نامه های گشوده راز زیبای زندگی.نامه شماره 8

واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: نامه های گشوده راز زیبا.نامه شماره 8
سلام بهترین دوست من.در چه حالی؟نگرانتم. نگران حیات جاودان راز دوری. نگران رویاهایی که از واقعیت دورند.نگران احساس بی انتهای ترس از دست دادنی که به واقعیت تبدیل شوند. نگران لحظه هایی که مهتاب با ستاره ها میگذراند.نگران نگاه آشنایی که دل نیلوفرها را بلرزاند. نگران شادیهای مخفیانه دل کوچکم که به غصه های ابدی تبدیل شوند.نگران پله های تردید که به جدایی ختم شوند. میبینی عزیزم نگرانیهایم کم نیستند. بیشمارند نگرانیهایی که باعث میشوند تمام اوقات تنهایی را با کبوترهای نامه بر خیالی برایت نامه و پیام بفرستم . نامه هایی که تنها راه من برای درمان موقتی بیتابیهایم هستند.شاید از بیقراریها و بیتابیهایم خسته شدی اما باید گلایه هایت را به دادگاه خالق اصلی انسانها عرضه کنی چون فقط اوست که میداند دلیل همه احساساتم این است که تو را کامل خلق کرده است . نمیدانم شاید او خود حکمتی قرار داده که من دل را به دست مهتاب شب تنهاییهایم سپرده ام .نمیدانم شاید روزی فرا رسد که این شبهای بیتابی وبی قراریهایم به شادی ابدی تبدیل شوند. اما دور از انتظار است رویاهای بلورین نیلوفرها بر وفق مراد دل قاصدکها باشند. شاید اصلا همه رویا ها ساخته خیال پردازی نرگسهای باغچه امید باشد. و چه حقیقتی تلخ تر از راه پر پیچ وخم سرنوشت پروانه هایی که به سوی شعله های آتش انتظار رهسپار شده اند غافل از اینکه این راه پایانی جز حسرت وصال ندارد. اما من پروانه نیستم و تو هم نیلوفر نیستی پس امیدوار باید بود. باید بدانی که من به تو ایمان دارم .و قابل ستایش و احترام است همه احساسات وعواطف تو هرچند که دوست نداشته باشی در شبهای مهتابی روی سنگفرشهای جاده بی انتهای زندگی با من همسفر شوی ودوستت خواهم داشت به امید دیدار=سایه اشک

:c (5)::c (14):

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]

[مشاهده در: www.ri3k.eu]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]