تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827894340




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مامانایی که نینیشون می ره مهد کمک کنن : پرسش و پاسخ مادران آشپزآنلاینی


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوست جونا
نرمین من الان یه سال ونیمشه قراره از جمعه هفته اینده ببرمش مهد کودک ولی خیلی استرس دارم
بچم خیلی بهم عادت کرده طوری که حتی با باباش هم تا سرکوچه تنها نیمیره بیرون همیشه وهمه وقت من باید پیشش باشم فکر اینکه تو مهد که می ذارمش گریه می کنه خیلی اذیتم می کنه
از شما چه پنهون خودمم اصلا دلم نمی یاد چندساعت ازم دور باشه ولی شرایطم یه جوری داره میشه که خیلی خوبه برام اگه بره مهد و عادت کنه
می خوام ببینم مامانایی که بچه هاشونو گذاشتن مهد چه جور تجرباتی رو دارن ممنون میشم اگه کمکم کنید

salam azizam man ham pesaram be man khyli vabate hastesh torike ta tabaghe bala bedoone man nemire man ham alan 3 hafte hast pesaram mire mahd albate a saate kam roozi 3 saat roozaye aval ba gerye man ham otaghe dige ke age moshkeli bood basham hafte dovom ye kam behtar bood man 5daghighe mimoondam ta aroom beshe badeh be man migoftan boro va 3 saat dige bia donbalesh alanam vasate terme va tatilat dar kol sobha ke mire mige khoob nist vali badesh mimoone fekr konam hafte dige dobare moshkel daram ta adat kone man negaran boodam vali be man goftan normale yeki az doostam ta 1 mah mimoond vali negaran nabash adat mikone dar zemn bebakhsh farsi nadaram

نرمين جون شما شاغلي عزيزم؟
بنظرت توي 5/1 يه كم زود نيست براي گذاشتن توي مهد؟من شنيدم كه اگه مامانا شاغل نيستن بهتره بچه ها بعد از 3 سالگي وارد مهد بشن

نلدا نوشته است:نرمين جون شما شاغلي عزيزم؟
بنظرت توي 5/1 يه كم زود نيست براي گذاشتن توي مهد؟من شنيدم كه اگه مامانا شاغل نيستن بهتره بچه ها بعد از 3 سالگي وارد مهد بشن


لاست ميگه بلاي همينم منو نمي ذاله مهد كودك

*~AsaLi*~ نوشته است:نلدا نوشته است::th:



لاست ميگه بلاي همينم منو نمي ذاله مهد كودك
جوجوي عزيزم من كه تو رو حتي نميزارم مدرسه هم بري چون من طاقت دوريتو ندارم بهتره بيسواد بموني تا اينكه از من دور موني

نلدا نوشته است:نرمين جون شما شاغلي عزيزم؟
بنظرت توي 5/1 يه كم زود نيست براي گذاشتن توي مهد؟من شنيدم كه اگه مامانا شاغل نيستن بهتره بچه ها بعد از 3 سالگي وارد مهد بشن
مرسی که جواب دادین
من شاغل نیستم ولی مشکل دخترمه ما اینجا خیلی تنهاییم هیچکی رو نداریم دخترم بیشتر وقتا حوصلش توخونه سر می ره وقتی هم می برمش پارک یه گوشه وایمیسه وفقط به بچه ها که دارم بازی می کنن نگاه می کنه
نرمین اصلا بلد نیست با بچه ها معاشرت کنه نمی دونه که چجوری باید با بچه ها بازی کنه وقتی هم دختر همسایمون رو می بینه گاهی وقتا می زنتش بااینکه عاشق بچه هاست وقتی یه بچه می بینه کلی ذوق می کنه ومی خنده واون بچه رو می بوسه
خیلی بهم گفتن که باید بذارمش مهد تا عادت کنه با بچه ها بازی کنه وبدونه که چجوری باهاشون رفتارکنه من هم الان جامله هستم وتا چهار ماهه دیگه یاکمتر نینی دوم به دنیا می یاد می ترسم نتونه با خواهریا برادرش خوب رفتار کنه وبلایی ساون بچه بیاره

nermin نوشته است:نلدا نوشته است:نرمين جون شما شاغلي عزيزم؟
بنظرت توي 5/1 يه كم زود نيست براي گذاشتن توي مهد؟من شنيدم كه اگه مامانا شاغل نيستن بهتره بچه ها بعد از 3 سالگي وارد مهد بشن
مرسی که جواب دادین
من شاغل نیستم ولی مشکل دخترمه ما اینجا خیلی تنهاییم هیچکی رو نداریم دخترم بیشتر وقتا حوصلش توخونه سر می ره وقتی هم می برمش پارک یه گوشه وایمیسه وفقط به بچه ها که دارم بازی می کنن نگاه می کنه
نرمین اصلا بلد نیست با بچه ها معاشرت کنه نمی دونه که چجوری باید با بچه ها بازی کنه وقتی هم دختر همسایمون رو می بینه گاهی وقتا می زنتش بااینکه عاشق بچه هاست وقتی یه بچه می بینه کلی ذوق می کنه ومی خنده واون بچه رو می بوسه
خیلی بهم گفتن که باید بذارمش مهد تا عادت کنه با بچه ها بازی کنه وبدونه که چجوری باهاشون رفتارکنه من هم الان جامله هستم وتا چهار ماهه دیگه یاکمتر نینی دوم به دنیا می یاد می ترسم نتونه با خواهریا برادرش خوب رفتار کنه وبلایی ساون بچه بیاره
عزیزم به نظرمن کارخوبی میکنی اولش براش سخته بهونه میگیره گریه میکنه ولی بعدیکی دوماه عادت میکنه البته من نمیدونم بچه تون چندساعت توروزمیره مهدمن هم پسرم رواز1 سال و4 ماهگی گذاشتم مهدالبته من چون درس میخونم وکسی نیست ازش نگه داری کنه مجبورم وازساعت 8 صبح میره تا 3 بعدازظهرتوی این مدت خیلی چیزا یادگرفته پسرمن هم قبلش معاشرتی نبودوبا هیشکی بازی نمیکردولی الان با هرکی وهرسنی زوددوست میشه الانم کاملا عادت کرده صبح ها خودش بیدارمیشه لباساشومیاره ومیگه بریم داگیس وفکرکنم شما هم بایداین کاروبکنی چون که باردارهم هستی وبا به دنیا اومدن بچه دومتون کارتون بیشترمیشه ونگه داریش سخت ترمن یه دوستی دارم که بچه شواز1 سالگی مجبورشدبفرسته مهدالان مشکلی نداره ولی خوب یه چیزای بدی هم داره بچه ات ممکنه لاغربشه چون ممکنه غذای اونجا رودوست نداشته باشه پس سعی کن صبحونه حتما بهش بدی من بچه ام اینقدرلاغرشده که نگوچون غذاهای اونجارودوست نداره ولی من سعی میکنم که خونه جبران کنم .بعدش هم بچه ها توی مهدزیادترمریض میشن زیادنبایدنگران باشی

bahar SW نوشته است:nermin نوشته است:نلدا نوشته است:نرمين جون شما شاغلي عزيزم؟
بنظرت توي 5/1 يه كم زود نيست براي گذاشتن توي مهد؟من شنيدم كه اگه مامانا شاغل نيستن بهتره بچه ها بعد از 3 سالگي وارد مهد بشن
مرسی که جواب دادین
من شاغل نیستم ولی مشکل دخترمه ما اینجا خیلی تنهاییم هیچکی رو نداریم دخترم بیشتر وقتا حوصلش توخونه سر می ره وقتی هم می برمش پارک یه گوشه وایمیسه وفقط به بچه ها که دارم بازی می کنن نگاه می کنه
نرمین اصلا بلد نیست با بچه ها معاشرت کنه نمی دونه که چجوری باید با بچه ها بازی کنه وقتی هم دختر همسایمون رو می بینه گاهی وقتا می زنتش بااینکه عاشق بچه هاست وقتی یه بچه می بینه کلی ذوق می کنه ومی خنده واون بچه رو می بوسه
خیلی بهم گفتن که باید بذارمش مهد تا عادت کنه با بچه ها بازی کنه وبدونه که چجوری باهاشون رفتارکنه من هم الان جامله هستم وتا چهار ماهه دیگه یاکمتر نینی دوم به دنیا می یاد می ترسم نتونه با خواهریا برادرش خوب رفتار کنه وبلایی ساون بچه بیاره
عزیزم به نظرمن کارخوبی میکنی اولش براش سخته بهونه میگیره گریه میکنه ولی بعدیکی دوماه عادت میکنه البته من نمیدونم بچه تون چندساعت توروزمیره مهدمن هم پسرم رواز1 سال و4 ماهگی گذاشتم مهدالبته من چون درس میخونم وکسی نیست ازش نگه داری کنه مجبورم وازساعت 8 صبح میره تا 3 بعدازظهرتوی این مدت خیلی چیزا یادگرفته پسرمن هم قبلش معاشرتی نبودوبا هیشکی بازی نمیکردولی الان با هرکی وهرسنی زوددوست میشه الانم کاملا عادت کرده صبح ها خودش بیدارمیشه لباساشومیاره ومیگه بریم داگیس وفکرکنم شما هم بایداین کاروبکنی چون که باردارهم هستی وبا به دنیا اومدن بچه دومتون کارتون بیشترمیشه ونگه داریش سخت ترمن یه دوستی دارم که بچه شواز1 سالگی مجبورشدبفرسته مهدالان مشکلی نداره ولی خوب یه چیزای بدی هم داره بچه ات ممکنه لاغربشه چون ممکنه غذای اونجا رودوست نداشته باشه پس سعی کن صبحونه حتما بهش بدی من بچه ام اینقدرلاغرشده که نگوچون غذاهای اونجارودوست نداره ولی من سعی میکنم که خونه جبران کنم .بعدش هم بچه ها توی مهدزیادترمریض میشن زیادنبایدنگران باشی
وااااااااای مرسی بهار جون خیلی امیدوارم کردی دیگه داشتم کم کم می ترسیدم
من دخترم رو احتمالا همون چهار پنج ساعت بذارمش هفته ای دویا سه روز
راجب غذا هم من اصلا دوست ندارم بچم غذاهاشونو بخوره قراره که بهشون بگم غذاشو خودم براش می برم البته اگه قبول کنن ل

نرمين جون ماني من هم خيلي تنهاست زياد هم معاشرتي نيست با كساني كه رابطه داريم اصلا يا بچه ندارن ويا اينكه سن بچه هاشون با ماني همخواني نداره . اكثرا تو خونه تنهاست . وقتي ميريم پارك ميگه بچه هاي ديگه نبايد بيان سوار وسايل بازي بشن مثلا اگه يه بچه رو در حين بالا رفتن از سرسره ببينه سريع مياد پايين . و ..........من رفتم پيش مشاور كه ايشون گفت كه بهتره تا 3 سالگي مهد نزاريد چونكه ماني خييييلي به من وابسته بود و هستش .دكتر به من گفت كه مورد هاي مشابه داشتيم كه دچار لكنت زبان مقطعي شدن . البته نگران كننده نيست.البته من توي 2 سالگيش بردم دكتر .
الان كه ديگه 3 سالشه دنبال يه مهد خوب ميگردم كه بزارمش كه اين اخلاقاي گندش كم بشه و يه خورده اجتماعي بشه .
ولي شرايط شما فرق داره بنظرم حتما قبل از گذاشتنش به مهد با يه مشاور صحبت كنيد.چونكه با تولد بچه چون وقتت خيلي پر ميشه بهتره يه نوبت دختر گلت توي مهد اموزش ببينه

نلدا نوشته است:نرمين جون ماني من هم خيلي تنهاست زياد هم معاشرتي نيست با كساني كه رابطه داريم اصلا يا بچه ندارن ويا اينكه سن بچه هاشون با ماني همخواني نداره . اكثرا تو خونه تنهاست . وقتي ميريم پارك ميگه بچه هاي ديگه نبايد بيان سوار وسايل بازي بشن مثلا اگه يه بچه رو در حين بالا رفتن از سرسره ببينه سريع مياد پايين . و ..........من رفتم پيش مشاور كه ايشون گفت كه بهتره تا 3 سالگي مهد نزاريد چونكه ماني خييييلي به من وابسته بود و هستش .دكتر به من گفت كه مورد هاي مشابه داشتيم كه دچار لكنت زبان مقطعي شدن . البته نگران كننده نيست.البته من توي 2 سالگيش بردم دكتر .
الان كه ديگه 3 سالشه دنبال يه مهد خوب ميگردم كه بزارمش كه اين اخلاقاي گندش كم بشه و يه خورده اجتماعي بشه .
ولي شرايط شما فرق داره بنظرم حتما قبل از گذاشتنش به مهد با يه مشاور صحبت كنيد.چونكه با تولد بچه چون وقتت خيلي پر ميشه بهتره يه نوبت دختر گلت توي مهد اموزش ببينه
مرسی نلدا جون از کمکت اخه من اینجا مشاور اصلا نمی شناسماز دورو بریهاهم پرسیدم که اونا هم نمی شناسن ولی سعی می کنم پیدا کنم ومشکلم رو بگم
بازم ممنون

به نظرمن خوبه تازه هفته ای دو یا 3 روزکه چیزی نیست دلتنگشم نمیشی من که هم مجبوربودم دانیالوبذارم هم اونقدرشیطونه که کلی ادم بایدمسئول نگه داریش باشن تا بلایی سرخودش نیاره تازه من هرروزمیره پس نگران نباش راستی اینجا غذا قبول نمیکنن بدم ببره حتی میوه واب میوه هم میگن نه شایدبچه های دیگه هم دلشون بخوادالبته غذاهاشون حلاله

bahar SW نوشته است:به نظرمن خوبه تازه هفته ای دو یا 3 روزکه چیزی نیست دلتنگشم نمیشی من که هم مجبوربودم دانیالوبذارم هم اونقدرشیطونه که کلی ادم بایدمسئول نگه داریش باشن تا بلایی سرخودش نیاره تازه من هرروزمیره پس نگران نباش راستی اینجا غذا قبول نمیکنن بدم ببره حتی میوه واب میوه هم میگن نه شایدبچه های دیگه هم دلشون بخوادالبته غذاهاشون حلاله
من هم از دوستم شنیدم که قبول نمی کنن غذا خودمون ببریم ولی مشکل من اینه که اینجا غذاهاشون حلال نیست از همین هم می ترسم ودوست ندارم غذاهاشونو بخوره

nermin نوشته است:bahar SW نوشته است:به نظرمن خوبه تازه هفته ای دو یا 3 روزکه چیزی نیست دلتنگشم نمیشی من که هم مجبوربودم دانیالوبذارم هم اونقدرشیطونه که کلی ادم بایدمسئول نگه داریش باشن تا بلایی سرخودش نیاره تازه من هرروزمیره پس نگران نباش راستی اینجا غذا قبول نمیکنن بدم ببره حتی میوه واب میوه هم میگن نه شایدبچه های دیگه هم دلشون بخوادالبته غذاهاشون حلاله
من هم از دوستم شنیدم که قبول نمی کنن غذا خودمون ببریم ولی مشکل من اینه که اینجا غذاهاشون حلال نیست از همین هم می ترسم ودوست ندارم غذاهاشونو بخوره
عزیزم خوب یه جا انتخاب میکردی غذاهاشون حلال باشه خودتوناراحت نکن اگه گوشت نمیخوره مشکلی نیست تازه میتونی بهش بگی که گوشت بهش ندن سبزیجات وپاستا وپوره وماهی هم میدن اگه باهاشون حرف بزنی میتونن گوشتو ازغذاش حذف کنن

bahar SW نوشته است:nermin نوشته است:bahar SW نوشته است:به نظرمن خوبه تازه هفته ای دو یا 3 روزکه چیزی نیست دلتنگشم نمیشی من که هم مجبوربودم دانیالوبذارم هم اونقدرشیطونه که کلی ادم بایدمسئول نگه داریش باشن تا بلایی سرخودش نیاره تازه من هرروزمیره پس نگران نباش راستی اینجا غذا قبول نمیکنن بدم ببره حتی میوه واب میوه هم میگن نه شایدبچه های دیگه هم دلشون بخوادالبته غذاهاشون حلاله
من هم از دوستم شنیدم که قبول نمی کنن غذا خودمون ببریم ولی مشکل من اینه که اینجا غذاهاشون حلال نیست از همین هم می ترسم ودوست ندارم غذاهاشونو بخوره
عزیزم خوب یه جا انتخاب میکردی غذاهاشون حلال باشه خودتوناراحت نکن اگه گوشت نمیخوره مشکلی نیست تازه میتونی بهش بگی که گوشت بهش ندن سبزیجات وپاستا وپوره وماهی هم میدن اگه باهاشون حرف بزنی میتونن گوشتو ازغذاش حذف کنن
مرسی خانومی از راهمنماییت

سلام عزیزم،حالت رو درک می‌کنم پسر من الان ۳،۵ سالشه،و چند ماهی‌ هست که میره مهد،راستش خیلی‌ اوایلش برای من سخت بود وقتی‌ میذاشتمش گریه میکرد و منم میومدم بیرون توی ماشین کلی‌ گریه می‌کردم،،و از هفتهای ۳ روزروزی ۳ ساعت شروع کردم،حتا یک بر مهدشو عوض کردم،الان از این مهد جدید راضیم،اوایل خودم غذا درست می‌کردم و میبرد ولی‌ خودش گفت من از غذا بقیه بچها می‌خوام،،الان هر روز روزی ۳-۴ ساعت میره ،راستش پسر من یک مقداری شیطون بود و حرف کسیو گوش نمیکرد ولی‌ الان میبینم چقدر آرومتر شده و بهتر میتون با بچه‌ها رابطه برقرار کنه،قبلان خیلی‌ حالت خودخواهی داشت و همه چیز رو برای خودش میخت ،که فکر کنم بخاطر تنهییش بود،اینها خوبی مهد هست ولی‌ خوب یک بدیهأی هم داره مثلا زود زود مریض میشن بخصوص اولش،غذا خوب نمیخورن،شاید بعضی‌ رفتارهای معللمش دوست ناداشته باشید ،و ۱۰۰۰چیز دیگه،ولی‌ من فکر می‌کنم به رشد اجتماعی یا سوسیال بچه‌ها بخصوص اونهایی که خارج از ایران هستن خیلی‌ کمک می‌کنه،خواهی‌ دید که چقدر از خونه موندن لذت میبره بد از اینکه از مهد خونه میاد،موفق باشید







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن