واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام فکر کنم تایپیک جالبی از آب در بیاید چون بعضی ها واقعا شغل جالبی دارند که می شود با آن شغلها آشنا شد و استفاده نمود. پس بسم الله.
ملی خانمی
تاپیک خوبی میشه.اما مثلا چی از شغلمون بگیم که واسه بقیه جالب باشه. ما هر کدوم، شغل خودمونو دوست داریم که بهش مشغولیم. اما چه بعدی از کار ما میتونه واسه بقیه جذاب باشه؟؟؟
مثل اينكه من نفر اولم
من كفتاردرمانكرم(أسيب شناس كفتاروزبان)
اين شغل برخلاف تصورخيليها مشاوره نيست البته با روانشناسي ارتباط زياىي داره اما دراصل از شاخه هاي توانبخشيه وهدفش درمان انواع اختلالات كفتارهست
من خيلي شغلمو دوست دارم اما راستش خيلي هم خسته كننده و حوصله بره
جو ن با ادماي مختلف و سنين متفاوت سروكارداريم و علاوه برجلب اعتمادشون بايد انكيره وهمكاريشونم جلب كنيم اينه كه خييييييييلي بايد انعطاف داشت
درضمن ار اونجايي كه كوزه كر از كوزه شكسته اب ميخوره باوجودي كه درمان مشكلات صوتي هم جزو وضايف ماست اما كاهي فشار بالاي كاري تارهاي صوتي خودمنو ملتهب ميكنه و....................
اما بااين وجود شغل دوست داشتنيه
دوستان اكه سوال دارين درخدمتم درضمن ميتونين به وبلاكمم مراجعه كنين
www.nasseh2002.blogfa.com
حمیرا جان من با شغل شما کاملا اشنام اخه بچه خواهرم رو دو سال بردیم برای گفتار درمانی تا صحبت کردنش درست شد، یک بوسسسسسسسسسسسسسس از طرف من به همه گفتار درمانها
خب حالا شغل خودم. من هر کاری که پاش افتاده تا حالا انجام دادم، اولین شغلم اموزش رقص ایرانی بود، دومین شغلم کار توی یک شرکت تبلیغاتی بود که بابای من رو در اورد از بس سخت بود، بعد یک مدت معلم اموزش گلسازی با بلندر شدم، الان هم با اجازتون مشاور خانواده هستم ولی چون دانشجو هستم و در مالزی هم بیشتر مراجع هام دانشجوها هستند در نتیجه پولی نمیگیرم ازشون( گناه دارن اخه). در حال حاضر هم دارم دنبال یک کار پاره وقت میگردم که یک ذره درامد داشته باشه نه اینکه فی سبیل لله باشه. خلاصه
آب حوضضضضضضضضض خالی میکنیم، برف پارو میزنیم، پیرزن خفه میکنیم.
پرنسس جون چه بامزه نوشتی عزیزم
خیلی خندیدم
راستی از شغل شریف من نپرسید که خیلی محرمانه است آخه
خوب میبینم که خیلی کنجکاو شدین..
همچین بگی نگی هورمون کنجکاوی خونتون از حد معمول خودش زده بالاتر نه؟!
تند تند دارین میخونین جملات رو میان پایین که ببینید بالاخره من میگم شغلم رو یا نه، اره؟
خوب نزنین دیگه منو...
الان میگم!
من به شغل شریف " خانــــــــه داری " مشغول بیدم
البته به اسمش نگاه نکنیداااا
این خانه داری اسمش اینه ولی شامل خیلی کارا میشه !
نه نه
شستن ظرف و ظروف و تر و تمیز کردن خونه و نهار و شام درست کردن و گرد گیری و اینا نیست !!
بهش اینارم لطفا اضافه کنید
تعویض روغن ماشین!
پنچر گیری ماشین!( شما خودتون اضافه کنید بقیه اش رو هم .. شستن رو و توی ماشین و حتی حتی حتی روکش های ماشین !)
تایپ کردن مقاله های مورد نظر آقای همسر
برنامه ریزی کلیه امورات مربوط به اقای همسر و اخره شب چک کردن همشون که به خوبی انجام شده باشن!
پرداخت کلیه قبوض ... ( نگین اینکه آنلاینه و کاری نداره و اینا پس حساب نیست! خیلی هم حسابه .. هی باید حواستون باشه که همون کاره آنلاینی رو هم انجام بدین و الا ... )
کوتاه کردن موی اقای همسر !
خوب حالا نظرتون چیه؟
labkhand جون (فکر کنم اسمتون لیلا بود) آلزایمره دیگه مادر
نظر شخصی من رو میخوای خانه داری سختترین شغل دنیا است،چون خیلی زحمت میکشی و کار میکنی،خیلی هم کم پیش میاد که کسی قدر اینها رو بدونه،
خود من حاظرم هر کاری کنم جز خانه داری، بس که سخته
بله عزیزم اسمم لیلاست
با نظراتت هم خیلی خیلی موافقم
بعضی وقتا که فشارکاری زیاد میشه ،احساس بدی بهم دست میده
منم عاشق شغلمم
روزنامه نگاری اونهم از نوع ورزشی
البته من چون زبانم خوبه بیشتر راجع به اونور آب مینویسم
فوتبال، بسکتبال و...
یه دو سالی هم خبرنگار بودم، بازم ورزشی اما داخلی
حالا دیگه نمیدونم میتونه برا دوست جونام حالب باشه یا نه؟؟؟1!!!
عکاسی هم میکنم اما هنوز نمیتونم اسم خودم عکاس حرفه ای بزارم
سلام عزیزان از اینکه به این تایپیک جواب دادید خیلی ممنون هستم اینجا می توانیم از شغل و هنر هرکس بااطلاع شویم و در زمانی که مشکلی داشتیم به همان شخص مورد نظر مراجع کنیم و از او کمک بخواهیم دیگر برای هر سوالی یک تایپیک باز نکنیم .
حالا برسیم به شغل من و همسرم فرید. شغل ما دو نفر درست روبروی هم است فرید طراح و گرافیست است و منبت کار و معرق کار و هر کار هنری دیگر که فکرش را بکنید روح لطیف و حساس ( منم که حساس ) دارد ولی برخلاف او کار ما با کشت و کشتار ربط دارد !! وایستین فکر بد نکنید من در یک شرکتی کار می کنم که
INCOMING دارد یعنی ما شکارچیان معروف و رکور دار را با مجوزهای دولتی وارد کشور می کنیم تا برای شکارهای مختلف که مورد درخواست خارجیان است به منطق مختلف شکار ببریم خارجیان فقط پوست و شاخ و دندان و به اصطلاح ما تروفه ها را می خواهند و اصلا از گوشت آن استفاده نمی کنند . بعد از شکار آنها یعنی خارجیان تشریف می برند کشورشان و ما مراحل خروج تروفه هایشان را از طریق مراجع قانونی انجامی می دهیم و بصورت سایتیست و تاکسی درمی شده و یا بدون تاکسی درمی برایشان ارسال می کنیم خیلی شغل جالبی است . باز هم اگر توضیح بیشتری خواستید در خدمت حاضرم.
سلام به همه خانومای گل
شغل من یه کار رایجه البته تواین نوعش بیشتر برای آقایون
من برنامه نویس کامپیوترم البته بیشتر برای دستگاههای صنعتی برای همین میگم کارم یه کمی مردونس
از صبح تا بعد از ظهر شغلم اینه واز بعدازظهر تا شب مثل همه خانومای دیگه به شغل شریف خانه داری اشتغال دارم که از نظر من یکی از سختترین و پر کارترین شغلای عالمه.
سلام دوستان
شغل من احتمالا" برای خیلی ها خسته کننده و بی مزه هست ولی خودم دوستش دارم . من تو قسمت امور مالی تربیت بدنی کار میکنم و در یکی از استانها رئیس امور مالی اداره کل تربیت بدنی هستم . طبیعیه که با انواع واقسام آدما از ورزشکار بگیر تا پیمانکار ساختمانی سروکار دارم .
سلام به همه دوستان شاغل (اعم از خانه دار و بی خانه دار و دولتی و خصوصی و نیمه خصوصی و از اینها)
من تو یه شرکت خصوصی به شغل شرافت مندانه ترخیص کالا، واردات و صادرات مشغول بیدم. من اونجا همه کار می کنم اب حوض می کشم برف پارو می کنم از دیوار می رم بالا از دیوار میام پایین ( جواب تلفن می دم پروفرما صادر می کنم حسابداری می کنم تحصیلداری می کنم ......... مردم از بس کار می کنم) در کل همه کاره یعنی یه کزت به تمام معنا حالا این جای قضیه یه خرده نانازه بدتر از اینکه تو این 3 سالی که مثل .......... جوون کندم، از مرخصی خبری نیست چون صاحب کار دست تنهاست من هم نباشم شرکت خوابیده اگه صاحب کار بخواد بره مسافرت خارجه و به یک نامه احتیاج باشه کارم در اومده گاهی شده تا ساعت 10 شب سر کار بودم باز هم اینجای ماجراش خوبه بدتر از ماجرا اینه این 3 سالی که مثل .......... جوون کندم، یه بیمه خشک خالی هم نشدمممممممممممممممممم
خدایا چی کار کنم من
سلام دوست جونا من كارشناس يكي از ادارات دولتي هستم و كارم بازرسي صنعتي هست يعني از تمام مراكز صنعتي بازديد ميكنيم كار جالبيه من دائما" در سفرم (ماهي يك بار حداقل) شغل جالب و بسيار حساسيه ، بايد دقت كارمون خيلي بالا باشه
و اما شغل دوم شغل شريف خانه داري است كه خدايي خيلي سختر از اوليه
sara_p نوشته است:سلام به همه دوستان شاغل (اعم از خانه دار و بی خانه دار و دولتی و خصوصی و نیمه خصوصی و از اینها)
من تو یه شرکت خصوصی به شغل شرافت مندانه ترخیص کالا، واردات و صادرات مشغول بیدم. من اونجا همه کار می کنم اب حوض می کشم برف پارو می کنم از دیوار می رم بالا از دیوار میام پایین ( جواب تلفن می دم پروفرما صادر می کنم حسابداری می کنم تحصیلداری می کنم ......... مردم از بس کار می کنم) در کل همه کاره یعنی یه کزت به تمام معنا حالا این جای قضیه یه خرده نانازه بدتر از اینکه تو این 3 سالی که مثل .......... جوون کندم، از مرخصی خبری نیست چون صاحب کار دست تنهاست من هم نباشم شرکت خوابیده اگه صاحب کار بخواد بره مسافرت خارجه و به یک نامه احتیاج باشه کارم در اومده گاهی شده تا ساعت 10 شب سر کار بودم باز هم اینجای ماجراش خوبه بدتر از ماجرا اینه این 3 سالی که مثل .......... جوون کندم، یه بیمه خشک خالی هم نشدمممممممممممممممممم
خدایا چی کار کنم من
آخ الهي بميرم واسه خودم و خودت سارا كه فقط يكي مثل تو منو درك ميكنه . عزيزم منم دقيقا كارم مثل توئه البته من تو يه نمايندگي بيمه كار ميكنم و مثل تو تنهام و تمام كارهاي اينجا با منه . بيمه صادم ميكنم . بايگاني ميكنم .نامه اداري ميزنم . جواب تلفن ميدم . با بيمه گذار بحث و جدل ميكنم . كارهاي مالي و انجام ميدم . بانك ميرم . مركز ميرم و ............... تي ميكشم . رخت ميشورم خدا رو شكر حوض نداره مگرنه آب حوض هم خالي ميكردم وعين سارا متاسفانه مرخصي هم ندارم چون كسي نيست كه كارا رو انجام بده . و بد تر از همه بعد 2 سال هنوز يه بيمه خشك و خالي هم ندارم . يكي هم به من بگه چي كار كنم . سارا بيا به هم ديگه غصه بخوريم . شايد خدا دلش به حال ما سوخت و يه كار خوبي انداخت جلو پامون
آه ههههههههههه
منم کمک حسابدارم مسئول دفترم.تلفن جواب میدم.نامه میزنم-بایگانی میکنم چایی میریزم-خلاصه همه کار میکنم.معلوم نیست چه کاره ام فعلاً که نه بیمه ای.....
مرخصی هم خبری نیست.البته به زور و اگه در بستر مرگ باشم چرا.
امروزم یه آقای مهندسی رو تازه استخدام کردیم صبح بهش گفتم ساعت ورود و خروج تون رو بگید باید یادداشت کنم کاری که مدیرم ازم خواسته به دلیل اینکه تازه تاسیس و هنوز سیستم اون راه نیفتاده مجبوریم ورود و خروج رو بنویسیم.برگشته میگه شما خودت زودتر از همه میری(بخاطر ماه رمضون و همسری نیم ساعت زود تر میرم) و جاسوسی و...چه میدونم میبینی توروخدا اینجا اینطوری خونه که میری تو آشپزخونه اینم شد زندگی.من عصری دارم میرم معتاد بشم.خلاصه حلال کنید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]