واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نيم نگاهي به انديشه ظهور منجي در اديان مختلف ؛ چراغهاي خود را برافروزيد!
*حجة الاسلام والمسلمين جواد رفيعي
سخن از ظهور يك منجي و مصلح بزرگ جهاني كه با ظهورش، انسان رنج ديده از بي عدالتي، ظلم و تبعيض رها مي گردد قدمتي به بلنداي انديشه بشر و ريشه در همه اديان آسماني و مذاهب مختلف عالم دارد. بر اساس چنين باوري، اين مصلح بزرگ، جامعه بشري را از بيداد و ستم و جنگ و ستيز و نامردمي و آتش فتنه هاي پي در پي و بحرانهاي بي امان رهايي مي بخشد و نسل بشر را به ساحل نجات رهنمون مي گردد و آرامش و امنيت را به زندگي انسان باز مي گرداند.
اين آرامش و امنيت در سايه ايجاد حاكميتي دادگر و الهي در تمامي كره خاكي ايجاد خواهد شد و سعادت بشر را تأمين خواهد كرد. وسعت حضور انديشه نجات دهنده و مصلح جهاني در آموزه هاي اديان الهي بشري چنان گسترده و ترديدناپذير است كه حتي آن دسته از مستشرقان غربي و برخي از مسلمانان منكر مهدويت كه در اعتقاد به مهدويت در انديشه اسلامي ترديدهايي ناروا كرده اند، نتوانسته اند در وجود چنين اعتقادي در ديگر اديان آسماني و انديشه هاي بشري ترديد كنند. «گلدزيهر» (1921-1850م) خاورشناس مجاري الاصل و يهودي اسلام ستيز در كتاب «العقيده و الشريعة الاسلاميه» اعتقاد بر نجات دهنده جهاني را باوري داراي ريشه عميق در تاريخ ديني برمي شمارد و در عين حال از اين عقيده به عنوان يكي از اساطير ريشه دار غيراسلامي ياد مي كند.
اين خاورشناس كه به ضديت با اسلام شهرت دارد تلاش كرده است اعتقاد به نجات دهنده و مصلح جهاني را در آخرالزمان به اسطوره ها و افسانه هاي بشري نسبت دهد و ايمان به مهدويت در انديشه اسلامي را برگرفته از آن برشمرده است. اين در حالي است كه در عهد عتيق تصريحات ترديدناپذيري را مي توان يافت كه به گونه اي صريح و روشن، به موضوع منجي و مصلح جهاني اشاره دارد. شگفت آور است كه يك يهودي به دليل شدت كينه و دشمني با اسلام، حتي آموزه هاي كتاب آسماني خود را نيز اسطوره و افسانه مي خواند. در متون ديني يهود ظهور يك نجات بخش جهاني، باوري ريشه دار و محوري است.
نويد «دانيال نبي» بر تشكيل حكومتي استوار و جاويدان (كتاب دانيال نبي باب 2 بند44)، بشارت اشعياي نبي بر آمدن «مسيح» يا «ماشيح» كه در حاكميت ابدي او، انصاف و دادگري جاودانه خواهد بود (كتاب اشعيا، باب 9 بند 8-6) و وعده زبور داوود بر نابودي شروران و حاكميت عهد توكل و وراثت بي زوال صالحان و حكيمان بر زمين (زبور داوود/ باب 37) و باز اشاره اشعياي پيامبر بر حاكميت صلح و دوستي و ريشه كن شدن ضرر و فساد (كتاب اشعيا، باب 11، بند9-1) هم چنين برگزيدگي آن منجي و مصلح جهاني كه خود و حاكميتش مورد رضاي خداوند است (كتاب اشعياي نبي، باب42 بند 20-1)(از جمله ويژگيهايي است كه براي حاكميت مصلح جهاني در انديشه يهوديت برشمرده است.
با مروري بر مجموعه آموزه هاي عهد عتيق كه به فرازهايي از آن اشارت رفت، تشابه معناداري ميان انديشه ظهور منجي در اسلام و يهوديت به چشم مي خورد.
اشاره به اصول و ويژگيهاي مصلح آخرالزمان، مانند 1) ايجاد حاكميت مستقر و فراگير جهاني 2) بنياد دادگري و انصاف در روي زمين 3) وراثت صالحان و حكيمان بر زمين 4) ريشه كن شدن هر نوع ظلم و ستم و بيدادگري 5) حاكميت صلح و دوستي در ميان نسل بشر 6) و در نهايت برگزيدگي مصلح جهاني از سوي خداوند تأييد حاكميت او به نوعي در انديشه مهدويت اسلامي نيز به چشم مي خورد.
البته، يهوديان به دليل قوميت گرايي افراطي باورهاي ناسيوناليستي شديد خود حاكميت جاودانه در پايان تاريخ را متعلق به قوم يهود بر مي شمارند، كه اين انديشه نيز به گواهي آيات ديگر عهد عتيق مردود است.( تورات، سفر پيدايش باب 17 بند20) كه بررسي تفصيلي آن مجالي ديگر مي طلبد.
* مسيحيت و منجي
در انديشه دين مسيحي نيز با همه تحريفات و تغييرات ايجاد شده در متون ديني و انجيلهاي چهارگانه آنان، شواهد روشني را در اشاره به ظهور منجي در آخرالزمان و پايان تاريخ مي توان يافت. در اناجيل مسيحيان، ظهور منجي بيشتر در قالب بشارت بازگشت حضرت عيسي(ع) و ترويج به انتظار براي چنين بازگشتي مشاهده مي شود.
در انجيل لوقا آمده است: كمرهاي خود را ببنديد و چراغهاي خود را برافزويد. بايد چونان كساني باشيد كه آقاي خويش را انتظار مي كشند... خوشا بر حال آنانكه چون آقاي آنان از در برآيد، آنان را بيدار يابد. پس آماده باشيد چرا كه در ساعتي كه گمان نداريد، پسر انسان مي آيد. (انجيل لوقا باب 12. بند40-35) در جاي ديگري هدف از ظهور منجي آخرالزمان را ايجاد حكومت الهي مي داند (انجيل متا باب: 6، بند11) اشاره به علائم زمان ظهور (متا باب: 24، 30-28) اطلاع نداشتن بشر از تاريخ و زمان ظهور (متا باب: 24 بند 36) تجميع ياران و پيروان براي ظهور (مرقس باب 13، 27-24) از جمله اموري است كه در آموزه هاي ديني مسيحيان مورد اشاره قرار گرفته و اين موضوع از نقاط مشترك انديشه انتظار در اسلام و مسيحيت است.
در انديشه اسلامي نيز به ظهور حضرت مسيح در كنار حضرت مهدي(عج) اشاره شده است. به طور يقين، عيساي مسيح به عنوان داوري عادل و رهبري دادگر در ميان شما فرود خواهد آمد. (كوراني، علي، عصر ظهور، ص341)
* زرتشت و انتظار منجي
در انديشه زردشتيان، سه قيام كننده اصلاحگر را مي توان يافت كه آخرين آنان با نام سوشيانس يا «سئوشيانت» (saoshyanet) به معناي سودرسان به همه جهان است كه با ظهور او جهان پايان خواهد يافت. برخي از جزييات ظهور سوشيانس در كنار جاماسب نامه آمده است. «جاماسب حكيم» سوشيانس را مردي از سرزمين اعراب مي شناساند كه بر اساس آيين جد خود قيام كرده و روي به ايران نهاده و زمين را پر از عدل وداد خواهد كرد.
از ويژگيهاي اين نجات دهنده بزرگ مي توان به رواج دين در جهان، برچيدن بساط فقر و گرسنگي، نجات بخشي ايزدان از دست اهريمن، ايجاد همدلي و همفكري در ميان مردم و دادگري در زمين اشاره كرد. (پگاه حوزه، شماره24، مقاله آرمان شهر در اديان به نقل از جاماسب نامه.)
در يشت 19 بند 88 كتاب اوستا مي خوانيم- در هنگامي كه گيتي را نوسازد پيرنشدني، نمردني، نگنديدني، نپوسيدني، جاودان زنده جاودان بالنده و كامروا. در آن هنگام كه مردگان دگرباره برخيزند و بر زندگان بي مرگي روي كند، آنگاه او (سوشيانس) به درآيد و جهان را بر آرزوي خود تازه كند. پس جهاني كه فرمانبردار راستي است، فناناپذير گردد... تباهكار نابود خواهد گرديد و فريفتار رانده خواهد شد.
افزون بر اديان آسماني، در اديان بشري نيز مسأله انتظار ظهور يك منجي كه جهان را از پليديها و ناپاكي ها بپالايد و دادگري و نيكي پيشه خود سازد، جايگاه خاص دارد. هر قوم و نژادي از بشر در انديشه خود قهرماني را براي پيروزي نهايي و برچيدن بساط ناروايها و ناراستيها و جنگ و ستيز و بي عدالتي تصوير مي كند. هندوئيسم اصل قيام نجات بخش انسانها را امري مسلم مي داند و نجات دهنده آخرالزمان را فرخنده يا خجسته و يا ويشنو مي نامد.
بوداي پنجم در آيين بودا، اهورا مزدا در آيين ميترائيسم نيز بر نجات بخش آخرين اطلاع مي گردد.
پويندگان در تاريخ و انديشه اديان و لحظه هاي فكري بشر ريشه اين باور را در ميان مردم چين و مصر باستان، سرخپوستان و سياهپوستان، نژاد ژرمن، مردم صربستان، اسكانديناوي و آمريكا و اروپاي مركزي نيز يافته اند. (ر.ك: دكتر مصطفي غالب/الامامه و قائم القيامه، ص270 و مصلح جهاني، سيدهادي خسروشاهي)
از مجموع مباحث مربوط به سابقه اعتقاد به منجي در اديان آسماني و انديشه هاي بشري و از اينكه چنين ايده هايي همواره در ذهن ساكنان كره خاكي وجود داشته و هر دين و آييني به نوعي در انديشه نجات بخش دادگر بوده وهست و حضور پديده ايمان به قطعي بودن ظهور يك منجي جهاني در فكر همه انسانها، بيانگر آن است كه چنين عقيده اي ريشه در فطرت انساني دارد. به عبارت ديگر، شيوع اين نظريه از يك نياز عام فطري حكايت مي كند كه ابناي بشر در عين اختلافهاي فراوان در نژاد و دين و آيين و در عين پراكندگي در نقاط مختلف كره زمين، در اين موضوع اشتراك دارند.
در حقيقت، وجود چنين نگرشي برخاسته از كمال گرايي دائمي انسان است و ظهور يك منجي دادگر حاكي از بلوغ نهايي جامعه بشري براي رسيدن به برپايي حاكميتي عادل، صالح و فراگير است و مهدي(عج) ظهور و بروز خارجي يك الهام فطري است تا نداي انسانيت را در گستره زمين صلا دهد و نور هدايت برافروزد و پرچم فتح و ظفر دين حق را بر بام گيتي برافرازد. بنابراين، اعتقاد بشر به قطعي بودن قيام واپسين و رخداد ظهور منجي بزرگ صرف نظر از اختلافهاي اديان و فرق مختلف در مصداق آن مصلح جهاني كه عمدتاً به تفسيرهاي نادرست و يا جانب گرايانه و يا تأثيرپذيري عاطفي و تعصبات قومي و ديني و مانندن آن باز مي گردد، امري ترديدناپذير است.
در اين ميان، كامل ترين و جامع ترين تصوير را از ظهور منجي آخرالزمان در انديشه اسلامي مي توان يافت. رويكرد مهدويت در انديشه اسلامي بويژه در باور شيعي، چنان از غناي تئوريك و جامعيت و نظام برخوردار است كه نظير آن را در مفهوم و مصداق در هيچ يك از اديان و مذاهب ديگر نمي توان سراغ گرفت. مهدي موعود(عج) در انديشه شيعي واجد تمام صفات كمال و ويژگيهايي است كه براي منجي آخرالزمان در اديان و انديشه هاي گوناگون از آن ياد شده است. او شخصي معين، زنده و داراي هويت خاص است.
هر پژوهشگر منصف و غيرمعاند براي اثبات تولد، غيبت، حيات و صفات آن حضرت مي تواند به ادله روشن و قطعي و شواهد يقين آور دست يابد. دين اسلام و مذهب نجات بخش تشيع، كاملترين و جامع ترين و دقيق ترين ايده را در فلسفه انتظار، ضرورت ظهور مصلح جهاني و ويژگي ها و بايستگي هاي او، ضرورت حيات منجي به عنوان حجت باقي خداوند در روي زمين و ويژگي هاي قيام او ارايه داده است؛ به گونه اي كه پيروان اديان الهي و بشري در صورت آشنايي با آيين مهدويت در مذهب تشيع، تمام آمال و آرزوي خود را درباره ظهور منجي آخرالزمان در اين آيين خواهند يافت. افسوس كه كوتاهي و كم كاري شيعه در رساندن پيام حقيقي خود در رابطه با مهدويت از يك سو و عناد و مقاومت معاندان و دين ستيزان جهان، بخصوص آنان كه در اصل و ريشه اسلاميت با شيعه نقاط مشترك دارند مانع از رشد و گسترش شايسته اين ايده در اكناف جهان گرديده است.
شنبه 26 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]