گواهینامه رانندگی : دل مشغولیهای روزمره

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام
من دارم گواهینامه میگیرم
الان 2 جلسه است که آموزش عملی هاش رو میرم اما خیلی از خودم دلسرد و ناامید شدم
هیچی بلد نیستم
هی کلاج از زیر پام ول میشه ماشین خاموش میشه ابروریزی کیردم شدید
خیلی استرس دارم
به نظر شما با این 10 جلسه میشه گواهینامه بگیرم؟همش شبها خواب رانندگی میبینم
از بس که استرس دارم تمام صورتم جوش زده
تو رو خدا یکی کمکمک کنه
خیلی خنگم من نه؟
آخه چرا یاد نمیگیرم؟

شما ها بعد از چند جلسه عملی گواهینامه گرفتین؟
چند بارافسر ردتون کرد؟

ببين افسانه جان
اول از اينكه من خنگمو ، جوش زدمو ، شبها خواب رانندگي مي بينم بذار كنار
اعتماد به نفست به خاطر 2 جلسه كه نبايد انقدر بياد پايين
بگو من يك خانم راننده توپ هستم كه هيچ پليسي هيچ وقت نمي تونه من جريمه كنه
حالا اگه 10 جلسه نشد 12 جلسه 14 جلسه اينكه ديگه انقدر اضطراب نداره
من با همون 10 جلسه و به بار اولي كه ازم امتحان گرفتن قبول شدم ، اون افسر كيف كرد ، گفت خانم بهت توصيه مي كنم پايه 1 بگيري
نگران نباش فعلا همون 10 جلسه رو برو اگه نشد چند جلسه اضافه كن
انشااله عكس مي زاري با ماشين بنز رانندگي مي كني

خانومی با 2جلسه که نباید اینجوری راجع به خودت قضاوت کنی و بگی بلد نیستم. اگه به خودت اعتماد نداشته باشی نمی تونی حواست رو جمع کنی و رو رانندگی تمرکز کنی.منم اولش مثل شما بودم،مربیم هم مرد بود،خیلی هولم می کرد.ولی سعی کردم به خودم مسلط بشم و موفق شدم.همون بار اولم قبول شدم،افسر کلی خوشش اومده بود
همه چیز به اعتماد به نفست بستگی داره، تنها دلیلیم که باعث شده آقایون راننده های بهتری شناخته بشن فقط همین مسئلست.با خودت فکر کن این همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه آدم گواهینامه گرفتن و پشت ماشین می شینن ،من چرا نتونم؟
امیدوارم موفق باشی عزیزم

منم چند جلسه اول هي ماشين خاموش ميشد.....مربي خيلي عصبي ميشد

خودم تا چند جلسه اول خيلي نا اميد بودم....اما كم كم راه افتادم.....بابا 10 جلسه خيلي زياده.....فكر نكن كمه....زود راه ميوفتي...نگران نباش....

بار سوم هم افسر تاييدم كرد....بار اول كه ازم L گرفت خيلي چسبيده به جدول بودم...بار دوم از ترسم هر چي ميگفت برعكس انجام ميدادم از بس استرس داشتم مثلا ميگفت بايست من هميجوري ميرفتم بعد ميگفت خب عيب نداره همينجوري برو،من يهو ترمز ميگرفتم
خلاصه حسابي ضايع شدم

من و داداشم با هم رفتيم...هم كلاسا هم امتحان رو.....كلي به هم ميخنديديم....ولي من زودتر از داداشم قبول شدم آخه اينجا به پسراي جوون خيلي گير ميدن
يه دفعه به داداشم گفته بود كه دوبل پارك كن...داداشم دوبل رو رفت ميگفت بهم ميگه چرا چراغ اشارتو خاموش نكردي برو ردي داداشم عصــــــــبي هي فحشش ميداد

خلاصه كلي خاطرس....
نترس و نگران هم نباش....

اولش همینطوری
فقط باید هواست جم کنی تمرکز داشته باشی
بدان اصلان بدون توجو کردن اتوماتیک وار کلاجو،تورموزو،..... راه میوفتی

منم همین مشگلو داشتم فقط هواست باشه کفشه پاشنه بلند اصلآ نپوش چون از زیر پات کلاج میره یا به اندازه کافی نمیتونی کنترل کنی
موفق میشی خانومی

افسانه جون خودتو دست كم نگير
من و جاريم با همديگه رفتيم و ثبت نام كرديم . حالا ببين چقدر بحث ما حيثيتي بود چون توي فاميل همه فهميدن ......
خلاصه آيين نامه رو كه هر دو با هم قبول شديمو رسيديم به تعليم شهري . با همديگه يه مربي آقا انتخاب كرديم . كارشون عالي بود ولي خب اعصاب تعطيل تا اطلاع ثانوي .......
بقدري به ما سركوفت ميزد و اعتماد به نفسمونو پايين آورد كه من و جاريم فقط به قصد خنديدن رفتيم و امتحان داديم ...... هر دومون هم همون بار اول قبول شديم .......
اينارو گفتم كه بدوني اصلا حس عجيب و غريبي نداري ، تازشم با 2 جلسه كه آدم نااميد نميشه .....
الانم كه به لطف همسري گلم همش ماشين بازي ديگهههههههههههههههههه
به خودت و تواناييت ايمان داشته باش
پيروز باشي و سربلند

منم مربیم یه خانمه بود که معروف بود به سختگیری و اینکه تو کارنامش تا حالا ردی نداشته .... جلسه اول که گفت این دندست و کلاج و ترمز و.... جلسه دوم منو برد سربالایی های وحشتناکه سعادت اباد و وسط سربالایی می گفت ترمز کن ... وقتی بهش گفتم من تازه جلسه دوممه چنان دادی سرم زد که همون جا فهمیدم شوخی بردار نیست و همون جا شد که راننده شدم و الانم دست فرمونم خیلی خوبه به لطف اون خانم

خانومی چند بار خوردی زمین تا راه رفتن یاد گرفتی؟این از اون خیلی آسون تره.اگه افسره ببینه استرس داری به یه بهانه الکی میندازتت،اما اگه ببینه مسلطی و ریلکس میرونی شاید از یه اشتباه کوچیکتم گذشت کنه

خیلی خیلی ممنونم
راستش رو بخواین مربی ام مرده خیلی ام خوبه و با حوصله یه روز که مامانم اومده بود مامانم عصبانی شده بود از دستم اما اون هیچی نمیگفت خیلی حوصله داره
اما الان چند باره میرم چون خاموش میشه و کارای ضایع دیگه میکنم خیلی اعصابم به هم ریخته
حواسمو نمیتونم به همه چیز با هم جمع کنم
دیشب یه آن فکر کردم چه قدر خنگ بودم و تا حالا نمیدونستم
آخه خیلی آدمای دیگه بودن که من اصلا فکر نمیکردم گواهینامه بگیرن و گرفتن
آیین نامه رو زودتر از همه دادم با 1 غلط اما این عملی اش اعصابم رو به هم ریخته

سلام دوست عزيز اين كه ناراحتي نداره مطمئن باشيد آدمهاي ديگه اي هم
اين مرحله پر استرس رو گذروندند!
اگه رانندگي كردن من رو ميديدي چي ميگفتي؟ هر وقت يادم مياد خودم خنده ام ميگره
من 4 سال پيش گواهينامه گرفته ام حدوداً 20 ساله ام بود
يه جورايي اون موقع خيلي راحت بود گواهينامه گرفتن مثل الان نبود..
حالابايد كار آموز از هفت خان رستم بگذره منظورم آموزشش هست و كتاب آيين نامه
كه خيلي پر محتوا شده!
كه البته خيلي خوبه ! و خوب ياد ميگيرند.
منم مشكل شما رو داشتم همش نگران بودم ..براي پارك ال خيلي مكافات كشيدم
وقتي با مربيم ميرفتم خوب پارك رو انجام ميدادم
ولي وقتي با بابام واسه تمرين ميرفتم كلي عصباني اش ميكردم..
شكر خدا آيين نامه و مرحله دوم همون شهري رو يه ضرب قبول شدم
البته واسه امتحان شهري بابام رو هم با خودم برده بودم هوامو داشته باشه
(يه جورايي قوت قلب برام باشه)
به هر حال توصيه من به شما اينه كه زياد سخت نگيريد و اين رو هم بدونيد
بايد حتماً با ماشين شخصي خونواده تون قبل از امتحان تمرين كنيد(چون من تجربه كردم اينو ميگم)
چون ميزان كلاج گرفتن دست تون مياد ولي وقتي با مربي تمرين ميكنيد
چون خودش يه وقتايي كلاج ميگيره يه جورايي شما پاتون به وقت كلاج گرفتن عادت
نميكنه... اميدوارم موفق باشيد

يه خاطره ي خيلي زياد خنده دار از يكي از كار آموزا برات تعريف كنم;مربيم تعريف ميكرد يه كار آموز خانم براي دنده عقب يكي از بزرگترين
و البته خنده دار ترين اشتباهات زندگي ش رو كرده بود...
البته نميدوم گفت براي پارك دوبل يا آموزش دنده عقب اگه دقت كني
براي دنده عقب معمولاً راننده دست راستش رو ميزاره پشت
سر صندلي شاگرد.. بيچاره اين خانمه اونقدر استرس داشته كه از حواس رفته بود
از قضا صندلي شاگرد اون تيكه پشتي سر رو نداشته
خانومه گردن مربي رو گرفته بود..
مربي هم مرد بود بيچاره هيچي هم بهش نگفته بود
همش اون خانومه ميگفت خوبه خوبه( يعني ميخواست مربي كارش رو تاييد كنه)
مربي هم بيچاره سرش رو انداخته بود پايين خيلي آروم ميگفت بله بله....
وقتي خانم به خودش مياد ميبينه دستش چسبيده اس به گردن مربي اونم چندين دقيقه !!
بعد فوري دستش رو جدا ميكنه با يه حالت پريشان
ميگه واي واي تو رو خدا ببخشيد اصلاً حواسم نبود...
آقاهه هم بهش ميگه عيبي نداره خواهرم اصلاً مهم نيست و از اين حرفا
ديگه اين خانم كلاسهاي بعدي ش رو كنسل ميكنه به آموزشگاه زنگ ميزنه
ميگه يه مسافرتي برام پيش اومده و خلاصه قضيه رو يه جورايي
راست و ريس ميكنه كه ديگه روش تو صورت مربي نخوره!!!

خیلی با مزه بود
بیچاره مربی مرده
دیروز پارک L رو یادم داد واقعا فکر کنم چپه هر چی مربی میگفت این کجه من میگفتم نه راسته آخرش خسته شد.
چی کار کنم پارک L خوب در بیاد اون میگه نوک آبپاش رو باید با لبه جوب تنظیم کنی اما اصلا نمیشه
یا فاصله ام زیاد میشه یا ماشین کجه

fatemejoon نوشته است:يه خاطره ي خيلي زياد خنده دار از يكي از كار آموزا برات تعريف كنم;مربيم تعريف ميكرد يه كار آموز خانم براي دنده عقب يكي از بزرگترين
و البته خنده دار ترين اشتباهات زندگي ش رو كرده بود...
البته نميدوم گفت براي پارك دوبل يا آموزش دنده عقب اگه دقت كني
براي دنده عقب معمولاً راننده دست راستش رو ميزاره پشت
سر صندلي شاگرد.. بيچاره اين خانمه اونقدر استرس داشته كه از حواس رفته بود
از قضا صندلي شاگرد اون تيكه پشتي سر رو نداشته
خانومه گردن مربي رو گرفته بود..
مربي هم مرد بود بيچاره هيچي هم بهش نگفته بود
همش اون خانومه ميگفت خوبه خوبه( يعني ميخواست مربي كارش رو تاييد كنه)
مربي هم بيچاره سرش رو انداخته بود پايين خيلي آروم ميگفت بله بله....
وقتي خانم به خودش مياد ميبينه دستش چسبيده اس به گردن مربي اونم چندين دقيقه !!
بعد فوري دستش رو جدا ميكنه با يه حالت پريشان
ميگه واي واي تو رو خدا ببخشيد اصلاً حواسم نبود...
آقاهه هم بهش ميگه عيبي نداره خواهرم اصلاً مهم نيست و از اين حرفا
ديگه اين خانم كلاسهاي بعدي ش رو كنسل ميكنه به آموزشگاه زنگ ميزنه
ميگه يه مسافرتي برام پيش اومده و خلاصه قضيه رو يه جورايي
راست و ريس ميكنه كه ديگه روش تو صورت مربي نخوره!!!

خوشگل خانوم مهمترین اصل داشتن اعتماد به نفسه و اینکه افسر بفهمه تو به خودت مطینی

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 9881]