توليد شده بود اما اين معارف در واقع تنها به بعد دروني و باطني انسان فارغ از امور قدسي نگاه كرده است . مهم ترين اين مباحث را نيز در عرفان هاي بودائي و سرخ پوستي مي بينيم كه با كتاب هاي پائولو كوئيلو بورخس ماركز كاستاندا و تعاليم اوشو به منصه ظهور مي رسند. وقتي هم بپذيريم كه عصر امروز عصر رسانه هاست و هر اتفاقي كه در هر گوشه جهان حادث شود به سرعت بر هم زدن چشم به سراسر دنيا گزارش مي شود مي توانيم به علل ورود و گسترش اين به اصطلاح معارف در ايران نيز پي ببريم . قبل از ورود به اين بحث بد نيست كه با يك مثال نگاهي به همت غربيان در نشر و گسترش مباحث فرهنگي داشته باشيم .
دنياي غرب بر خلاف ما كه هنوز به بحث فرهنگ نگاه جدي و عميقي نكرده ايم و باور نداريم كه مسائل فرهنگي در راس امور است به اين باور رسيده كه با اين ابزار قدرتمند مي تواند به همه خواسته هايش دست پيدا كند. طبق آماري كه چندي پيش از وضعيت چاپ كتاب ارائه شد سرانه چاپ كتاب ايران در سال گذشته دو تا سه هزار عنوان بوده در صورتي كه در فرانسه در همان سال 350 هزار عنوان است . در بحث سينما نيز در حالي كه در ايران تنها 300 سالن فعال وجود دارد در كشور آمريكا 38 هزار سالن سينمايي فعاليت مي كند . همچنين در 10 سال گذشته بيش از يك ميليارد نسخه از كتاب هاي پائولو كوئيلو به 35 زبان دنيا چاپ شده است كه با توجه به نگاه معنويت خواهي گسترش يافته در غرب و بالطبع سراسر جهان بسيار قابل توجه مي نمايد. در واقع اين آمارها به خوبي از توجه غربيان به فرهنگ مورد نظرشان و همچنين گسترش آن به تمامي دنيا خبر مي دهد.

دبيري مهر : در واقع آقاي شريف زاده خاستگاه شيوع اين به زعم ايشان « باطن گرايي » را منفي ندانسته و معتقدند كه مديريتي كه بر آن انجام شده شرايط را به نحو كنوني در آورده است .
عبداللهي : اين موضوع جاي تامل و بحث دارد. شكي نيست كه انسان فطرتا حقيقت جو است و تا زماني كه به سر منزل مقصود نرسد در حال پژوهش تحقيق و كنكاش است . وقتي به مكاتب و عرفان هاي مختلف نگاه مي كنيم متوجه مي شويم كه همه به دنبال يك گم گشته هستند تا به وسيله آن به آرامش برسند. اساسا مكاتب و عرفان ها اين ادعا را دارند كه انسان را رها مي كنند اما برخي از اين عرفان ها انسان را از جسمانيت و برخي از اميال روحاني رها مي كنند. در واقع ما بايد تفكيك كنيم بين عرفان الهي و غيرالهي البته بايد توجه داشته باشيم كه برخي از اين مباحث نيز اساسا عرفان نيست بلكه تجربه و مباحث تجربي است كه مبناي آن روانشناسي است . به عبارتي ما بايد علت انحراف را پيدا كنيم . حضرت امير(ع ) مي فرمايند كه علت تمام انحرافات خواهش هاي نفساني است .
نوري : فكر مي كنم نكته اي كه در بحث مغفول مانده آن است كه ابتدا تشخيص دهيم كه چه ميزان از مشكلات اجتماعي امروزه جامعه ما در ارتباط با معنويت خواهي وارداتي است و چه بخشي از آن مربوط به كشور خود ما مي باشد به نظر بنده مشكل اصلي ما در چالش هاي عاريتي است . به عبارتي وقتي حوزه علم و دين در غرب به چالش افتاد و شمشير تيز كليسا عليه علم كشيده شد اين قبيل انحرافات گسترش پيدا كرد. با توجه به نهضت ترجمه و مديريت فرهنگي اي كه در غرب رواج يافت و همچنين از آنجا كه جامعه ما به دليل پيشينه تاريخي اش نسبت به ساير كشورهاي همسايه كه سنتي تر هستند در بسياري از موارد همگراتر با غرب بوده و همچنين تسلط امپراتوري رسانه ها در انتقال پيام ها به سراسر دنيا به شدت مورد تهاجم قرار گرفته است .
شريف زاده : من اجازه مي خواهم بحث را با ذكر يك مثال باز هم به خاستگاه عرفان ها باز گردانم . ببينيد وقتي ما خاستگاه ايجاد جنبش هاي فمنيستي را مرور مي كنيم با اين موضوع مواجه مي شويم كه زنان در جامعه غرب به دليل انحرافات موجود در آموزه هاي دين منحرف شده مسيحيت تحت ظلم شديدي قرار داشتند به نحوي كه حتي از حق داشتن نام فاميل و ارث نيز محروم بودند. در اين ميان برخي از زنان براي كسب حقوق اوليه خود به مبارزه برخاستند. خاستگاه اين جنبش و حركت كه زنان نيز مانند مردان داراي حقوقي مسلم و انكار ناپذير هستند خاستگاه مثبتي بود كه در دين اسلام نيز به آن تاكيد شده است . به عبارتي يك حركت مثبت و مترقي آغاز شد اما غرب توانست تا با اعمال مديريت مطلوب خودش در طول 200 سال خيلي راحت اين حركت را در مسيري قرار دهد كه نتيجه آن ايجاد شرايطي شد كه در آن نه تنها از حقوق زنان خبري نيست بلكه به نوعي همان ظلم ها و خيانت ها در حق زنان روا مي شود.
خاستگاه عرفان در غرب نمي تواند منفي باشد چرا كه بر گرفته از فطرت انسان است . انسان معرفت مي خواهد نمي تواند با امور مادي و يا اخلاقي به زندگي ادامه دهد. غرب اين موضوع را فهميده اما با نفوذ قدرت و مديريت فرهنگي مناسب توانسته انحرافات عميقي را ايجاد كند كه در انتهاي آن خبري از خدا نيست . مهمترين ابزار اين مديريت نيز رسانه ها هستند.
به نظر من يكي از مهمترين وجوه تمايزي را كه مي توان ميان عرفان اسلامي و اين به اصطلاح عرفان هاي نو پديد به آن اشاره كرد آن كه در عرفان الهي مهمترين خواسته بشر رسيدن به خدا است اما در كليه عرفان هاي نو پديد و وارداتي توجه به بعد باطني انسان هدف و نهايت آمال است . به عبارتي در بسياري از اين عرفان ها اعتقاد به روح خدا جهنم و بهشت وجود دارد اما همه آنها در تحت يد و قدرت انساني قرار گرفته و معنا مي يابد. در واقع اگر چه در آنها نفي خداوند ديده نمي شود اما به انسان و توانائي هايش آنچنان بها داده مي شود گو اينكه انسان توان دخل و تصرف در تمامي امور مادي و غير مادي را دارا بوده و توان آن را دارد كه سرنوشت اخروي خودش را با دستان خودش طراحي كرده و بسازد. اين موضوع تا آنجا ادامه مي يابد كه گاه در مواردي انسان را به مقابله و ايستادگي در برابر خداوند فرا مي خواند. اين تفكرات كه تمامي برگرفته از باورهاي اومانيستي بوده و ريشه در تفكرات انسان محوري دارد وقتي وارد ايران مي شود به همراه خود ويژگي ها و آيتم هاي خودش را البته با اندكي تلطيف وارد مي كند.
(ادامه دارد)

شريف زاده : مشكل از آنجا آغاز شد كه ميان اين معنويت خواهي كه به نوعي بر پايه تفكرات و خواسته هاي غيرمادي بنا شده با دنياي غرب كه اساس فلسفه اش بر مبناي اقتصاد و انسان محوري بنيان گذاري شده است اصطكاك ايجاد شد. اين جا بود كه دنياي غرب به منظور به حداقل رساندن اين اصطكاك يك مديريت ساماندهي شده و دقيقي را در امر معنويت جويي انسان غربي اعمال كرد. به اين معنا كه از يكسو درها را براي ورود مباحث معنوي به جامعه گشود اما از ديگر سو با ايجاد فيلترهاي قوي پشت اين درها اجازه داد تا معارفي وارد جامعه شوند كه كمترين اصطكاك را با منافع دنياي غرب داشته باشند
حجت الاسلام نوري : ابتدا بايد تشخيص دهيم كه چه ميزان از مشكلات اجتماعي امروزه جامعه ما در ارتباط با معنويت خواهي وارداتي است و چه بخشي از آن مربوط به كشور خود ما مي باشد به نظر بنده مشكل اصلي ما در چالش هاي عاريتي است . به عبارتي وقتي حوزه علم و دين در غرب به چالش افتاد و شمشير تيز كليسا عليه علم كشيده شد اين قبيل انحرافات گسترش پيدا كرد

حجت الاسلام عبداللهي : شكي نيست كه انسان فطرتا حقيقت جو است و تا زماني كه به سر منزل مقصود نرسد در حال پژوهش تحقيق و كنكاش است . وقتي به مكاتب و عرفان هاي مختلف نگاه مي كنيم متوجه مي شويم كه همه به دنبال يك گم گشته هستند تا به وسيله آن به آرامش برسند. اساسا مكاتب و عرفان ها اين ادعا را دارند كه انسان را رها مي كنند اما برخي از اين عرفان ها انسان را از جسمانيت و برخي از اميال روحاني رها مي كنند
 دوشنبه 28 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن