تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداى والا مى فرمايد: وقتى بنده من كار نيكى اراده كند و نكند آن را يك كار نيك براى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803577062




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تفاوت اشخاص برنده و بازنده


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تفاوت اشخاص برنده و بازنده
برنده متعهد ميشود
بازنده وعده ميدهد
برنده اي که مرتکب اشتباه ميشود، ميگويد: اشتباه کردم.
بازنده اي که مرتکب اشتباه ميشود، ميگويد: تقصير من نبود.
برنده بيش از بازنده کار انجام ميدهد، و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده هميشه آنقدر گرفتار است که نميتواند به کارهاي ضروري بپردازد.
برنده به بررسي دقيق يک مشکل مي پردازد.
بازنده از کنار مشکل گذشته، و آن را حل نشده رها ميکند.
برنده ميگويد: بيا براي مشکل راه حلي پيدا کنيم.
بازنده ميگويد: هيچ کس راه حلي را نميداند.
برنده مي داند به خاطر چه چيزي پيکار ميکند و بر سر چه چيزي توافق و سازش نمايد.
بازنده آنجا که نبايد، سازش ميکند، و به خاطر چيزي که ارزش ندارد، مبارزه ميکند.
برنده با جبران اشتباهش، تاسف و پشيماني خود را نشان ميدهد.
بازنده مي گويد : “متاسفم“، اما در آينده اشتباه خود را تکرار ميکند.

برنده مورد تحسين واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجيح ميدهد، هر چند که هر دو حالت را مد نظر دارد.
بازنده دوست داشتني بودن را، به مورد تحسين واقع شدن ترجيح ميدهد، حتي اگر بهاي آن خفت و خواري باشد.
برنده گوش مي دهد.
بازنده فقط منتظر رسيدن نوبت خود، براي حرف زدن است.
برنده از ميانه روي و نرمش خود احساس قدرت ميکند.
بازنده هرگز ميانه رو و معتدل نيست گاهي از موضع ضعف و گاهي همچون ستمگران فرودست رفتار ميکند.
برنده ميگويد: بايد راه بهتري هم وجود داشته باشد.
بازنده ميگويد: تا بوده همين بوده و تا هست همين است.
برنده به افراد برتر از خود، احترام ميگذارد و سعي ميکند تا از آنان چيزي بياموزد.
بازنده از افراد برتر از خود، خشم و نفرت داشته و در پي يافتن نقاط ضعف آنان است.
برنده گامهاي متعادلي بر ميدارد.
بازنده دو نوع سرعت دارد، يا خيلي تند و يا خيلي کند.
برنده ميداند که گاهي اوقات، پيروزي به بهاي بسيار گراني بدست مي آيد.
بازنده بسيار مشتاق برنده شدن است، در جايي که نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن است.
برنده ارزيابي درستي از تواناييهاي خود داشته و هوشمندانه از ناتواني هاي خود، آگاه است.
بازنده از توانايي ها و ناتواني هاي واقعي خود بي خبر است.
برنده مشکلي بزرگ را انتخاب مي کند و آن را به اجزاي کوچکتر تفکيک ميکند، تا حل آن آسان گردد.
بازنده مشکلات کوچک را آنچنان به هم مي آميزد که ديگر قابل حل شدن نيستند.
برنده مي داند که اگر به مردم فرصت داده شود، مهربان خواهند بود.
بازنده احساس ميکند که اگر به مردم فرصت داده شود، نامهربان خواهند شد.
برنده تمرکز حواس دارد.
بازنده پريشان حواس است.
برنده از اشتباهات خود درس ميگيرد.
بازنده از ترس مرتکب شدن اشتباه، يادگرفته که اقدام به هيچ کاري نکند.
برنده ميکوشد تا مردم را هرگز نيازارد، مگر در مواقع نادري که اين دل آزاري در راستاي يک هدف بزرگ باشد.
بازنده نميخواهد به عمد ديگران را آزار دهد، اما ناخودآگاه هميشه اين کار را ميکند.
برنده ثروت اندوزي را وسيله اي براي لذت بردن از زندگي مي داند.
بازنده مال اندوزي را هدف خود قرار ميدهد،‌ بنابراين گذشته از ميزان انباشت ثروت، هيچگاه نميتواند خود را برنده محسوب کند، و هرگز برنده نميشود.
برنده ترجيح مي دهد که، خود را مسئول شکست هايش بداند و نه ديگران را ولي وقت زيادي را صرف عيب جويي نميکند.
بازنده شکست هاي خود را ناشي از، تبعيض يا سياست مي داند.
برنده معتقد است، ما با کارهاي درست و اشتباه خود، سرنوشت خويش را تعيين ميکنيم.
بازنده به قضا و قدر اعتقاد دارد.
برنده در چنين موقعيتي احساس ميکند که اعتبار خود را براي آينده تقويت مي نمايد.
بازنده از اين که بيش از آنچه مي گيرد، بدهد، احساس ميکند بازنده است.
برنده در هر شرايطي که قرار بگيرد، آرامش و تعادل خود را حفظ ميکند.
بازنده اگر از ديگران عقب بماند، تندخو و خشن ميشود، و اگر جلوتر از ديگران باشد، بي احتياطي ميکند.
برنده ميداند که نارسايي هاي او جزيي از شخصيت وجودي اوست، در حالي که مي کوشد تا آثار ناگوار اين نقايص را بزدايد هرگز تاثير آنها را انکار نميکند.
بازنده از اينکه خود و يا ديگران به نقايص وي آگاهي يابند، هراسان است.
برنده در چنين شرايطي آزادانه، رنجش و آزردگي خود را بيان نموده، تخليه ي احساسي ميکند، سپس مساله را به فراموشي مي سپارد.
بازنده هنگامي که از ديگران بدرفتاري ميبيند، خشم و ناخشنودي خويش را به زبان نمي آورد و زجر مي کشد، و با انتقام گرفتن از خود، شرايط بدتري را پديد مي آورد.
برنده ميداند که کدام تصميم ها را به طور مستقل بگيرد، و کدام يک را پس از مشورت با ديگران حتي بازندگان اجرا نمايد.
بازنده به “استقلال” خود مي بالد، در حاليکه به واقع در حال خونسردي است. و به کار گروهي” خود مي بالد، در صورتي که در حال دنباله روي است، و اراده اي از خود ندارد.
برنده مي داند که هر قاعده اي در هر کتابي را مي توان ناديده انگاشت جز يکي، “هماني که هستي و ميخواستي، باش”، تنها برگ برنده، در دنيا همين است.
بازنده فکر ميکند که براي بازنده شدن و برنده شدن قوانيني وجود دارد.
برنده روي پاي خود مي ايستد و از اينکه ديگران، به وي تکيه کنند، احساس تحميل شدن نمي کند.
بازنده به کساني که از خودش قوي ترند، تکيه ميکند و عقده هاي خود را بر سر افراد ضعيفتر از خويش خالي ميکند.
برنده نسبت به فضاي اطراف خود حساس است.
بازنده فقط نسبت به احساسات خود حساس است.
برنده در وجود يک آدم بد، خوبي ها را مي جويد و روي همين قسمت کار ميکند.
بازنده در وجود يک انسان خوب، بدي ها را مي جويد. از اين رو، به سختي ميتواند با ديگران همکاري کند.
برنده در عين حال که تعصبات خود را ميپذيرد، تلاش ميکند که در هنگام قضاوت کردن بر اين تعصبات غلبه کند.
بازنده منکر وجود هرگونه تعصب در خود است، و بنابراين در سراسر عمر، اسير تعصبات خويش خواهد بود.
برنده هراسي ندارد از اينکه در يک موقعيت ضد و نقيض قرار گيرد، زيرا در افکارش خللي وارد نمي شود.
بازنده سازگار شدن با موقعيتهاي ضد و نقيض را به کار شايسته ترجيح ميدهد.
برنده بازي سرنوشت، و اين حقيقت که شايستگي ها را همواره پاداشي نيست، بي آنکه ديدگاهي بدبينانه داشته باشد، درک ميکند.
بازنده بي آنکه بازي هاي سرنوشت را درک نمايد، بدگمان است.
برنده ميداند که چگونه ميتوان جدي بود، بي آن که خشک و رسمي باشد.
بازنده غالبا خشک و رسمي است زيرا، فاقد توانايي جدي بودن است.
برنده آنچه را که ضرورت دارد، با متانت لازم انجام مي دهد، و توان خود را براي راه حل هايي ذخيره مي کند که، در آنها از حق انتخاب برخوردار است.
بازنده آنچه را که ضرورت دارد، با حالتي اعتراض آميز انجام مي دهد، و هيچ توان و نيرويي را براي گرفتن تصميمات اخلاقي مهم باقي نمي گذارد.
برنده ارزش هاي اخلاقي را، به عنوان تنها منبع قدرت حقيقي مي شناسد.
بازنده چون در باطن، براي ارزشهاي اخلاقي احترام اندکي قايل است، بيش از ظرفيت خويش در جهت کسب منابع قدرت بيروني تلاش ميکند.
برنده سعي ميکند که رفتارهاي خود را براساس نتايج منطقي آنها قضاوت کند، و رفتارهاي ديگران را، براساس قصد و نيت آنها ارزيابي کند.
بازنده رفتارهاي خود را بر اساس قصد و نيت خويش و رفتارهاي ديگران را بر اساس نتايج آنها ارزيابي ميکند.
برنده ديگران را نکوهش مي کند ولي آنها را مي بخشد.
بازنده چنان بزدل است که قادر به نکوهش ديگران نيست، و چنان حقير است که قادر به بخشيدن ديگران هم، نيست.
برنده پس از بيان نکته ي اصلي مورد نظرش، لب از سخن فرو مي بندد.
بازنده آنقدر به صحبت ادامه مي دهد، که نکته ي اصلي را فراموش ميکند.
برنده هر امتيازي را که بتواند بدهد، مي دهد جز اين که اصول بنيادي خود را فدا کند.
بازنده به خاطر هراس از دادن امتياز به لجاجت خود ادامه مي دهد، و اين در حالي است که اصول بنيادي اش رفته رفته از بين مي رود.
برنده ضعفهاي خود را به خدمت توانايي هايش مي گيرد.
بازنده توانايي هاي خود را هدر ميدهد، زيرا که آنها را در خدمت ضعفهاي خود به کار مي گيرد.
برنده در برابر افراد سودمند و ناتوان، يکسان عمل ميکند.
بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقير ميکند.
برنده ميخواهد مورد احترام ديگران باشد، اما ذهنش را درگير آن نميکند.
بازنده براي رسيدن به اين هدف، دست به هر کاري ميزند، اما سرانجام، با شکست روبرو مي شود و به هدف اش نمي رسد.
برنده حتي زماني که ديگران وي را به عنوان يک خبره مي شناسند، مي داند که، هنوز خيلي چيزها را نميداند.
بازنده ميخواهد که ديگران او را يک خبره بدانند، و اين نکته که : “بسيار کم مي داند” را، هنوز نياموخته است.
برنده گشاده روست، زيرا که ميتواند بي آنکه خود را تحقير کند، بر خطاهاي خويش بخندد.
بازنده چون حتي در خلوت خويش، خود را پست و حقير مي شمارد، در حضور ديگران نيز قادر به خنديدن بر خطاهاي خود نيست.
برنده نسبت به ضعفهاي ديگران، غمخواري ميکند، زيرا ضعفهاي خود را درک نموده و آنها را پذيرفته است.
بازنده ديگران را به دليل ضعفهايشان خوار و خفيف مي شمارد، زيرا وجود ضعف در درون خود را، انکار نموده و پنهان ميکند.
برنده هر کاري که از دست اش بر آيد انجام ميدهد، و اگر سرانجام شکست خورد، به معجزه اميد مي بندد.
بازنده بدون آنکه کوچکترين تلاشي کند، به انتظار معجزه مي نشيند.
برنده تا دم مرگ بيشتر از آنچه که از ديگران ميگيرد، مي دهد.
بازنده تا پاي جان از اين توهم دست بر نميدارد که، “پيروزي” يعني بيش از آنچه که مي دهي، بستاني.
برنده هنگامي که مي بيند راهي را که در پيش گرفته است، با مسير زندگاني او سازگار نيست، هراس از ترک کردن آن، ندارد.
بازنده “نيمه ي راهي” را در پيش گرفته و به آن، ادامه مي دهد، و اهميتي نميدهد که سرانجام به کجا منتهي مي شود





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن